eitaa logo
درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
23.5هزار دنبال‌کننده
32.7هزار عکس
17.8هزار ویدیو
223 فایل
کانالی جهت آگاهی ازمفاهیم قرآن وذکر وحدیث https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از خانواده بهشتی
✍هرگز زندگی را بر اساس منت گذاشتن پایه‌ ریزی نکنید؛ این‌کار باعث می‌شود همسرتان از شما دوری کند. جهیزیه‌های خود یا امکاناتی که برای خانواده فراهم آورده‌اید را هرگز به شکل منت به همسر خود تحمیل نکنید و فراموش نکنید زندگی زوجین یعنی دیگه ما هرچی داریم به هر دو تعلق داره، پس نگوییم: «این ماله منه، این مال تو!» 💥همیشه سازش کنید و از تحت فشار قرار دادن همسر خودداری کنید. @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
هدایت شده از خانواده بهشتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆 💠 به کودکانمان آموزش دهیم با غریبه ها چطور برخورد کنند! لطفا برای والدینی که میشناسید بفرستید @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
؟ توبه نصوح(توبه واقعی) 🔶 نصوح مردی بود شبیه زنها، صدایش نازک بود، صورتش مو نداشت و اندامی زنانه داشت. او با سوء استفاده از وضع ظاهرش در حمام زنانه کار دلاکی میکرد و کسی از وضع او خبر نداشت. او از این راه، هم امرار معاش میکرد و هم برایش لذت بخش بود. گرچه چندین بار به حکم وجدان توبه کرده بود اما هر بار توبه اش را می شکست. 🔷 روزی دختر شاه به حمام رفت و مشغول استحمام شد. از قضا گوهر گرانبهایش همانجا مفقود شد. دختر پادشاه در غضب شد و دستور داد که همه را تفتیش کنند. 🔶 وقتی نوبت به نصوح رسید او از ترس رسوایی، خود را در خزینه حمام پنهان کرد. 🔷 وقتی دید مأمورین برای گرفتن او به خزینه آمدند، به خدای تعالی رو آورد و از روی اخلاص و به صورت قلبی همانجا توبه کرد. 🔶 ناگهان از بیرون حمام آوازی بلند شد که دست از این بیچاره بردارید که گوهر پیدا شد و مأموران او را رها کردند. 🔷 و نصوح خسته و نالان شکر خدا را به جا آورده و از خدمت دختر شاه مرخص شد و به خانه خود رفت. او عنایت پروردگار را مشاهده کرد. این بود که بر توبه اش ثابت قدم ماند و از گناه کناره گرفت. 🔶 چند روزی از غیبت او در حمام سپری نشده بود که دختر شاه او را به کار در حمام زنانه دعوت کرد و نصوح جواب داد که دستم علیل شده و قادر به دلاکی و مشت و مال نیستم و دیگر هم به حمام نرفت. 🔷 هر مقدار مالی که از راه گناه کسب کرده بود در راه خدا به فقرا داد و از شهر خارج شد و در کوهی که در چند فرسنگی آن شهر بود، سکونت اختیار نمود و به عبادت خدا مشغول گردید. 🔶 در یکی از روزها همانطور که مشغول کار بود، چشمش به میشی افتاد که در آن کوه چرا میکرد. از این امر به فکر فرو رفت که این میش از کجا آمده و از آن کیست؟ عاقبت با خود اندیشید که این میش قطعا از شبانی فرار کرده و به اینجا آمده است، بایستی من از آن نگهداری کنم تا صاحبش پیدا شود. لذا آن میش را گرفت و نگهداری نمود، پس از مدتی میش زاد و ولد کرد و نصوح از شیر آنها بهره مند میشد. 