8.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❇️ ارتباط دائمی با حضرت داشته باشیم
استاد عبادی
@shamimmarefat5
6.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هدیه، تنها یک آیه الکرسی
برای همه اموات مؤمنین و ثوابش تا روز قیامت 👌🌹✨
@shamimmarefat5
💎💎💎
یکی گفت : چه دنیای بدی
گلها هم خار دارند.
دیگری گفت : چه دنیای خوبی
حتی شاخه های پرخار هم گل دارند.
عظمت در نگاه است
نه در چیزی که می نگریم!
💎💎💎
@shamimmarefat5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خود را به "خدا" بسپار
وقتی که دلت تنگ است
وقتی که "صداقت ها"
آلوده به صد رنگ است
خود را به خدا بسپار
چون اوست که بی رنگ است...
شبتون بخیر و شادی🌙
@shamimmarefat5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرامش الهی سهم دلهای مهربونتون 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام 😊✋
صبح زیباتون بخیر ☕️🌸
امروز را با خوشے شروع ڪن
مهربان باش و لبخندت را😊
به همه هدیه ڪن ...🌸🍃
خدا عاشق مهربانےست💖
@shamimmarefat5
صبح که می شود دنبال اتفاقات 🌸🍂
خوب بگرد، دنبالِ آدم هایِ خوبی
که حالِ خوبت را با لبخند هایشان🌸🍂
به روزگارت سنجاق کنی، یک روزِ خوب،
اتفاق نمی افتد ساخته می شود.... 🌸🍂
@shamimmarefat5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام جان جانان ، مهدی جان،عج الله تعالی فرجه الشریف 🌹✨✨
بسان زمینی سرد که به آفتاب ...
بسان تاکستانی تشنه که به باران ...
بسان درختان که به رود ...
بسان دریا که به آسمان ...
بسان فرزندی چموش که به پدری مهربان سلام می کند ...
هر صبح به شما سلام می کنم و جان می گیرم و سرشار از امید می شوم ...
سلام تمام زندگی ...
السلام علیک یا صاحب زمان عج الله تعالی فرجه الشریف 🌺🍃
@shamimmarefat5
زمانی که فیض کاشانی در قمصر کاشان زندگی می کرد ، پدر خانمش ، ملاصدرا ، چند روزی را به عنوان میهمان نزد او در قمصر به سر می برد .
در همان ایام در قمصر ، جوانی به خواستگاری دختری رفت . والدین دختر پس از قبول خواستگار ، شرط کردند که تا زمان عقد نه داماد حق دارد برای دیدن عروس به خانه عروس بیاید و نه عروس حق دارد به بیرون خانه برود .
از این رو ، عروس و داماد که عاشق و شیدای همدیگر بودند و می خواستند همدیگر را ببینند ، به فکر چاره ای افتادند که نه با شرط مخالفت بشود و نه والدین عروس متوجه بشوند . لذا عروس حیله ای زد و گفت : من فلان موقع به قصد تکاندن فرش به پشت بام می آیم و تو هم داخل کوچه بیا ، همدیگر را ببینیم .
در آن وقت مقرر ، دختر فرش خانه را به قصد تکاندن به پشت بام برد و فرش را تکان می داد و داماد هم از داخل کوچه نظاره گر جمال دلنشین عروس خانم بود و مدام این جملات را می خواند :
اومدی به پشت بوندی اومدی فرش و تکوندی
اومدی گردی نبوندی اومدی خودت و نشوندی
در این حال ، عارف بزرگوار ، ملاصدرا از کوچه عبور می کرد و این ماجرا را دید و شروع به گریه کردن کرد .
او یک شبانه روز بلند گریه می کرد تا این که فیض کاشانی از او پرسید :
چرا این گونه گریه می کنی ؟
ملاصدرا گفت : من امروز پسری را دیدم که با معشوقه خود با خوشحالی سخن می گفت . گریه من از این جهت است که این همه سال درس خوانده ام و فلسفه نوشتم و خود را عاشق خدای متعال می دانم اما هنوز با این حال و صفایی که این پسر با معشوقه خود داشت من نتوانستم با خدای خود چنین سخن بگویم . لذا به حال خود گریه می کنم.
@shamimmarefat5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اللهم عجل لولیک الفرج 🌟
@shamimmarefat5