فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #تصویری #کلیپ
🔶 باطن روی ظاهر اثر دارد.
#علامه_طباطبایی
#اربعین
#امام_زمان
#حجاب
#محرم
@shamimmarefat5
🍃خاک قدمِ رقیه باشی
▪️عشق است
🍃زیر علمِ رقیه باشی
▪️عشق است
🍃با مهدی صاحب الزمان
▪️از ره لطف
🍃یک شب حرم رقیه باشی
▪️عشق است
#شهادت_حضرت_رقیه(س)🥀
#تسلیت_باد💔🥀
🥀🍃
@shamimmarefat5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خواهشا ببینید دوستان 😭😭😭
@shamimmarefat5
نیایش صبحگاهی 🌸🍃
بارالها 🙏
🌸امروز از تو هدایت میطلبم
✨الهی گره میزنم تقدیرم را به
🌸خواست و ارادهات و
✨قدرشناسی میکنم از تقدیر الهیات
🌸بارالها امروز
✨دل هایمان را پراز محبت
🌸دست هایمان
✨را پراز بخشندگی
🌸لحظه هایمان را پراز
✨ آرامش و خانه هایمان
🌸را پراز حس خوشبختی بگردان
آمیـــن یا اَرْحَمَ الرّاحِمین🌸
@shamimmarefat5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از خیلی از این آدما بپرسی
دین یا تفکرت چیه !؟
میگه من دینم ایرانی بودنمه! وطن پرستم!
ما فرهنگ چند هزار ساله داریم
ما دین خاصی برامون مهم نیست .
خب آدم مثلا محترم …
ما تو فرهنگمون بیغیرتی داشتیم ؟
یکم به خودتون بیاین بابا
این ویدیو رو تا جایی که میتونی
منتشر کن تا بقیه ببینن منظور اینا
از شعار آزادی چیه !ما تنها چیزی که
توی این شعار ندیدیم احترام به جایگاه زن بوده !
شما اگر احترامی دیدی همینجا بنویس
@shamimmarefat5
🕋🕋🕋🕋
زائر اهل بیت علیهم السلام، زائر پیامبر صلی الله علیه واله
عَن زَيدٍ الشَّحَامِ قَالَ قُلتُ لأّبِي عَبدِ اللهِ عَلَیهِ السَّلام مَا لِمَن زارَ أحَداً مِنكُم؟ -: كَمَن زارَ رسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله.
از امام صادق علیه السلام سؤال شد: ثواب کسی که یکی از شما اهل بیت را زیارت کند چیست؟
حضرت فرمودند:
مانند این است که رسول خدا صلی الله علیه واله را زیارت کرده است. [۲]
🕋🕋🕋🕋🕋
[۲]: تهذیب الأحکام، ج ۶، ص ۷۹.
@shamimmarefat5
#پندانه
"خانه پدر و مادر"
بعد از خانه خدا،تنها خانه ای است که:
روزی ده ها بار می توانی بروی بدون دعوت
و هر بار صاحب خانه از دیدنت خوشحال و خوشحال تر می شود.
خانه ای که برای رفتن نیازی به دعوت ندارد
خانه ای که حتی خودت می توانی کلید بیندازی و وارد شوی
خانه ای که همیشه چشمانی مهربان به در دوخته تا تورا ببینند
خانه ای که یاد آور آرامش کودکانه توست
خانه ای که حضورت و نگاهت به پدر و مادر عبادت محسوب می شود و گفتگویت با آنها ذکر الهی است
خانه ای که اگر نروی دل صاحبخانه میگیرد و غمگین می شود.
خانه ای که قهر با آن ، قهر با خداست!
خانه ای که دو تا شمع سوخته اند تا روشنی به ما بدهند و تا وقتی سوسو میزنند، شادی و حیات در وجودت جریان دارد.
خانه ای که سفره هایش خالص و بی ریاست
خانه ای که وقتی خوردنی آوردند اگر نخوری ناراحت و دلشکسته می شوند
خانه ای که همه بهترین هایش با خنده و شادمانی تقدیم تو می شود
خانه ای که .
چقدر خانه والدین به خانه خدا شباهت دارد
"قدر این خانه ها را بدانیم"
"قدر این فرشته ها را بدانیم"
شاید خیلی زودتر از آن که فکر کنیم
دیر می شود.
تقدیم به همه اونایی که
به این خانه عشق میورزند
@shamimmarefat5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خودی ها شامه تون را قوی کنید نیاز نداریم بقیه این کلیپ را ببینند.فقط خودی ها ببینند 👌✌️😊
@shamimmarefat5
🔻 نامه سید بن طاووس به فرزندش
سید بن طاووس به فرزندش محمد مینویسد: مبادا فکر کنی امام زمان علیه السلام به دعای تو محتاج است، هرگز چنین نیست و هرکس چنین فکری کند بیمار است، این که میگویم برای او دعا کن.
فقط برای این است که او حق بزرگی بر تو دارد و بسیار در حق تو احسان نموده است، و اگر قبل از دعا برای خودت برای او دعا کنی، ابواب اجابت زودتر به رویت گشوده میشود، زیرا تو با گناهت باب دعا را بر روی خود بستهای.
ولی هنگامی که برای آن مولا دعا کنی ،که از خواص درگاه خداست، به احترام او باب اجابت به رویت گشوده میشود و آنگاه خود و همه کسانی که در حقشان دعا میکنی بر خوان احسان او مینشیند و مشمول رحمت، کرم و عنایت الهی میشوید، چون خود را به او مرتبط کردهاید!
📚 فلاحالسائل، سید بن طاووس
🍂🍂🍂🍂🍂
@shamimmarefat5
💜یـــکــــم شـــهــــریــــور مـــــاه
⚪️سالروز ولادت بزرگ دانشمند
💜و طبیب برجسته
⚪️نامدار ایرانی جهان اسلام
💜شیخ الرئیس ابوعلی سینا
⚪️و روز پزشک برتمامی
💜طبیبان فرزانه و جامعه پزشکی
⚪️تلاشگر ایران خجسته
💜و یاد شهدای سلامت گرامی باد
⚪️روز پـــــزشــــــکــــــــ
💜مــــــبــــــارکــــــ بـــــــاد
.
@shamimmarefat5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تُـــو خـُــــودت بانۍ
هر روشنۍ صُبــــــحِ مَنۍ...
امام زمانم ، سلام الله علیه
@shamimmarefat5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
@shamimmarefat5
قدر مادرتون رو بدونید تو رو خدا
خدایا من که هیچ کاری برای مادرم نکردم چی 😭😭😭😭😔😔😔😔😔
همه جا رفتم و خوردم به در بسته حسین جانم
فقط آخر که رسیدم به تو، راهم دادی..حسین جانم .💔
@shamimmarefat5
🔴 دلسوزی ملک الموت برای دو نفر
روزی رسول خدا (ص) نشسته بود ، عزرائیل به زیارت آن حضرت آمد ، پیامبر (ص) از او پرسید: ای برادر! چندین هزار سال است که تو مأمور قبض روح انسانها هستی ، آیا در هنگام جان کندن آنها دلت برای کسی رحم آمد؟
عزرائیل گفت: در این مدت دلم برای دو نفر سوخت:اولی روزی دریا طوفانی شد و امواج سهمگین دریا یک کشتی را در هم شکست، همه سرنشینان کشتی غرق شدند، تنها یک زن حامله نجات یافت، او سوار بر پاره تخته کشتی شد و امواج ملایم دریا او را به ساحل آورد و در جزیره ای افکند ، در این میان فرزند پسری از او متولد شد ، من مأمور شدم جان آن زن را قبض کنم ، دلم به حال آن پسر سوخت.