🔷 روزی کاروانی راه را گم کرده بود و مردمش از تشنگی مشرف به هلاکت بودند عبورشان به آنجا افتاد، همین که نصوح را دیدند از او آب خواستند و او به جای آب به آنها شیر داد، به طوری که همگی سیر شده و راه شهر را از او پرسیدند. او راهی نزدیک به آنها نشان داده و آنها موقع حرکت هر کدام به نصوح احسانی کردند و او در آنجا قلعه ای بنا کرده و چاه آبی حفر نمود و کم کم آنجا منازلی ساخته و شهرکی بنا نمود و مردم از هر جا به آنجا می آمده و در آن محل سکونت اختیار کردند، همگی به چشم بزرگی به او می نگریستند. 🔶 رفته رفته آوازه خوبی و حسن تدبیر او به گوش پادشاه رسید که پدر همان دختر بود. از شنیدن این خبر مشتاق دیدار او شده، دستور داد تا وی را از طرف او به دربار دعوت کنند. 🔷 همین که دعوت شاه به نصوح رسید، نپذیزفت و گفت: من کاری دارم و از رفتن به نزد سلطان عذر خواست. مأمورین چون این سخن را به شاه رساندند، بسیار تعجب کرد و اظهار داشت: حال که او نزد ما نمی آید ما میرویم او را ببینیم. 🔶 با درباریانش به سوی نصوح حرکت کرد، همین که به آن محل رسید به عزرائیل امر شد که جان پادشاه را بگیرد. 🔷 بنا بر رسم آن روزگار و به خاطر از بین رفتن شاه در اقبال دیدار نصوح، نصوح را بر تخت سلطنت بنشاندند. 🔶 نصوح چون به پادشاهی رسید، بساط عدالت را در تمام قلمرو مملکتش گسترانیده و با همان دختر پادشاه ازدواج کرد. 🔷 روزی در بارگاهش نشسته بود، شخصی بر او وارد شد و گفت: چند سال قبل، میش من گم شده بود و اکنون آن را از عدالت تو طالبم. نصوح گفت: میش تو پیش من است و هر چه دارم از آن میش توست. وی دستور داد تا تمام اموال منقول و غیر منقول را با او نصف کنند. 🕊 آن شخص به دستور خدا گفت: بدان ای نصوح! نه من شبانم و نه آن، یک میش بوده است، بلکه ما دو فرشته، برای آزمایش تو آمده ایم. تمام این ملک و نعمت، اجر توبه راستین و صادقانه ات بود که بر تو حلال و گوارا باد. و از نظر غایب شد. ⚪ به همین دلیل به توبه واقعی و راستین، (توبه نصوح) گویند. ‌ منبع:خلاصه شده از کتاب انوار المجالس، صفحه 432 📒اصول کافی جلد 4 صفحه @tafakornab @shamimrezvan 🌸🍃🌼🌸🍃🌼
✅مصرف پیاز و سیر باعث افزایش انسولین خون می‌شوند هرچه مصرف این مواد بیشتر باشد، قند خون نیز بیشتر کاهش پیدا می‌ کند ••••●❥JOiN👇 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨ ✨ ۴- درس زندگی ۱_زود ناامید نشو ٢_ موفقیت تو را مغرور نکند ٣ _ گاهی کمی صبر،شکست را به پیروزی تبدیل می کند ۴_ گاهی کمی عجله، پیروزی را به شکست تبدیل می کند @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
💥 شــــروع از 👌👌 فقط باید از شنبه✅ شروع بشه و تا 40 روز خونده بشه هر کسی این ختمو برداشته روز دوم و سوم بهش رسیده😍 =سوره =سوره =سوره =سوره =سوره =سوره =سوره 💐میتونی از همین امروز که میشه شنبه شروع کنی ان شاءالله به حاجتت برسی.سوره ها به ترتیب روز میخونی روزی یکبار (یعنی تا چهل روز طبق این لیست روزی یک بار سوره خاص اون روز رو که گفته بخوانید ) 📚قرآن درمانی @shamimrezvan ღگشا👆👆
🌸✨هرکس ۷شنبه را روزه بگیرد و۱۵۰۰بار سوره حمد بخواند سپس ۱۵۰۰ صلوات فرستد هر چه بخواهد بدون شک رواگردد✨ 📚ختوم و اذکار۲۵۳/۲ ڪلیڪ ڪنید↩️ @shamimrezvan ღگشا
✨امام صادق علیه السلام هر ڪه بسیار《سوره جن》را بخواند هرگز در زندگی دنیا به چشم زخم و سحر دچار نشود. 📚قران درمانی @shamimrezvan ღگشا👆👆
ایام هفته برای حاجت 📜 به سند معتبر از امیرالمومنین -علیه السلام- که از -صلی الله علیه و آله- روایت فرموده که هر که این را به ترتیب بخواند او روا گردد👇 🌺  -41مرتبه 👈 ⬅41 مرتبه:( فَنَادَى‏(فنادا) فىِ الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَاهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنىّ‏ِ كُنتُ مِنَ الظَّلِمِينَ ْ فَاسْتَجَبْنالَهُ وَ نَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذالِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِین 👈 ( پس ندا کرد در تاریکیها که نیست الهی مگر تو.پاکیزه تو .به درستی من از ستمکارانم ؛پس پذیرشش کردیم اورا ونجات دادیم اورا ازغم وهمچنان نجات میدهیم ایمان آورندگان را) 🌺  - 41مرتبه 👈- لااِلهَ اِلاَّ اَللهُ اَلمَلِکُ اَلحَقُّ المُبینُ 👈(نیست الهی مگر الله که پادشاه بحق و آشکار است.) 🏳  - 41مرتبه - 👈لا اِلَهَ اِلّا اللهُ المُبینُ عَزیزاً جَلیلاً یا عَزیزُ یا جَلیلُ 👈( نیست الهی مگر الله آشکار کننده عزیز جلیل ای عزیز ای جلیل.) 📍  - 100 مرتبه صلوات بفرستد -👈 اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَعَلى آلِ‌مُحَمَّد 🌺  - 41مرتبه -👈 لا اِلَهَ اِلّا اللهُ خالِصاً مُخلِصاً  👈( نیست الهی مگر الله با خلوص و با اخلاص) 🏳  - 41مرتبه 👈- لا اِلَهَ اِلّا اللهُ خالِقُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ و هُوَ عَلَى كُلِّ شَيْ قدیرٌ👈 (نیست الهی مگر الله خلق کننده هرچیزی و او بر هر چیز قادر است.) 🚩  - 41مرتبه -👈 سُبحانَ اللهِ وَ الحَمدُ لِلّهِ وَ لَا الهَ الّا اللهُ اَکبَرُ لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم ( منزه است خدا و حمد برای خداست و نیست الهی مگر الله و خدا بزرگتر است و حول و قوه ای نیست مگر از خدای علی 📚باب الغرائب @shamimrezvan ღگشا👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 خدایا🤲  در شب عید ولایت مولا علی_ع هر انچه چه از بهترین ها را که به  بندگان مقرب خود عطا میکنی به همه ی ما عطا بفرما.. 🌸خدایا به حرمت امیرالمومنین حیدر همه بیماران را شفای عاجل بفرما گره از کار گرفتاران باز بفرما مشکلات مردم و کشور ما را رفع بفرما 🌸یا رَبَّ  جوان های ما را هدایت فرما به همه ی ما  آرامشی  از جنس خودت عنایت فرما 🌸ان شاء الله  به حق  امیرالمومنین علیه السلام   حاجت روا باشید ان شاءالله. 🌸در پناه عنایت مولا علی عاقبت بخیر باشید ⭐ ️  @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
💖🍃💖🍃💖🍃💖🍃 مطابق 📅 ۱۹ مرداد ۱۳۹۹ هجری شمسی ۱۹ ذی الحجه ۱۴۴۱ هجری قمری نهم اوت ۲۰۲۰ میلادی 🌸 اذکار روز یکشنبه : - یا ذَالْجَلالِ وَالْاِكْرام (100 مرتبه) - ایاک نعبد و ایاک نستعین (1000 مرتبه) - یا فتاح (489 مرتبه) برای فتح و نصرت. 🌸 این یکشنبه روز خوبی است و برای امور زیر مناسب است: 🔹شروع کارهای مهم 🔹امور عقد و ازدواج 🔹کشاورزی 🔹ساخت و ساز 🔹خرید و فروش و تجارت 🔹طلب حوائج و معاش 🔹آغاز تعلیم و تعلم یادگیری 🔹دیدارهای سیاسی و بزرگان 🔹مسافرت با صدقه همراه باشد. 🌹 نوازدی که امروز به دنیا بیاید مبارک است و از او انتظار خیر و خوبی می رود و خوب و صالح تربیت گردد ان شاالله . 🌷️یکشنبه شب (یکشنبه که شب شد) مباشرت، به قصد بچه دار شدن به قصد بچه دار شدن است و فرزند حاصلان حافظ قرآن گردد ان شاالله. ✂ طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،خوب است و موجب سلامتی و توانگر شدن می گردد. ♦خون_دادن یا در این روز از ماه قمری خوب است و باعث جبران کم خونی و رفع درد بدن می گردد.. 💢️این یکشنبه برای (رفع موهای بدن با نوره) مناسب است. 🚫 یکشنبه برای ، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد. 🚫 یکشنبه برای ، خریدن و پوشیدن روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود‌. 💢 وقت در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب. : 🔹اذان صبح: ۴۵ : ۴ 🔹طلوع آفتاب: ۱۹: ۶ 🔹اذان ظهر:: ۱۰: ۱۳ 🔹غروب آفتاب: ۰۰ : ۲۰ 🔹اذان مغرب: ۲۰ : ۲۰ 🔹نیمه شب شرعی: ۲۲: ۰۰ 💫ذات الکرسی عمود ۱:۵۲ بامداد ❣دعا در زمان ذات الکرسی مستجاب است. 🔴ذات الکرسی مخصوص روز است 📚 منابع مطالب ما: الدروع الواقیة سید بن طاووس، سایت کانون قرآنی، وسائل الشيعه ؛ ج7 ، باب 190.، حلیة المتقین ، ختوم و اذکار، ج 1، ص 423، مفاتیح الجنان و بحارالانوار و...تقویم المحسنین شیخ محدث کاشانی 💖🍃💖🍃💖🍃💖🍃 @shamimrezvan ღگشا👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبح را آغاز می کنیم ☀️ با نام دوست 💕 جنبش عالم همه با یاد اوست آن خدایی که عشق را در ما نهاد مهر و محبت و 💕 هرچه زیبایی در اوست💕 🌸بِسْمِ‏ اللَّهِ‏ الرَّحْمنِ‏ الرَّحِیم🌸 💕الهی به امید تو💕 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ ‍ ‍ ﷽🌸﷽🌸﷽ 🌸﷽🌸﷽ ﷽🌸﷽ 🌸﷽ ﷽ 🍃🌸یکشنبه تون پُر برکت با صلوات بر حضرت محمد (ص) و خاندان مطهرش 🌸🍃 🍃🌸الّلهُمَّ 🍃 🌸صلّ 🍃 🌸علْی 🍃🌸محَمَّد 🍃 🌸وآلَ 🍃 🌸محَمَّدٍ 🍃🌸وعَجِّل 🍃🌸 فرَجَهُم @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh ﷽ 🌸﷽ ﷽🌸﷽ 🌸﷽🌸﷽ ﷽🌸﷽🌸﷽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌‌‌‌‌ ‌‌‌🌤 مولای مهربان غزل های من سلام🤗 سمت زلال اشک من، آقای من سلام نامت بلند و اوج نگاهت همیشه سبز آبی ترین بهانه دنیای من سلام 💙 قلبی شکسته دارم و شعری شکسته تر اما نشسته در تب غوغای من سلام ما بی حضور چشم تو این جا غریبه ایم دستی، سری تکان بده، مولای من؛ سلام تقدیم چشمهای تو این شعر نا تمام زیباترین افق به تماشای من سلام 🌤به رسم عاشقی روزمون رو با سلام بر پدر مهربانمون آغاز میکنیم السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اَباصالحَ المَهدی یا خَلیفةَالرَّحمنُ و یا شَریکَ الْقُرآن 📖✨ اَیُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مولای الامان الامان🤲 ◈ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌@tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘ هر چـہ مےخواهـے بگیر امـا سـلامم را نگیـــر من بہ عشـ❤️ــقِ این سلامِ صُبحگاهـ🌤ـے زِنـده ام «اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ» ‌─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
☝️۰۰۰ 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز ١٩ مرداد ماه ١٣٩٩ 🌞اذان صبح: ٠۴.۴۵ ☀️طلوع آفتاب: ٠٦.١٩ 🌝اذان ظهر: ١٣.١٠ 🌑غروب آفتاب: ٢٠.٠٠ 🌖اذان مغرب: ٢٠.٢٠ 🌓نیمه شب شرعی: ٠٠.٢٣ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
☝️☝️ 🌸 یکشنبه ۱۰۰ مرتبه 💗یا ذَالجَلالِ والاِکرام💐 🌸ای صاحب جلال و بزرگواری 💗این ذکر موجب فتح و نصرت می‌شود 👇 ✍هرڪس این نمازرادر روز1شنبه بخواندازآتش جهنم وعذاب ایمن شود↻2رڪعت ؛ رکعت اول⇦حمدو3ڪـوثر رکعت دوم⇦حمدو3توحید 📚جمال الاسبوع۵۴ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✅ درمان چربی خون ✍️ صبحانه «ناشتا» یک عدد سیب درختی رسیده و هچنین خوردن آب لیموترش تازه با آب 👌 بین روز یک استکان جوشانده یا دمکرده مریم گلی «در حاملگی ممنوع❌» @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام 😊✋ صبح یکشنبه تون زیبا 🌸🍃 یکشنبہ تون پر از عشق و امید💖 امیدوارم زندگی به ڪامتون خوشبختی سرنوشتتون و سایہ عشق مهمان همیشگی دلتون باشہ 🌸🍃 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
💕 دعـا جــــھت 💙👈 اذڪار شریفہ ↯↯↯ 🍃🌹 فَسُبْحَانَ الَّذِی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم 🌹🍃 🍀 را ۱۰۱ مرتبه بر در روز بخواند و بدمد و به مطلوب بخوراند او از خواهد شد 📚 منبع : کتاب کنز الحسینی 🌸🌕🌸🌕🌸🌕🌸🌕🌸🌕🌸 @shamimrezvan ღگشا👆👆
☝️ ✨مردے بہ امام ششم از فقر و تنگدستے شڪایت ڪرد،حضرت فرمودند هرگاه صداے اذان را شنیدے همراه مؤذن اذان را تڪرار ڪن ڪہ از فقرنجات خواهے یافت 📚مکارم الاخلاق ۳۴۸ ✨الله اکبر۴ ✨اشهدان لا اله الّا الله۲ ✨اشهدان محمداً رسول الله۲ ✨اشهدان علیاً ولی الله۲ ✨حی علی الصلاة۲ ✨حی علی الفلاح۲ ✨حی علی خیر العمل۲ ✨الله اکبر۲ ✨لا اله الّا الله۲ @shamimrezvan ღگشا👆👆
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○ " "بر اساس داستان واقعی ✍ بخش سوم 🌼🌸اول اینکه باید به دلتون مراجعه کنین اگرم عادته برای من عادت خیلی لذت بخشیه ….. شما ها اعتقاد ندارین ……. ایرج گفت: چرا اعتقاد داریم نمی دونیم چرا باید به عربی با خدا حرف زد خدا که همین جاس صدای ما رو میشنوه لازم نیست چیزایی بگیم که خودمون نمی فهمیم ….. من با خدا حرف می زنم ولی به شیوه ی خودم …. 🌸🌼گفتم حرف شما رو قبول دارم ………. خدا اینجاس همین نزدیک و من بارها و بارها احساسش کردم ولی در قبال یک استکان چای که به من کسی میده صد بار تشکر می کنم برای رفتن به یک مهمانی چند ساعت وقت میزارم برای چیدن یک میز شام برای کسانی که اصلا قبولشون نداریم ساعتها وقت می زاریم حتی برای خوابیدن مراسمی داریم مسواک بزن لباس خواب بپوش سرتو شونه کن .. اونوقت برای دو کلام حرف زدن با خدایی که همین جاس هزار بهانه در میاریم که عربیه؛؛ پنج بار در روزه؛؛ کی حوصله داره ….. 🌼🌸من با خدا حرف می زنم تشکر می کنم گله می کنم معترض میشم و می دونم اون خدا می دونه من ازش چی می خوام این همه فرمول ریاضی این همه زبان انگلیسی یاد می گیریم ولی معنای نماز که چند دقیقه بیشتر وقت ما رو نمی گیره برامون سخته ….من به شما ایرادی نمی گیرم هر طور که دوست داری با خدا حرف بزنی اونم خوبه …باشه به من ربطی نداره ولی من دوست دارم برای خدای خودم وقت بزارم و مثل همه ی کارایی که با مراسم انجام میدم درست و صحیح باشه…. 🌸🌼نمی دونم اصلا خرافات یا نه ولی هم اینکه جا نماز رو پهن می کنم همیشه به یک طرف نماز می خونم و مجبورم با کس دیگه ای حرف نزنم و فقط حواسم به اون باشه ….همه ی اینا رو دوست دارم من عاشق این کارم چون اون برام از همه چیز مهم تره چهار کلام عربی هم یاد می گیرم چیزی نمیشه که…..ولی این بهم آرامش میده وقتی باهاش ارتباط بر قرار می کنم آروم و سبک میشم و همیشه می دونم که چون من به یادشم با منه همین حس نیروی زندگی به من میده هرکس تو این دنیا ……,,نمی دونم شاید …. 🌼🌸به نظر من ,,….احتیاج داره که به جایی ماوراء همه چیزای بد و سخت خودشو وصل کنه اگر نه خیلی داغون میشه …مصیبتی که برای من پیش اومد آسون نبود ولی من همین طوری خودمو نگه داشتم …خدا به من وتو احتیاج نداره این ما هستیم که به خاطر خودمون باید بهش نزدیک بشیم …….. 🌸🌼اوه مثل اینکه زیاد حرف زدم معذرت می خوام …ایرج گفت : آفرین من تا حالا این طوری قانع نشده بودم خیلی خوب بود در موردش فکر می کنم …..تورج هم رفته بودتو فکر …. و گفت : راستش منم فکر می کنم گفتم بهه چی ؟ به اینکه چه دختر دایی دانشمندی دارم ….خیلی خوب بابا برو نمازتو بخون و بیا ….رویا تو آخه نمی دونی شب های جمعه کسی تو این خونه بند نمیشه من و ایرج که میریم …..ایرج با اعتراض گفت : تو میری من کجا میرم؟ تو اتاقم کتاب می خونم ….گفت حالا …هر چی حمیرا هم اگر حالش خوب باشه با مامان سر خودشونو گرم می کنن تا صبح جمعه اونم که بابا تا ظهر خوابه بازم باید ساکت بشیم ……. 🌼🌸گفتم واقعا ؟ گفت : رویا هیچ دقت کردی چقدر تو این خونه نیاز به کلمه ی واقعا پیدا می کنی؟