نزدیکتر از رگ گردن
کسی هست که بی ادعا به تو عشق میورزد
بی آنکه به تو نیازی داشته باشد...
و او خداست...
@shamimmarefat5
🍀🌸🍀🌸🍀
#دلی♡
.اگه یه چیز خوبی رو بهت میده
خودشم محافظشه.
از حسادتهای بقیه نترس
چون تو یه نفرو داری که
صاحب تموم قدرتهای این دنیاست.
@shamimmarefat5
🍀🌸🍀🌸🍀
🌸✨الهی تکیه بر لطف تو کردم
🍃✨بجز لطفت ندارم تکیه گاهی
🌸✨دل سرگشته ام را راهنما باش
🍃✨که دل بی رهنما افتد به چاهی
🌸✨خــــــدایــــــا "
🍃✨امروزمان را با نام و یاد تو،
🌸✨و به امید لطف و کرمت،
🍃✨و لحظاتی سرشار از معجزه،
🌸✨و اتفاقات خوب آغاز میکنیم ...
🌸✨بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
🍃✨الـــهــی بــه امــیــد تـــو
سلاااااااااااااام✋
🕊🌸سحرگاهتون فرخنده و پر برکت
🌸🕊اسعد الله ایامکم
🕊🌸التماس_دعای_فرج 🤲
🕊🌸🕊
@shamimmarefat5
You put yourself in harm’s every day to save us without even complaining. You guys are truly a gem . Happy Nurses day!
شما هر روز خودتان را در معرض آسیب و صدمه قرار میدهید تا ما را بدون هیچ گله و شکایتی نجات دهید . شما حقیقتاً جواهری ارزنده هستید .
" روز پرستار گرامی باد "
@shamimmarefat5
ولادت بانو زینب کبری مبارک 🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹يک سبـد عشـق
♥️يک دنيـا زیبـایی
🌹يک آسمان لطف خداوند
♥️یک لب خنـدان
🌹یک دل شـاد
♥️یه خونه ی دل پر از صفا
🌹آرزوی قلبی من برای شما
♥️پنجشنبه تون شـاد شـاد
🌹در پنـاه خداونـد باشیـد
عیدتون مبارکــــــــ🌹
@shamimmarefat5
🌹کارگران حضرت زهرا (س)در شاهرود!
🔹تابستان ۱۳۶۳_شاهرود
هنگام آموزش سربازان در صحرا، با مادری به همراه دو دخترش برخورد کردیم که در حال درو کردن گندمهایشان بودند. فرماندهی گروهان، ستوان آسیایی به من گفت:
مسلم بیا سربازان دو گروهان را جمع کنیم و برویم گندمهای آن پیرزن را درو کنیم.
گفتم: چه بهتر از این!
پس از سلام و خسته نباشید گفتم: مادر شما به همراه دخترانتان از مزرعه بیرون بروید تا گندمهایتان را درو کنیم؛ فقط محدوده زمین خودتان را به ما نشان دهید و دیگر کاری نداشته باشید.
پیرزن پس از تشکر گفت: پس من میروم برای کارگران حضرت فاطمه مقداری هندوانه بیاورم!
از ۹ صبح تا ظهر، با پانصد سرباز تمام گندمها را درو کردیم؛ بعد از اتمام کار، سربازان مشغول خوردن هندوانه شدند؛ من هم از این فرصت استفاده کردم و گفتم: مادر چرا صبح گفتید میروم تا برای کارگران حضرت فاطمه هندوانه بیاورم؟
گفت:
دیشب حضرت فاطمه به خوابم آمد و گفت:
چرا کارگر نمیگیری تا گندمهایت را درو کند؟
این کارها، دیگر از تو گذشته!
عرض کردم:
خانم شما که میدانی تنها پسر و مرد خانواده ما به شهادت رسیده است و درآمدمان نیز کفاف هزینه کارگر را نمیدهد؛ مجبوریم خودمان کار کنیم.
بانو فرمودند: نگران نباش!
فردا کارگران از راه خواهند رسید.
... از خواب پریدم.
امروز هم که شما این پیشنهاد را دادید، فهمیدم این سربازان، همان کارگران حضرت زهرا میباشند.
با شنیدن این حرفها، ناخودآگاه اشک از چشمانم جاری شد و گفتم: سلام بر تو ای حضرت زهرا؛ فدایت شوم که ما را به کارگری خود قابل دانستی.
📚 کتاب نبرد میمک، احمد حسینا
@shamimmarefat5
﷽
جان بهقربان تو کان یوسفِدر چاه منی
هر کــــجایی که روم شکر که در راه منی
بر فلک خیرهشدم جز تو ولی هیچ نبود
دهــــــــر بگـرفتهای و نازتـــــــرین ماه منی
هفـت دریا به زمین رفتم و با یک ماهی
دیدمــت خیره به اندیشـــــه کـــــوتاه منی
رفـــــتـهای نـــــوح نبی را نگری در کشـــتی
درشگفتم مناز اینلحظه کههمراه منی
همه جـا هستی و جایی نبوَد سایه تو را
فاش گـــــویم صنــــــــما مظهــــــر الله منی
بلبلی مســـــت و رها بیدل مجـنون توام
چون گــــلی ناز و متین، دلبـــر آگـــاه منی
حرص مکنت زنم و ثروت و زر تا لب گور
گر تو دارایی مـــــن، ثروت مـن، جاه منی
خاک جان را نبوَد آب و ســـــزد بر آتـــــش
گردِ یأســـم نرســـد چون تو هواخواه منی
گیرمت دستبهدامان چو گدا بهر نجات
دیگرم واســــطه شـــــو، تو پــــدر شاه منی
"السلام علیک یا امام حسن عسکری (ع)
@shamimmarefat5