eitaa logo
درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
25.7هزار دنبال‌کننده
33.3هزار عکس
18.2هزار ویدیو
224 فایل
کانالی جهت آگاهی ازمفاهیم قرآن وذکر وحدیث کانال دوم مون(داستانهای آموزنده بهلول عاقل) http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌صبح ست و سلامِ تازه تر میچسبد یک صبح بخیرِ🍃💞 مختصر میچسبد صبحتون سرشار🍃💞 ازعشــــــق 🌸سـلام مهربانان 💕جمعه تـون 🌸سرشاراز معجزه 💕الهی 🌸روزتون پراز رحمت
💫هرکس۴۰ بار بلافاصله وبدون تکلم رو به قبله باوضو درشب جمعه یاروزجمعه،سوره مبارکه ٰ رابخواند، به هرنیت شرعی که باشدخواهدرسید 📚ختومات مقدم ص251 @shamimrezvan ღگشا👆
🖋برخے علما فرموده‌اند ؛ به تجربه ثابت شده خواندن سوره«الصافات»در هرجمعه اثرعجیبی در ازدیادروزی دارد 📚مستدرک سفینة البحار۴۷۴/۸ @shamimrezvan ღگشا👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تزریق انرژی مثبت➕ تکرار کنیم🌹 ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﻦ ﯾﮏ ﺛﺮﻭﺕ ﻭ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ. ﻣﻦ ﻗﺪﺭﺕ ﻭ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﻫﻤﻪ ﺍﻣﻮﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ و سرشار از اقتدار هستم. ‌خداوندا سپاسگزارم❣ 🌷تقدیم به شما همراهان عزیز🌷
✍ داستانی که در پیش رو دارید واقعی ست. نویسنده ( شهید مدافع حرم: سید طا ایمانی ) شخصا با شخصیت اصلی داستان مصاحبه کرده و داستان را به رشتۀ تحریر در آورده 💯 ❇️ ❇️ قسمت 8⃣ 🔮 خون علی اصغر در میان قلبم جوشید🔮 هر شب یک سخنران و مداح ... با غذای مختصر حسینیه ... بدون خونریزی و قمه زنی ... . با خیال راحت و آرامش می نشستم و مطالب رو گوش می کردم و تا شب بعد، در مورد موضوع توی منابع شیعه و سنت مطالعه می کردم ... سوالاتی که برام مطرح می شد و موضوعات جانبی رو می نوشتم تا در اسرع وقت روشون کار کنم ... بدون توجه به علت کارم اما دیگه سراغ منابع وهابی ها نمی رفتم ... . همه چیز به همین منوال بود تا شب سخنرانی درباره علی اصغر ... اون شب، یک بار دیگه آرامشم طوفانی شد ... خودم تازه عمو شده بودم ... هر چی بالا و پایین می کردم و هر دلیلی که میاوردم ... علی اصغر فقط شش ماهه بود ... فقط شش ماه ... . حتی یک لحظه از فکر علی اصغر و حضرت ابالفضل خارج نمی شدم ... من هم عمو بودم ... فقط با دیدن عکس برادرزاده ام توی اینترنت، دلم برای دیدنش پر می کشید ... این جنایتی بود که با هیچ چیز قابل توجیه نبود ... اون شب، باز هم برای من شب وحشتناکی بود ... بی رمق گوشه سالن نشسته بودم ... هر لحظه که می گذشت ... میان ضجه ها و اشک های شیعیان، حس می کردم فرشته مرگ داره جونم رو از تک تک سلول هام بیرون می کشه ... این اولین احساس مشترک من با اونها بود ... . اون شب، من جان می دادم ... دیگران گریه می کردند .. 🔮 در تقابل اندیشه ها🔮 محرم تمام شد اما هیچ چیز برای من تمام نشده بود ... تمام سخنرانی ها و سیرهای فکری - اعتقادی نهضت عاشورا، امام شناسی، جریان شناسی ها و ... باب جدیدی رو دربرابر من باز کرد ... . هر کتابی که درباره سیره امامان شیعه به دستم میومد رو می خوندم ... و عجیب تر برام، فضایل اهل بیت و مطالبی بود که درباره اونها در کتب اهل سنت اومده بود ... سخنرانی شیخ احمد حسون درباره امام حسین هم بهش اضافه شد ... . کم کم مفاهیم جدیدی در زندگی من شکل می گرفت ... مفاهیمی که با اطاعت کورکورانه ای که علمای وهابی می گفتند زمین تا آسمان فاصله داشت ... دیدگاه و منظرم به آیات قرآن هم تغییر می کرد ... . شروع کردم به مطالعه نهج البلاغه و احادیث امامان شیعه ... اونها رو در کنار قرآن می گذاشتم ... ساعت ها روی اونها فکر و تحقیق می کردم ... گاهی رسیدن به یک جواب یا نتیجه، چند روز طول می کشید ... . سردرگمی من روز به روز بیشتر می شد ... در تقابل اندیشه ها گیر کرده بودم ... و هیچ راه نجاتی نداشتم ... کم کم بی حال و حوصله شدم ... حوصله خودم رو هم نداشتم ... کتاب هام رو جمع کردم ... حس می کردم وسط اقیانوسی گیر افتادم و امواج هر دفعه منو به سمتی می کشه ... من با عزم راسخی اومده بودم امادیگه نمی تونستم حتی یه قدم جلوترم رو ببینم ... . من که روزی بیشتر از 3 ساعت نمی خوابیدم و سرسخت و پرتلاش بودم ... من که هیچ چیز جلودارم نبود ... حالا تمام روز رو از رختخواب بیرون نمیومدم ... هیچ چیز برام جالب نبود و هیچ حسی برای تکان خوردن نداشتم ... دیگه دلم نمی خواست حتی یه لحظه توی ایران بمونم ... خبر افسردگیم همه جا پیچید ... بچه ها هم هر کاری می کردن فایده نداشت ... تا اینکه ... . اون صبح جمعه از راه رسید ... @tafakornab @shamimrezvan 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 http://eitaa.com/joinchat/2767126539Cf9cc9852b1 حجاب فاطمی مخصوص بانوان👆آقا❌❌❌
#حدیث_مهدوی امام زمان عج یگانه ی دوران است، کسی درکمالات به پایش نمیرسد، هیچ دانشمندی بااوبرابری نمیکند،همانندی ندارد، مثل ونظیری ندارد. 💠امام رضا(ع 📚عیون اخبار،ج۱ص۲۱۹ ✨✨✨✨✨✨ ☀️ امام زمان (عجل الله تعالی فرجه): 💠 نادانان و کم خردان شیعه و کسانی که پر و بال پشه از دینداری آنان برتر و محکمتر است ، ما را #آزار می دهند. 📚 احتجاج طبرسی ۲/۲۸۹ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
👌خنده دار 😂😂😂 طرف لکنت زبون داشته. زنگ میزنه اورژانس که بیان جنازه ی همسایشو ببرن! میگه: اااالو اااوورجانس ،این ههههمسسسایمووون ممممرده! یه آمبولانس میفرررررستین؟!… طرف میگه: آدرستون؟! یارو تا میاد آدرسو بگه زبونش بند میاد میگه: ظظظظظ!……… طرف میگه :ظفر منظورته ؟ میگه: نننننننـــنه! طرف فکر میکنه سرکاره قطع میکنه! یه هفته بعد همین اتفاق میفته بازم طرف میگه :آدرستون؟ باز زبونِ یارو بند میاد میگه: ظظظ ظ! طرف میگه ظفر؟ میگه: ننننه! باز مامور اورژانس فکر میکنه سرکاره قطع میکنه! یک! ماه رد میشه،باز طرف زنگ میزنه میگه: اااااووووورژانس، این هههمسایمون ممممرده محلللمون بوی گند گررررررفته یه آمبولانس بببفرستیییین! طرف میگه :آدرستون؟! باز زبون یارو بند میاد میگه: ظظظظ! از اونور میگن :آقا منظورت ظفره؟! طرف میگه :آآآآررررره آآآآآررره ککشووووندم آورددددمش ظفرببییییا بببرش  http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 داستان وضرب المثل وسخن بزرگان👆
28.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
استادتقوی (مواردی که شرط وجوب امر و نهی نیست ولی برخی شرط میپندارند.) کانال واجب فراموش شده تعجیل فرج صلوات @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
#هرروزیک_آیه ✨يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ 🕊مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ ✨خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿۱۸﴾ ✨اى كسانى كه ايمان آورده ايد از خدا 🕊پروا داريد و هر كسى بايد بنگرد كه ✨براى فرداى خود از پيش چه 🕊فرستاده است و باز از خدا بترسيد ✨در حقيقت خدا به آنچه 🕊مى كنيد آگاه است (۱۸) 📚 سوره مبارکه الحشر ✍آیه ۱۸
هدایت شده از خانواده بهشتی
#همسرداری #خانما_بدونن👇 همه مردها نفوذ پذیرند اگر به هر دری میزنید نمیتوانید به قلبش وارد شوید، شیوه اشتباهی را در پیش گرفته اید. با خود خلوت کنید و به رفتارتان فکر کنید. ❤️💞❤️💞❤️💞 💏 #آقایون_بدونن👇 وقتی خانومت احساس ناخوشی داره مثل سرماخوردگی و یا ووووو حسابی ازش مراقبت کن در یک روز خوب دستش رابگیر وناگهانی پیشانی همسرت راببوس @zendegiasheghaneh @shamimrezvan
🌴 نجات پيدا كردن و بدست آوردن حافظه به بركت ملاقات با امام زمان (عليه السلام) ✅آقاى (سيّد محمّد حسين ميرباقرى) از قول عموى خويش، نقل مى كند: ايشان در جوانى مبتلا به كسالتى شدند كه در نتيجه به حواسّ پرتى دچار شده وحافظه اش كم شد. عدّه اى از شهرستان ما به قصد زيارت امام حسين (عليه السلام) بطور قاچاق حركت كردند، مادرش به آنها گفت: اين سيّد احمد ما را هم ببريد تا از سيّد الشّهداء (عليه السلام) شفا بگيرد. ✨به هر حال به كربلا رسيدند ودر مدّتى كه در كربلا بودند، اثرى از شفا پيدا نشد ومورد عنايت قرار نگرفت. قصد مراجعت به ايران مى كنند، در نزديك مرز ايران، چون جواز نداشتند مى بايست هر كدام جدا جدا جلو ماشينهاى بارى را بگيرند ويكى يكى به عنوان شاگرد راننده سوار شوند تا بتوانند از مرز عبور كنند. ✨اين شخص نيز جلو كاميونى را مى گيرد ومى گويد: مى خواهم از مرز ردّ شوم. ولى چون حواسّ جمعى نداشت، تمامى پول خود را به راننده مى دهد واو هم قبول مى كند. نزديك پاسگاهى مى رسند، راننده به دروغ مى گويد: شما پياده شو اینجا کرمانشاه است! ✨ايشان به خيال اينكه به كرمانشاه رسيده وپشت اين تپّه كرمانشاه را مى بيند، به راه مى افتد، هوا سرد وبرف به زمين نشسته بود. ناگاه مى بيند چند گرگ گرسنه از پايين تپّه بطرف بالا مى آيند، ايشان با آن حال بى اختيار صدا مى زند: (يا صاحب الزّمان!) وبه پشت مى افتد. ✨نقل میکرد: پشتم به زمين نرسيده بود كه احساس كردم بر پشت كسى سوارم، ناگاه چشمم را باز كردم وخود را در مقابل باغ سبزى ديدم. آن شخص مرا به داخل باغ برد، ناگاه چشمم به سيّد بزرگوارى افتاد كه چند نفر در خدمتشان بودند. 🌹آقا رو كردند به آنها وفرمودند: براى سيّد احمد از شربت تربت جدّم بياوريد.واين به آن خاطر بود كه به قصد شفا از امام حسين (عليه السلام) حركت كرده بودم. قدح آبى آوردند، من ديدم بسيار گوارا وخوش طعم است، تمامى قدح آب را نوشيدم. آقا فرمودند: سيّد احمد، خسته است جايش را بياندازيد، بخوابد. جايى براى من انداختند ومن استراحت كردم. ✨سحر بود كه بيدار شدم، ديدم آقا وآن جمع مشغول نماز شب هستند، چون پشتشان به من بود ومن حال نماز شب خواندن نداشتم، ناديده گرفتم وخود را به خواب زدم. 🌹ناگهان نماز آقا تمام شد، فرمودند: سيّد احمد، بيدار شده، برايش آب بياوريد وضو بگيرد. بلند شدم، وضو گرفتم ومشغول نماز شب شدم. صبح شد وصبحانه خوردم، بعد آقا فرمودند: سيّد احمد را به منزلش برسانيد. ✨همان شخص كه مرا آورده بود مرا با خود بيرون آورد وچند قدمى دور نشده بوديم اشاره كرد كه: اين منزل شماست. همان منزلى كه در كرمانشاه قرار گذاشته بوديم. 🌹او رفت، ناگاه به يادم آمد، بيابان بود وگرگ وبرف، چطور نجات پيدا كردم ومرا به اسم خواند: سيّد احمد وشربت تربت جدّم و... يقين پيدا كردم خدمت آقا امام زمان (عليه السلام) شرفياب شدم. از آن ناراحتى ضعف حافظه هم نجات پيدا كردم، وارد منزل شدم ودوستان دور من جمع ومن مشغول گريه كردن بودم وبعد برایشان تعريف كردم... 📚دفتر ثبت كرامات مسجد جمكران 💫اللهمَّ‌عَجّل‌لِوَلیکَ‌ِالفَرَج‌💫 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh 👆👆