ایرج گفت ما از بچگی عادت داشتیم به این وضع ….. خیلی به ما سخت گذشته از شب جمعه بدمون میاد تازه اون اولا که خیلی بیشتر بود ولی شکوه خانم بالاخره بیست سال از عمرشو گذاشت تا اونو کرد یک شب در هفته دیگم نمی تونه برای اینم کاری بکنه ……. 🌸🌼توام از دستش ناراحت نباش مامان مشکلات خودشو داره باید درکش کنیم …… گفتم من می خواستم بهش کمک کنم برای همین ناراحت شدم دلم می خواد مفید باشم این طوری احساس خوبی ندارم ……که دیدم عمه در رو باز کرد و اومد تو حر ف منو شنیده بود یا نه چیزی نگفت ولی حالش کمی بهتر بود ….پرسید چیکار می کنین تورج گفت : داشتیم پشت سر شما حرف می زدیم بازم اون به روی خودش نیاورد و گفت برین کاراتونو بکنین بیاین همین جا برای خودمون سور وسات راه بندازیم و مام ورق بازی کنیم رویا بلدی ؟ پرسیدم چی رو عمه ؟گفت : حکم بلدی ؟ گفتم بله ……. 🌼🌸تورج شروع کرد به بشکن زدن و دور خودش چرخیدن که آخ جون شیوه ی معذرت خواهی مامان امشب به نفع ما شد عمه گفت پشیمونم نکن دیگه تورج اگر حرف مفت بزنی میرم و می زارمت تو خماری …..حاضر باشین من کارامو بکنم بیام …..واقعا هر سه تایی خوشحال شدیم …. منم تقریبا از دلم در اومد و رفتم تا نماز بخونم و بر گردم @tafakornab @shamimrezvan ○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○ " "بر اساس داستان واقعی ✍ بخش اول 🌼🌸این بار سر نماز حالم خیلی بهتر بود مثل اینکه چیزایی که از ته قلبم به اونا گفته بودم رو خودم هم اثر خوبی گذاشته بود..چون خیلی با خلوص تر به درگاه خدا رفتم …خیلی با رویای شش ماه پیش فرق کرده بودم …. با خودم گفتم رویا با چیزایی که برات پیش اومده چند سال بزرگ شدی ….. بطور عجیبی این احساس رو داشتم و دیگه اون دختر بچه ی رویایی سابق نبودم … در مورد همه چیز فکر می کردم و چیزی که بیشتر از همه نگرانم می کرد تغییر دوباره و ناگهانی بود ….. ترس از دست دادن و تنها شدن بود و ترس از این که آدم ها اونی که نشون میدن نباشن ………. 🌸🌼وقتی برگشتم دیدم اونا یک میز گذاشتن وسط و روش یک پارچه پهن کرده بودن و منتظرم بودن عمه کلی میوه و شیرینی و تنقلات برامون تدارک دیده بود …. من دلم می خواست یارم ایرج نباشه تا نگاهم بهش نیفته …. 🌼🌸اصلا نمی خواستم بهش فکر کنم و تنها چیزی که اونشب از خدا خواستم این بود که فکر اون از سرم بیرون بره ……. و بالاخره یار من عمه شد..و تورج و ایرج یار هم. با لودگی های تورج اونشب خیلی بهمون خوش گذشت …. ولی ایرج هر نیم ساعت یک بار می رفت و به حمیرا سر می زد…. موقع بازی هم متوجه شدم اون خیلی تورج رو دوست داره و جلوش کوتاه میاد تا اونو خوشحال کنه …… وقتی می دیدم چه انسان خوبیه بیشتر ازش خوشم میومد ….. ساعت هشت نشده عمه و ایرج رفتن به اتاق حمیرا …… و بیشتر از نیم ساعت طول کشید تا برگشتن …….. 