eitaa logo
کانال شمیم بهشت
828 دنبال‌کننده
20.6هزار عکس
12.1هزار ویدیو
169 فایل
کانال شمیم بهشت 🌼🌻 🌼🌻یامهدی فاطمه (س) یار مظلومان جهان برای ظهورت دعای فرج میخوانم 🌼🌻بهترین کانال مذهبی و معنوی شمیم بهشت ۰( اللهم عجل الولیک فرج والعافیت ونصر ) @shamimmarefat5 ارتباط با مدیر محترم ⚘⚘⚘⚘ ممنونم که پستها رو فوروارد میکنید نه کپی
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺[خداوند را از جنس محبت آفرید.] 🌺 🌷شهید مطهری: آنان ڪه زیبایی اندیشه دارند زیبایی تن را به نمایش نمیگذارند. ___ 🥀 یعنی: دختر سیبی ست ڪه باید از درخت سربلندی چیده شود، نه در پای علفهای هرز. 🥀 یعنی: هنر پوشاندن، نه پوشیدنی ڪه از نپوشیدن بدتر است. 🥀 یعنی: دارای حریمی هستم ڪه هر ڪسی به آن راه ندارد. 🥀 یعنی: زاده ی عصر جاهلیت نیستم. (وَلَا تَبَرَّجُنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّة...33/احزاب). 🥀 یعنی: لایڪ ارزشمند خدا، نه لایڪ بی ارزش بَعضیا. 🥀 یعنی: حاضر نیستم برای پرنگ شدن هزار رنگ شوم. 🥀 : هر ڪسی لایق دیدن زیبایی های من نیست. 🥀 یعنی: آزاد بودن از زندانی به نام: "نظر دیگران" 🥀 یعنی : پوشاندن و نمایان نکردن تمام بدن! نه فقط سر. 🥀 یعنی: بی نیازم از هر نگاهی جز نگاه خدا. 🥀 یعنی: من انتخاب میڪنم ڪه تو چه ببینی. 🥀 یعنی: زرهی در برابر چشمهای مریض. 🥀 یعنی: یک پیله تا پروانه شدن. 🥀 یعنی: احترام به حرمت های الهی. 🥀 یعنی: طعمه هوسرانی کسی نیستم. 🥀 یعنی: به جای شخص، شخصیت را دیدن. 🥀 یعنی: من یک انسانم نه یک وسیله. 🥀 یعنی:خون بهای شهیدان. 🥀 یعنی: حفاظت از زیبایی. 🥀 یعنی: حفاظت از امانت خدا. 🥀 یعنی: نماد هویت انسانی. 🥀 یعنی: صدفی بر گوهر وجود. 🥀 یعنی: محتاج جلب توجه نیستم. 🥀 یعنی: زن والاست نه کالا. 🥀 یعنی: اثبات تقدس زن. 🥀 یعنی: مراقبت از تقوا. 🥀 یعنی: اعتماد به نفس. 🥀 یعنی: مبارزه 🥀هفته عفاف و حجاب گرامی باد🥀 💠 التماس دعای فرج 💠 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
تو "با شرافتی" اگر ☘💐 آبروی دیگران را مانند آبروی خودت محترم بدانی "تو مهربانی" ، اگر وقتی دیگران مرتکب اشتباهی میشوند، آنها را ببخشی... تو ثروتمندی، اگر بیش از آنچه نیاز داری نداشته باشی و "دوست داشتنی هستی" ، اگر دردهایت تو را از دیدن دردهای دیگران کور نکرده باشد اگر چنین است تو یک "انسان بزرگ"هستی..☘💐 @shamimmarefat5
اگر کسی را دیدید که از همه چیز لذت می برد می بخشد می خندد می خنداند. او نه بی مشکل است نه شیرین مغز ! او طوفان های هولناکی را پشت سر گذاشته و قدر داشته هایش را میداند. @shamimmarefat5
این آگاهی است که 🍃🌷 تغییر به وجود می آورد نه تلاش تو ! وقتی تو متفاوتی "کل دنیا متفاوت" خواهد بود.... مسأله ایجاد دنیایی متفاوت نیست ، مسأله تنها ایجاد تویی متفاوت است تو "دنیای خودت هستی" پس اگر تغییر کنی ، دنیا تغییر می کند..🍃🌷 @shamimmarefat5
✋🏻 یاجوادالائمه‌ادرکنی 🌷 کاظمـینت بهشت قلب گداست 🦋 یا حسینت نوای عرش خداست 🦋 تو جـوادی و حـاجت سائل 🌷 گریه در صحن شاه کرب و بلاست 🏴 سالروز شهادت حضرت جوادالائمه امام محمد تقی (ع) 📌مرحوم آیت الله کشمیری (رحمه‌الله‌علیه) می‌فرمودند: 📿برای برآمدن حوائج توسل به امام جواد (علیه‌السلام) بسیار مفید است به این طریق که ختم کنید و ثواب آن را به حضرت هدیه کنید. راه دیگر این است که خوانده شود و به روح این امام عزیز هدیه شود؛ که برای برآمدن حوائج دنیوی، بسیار مفید است. 📿 (علیه‌السلام) این نماز دو رکعت است و در هر رکعت حمد یک مرتبه و توحید هفتاد مرتبه است. [۳]که برای این هم آثار فراوانی ذکر شده است. برای برآمدن حوائج و رفع بلا و گرفتاری، بسیار موثر است. صبح دل انگیز شهادت امام جوادبخیر ورزق امروزتقدیم وجودتان🌺
🌀چهار حکایت کوتاه اما تاثیر گذار: 💝حکایت اول: از کاسبی پرسیدند: چگونه در این کوچه پرت و بی عابر کسب روزی میکنی؟  گفت: آن خدایی که فرشته مرگش مرا در هر سوراخی که باشم پیدا میکند!! چگونه فرشته روزیش مرا گم میکند! 💝حکایت دوم: پسری با اخلاق و نیک سیرت، اما فقیر به خواستگاری دختری میرود... پدر دختر گفت: تو فقیری و دخترم طاقت رنج و سختی ندارد، پس من به تو دختر نمیدهم... پسری پولدار، اما بدکردار به خواستگاری همان دختر میرود، پدر دختر با ازدواج موافقت میکند و در مورد اخلاق پسر میگوید: انشاءالله خدا او را هدایت میکند...! دختر گفت: پدر جان؛ مگر خدایی که هدایت میکند، با خدایی که روزی میدهد فرق دارد؟ 💝حکایت سوم: از حاتم پرسیدند: بخشنده تر از خود دیده ای؟ گفت: آری... مردی که دارایی اش تنها دو گوسفند بود؛ یکی را شب برایم ذبح کرد... از طعم جگرش تعریف کردم... صبح فردا جگر گوسفند دوم را نیز برایم کباب کرد... گفتند: تو چه کردی؟ گفت: پانصد گوسفند به او هدیه دادم... گفتند: پس تو بخشنده تری... گفت: نه، چون او هر چه داشت به من داد اما من اندکی از آنچه داشتم به او دادم... 💝حکایت چهارم: عارفی راگفتند: خداوند را چگونه میبینی؟ گفت آنگونه که همیشه میتواند مچم را بگیرد، اما دستم را میگیرد... 🍃🌸🍃@shamimmarefat5
زمان ایستاد درست رأسِ ساعت دَه ! ‌تو لبخند زدی‌ و نبض زندگی بـه احترام تو سی‌ ثانیه سکوت کـرد ... زمان ایستاد و من عاشق شدم ! دوست نداشتنِ تو ممنوع و من به کالبدی از عشق تو شکل گرفتم و زیبا شدم مانند پازلی چیده شده سراسر از «تـو» تنبیه بود یا تشویق !؟ دیدنت را می‌گویم ... برای جهنمی که مرا دوری از تو می‌سوزاند یا بهشتی که مرا غسل به چشمان تو داد ... @shamimmarefat5
379.2K
ناب ترین سخن در بخشش حتما گوش بدید
☘ داستان آیت الله شفتی و دعای سگ گرسنه نمی دانم نام آیت الله شفتی را شنیده اید یا خیر؟ اما داستان جالب و آموزنده ای است. یکی ازعلمای ربانی قرن دوازدهم مرحوم سید محمد باقر رشتی معروف به حجه الاسلام شفتی است که از مجتهدین برازنده و پرهیزکار بود، او بسال 1175 ه-ق درجرزه طارم گیلان دیده به جهان گشود و بسال 1260درسن 85سالگی در از دنیا رفت و مرقد شریفش درکنار مسجد سید اصفهان، معروف ومزار علاقمندان است. وی درمورد نتیجه ترحم، و فراز و نشیب زندگی خود، حکایتی شیرین دارد که دراینجا می آوریم: حجه السلام شفتی درایام تحصیل خود در نجف و اصفهان به قدری بود که غالبا لباس او از زیادی وصله به رنگهای مختلف جلوه می کرد، گاهی ازشدت گرسنگی و ضعف غش می کرد، ولی فقر خود را کتمان می نمود و به کسی نمی گفت. روزی درمدرسه علمیه اصفهان، پول نماز وحشتی بین طلاب تقسیم می کردند، وجه مختصری از این ناحیه به اورسید، چون مدتی بود گوشت نخورده بود، به بازار رفت و با آن پول جگر گوسفندی را خرید و به مدرسه بازگشت، درمسیر راه ناگاه درکنار کوچه ای چشمش به سگی افتاد که بچه های او به روی سینه او افتاده وشیر می خوردند، ولی از سگ بیش ازمشتی استخوان باقی نمانده بود و از ضعف، قدرت حرکت نداشت. حجه الاسلام به خود خطاب کرده وگفت: اگر از روی انصاف داوری کنی، این برای خوردن جگر از تو سزاوارتر است، زیرا هم خودش و هم بچه هایش گرسنه اند، از این رو جگر را قطعه قطعه کرد و جلو آن سگ انداخت. خود حجه السلام شفتی نقل می کند: وقتی که پاره های جگر را نزد سگ انداختم گویی اورا طوری یافتم که سربه آسمان بلند کرد و صدائی نمود، من دریافتم که او درحق من دعا می کند. ازاین جریان چندان نگذشت که یکی از بزرگان، از زادگاه خودم شفت مبلغ دویست تومان برای من فرستاد وپیام داد که من راضی نیستم از عین این پول مصرف کنی، بلکه آن را نزد تاجری بگذار تا با آن تجارت کند و از سود تجارت، از او بگیر و مصرف کن. من به همین سفارش عمل کردم، به قدری وضع مالی من خوب شد که ازسود تجارتی آن پول، مبلغ هنگفتی بدستم آمد و با آن حدود هزاردکان وکاروانسرا خریدم و یک روستا را در اطراف محلمان بنام گروند به طور دربست خریداری نمودم، که اجاره کشاورزی آن هرسال نهصد خروار برنج می شد، دارای اهل و فرزندان شدم و قریب صد نفر از در خانه من نان می خوردند، تمام این ثروت و مکنت بر اثر ترحمی بودکه من به آن سگ گرسنه نمودم، و او را برخودم ترجیح دادم. 📙 اقتباس ازکتاب صد و یک حکایت ،ص ١۵٨ @shamimmarefat5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا