eitaa logo
درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
25.3هزار دنبال‌کننده
34.2هزار عکس
19.4هزار ویدیو
226 فایل
کانالی جهت آگاهی ازمفاهیم قرآن وذکر وحدیث کانال دوم مون(داستانهای آموزنده بهلول عاقل) http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
521.6K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خوانده احمد به لبش خطبه زهرا و علی💖 جبرییل آمده از عرش به یک صوت جلی💖 من وکیلم که به ساقی بدهم کوثر را؟ زیر لب فاطمه از سوی خدا گفت:بلی💖 عیدتون مبارک🌸🎊🎉🌸 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
793K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‍ تقدیم به شما خوبان 🌸🍃 شروع تون عالی👌 حال دلتون خوبِ ،خوب💖 وجودتون سبز☘🌿 و سلامت زندگیتون غرق در خوشبختی عیدتون مبارک 🌸🎊🌸 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
❖═▩ஜ••🍃🌸🍃••ஜ▩═❖ ✍🏻ختم کلمه طیبه« لا اِلهَ اِلَّا الله» به جهت همه خواسته ها که آزموده و مجرب است بدین نحو است🔰 1⃣شنبه ۱۰۰۰۰ مرتبه 2⃣یکشنبه ۱۱۰۰۰ مرتبه 3⃣دوشنبه ۱۲۰۰۰ مرتبه 4⃣سه شنبه ۱۳۰۰۰ مرتبه 5⃣چهارشنبه ۱۴۰۰۰ مرتبه 6⃣پنجشنبه ۱۵۰۰۰ مرتبه 7⃣جمعه ۱۶۰۰۰ مرتبه 🔹که جمعا می شود ۹۱۰۰۰ مرتبه. ان شاء الله موجب روا شدن مطلب و حاجت خواهد گردید. 📚هزار و یڪ ختم ص 34 ختم 3 http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017 ღـگشا⬆️⬆️⬆️
🔺🔻 🔰✨هرکس روز شنبه در ساعت اولیه روز ۱۰۶۰ مرتبه《 》گوید ثروتمند شود وشکی درآن نیست ان شا الله. 📚گل های ارغوان ج1ص195 http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017 ღـگشا⬆️⬆️⬆️
°❀°🌺°❀°‌🌺°❀°🌺°❀° 📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی 📝نسل سوختــه 👈((محمد مهدی)) ⚜شب بود که تلفن زنگ زد. محمد مهدی، پسر خاله مادرم بود. پسر خاله ای که تا قبل از بیماری مادربزرگ، به کل، من از وجود چنین شخصی بی اطلاع بودم. توی مدتی که از بی بی پرستاری می کردم، دو بار برای اومد مشهد. آدم خون گرم، مهربان، بی غل و غش، متواضع و خنده رو، که پدرم به شدت ازش بدش می اومد. این رو از نگاه ها، حالت ها و رفتار پدرم فهمیدم. علی الخصوص وقتی خیلی عادی، پاش رو در می آورد و تکیه می داد به دیوار. صدای غرولندهای یواشکی پدرم بلند می شد. زنگ زد تا اجازه من رو برای یه سفر مردونه از پدرم بگیره. اون تماس، اولین تماس محمد مهدی به خونه ما بود. ⚜پدرم، سعی می کرد خیلی مودبانه پای تلفن باهاش صحبت کنه، اما چهره اش مدام رنگ به رنگ می شد. خداحافظی کرد و تلفن رو با عصبانیت خاصی کوبید سر جاش. ⚜– مرتیکه زنگ زده میگه: داریم یه گروه مردونه میریم ، ، اگر اجازه بدید آقا مهران رو هم با خودمون ببریم. یکی نیست بگه … و حرفش رو خورد و با خشم زل زد بهم ⚜– صد دفعه بهت گفتم با این مردک صمیمی نشو، گرم نگیر، بعد از ۱۹، ۲۰ سال، پر رو زنگ زده که… که با چشم غره های مادرم حرفش رو خورد. مادرم نمی خواست این حرف ها به بچه ها کشیده بشه و فکرش هم درست بود. ⚜علی رغم تمام وجود دلم می خواست باهاشون برم مناطق جنگی. عشق دیدن مناطق جنگی ، اونم دفعه اول بدون کاروان. ⚜اما خوب می دونستم چرا پدرم اینقدر از آقا محمدمهدی بدش میاد. تحمل ، کار ساده ای نیست. این رو توی مراسم ختم بی بی از بین حرف های بزرگ ترها شنیده بودم. وقتی بی توجه به شنونده دیگه داشتن با هم پشت سر پدرم و محمد مهدی صحبت می کردن. ✍ادامه دارد...... °❀°🌺°❀°‌🌺°❀°🌺°❀°🌺 📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی 📝 👈((رقیب)) ⚜آقا محمدمهدی، که همه آقا مهدی صداش می کردن، از نوجوانی به شدت شیفته و علاقه مند به مادرم بوده. یکی دو باری هم خاله کوچیکه با مادربزرگم صحبت کرده بوده. دیپلم گرفتن مادرم و شهادت پدربزرگ و بعد پدرم و چرخش روزگار… وقتی خبر عقد مادرم رو به همه میگن، محمدمهدی توی بیمارستان، بوده و خاله کوچیکه هم جرات نمی کنه بهش خبر بده. حالش که بهتر میشه، با هزار سلام و صلوات بهش خبر میگن آسیه خانم عروس شد و عقد کرد و محمد مهدی دوباره کارش به بیمارستان می کشه. اما این بار، نه از جراحت و مجروحیت، به خاطر تب ۴۰ درجه … ⚜داستان عشق آقا مهدی چیزی نبود که بعد از گذشت قریب به ۲۰ سال، برای پدرم تموم شده باشه و همین مساله باعث شده بود ما هرگز حتی از وجود چنین شخصی توی فامیل خبر نداشته باشیم. ⚜نمی دونم آقا مهدی، چطور پای تلفن با پدر حرف زده بود. آدمی که با احدی رودربایستی نداشت و بی پروا و بدون توجه به افراد و حرمت دیگران، همیشه حرفش رو می زد و برخورد می کرد، نتونسته بود محکم و مستقیم جواب رد بده. ⚜اون شب حتی از خوشی فکر جنوب رفتن خوابم نمی برد، چه برسه به اینکه واقعا برم. اما… از که برگشتم، تازه داشت صبحانه می خورد. رفتم نشستم سر میز، هر چند ته دلم غوغایی بود. ـ اگر این بار آقا مهدی زنگ زد، گوشی رو بدید به خودم، خودم مودبانه بهشون جواب رد میدم. ⚜ـ جدی؟ واقعا با مهدی نمیری جنوب؟ از تو بعیده . یه جا اسم شهید بیاد و تو با سر نری اونجا لبخند تلخی زدم. ـ تا حالا از من دروغ شنیدید؟شهدا بخوان، خودشون، من رو می برن. ✍ادامه دارد...... @tafakornab @shamimrezvan 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 http://eitaa.com/joinchat/2767126539Cf9cc9852b1 حجاب فاطمی مخصوص بانوان👆آقا❌ °❀°🌺°❀°‌🌺°❀°🌺°❀°
💑 🙎 یادآوری‌های مکـرر یا توهیـن‌های مکـرر؟!!! ⚡️ قطعا همسر شما در خانه یا بیرون از آن وظایفی دارد، مثلا پرداخت قبوض و... 💥 وقتی شما نگران پرداخت قبوض تا مهلت معین هستید بارها و بارها پرداخت آن را به همسرتان یادآوری می‌کنید... 💥 یادتان باشد هدف شما از این یادآوری ارائه لطف، ایجاد همکاری و یا جلوگیری از به وجود آمدن نابسامانی است، اما "مرد" از لطف شما این برداشت را کرده که شما او را "ناتوان" دیده‌اید و احساس "توهین" می‌کند...! ✅ اگر وظیفه‌ای را به همسرتان سپردید؛ فرآیند کار او را دنبال نکنید. به همسرتون اعتماد کنید @zendegiasheghaneh @shamimrezvan
#ذکردرمانی⬆️ #توسل_به_حضرت_زهرا 🍃🍂 اجابت حاجت 🍃🍂 🖊 صلوات توسل به حضرت زهرا س جهت نیل حاجات ، بسیار مجرب 🔺 ۵۳۰ مرتبه بگوید مطالب مشابہ↩️ @shamimrezvan #ذڪرهاےگرـღـگشا⬆️
#آیه_درمانی👆 #رفع_کمر_درد 🖊 بر موضع درد دست بگذارد و ۳ مرتبه این آیه را بخواند و در آخر ۷ دفعه "سوره قدر" بخواند انشاء الله عافیت یابد آل عمران ۱۴۸ مطالب مشابہ ↩️ @shamimrezvan #ذڪرهاےگرـღـگشا⬆️
✨إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ 🍃وَآتَوُا الزَّكَاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ ✨عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ✨كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده 🍃و نماز بر پا داشته و زكات داده اند ✨پاداش آنان نزد پروردگارشان براى آنان خواهد بود 🍃و نه بيمى بر آنان است و نه اندوهگين مى شوند 📚 سوره مبارکه بقره۲۷۷ http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017 ღـگشا⬆️⬆️⬆️
#تربیت_فرزند👆 #نشونی مراقب الگوگیری کودکانمان باشیم. #امام_على(ع) كمتركسى است كه خودراشبيه گروهى كندوبزودى يكى ازآنهانشود. #نشونی_نهج_البلاغه 📚حکمت۲۰۷ @zendegiasheghaneh @shamimrezvan
💎مرد دانا صبح زود از مقابل مغازه نانوایی عبور می کرد. دید نانوا عمدا مقداری آرد ارزان جو را با آرد مرغوب گندم مخلوط می کند تا در طول روز به مردم به اسم نان مرغوب گندم بفروشد و سود بیشتری به دست آورد. مرد دانا از مرد نانوا پرسید:" آیا دوست داری با آن بخش از وجودت که به تو دستور این کار را داد و الآن مشغول انجام این کار است تمام عمر همنشین باشی!؟" 💎مرد نانوا با مسخرگی پاسخ داد:" من فقط برای مدتی اینکار را انجام خواهم داد و بعد که وضع مالی ام بهتر شد اینکار را ترک می کنم و مثل بقیه نانواها آدم درست و صادقی می شوم!؟" 💎مرد دانا سری تکان داد و گفت:" متاسفم دوست من!! هر انسانی که کاری انجام می دهد بخشی از وجود او می فهمد که قادربه این کار هست. این بخش همه عمر با انسان می آید. در نگاه و چهره و رفتار و گفتار و صدای آدم خودش را نشان می دهد. 💎کم کم انسان های اطراف ات هم می فهمند که چیزی در وجود تو قادر به این جور کارهای خلاف است و به خاطر آن از توفاصله می گیرند. تو کم کم تنها می شوی و این بخش که تو دیگر دوستش نخواهی داشت همچنان با تو همراه خواهد شد و نهایتا وقتی همه را از دست دادی فقط این بخش از وجودت یعنی بخشی که قادر به فریب است در کلک زدن مهارت دارد با تو می ماند و تو مجبوری تمام عمر با تکه ای که دوست نداری زندگی کنی و حتی در آن دنیا با همان تکه همراه شوی! سعی نکنید با کلک زدن به دیگران روزی حرام تهیه کنیم.... 〰〰〰〰〰〰 🌹لطفأ دوستان خودتان را به کانال دعوت کنید @tafakornab @shamimrezvan
بامیه وکمک به درمان دیابت فیبرموجوددربامیه،قندخون رابه سرعت جذب کرده وقندراکاهش داده وبه حفظ قندخون کمک می کند،بنابراین برا افرادمبتلا به دیابت مفیداست. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh