⭐️⭐️⭐️
گله هارا بگذار
ناله هارا بس کن
روزگارگوش ندارد که توهی شکوه کنی!
زندگی چشم نداردکه ببیند اخم دلتنگ تورا...
فرصتی نیست که صرف گله وناله شود!
تابجنبیم تمام است تمام!
مهر دیدی که به برهم زدن چشم گذشت!؟
یاهمین سال جدید!
بازکم مانده به عید!
این شتاب عمراست...
من وتو باورمان نیست که نیست!
زندگی گاه به کام است وبس است
زندگی گاه به نام است وکم است
زندگی گاه به دام است وغم است
چه به کام و
چه به نام و
چه به دام
زندگی معرکه همت ماست
زندگی میگذرد....
⭐️⭐️⭐️
@shamimmarefat5
1_8261928317.mp3
4.74M
شب های جمعه
آخه چه سری داره دلهامون میگیره
@shamimmarefat5
#داستان_شب 💫
در زمان کریمخان زند مرد سیه چرده و
قوی هیکلی در شیراز زندگی میکرد که در
میان مردم به سیاه خان شهرت داشت.
وقتی که کریمخان میخواست بازار وکیل
شیراز را بسازد ،او جزء یکی از بهترین
کارگران آن دوران بود...
در آن زمان چرخ نقاله و وسایل مدرن
امروزی برای بالا بردن مصالح ساختمانی
به طبقات فوقانی وجود نداشت بنابراین
استادان معماری به کارگران تنومند و قوی
و با استقامت نیاز داشتند تا مصالح را به
دوش بکشند و بالا ببرند
وقتی کار ساخت بازار وکیل شروع شد و
نوبت به چیدن آجرهای سقف رسید
سیاه خان تنها کسی بود که میتوانست
آجر را به ارتفاع ده متری پرت کند و استاد
معمار و ور دستانش آجرها را در هوا
می قاپیدند و سقف را تکمیل میکردند
روزی کریمخان برای بازدید از پیشرفت کار
سری به بازار زد و متوجه شد که از هر ده
آجری که سیاه خان به بالا پرت میکند شش
یا هفت آجر به دست معمار نمی رسید و
می افتد و می شکند
کریمخان از سیاه پرسید
چه شده نکنه نون نخوردی؟؟!!
قبلا حتی یک آجر هم به هدر نمی رفت و
همه به بالا میرسید!
سیاه خان ساکت ماند و چیزی نگفت
اما استاد معمار پایین آمد و یواشکی
بیخ گوش کریمخان گفت : قربان تمام زور
و قدرت سیاه خان و دلگرمی او زنش بود
چند روزست که زن سیاه خان قهر کرده
و به خانه ی پدرش رفته ، سیاه خان هم
دست و دل کار کردن ندارد اگر چاره ای
نیاندیشید کار ساخت بازار یک سال عقب
می افتد او تنها کسی است که میتواند آجر
را تا ارتفاع ده متری پرت کند
کریمخان فورا به خانه پدر زن او رفت و
زنش را به خانه آورد
بعد فرستاد دنبال سیاه خان و وقتی او به
خانه رسید با دیدن همسرش از شدت
خوشحالی مثل بچه ها شروع به گریه کرد
کریمخان مقدار پول به آنها داد و گفت
امروز که گذشت اما فردا میخواهم همان
سیاه خان همیشگی باشی
این را گفت و زن و شوهر را تنها گذاشت
فردا کریمخان مجددا به بازار رفت و دید
سیاه خان طوری آجر را به بالا پرت میکند
که از سر معمار هم رد میشود بعد رو به
همراهان کرد و گفت :
ببینید عشق چه قدرتی دارد
آنکه آجرها را پرت میکرد عشق بود
نه سیاه خان.
@shamimmarefat5
" یا رَبِّ لا تُعَلِّق قَلبی بِما لَیسَ لی "
پروردگارا
قلب مرا به آنچه برای من نیست،
وابسته مگردان...♥️
@shamimmarefat5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕦شک ندارم تا حالا مراحل کشت و فرآوری زردچوبه را ندیده بودید! حتما تا انتها تماشا کنید!🙄
@shamimmarefat5
درمان سوختگی زبان !👅
اگر بر اثر عجول بودن در خوردن غذا یا چای دچار سوختگی زبان شدید، کافیست مقداری شکر روی زبان ریخته و بعد از چند ثانیه دیگر نه اثری از سوختگی و نه سوزشی احساس میکنید.
@shamimmarefat5
دانستنی ها
💥 برق
با 121 تماس گرفتم گفتم:
برق کوچه ما یک ساعته قطعه
ولی اون ور خیابون برق داره.
گفت: 5 دقیقه دیگه حل میشه .
5دقیقه بعد
برق اون ورهم قطع کرد.
@shamimmarefat5
😂😂😂😂😂
شنا
مردی جان خود را با شنا کردن از میان امواج خروشان و سهمناک رودخانه ای به خطر انداخت و پسر بچه ای را که بر اثر جریان آب به دریا رانده شده بود,از مرگ حتمی نجات داد.
پسر بچه پس از غلبه بر اضطراب و وحشت ناشی از غرق شدن رو به مرد کرد و گفت:از اینکه جان مرا نجات دادید,متشکرم...
مرد به چشمان پسر بچه نگریست و گفت:تشکر لازم نیست، پسرم فقط اطمینان حاصل کن که جانت ارزش نجات دادن را داشت …
@shamimmarefat5
حسرت
روی نیمکت پارک نشسته بود و به لباسهای کهنه فرزندش و تفاوت او با بچه های دیگر نگاه میکرد ، ماشین گران قیمتی جلو پارک ایستاد و مرد شیک پوشی از آن پیاده شد و با احترام در ماشین را برای همسرش که پسرکی در آغوش داشت باز کرد . با حسرت به آنها نگاه کرد و از ته دل آه کشید . آنها کودک را روی تاب گذاشتند . خدایا ! چه می دید ! پسرک عقب مانده ذهنی بود . با نگاه به جستجوی فرزندش پرداخت ، او را یافت که با شادی از پله های سرسره بالا می رفت . چشمانش را بست و از ته دل خدا را شکر کرد .
@shamimmarefat5
هدایت شده از محیای و مماتی
آخرین جمعه ی ساله
و اولین جمعه ی ماه رمضان
دوست دارید الان چه کسی رو یاد کنید؟
🌸🍃سلام من به صبح
🌸🍃به این طلوع قشنگ
🌸🍃به آفتاب ونسیم
🌸🍃به این شروع قشنگ
🌸🍃سلام من به هوا
🌸🍃به باغ ودشت ودمن
🌸🍃به شاخه هاے درخت
🌸🍃به سبزه هاو چمن
سلام علیکم/صبح آدینه بخیر
@shamimmarefat5
دستهدستهنرگس
خشکشددرخانهما...
قطرهقطرهاشک
جمعشددرچشمانما...
دونهدونهسفیدشد
موهایما...
پسکیبرمیگردیایمولایما؟!
#امام_زمان 🌹
@shamimmarefat5
﷽ 🎇 🌼 امام زمان (عج) (۱۶۹):
🌼 جعفر كذّاب عموی ناخلف:
● گاه مىشود بر اثر عواملى، از حضرت نوح (ع) پسرى ناخلف به نام كنعان و يا از حضرت آدم (ع) پسرى متمرّد به نام قابيل بوجود مىآيد.
● امام هادى (ع) داراى پنج فرزند به نامهاى امام حسن عسکری (ع) ، حسين، محمّد، جعفر و عليّه بود.
در ميان اين فرزندان، جعفر بسيار ناخلف بود كه لقب كذّاب (دروغگو) را گرفت، امام هادى (ع) درباره او فرمود:
"از فرزندم جعفر دورى كنيد، نسبت او به من همچون نسبت كنعان به نوح (ع) است".
● امام عسكرى (ع) فرمود: "مثل من و جعفر مانند هابيل و قابيل دو فرزند آدم (ع) است، اگر كشتن من براى جعفر ممكن بود مرا مىكشت، ولى خداوند جلو او را گرفت".
● جعفر از افرادى بود كه ادّعاى امامت داشت و پس از رحلت پدر مىگفت: امام مردم من هستم نه برادرم.
حتّى پس از رحلت پدر نزد خليفه وقت رفت و گفت: بيست هزار اشرفى براى تو مىفرستم و از شما خواهشى دارم كه فرمان دهى تا بر مسند امامت بنشينم و اين مقام از برادرم امام حسن (ع) سلب گردد.
خليفه در جواب گفت: عجب آدم احمقى هستى، اگر امامت در دست ما مىبود، آن را براى خود قرار مىداديم،
اگر امامشناسان و شيعيان آنچه از برادرت و پدرت از معجزات و ... ديدند از تو ببينند، تو را امام خود مىدانند، ديگر نيازى به كمك ما ندارى و گرنه هرگز به تو ايمان نخواهند آورد.
● كارشكنىهاى او در عصر امامت برادرش امام عسكرى (ع) به جايى نرسيد، ولى پس از شهادت برادرش دوباره شروع به ادّعا كرد و اعلام داشت كه امام بعد از برادرم من هستم.
■ (حضرت مهدى (ع) فروغ تابان ولايت، ص: 20).
......................................
💥 《وَ قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا》. (الإسراء/ ۸۱)
و بگو: «حق آمد، و باطل نابود شد؛ یقیناً باطل نابود شدنی است!»
@shamimmarefat5
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
⭐️ اگه سر سفره افطار به کسی که کنارمان نشسته بگوئیم : روزه ات قبول باشه ، اون چی جواب میده ؟
حتما میگه: ازشمام قبول باشه و ممنونم و کلی بهمون محبت میکنه .
حالا اگه سر افطار سرمون رو بالا بگیریم و به امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) عرض کنیم : آقاجون روزه تون قبول ، مطمئن باشید آقا هر جوابی بدهند ، دعاشون در حقمون مستجابه .
من سر سفره افطار میگم: آقاجون روزتون قبول باشه و امید دارم به اینکه آقا بفرمایند: از شمام قبول باشه ، عاقبت بخیر بشی .
این پیام رو اینقدر منتشر کنین که همه سر افطار با امام زمان (علیه السلام) حرف بزنن و به یاد حضرت مهدی(عج الله تعالی فرجه الشریف) باشن و برای ظهورش دعا کنن.
••┈•
#رمضان
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
@shamimmarefat5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز جمعه شد دلبر نیومد 😭😭
به نیت ظهوروفرج اقاامام زمان عج
✅اللهم عجل لولیک الفرج 🤲🏻✅
@shamimmarefat5