دومی هنگامی که شداد بن عاد ، سالها به ساختن باغ بزرگ و بهشت بی نظیر خود پرداخت ، و همه توان و امکانات و ثروت خود را در ساختن آن صرف کرد، و خروارها طلا و گوهرهای دیگر برای ستونها و سایر زرق و برق آن خرج نمود تا تکمیل شد وقتی که خواست از آن دیدار کند، همین که خواست از اسب پیاده شود و پای راست از رکاب بر زمین نهاد، هنوز پای چپش بر رکاب بود که فرمان از سوی خدا آمد که جان او را قبض کنم آن تیره بخت از پشت اسب بین زمین و رکاب اسب گیر کرد و مرد، دلم به حال او سوخت از این رو که او عمری را به امید دیدار بهشتی که ساخته بود به سر برد، سرانجام هنوز چشمش بر آن نیفتاده بود ، اسیر مرگ شد.
در این هنگام جبرئیل به محضر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رسید و گفت: ای محمد! خدایت سلام میرساند و میفرماید: به عظمت و جلالم سوگند که آن کودک همان شداد بن عاد بود، او را از دریای بی کران به لطف خود گرفتیم ، بی مادر تربیت کردیم و به پادشاهی رساندیم ،
در عین حال کفران نعمت کرد ، و خودبینی و تکبر نمود ، و پرچم مخالفت با ما برافراشت ، سرانجام عذاب سخت ما او را فرا گرفت ، تا جهانیان بدانند که ما به کافران مهلت میدهیم ولی آنها را رها نمیکنیم
📚جوامع الحکایات ، ترجمه محمد محمدی اشتهاردی ، صفحه 330
داستان دلنشین منبر
@shamimmarefat5
وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا
هیچ برگی از درخت نمیافتد مگر آنکه او آگاه است
آیه ۵۹ سوره انعام
【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】
@shamimmarefat5

مجله خیمه شهریور 1387 - شماره 44
داستان مقبل ; شأن و جایگاه شعر و شاعری، ذاکر و ذاکری
نویسنده : دکتر محمدرضا سنگری
6
اگر شما به کاشان سفر کردید قبر مقبل را زیارت کنید. مقبل بعد از محتشم کاشانی می زیسته است. اصل اسمش مقبل نبوده است، ظاهرا محمد شیخا بوده.
ایشان یک روز عاشورا در گوشه ای ایستاده بود و به دسته های سینه زنی نگاه می کرد.
دسته های سینه زنی این شعر را می خواندند (عزا عزا است امروز، روز عزاست امروز، در کربلای پر خون، زهرا(س) صاحب عزا است امروز) شعر مقداری ناهماهنگ بود. مقبل هم شعر مردم را مسخره می کند و این نوحه را دست می اندازد.
بعد از آن دچار بیماری جذام می شود و مورد نفرین اطرافیان قرار می گیرد. او را می برند و در خرابه ای می اندازند.
مقبل محرم سال بعد هر طوری که شده خود را به نقطه ای می رساند که هیئت ها را ببیند. وقتی می رسد باز همان شعار سال گذشته را مطرح می کنند.
دلش می شکند و منقلب می شود و دو سه بیت به آن شعر اضافه می کند.
با طرح این دو سه بیت که اضافه می کند، انقلابی در وجود او ایجاد می شود و به شدت اشک می ریزد و مدام گونه هایش را به خاک می مالد و گریه می کند و می گوید: به رسم کربلا من هم مثل اباعبدالله(ع) که نقل می کنند در آخرین لحظه ها وقتی داشت به شهادت می رسید، حالتش حالت سجده مانند بود. خودش را این طوری انداخته بود روی خاک و گونه ها را به خاک می مالید و ناله می کرد.
مقبل بعد از این ناله ها شب در عالم خواب دید محفل و مجلس بسیار بزرگی آماده است و همه نشسته اند که در همین موقع محتشم کاشانی وارد شد.
رسول خدا به محتشم فرمود:«شعرت را بخوان.»(اینجا لازم است نکته ای را متذکر شوم و آن اینکه، مصراع اول شعر محتشم از پیغمبر است ولی همه فکر می کنند از محتشم است. جریان از این قرار است که پسر محتشم از دنیا می رود و او در رثای فرزندش شعر می گوید. شب رسول خدا(ص) را در خواب می بیند. رسول خدا(ص) به او می فرماید:«تو برای بچة خودت شعر گفتی، چرا برای فرزند من شعر نمی گویی.» محتشم به رسول خدا(ص) می گوید من تا به حال در این حوزه شعر نگفته ام و این توانایی را ندارم. پیغمبر(ص) به او می گوید پس بنویس:«باز این چه شورش است که در خلق عالم است» این هدیه من به تو. حالا بلند شو و بنویس. محتشم از خواب که بلند شد، این شعر را ادامه می دهد و این می شود که ترکیب بند معروفی که همه شما دیده و شنیده اید و امروز به برکت اخلاصی که در سرودن آن بوده است ذکر می شود و نصب دیوارهای ما شده است.
برگردیم به ادامه خواب مقبل: رسول خدا به محتشم فرمود:«برو بالا و شعرت را بخوان». محتشم می رود پلة اول. رسول خدا فرمود:«برو بالا، پلة دوم» باز فرمود:«برو بالا پلة سوم» باز فرمود:«برو بالا». پیغمبر فرمود:«چون برای فرزندم حسین شعر گفتی حق داری بالای بالا بنشینی. حالا شعرت را بخوان.» محتشم شعرش را خواند و حال مجلس عوض شد. صدای گریة زنان از پشت پرده شنیده شد.
پیغمبر(ص) فرمود:«دیگر کافی است و محتشم شعرش را قطع کرد و هدیه اش را از دست پیغمبر(ص) دریافت کرد.»
مقبل هم در آن مجلس حضور دارد و باخودش می گوید می دانم به خاطر بی حرمتی که کردم مرا در این مجلس تحویل نمی گیرند. می گوید در این موقع دیدم از پشت پرده صدایی می اید.
حضرت زهرا(س) به پیغمبر(ص) فرمود: «درست است که ایشان خطایی کرده، اما شعر کوچکی برای حسین من گفته است. به او اجازه دهید برود روی منبر بنشیند و شعرش را بخواند.»
مقبل می گوید من از منبر بالا رفتم، اما به خود اجازه ندادم، خیلی بالابروم.
چند پله ای که رفتم، نشستم و شعرم را زمزمه کردم. مقبل شعرش را که می خواند می اید پایین و می گوید من هدیه ام را اول از پیغمبر(ص) گرفتم که گفت:«دیگر اسم تو را مقبل گذاشتم و مقبل یعنی خوشبخت و هر کس برای حسین من شعر بگوید، مقبل است. تو خوشبختی چون برای حسین من شعر سروده ای.» بعد می گوید من هدیه ام را از حضرت زهرا گرفتم. مقبل هم شفا پیدا می کند و هم پس از آن ماجرا شعر می گوید و دیوان شعر ایشان موجود است.
نکته ای که در این ماجرا خیلی مهم است و بنده می خواهم روی آن تاکید کنم این است که اگر از این دست عنایات در زندگی خود داشتید، آن را خیلی پاس بدارید و خوب نگهداری کنید.
در اینجا رسول خدا(ص) به مقبل می فرماید: «هر کس در این راه آمد ما بخشی از راه را کمکش می کنیم و او را پیش می بریم.» بسیار از شما برایتان اتفاق افتاده که صدای شما گرفته است و در آن موقعیت نگرانید و شرمنده که بخوانید یا نخوانید؛ بعد می بینید چیز دیگری شد.
یا گاهی چیزی می خوانید که قبلا فکرش را نکرده اید. اینها دارند شما را می برند.
در حوزة عرفان بحثی داریم تحت عنوان سیر محبی و سیر محبوبی یا به آن می گویند سالک مجذوب و مجذوب سالک.
ما سالک مجذوبیم یا مجذوب سالکیم.
@shamimmarefat5
در قلمرو سیر به سمت اباعبدالله(ع) همة آدم ها می شوند مجذوب سالک. سالک مجذوب کسی است که خودش تلاش و تکاپویی می کند بعد خدا هم دستش را می گیرد.
اما مجذوب سالک آن است که آنها دستش را می گیرند و می برند بعد اتفاقی می افتد. ابراهیم(ع) در لسان قرآن سالک مجذوب است. می گوید: «انی ذاهب الی ربی سیهدین» من به طرف خدا می روم. خدا به زودی مرا هدایت خواهد کرد.
یعنی خودش سلوک می کند و بعد مجذوب می شود. اما رسول خدا(ص) مجذوب سالک است. خود خدا می بردش:«بسم الله الرحمن الرحیم. سبحان الذی اسری بعبده لیلا من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی الذی بارکنا حوله...».
خداوند می فرماید:«پاک و منزه است آن خدایی که بنده خودش را برد.» یعنی پیغمبر ما مجذوب سالک بود.
پیغمبر(ص) در خواب به تعبیری می فرماید: «هر کس برای حسین من کار کند، مجذوب سالک است.» در آنجا هم به مقبل اشاره می کند.
هم می گوید مصراع اول شعر محتشم را من گفتم. هر محتشم در وسط شعر گیر کرد و من کمکش کردم.
(محتشم هنگام سرودن شعر معروف خود به این مصراع که رسید: «هست از ملال گر چه بری ذات ذوالجلال» یعنی، ذات خدا از ملال بری است، ماند. می گوید گیر کرده بودم که مصراع دوم را بگویم. شب در عالم رویا دوباره پیغمبر(ص) را دیدم، فرمود: محتشم جای خیلی سختی شعر خود را بردی.
پس پشت سر آن این را بنویس:«او در دل است و هیچ دلی نیست بی ملال» خدا در دل است و هیچ دلی هم بی ملال نیست. (بیت به گونه ای است که خدا را غمگین معرفی می کند، اما شما نمی توانید به شاعر ایراد بگیرید.)
می گوید وسط راه هم ما کمک کردیم و کمک می کنیم. نفستان را شما پیش نمی برید.
حسان بن ثابت وقتی در غدیر خم برای امیرالمومنین(ع) شعر گفت وقتی که تمام کرد پیغمبر(ص) کنار او آمد و فرمود:«این شعر را تو نگفتی فکر نکنی تو بودی که شعر گفتی، بلکه این را روح القدس بر زبان تو جاری کرد.»
در جلسه ای که خدمت آقای موسوی گرمارودی بودیم. یکی از آقایان حاضر در مجلس که در کشور هم مشهور است به آقای گرمارودی گفت: «من نمی دانم در این شعر معروف، علی ای همای رحمت / تو چه ایتی خدا را، واقعا این طور بوده که این بزرگ دینی گفته است؟ واقعا خواب دیده یا نه؟» آقای موسوی گرمارودی گفت: «شهد الله» من شنیدم آن را به آقای دکتر تجلیل که کنار من بود، گفت:«من از زبان ایت الله مرعشی شنیدم که فرمودند: در عالم خواب دیدم این شعر را می خوانند. صبح به کسی که کنارم بود گفتم شهریار را می شناسی. گفت اسمش را شنیده ام. گفتم برو سراغش و این شعر را از او طلب کن.»
گفت:«وقتی که من وارد خانه او شدم نوشتة ایت الله مرعشی را به او نشان دادم. شروع کرد به گریه و گفت من این شعر را دیشب گفته ام و هنوز برای کسی نخوانده ام. بعد شعری را که گفته بود از زیر فرش بیرون آورد و گفت ببینید هنوز تازه است. این را تازه گفته ام. آقا شعر مرا تایید کرده است.»
برادران، شما مهر تایید دارید اگر در این راه آمده اید. خیلی قیمت تان بالاست. اصلا برای خودتان نرخ تعیین نکنید. نرخ کم شما بهشت است.
@shamimmarefat5
1_6160624000.mp3
5.07M
شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها ☝️
بانوای زنده یاد حاج محمد باقر منصوری 😭😭🖤🖤
روحش شاد
@shamimmarefat5