eitaa logo
کانال شمیم بهشت
765 دنبال‌کننده
20.4هزار عکس
11.9هزار ویدیو
169 فایل
کانال شمیم بهشت 🌼🌻 🌼🌻یامهدی فاطمه (س) یار مظلومان جهان برای ظهورت دعای فرج میخوانم 🌼🌻بهترین کانال مذهبی و معنوی شمیم بهشت ۰( اللهم عجل الولیک فرج والعافیت ونصر ) @shamimmarefat5 ارتباط با مدیر محترم ⚘⚘⚘⚘ ممنونم که پستها رو فوروارد میکنید نه کپی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. از فکر کردن بیش از حد دست بردار. تو نمیتونی همه چیز رو کنترل کنی. یخرده بیخیال باش...😊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این سبک دلنشین رو یادتونه⁉️ 🏴وقتی شاگرد از استاد سبقت میگیره این مدح و مدل حسین (علیه سلام )گفتن پارسال خیلی محبوب وجهانی شد... الان شاگرد سبقت گرفته.... @shamimmarefat5
AUD-20230331-WA0000.mp3
5M
با عرض معذرت از تمام عزیزانی که از نعمت مادر محرومند . گوش کنید از همگی التماس دعای فرج @shamimmarefat5
در هوای گرم چای ترش بنوشید! 🔸عطشتان را از بین می برد 🔸تنظیم‌کننده چربی خون است 🔸 برای افراد مبتلا به دیابت مفید است 🔸اگر به دنبال قلبی سالم هستید هرگز چای ترش را فراموش نکنید @shamimmarefat5 عصرتون بخیر
شخصی به قصد تحقیر کردن مورچه ای، آن را با انگشت فشار داد مورچه خندید و گفت: ای انسان مغرور نباش! که تو در قبرت برای من وعده غذایی بیش نیستی در اوج قدرت ، مرد باش @shamimmarefat5
خاطرات یک مرد ۷۰ ساله در سال ۱۳۷۶ من ۵۵ سال داشتم ، یک شب که جشن تولد پسر کوچکم که ۱۷ سال داشت بود و همه خانواده جمع شده بودند و شادی می‌کردند. ناگهان درد شدیدی در سینه ام احساس کردم . پسر بزرگ و همسرم سریع با اورژانس تماس گرفتند و همه ناراحت بودند . اورژانس رسید و پس از اینکه مرا معاینه کردند با عجله سوار آمبولانس کرده تا به بیمارستان منتقل کنند . همه ناراحت بودند و گریه می‌کردند بجز همسرم که فقط میگفت : علی چیزی نیست نترس خوب میشی . اما تو صورتش ترس رو میدیدم . آمبولانس حرکت کرد بعد از چند دقیقه درد شدیدتر شد و پزشکیارها شروع به ماساژ کردند . ناگهان دیگه دردی احساس نکردم و سبک شدم . به خودم گفتم : آخی خوب شدم . ناگهان بلند شدم و نشستم ، و پزشکیارها رو میدیدم که دارن یکنفر رو ماساژ قلبی میدن . برگشتم و دیدم خودم روی تخت هستم، تعجب کردم و بلند شدم دیدم بله اونا هنوز دارن جنازه منو ماساژ میدن . تازه فهمیدم که مرده ام . اون شب منو بردند سردخانه و من تمام وقت خودم و خانواده خودم رو میدیدم و همراهشون بودم . اونا زاری و شیون می‌کردند . زنم ، پسرام و دخترم. پیششون میرفتم و میگفتم من خوبم گریه نکنید . ولی اونا نمی‌فهمیدند . خلاصه بعد از اینکه منو گذاشتن تو سردخونه همه برگشتند خونه . من ترسیده بودم ، نمیدونستم پیش بدنم بمونم یابرم خونه پیش خانواده . خلاصه تصمیم گرفتم همراه خانواده برم . اول رفتم تو ماشین پسر بزرگم که همسرم همراهش بود و مرتب گریه میکرد . پسر بزرگم گفت: مامان گریه نکن بابا عمر خودش رو کرده بود. چه بی انصاف بود من ۳۵ سال براش زحمت کشیده بودم تادکترای مکانیک گرفت وبرای خودش کسی شده بود . بقیه بچه ها هم بهتر از این نبودند ، پسر دومم که با خانومش تنها تو ماشین من می‌رفتند میزدن و میرقصیدن . ولی دخترم یکریز گریه میکرد . ناگهان مثل اینکه یک نیروی شدید من رو از جا کند و با سرعت خیلی زیاد به سمت سردخانه کشید و درون بدنم رفتم .زنده شده بودم . اول نمیدونستم چه کنم ولی بعد تلاش کردم بیام بیرون . اونقدر تلاش کردم تا بیهوش شدم . بعد از مدتی از گرما بهوش اومدم و دیدم یک دکتر و چند پرستار بالای سرم هستند . دکتر باخنده گفت : به زندگی خوش آمدی . بعد از اون خوب شدم علارقم میل خانومم تصمیم گرفتم که برای خودمون دو نفر زندگی کنیم . دوتا خونه رو فروختم و یه آپارتمان ۸۰ متری تو یک محله خوب گرفتم . ماشین سانتافه آخرین مدل را فروختم یک ون خریدم که داخلش تخت و لوازم زندگی داشت . از اون روز به بعد به همراه خانومم و با همون ون تمام ایران رو گشتیم . هر چند وقت هم یه چند روزی به خونه می اومدیم و اونجا بودیم . بعدش مغازه و گاراژ خودم رو هم فروختم و شروع کردیم به گشتن دنیا ، همه کشورهای اطراف و اروپا رو رفتیم ، درنهایت هم تو هلند خونه خریدیم و اونجا موندیم. حالا ۷۰ سالمه و خودم و خانومم با عشق توی یه روستای هلندی زندگی می‌کنیم و باغ میوه داریم . هر روز هم از روستا تا شهر که حدودا ۳ کیلومتراست رو پیاده روی میکنیم . سالی چند بار هم بچه ها با نوه هامون میان و سری بهمون میزنن . * خانومم میگه از روزی که زنده شدی تا حالا فقط فهمیدم زندگی یعنی چه. همیشه ازم میپرسه که چی شد یکدفعه عوض شدی ولی من چیزی بهش نمیگم .* *زندگی نکنید برای زنده بودن . از دارایی خود لذت ببرید* 👌آرزوی سلامتي و شادابی جاویدان💐 @shamimmarefat5
🌷 سالروز شهادت پاسدار سرافراز سپاه اسلام ؛ پاسدار شهید محسن حججی و «روز بزرگداشت شهدای گلگون کفن مدافع حرم» گرامی باد. @shamimmarefat5
🔻 این اطلاعات را هرگز در گوشی خود ذخیره نکنید @shamimmarefat5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بخونید بعد برید بیرون از منزل ، التماس دعا @shamimmarefat5
امام على عليه السلام: أفضَلُ العِبادَةِ الزَّهادَةُ برترين عبادت، دل بركندن از دنياست 📚غررالحكم حدیث2872 پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ در دعايى كه پيوسته مى خواند ـ : اللّهُمَّ... لا تَجعَلِ الدنيا أكبَرَ هَمِّنا و لا مَبلَغَ عِلمِنا پروردگارا... دنيا را بزرگترين همّ ما و نهايت دانش ما قرار مده 📚ميزان الحكمه ج4 ص111 @shamimmarefat5
ای بار خدای پاک و دانای قدیر دارم به تو حاجتی، به فضلت بپذیر آن را که به لطف خویش عزت دادی تا زنده بُوَد، به خواریَش باز مگیر سلام علیکم صبحتون به خیر و خوشی و سلامتی ان شاءالله . @shamimmarefat5
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 @shamimmarefat5
به مناسبت سالروز اسارت شهید حججی #/  دفاع از حرم       ۱۸۹ #/ شهادت شهید بسیجی سرجدا حججی #/ از جمله اشعار مناسبتی سرداد ولی کی شرف خود به ستم داد بر قوم  خوارج  زد و فریاد  عدم  داد از هرچه به کف داشت کریمانه گذر کرد بر حاتم و قارون جهان درس کرم داد در قلب عراق و حلبِ  سوریه  و شام سرداد و شکوهی به جوانان عجم داد هنگام رجز خوانی و در  پیش  اجانب نام  آور  ما داد ِ دفاع  ز  حرم  داد تا  اینکه  بجا  سنگر  او  حفظ  بماند او رفت بدست دگران چوب علم داد میخواست به ارباب تاسی کند این مرد تکبیر به لب حلق به شمشیر دو دم داد یک  نامه  برای  پسرش  داده به مادر تا اینکه  بداند  پدرش سر به قدم  داد ( یوسف ) حججی جان به ره دوست فدا کرد سرداد ولی کی شرف خود به ستم داد            حاج عباس علی نیکوکار ذاکر الحسین ع                   ( یوسف  کاشانی ) @shamimmarefat5
هدایت شده از محیای و مماتی
👆👆👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در جهان هستی هر اتفاق دو بار می افته: ‏اول توی ذهنت ‏بعد توی واقعیت ‏ ‏حواست به اتفاقایی که تو ذهنت می افته باشه. ببین الان داری چه ارتعاش واحساسی رو به جهان هستی میفرستی منتظر باش ومطمئن باش دراینده همین میشه که الان داری بهش فکر میکنی ومرورش میکنی 💚🌸 @shamimmarefat5