🌸🌼تورج در مورد نقاشی هاش حرف می زد که اونم برای من جالب بود شاید اگر اون امکانات رو منم داشتم می تونستم نقاش خوبی بشم ………….. بعد از بازی وقتی می خواستیم شام بخوریم تورج تلویزیون رو روشن کرد … یادمه یک جایی مجری برنامه که داشت از عشق حرف می زد من نگاه سنگین ایرج رو احساس کردم و همین باعث شده بود که کنترلمو از دست بدم …….. یک فکر توی سرم بود …. آیا اونم همین احساس منو داره و یا برای سرگرمی و خوشی لحظاتش اون نگاه ها رو به من می کنه … بعد از تماشای تلویزیون تورج دوباره اصرار کرد که بازی کنیم ولی من عذر خواهی کردم و رفتم به اتاقم چون من دلم برای درسهام شور می زد و اونشب احساس می کردم دارم از درس دور میشم باید درس می خوندم …… 🌸🌼 و همین کارو هم کردم تا نیمه شب بیدار موندم ولی هر صدایی به گوشم می خورد گوشمو تیز می کردم و فکر می کردم ممکنه حمیرا باشه ولی اون طفلک اون شب رو بدون ناله خوابید ……. فردا جمعه بود و من وقتی رفتم برای صبحانه تنها عمه تو آشپزخونه بود و مرضیه رفته بود به حمیرا برسه رفتم کنارش و بهش گفتم عمه ؟ گفت :چیه دختر جون ( عمه هر وقت کسی نبود به من می گفت دختر جون و جلوی بقیه می گفت عزیزم )گفتم من دلم می خواد توی کاراتون بهتون کمک کنم بهم اجازه بدین این طوری راحت ترم ….. 🌼🌸با تعجب گفت : اجازه نمی خواد خوب بکن کی جلوتو گرفته …. یک نگاهی بهش کردم مثل اینکه بازم حالش خوب نبود ……به روی خودم نیاوردم و رفتم که میز صبحانه رو حاضر کنم …. عمه گفت امروز نمی خواد میز بچینیم چون همه خوابن هر کس بیاد یک چیزی می خوره توام چایی بریز برای خودت و هر چی می خوای بر دار بعد بیا اینا رو برای من خورد کن …….(و با اون خورد کردن هویج من قاطی کار آشپز خونه شدم تا جایی که بعضی از موقع ها شام رو من درست می کردم البته زیر نظر عمه…..) 🌸🌼مرضیه خانم همیشه مشغول تمیز کردن و دستمال کشیدن بود صبح بعد از صبحانه از اون بالا یکی یکی اتاقها رو تمیز می کرد و میومد پایین و می رفت اتاق علیرضا خان و عمه…. و خلاصه دائم مشغول بود ولی اشیاء گرون قیمت رو خود عمه همیشه تمیز می کرد چون می گفت مرضیه دست وپا چولفتیه …. @tafakornab @shamimrezvan ○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
🌹امام صادق عليه السلام: دوست داشتن على، عبادت است حُبُّ عَلِيٍّ عِبادَةٌ تاريخ بغداد ج 12 ص351 💖💝💖💝💖💝💖💝💖 💚 اکرم صلی الله علیه و آله: ♥️إنّ عليّا منّي وأنا مِنهُ ، وهُو وليُّ كلِّ مؤمنٍ بَعدي... ♥️على از من است و من از او، او بعد از من ولىّ هر مؤمنى است... 📚 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🐕🐏 مرگ حیوانات در جاده براثر رانندگی وبرخورد با ماشین 🐕 🐪 🏜 ⭕️ سوال: در هنگام رانندگی در جاده‌ها وظیفه‌ی راننده‌ای که به حیوانات یا به پرندگان برخورد کرده و موجب مرگ آنها شده است چیست؟ 🔴 پاسخ: اگر ملک شخصی بوده ضامن است، ولی اگر مالک خاصی نداشته و جزء حیوانات بیابان بوده ضامن نیست. 〰〰〰〰〰〰〰 🔶 دفتر اطلاع رسانی امام خامنه ای @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh