♻️⚜♻️
#حاجت_روایی_مجرب
#نماز_توسل_به_امام_حسن_عسکری (علیه السلام)
🕊🌹برای برآورده شدن تمامی حوائج،
در📚صحیفه عسکریه نمازی از امام حسن عسکری(ع) نقل شده است. این نماز چهار رکعت است، در دو رکعت اول بعد از حمد پانزده مرتبه سوره مبارکه زلزال و در دو رکعت دوم بعد از حمد پانزده مرتبه سوره مبارکه توحید و بعد ازسلام نماز، این دعا خوانده شود:
🌸اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِأَنَّ لَكَ الْحَمْدَ لا إِلَهَ إِلّا أَنْتَ الْبَدِي ءُ قَبْلَ كُلِّ شَيْ ءٍ
وَ أَنْتَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ وَ لا إِلَهَ إِلّا أَنْتَ الَّذِي لا يُذِلُّكَ شَيْ ءٌ
وَ أَنْتَ كُلَّ يَوْمٍ فِي شَأْنٍ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ خَالِقُ مَا يُرَى وَ مَا لا يُرَى الْعَالِمُ بِكُلِّ شَيْ ءٍ بِغَيْرِ تَعْلِيمٍ أَسْأَلُكَ بِآلائِكَ
وَ نَعْمَائِكَ بِأَنَّكَ اللَّهُ الرَّبُّ الْوَاحِدُ لا إِلَهَ إِلّا أَنْتَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ وَ أَسْأَلُكَ بِأَنَّكَ أَنْتَ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلّا أَنْتَ الْوِتْرُ الْفَرْدُ الْأَحَدُ الصَّمَدُ الَّذِي لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوا أَحَدٌ ،وَ أَسْأَلُكَ بِأَنَّكَ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلّا أَنْتَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ الْقَائِمُ عَلَى كُلِّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ الرَّقِيبُ الْحَفِيظُ وَ أَسْأَلُكَ بِأَنَّكَ اللَّهُ الْأَوَّلُ قَبْلَ كُلِّ شَيْ ءٍ وَ الْآخِرُ بَعْدَ كُلِّ شَيْ ءٍ وَ الْبَاطِنُ دُونَ كُلِّ شَيْ ءٍ الضَّارُّ النَّافِعُ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ وَ أَسْأَلُكَ بِأَنَّكَ أَنْتَ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ الْبَاعِثُ الْوَارِثُ الْحَنَّانُ الْمَنَّانُ بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ وَ ذُو الطَّوْلِ وَ ذُو الْعِزَّةِ وَ ذُو السُّلْطَانِ لا إِلَهَ إِلّا أَنْتَ أَحَطْتَ بِكُلِّ شَيْ ءٍ عِلْماّ وَ أَحْصَيْتَ كُلَّ شَيْ ءٍ عَدَداّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
♻️⚜♻️⚜♻️⚜♻️⚜
#دعا_درمانے ☝️☝️
#شفاء
#درخواستی_کاربران
🍃🍂 سردرد میگرن سینوزیت🍃🍂
🖊امام صادق (؏) :
برای بهبود سردرد دست خودرا
روی دردبگذار سوره اخلاص و
آیة الکرسی رابخوان و این دعا رابگو🔺
مطالب مشابہ↩️
#ذڪرهاےگرـღگشا⬆️
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
#رمان " #رویای_من "بر اساس داستان واقعی
#قسمت_شصت و سوم✍ بخش اول
🌸گفتم وای تورو خدا نه ، یک وقت این کار و نکنین که من ازتون نمیگذرم ….
ایرج گفت : نباید بفهمیم کی با ما این کارو کرده؟ ….
عمه گفت: راست میگه ما همه داشتیم میمردیم وسط حیاط همه با هم گریه می کردیم …
اگر بلایی سرت میومد چه خاکی سرمون می ریختیم ..
🌸ایرج سرشو کوبید به دیوار من گفتم دیگه چهار شکاف باز کرد, از همه بدتر اون دوتا بچه اونقدر گریه کردن تا خوابشون برد ….
گفتم وای الهی بمیرم ، مگه اونا هم فهمیدن ….. مینا گفت: خوب معلومه مگه کسی می تونست خودشو کنترل کنه؟ ..
تورج گفت به خدا اگر این بارم زیر سر شهره باشه زنده نمی زارمش ….
🌸اونشب تا نزدیک صبح بیدار بودیم … ولی بازم وقتی رفتیم تو تخت من خوابم نمی برد و استرس داشتم تا اینکه ایرج منو بغل کرد و روی سینه اش گرفت …
مثل اینکه جای امنی پیدا کرده بودم خوابم برد …
با ناز و نوازش ترانه و تبسم از خواب بیدار شدم اونا از اینکه من گم نشده بودم ، خوشحال بودن ترانه می گفت : مامان کی تو رو برده بود ؟ مگه خودشون مامان نداشتن که تو رو بردن …..
🌸از حرفای بچه ها فهمیده بودم که هیچ کس به روحیه ی اونا فکر نکرده و هر دو ضربه ی روحی بدی خوردن…که تا مدتی جبران نمیشد کرد ……
حالا هر وقت می خواستم از خونه برم بیرون هر دو به من می چسبدن و گریه می کردن و با مکافات اونا رو راضی می کردیم و خاطرشون رو جمع که من بر می گردم و اتفاقی برام نمیفته …..
🌸بالاخره امتحانات تموم شد ولی دانشگاه هر روز شاهد حوادثی ناگوار بود و من از ترسم به هیچ کس نزدیک نمی شدم …
با تموم شدن دانشگاه و دادن پایان نامه که اونم همیشه توی وقت های بیکاری تو بیمارستان می نوشتم ….
من درسمو تموم کردم ….ولی هنوز نفهمیده بودیم که اون جریان از کجا بود و فقط مطمئن شدیم که کار ساواک نبوده …..
تا اینکه تهران شلوغ شد و حادثه ی میدون ژاله پیش اومد …….
🌸روز جمعه هفدهم شهریور بود….دکتر از من خواست که به جای ایشون برم بیمارستان و مریض هاشو ویزیت کنم ، اون همیشه این کارو می کرد بعد از هر عمل که منم همراهش بودم وظیفه ی مراقبت بعد از عمل رو به من واگذار می کرد ……
قرار شد من تا ظهر برم و به مریض ها سر کشی کنم و بر گردم خونه …
تازه چشممو باز کرده بودم که ایرج منو بغل کرد و گفت : دلم برای علی تنگ شده بریم امروز خونه ی تورج اینا ….
🌸گفتم بریم عزیزم ولی من باید یک سر برم بیمارستان و بر گردم …… طبق معمول اوقاتش تلخ شد ولی می دونست که وقتی باید برم دیگه میرم؛؛ بحث نمی کرد….
ولی من از این که اون ناراضیه خیلی معذب می شدم وحتما یک طوری از دلش در میاوردم …. اون نمی دونست که چقدر خسته ام و دوست دارم هنوز تو رختخواب بمونم و با اون و بچه ها م باشم ولی احساس وظیفه نمی گذاشت دوست داشتم کارمو به بهترین نحو انجام بدم …..نه برای اینکه بگن من خوبم فقط این یک خصلت باطنی بود که از بچگی داشتم ……..
🌸صدای ترانه از پشت در اومد..اون تازه یاد گرفته بود که دست کوچولوشو مشت می کرد و با انگشت وسط می زد به در که اجازه بگیره بیاد تو؛؛ ایرج پرید در باز کرد هر دو پشت در بودن……. تا دیدن من بیدارم پریدن روی تخت و چهار تایی شروع کردیم به بازی کردن …
ایرج یادشون داده بود که با بالش بهم بزنن و این کارو خیلی دوست داشتن وقتی اونا می خندیدن بهترین لحظات زندگی من بود …..
#ادامه_دارد
○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
#رمان " #رویای_من "بر اساس داستان واقعی
#قسمت_شصت و سوم ✍ بخش دوم
🌸من دیگه حاضر می شدم و درمیون نارضایتی بچه ها و ایرج با وجدان ناراحت راه افتادم و قرار شد اسماعیل بمونه تا منو برگردونه و همگی دسته جمعی بریم خونه ی تورج و مینا ……..
بیمارستان خلوت بود معمولا صبح ها ی جمعه همین طور بود تا وقت ملاقات …
من داشتم پانسمان یکی از مریض ها رو چک می کردم که سر و صدای زیادی توی راهرو شنیدم … کارمو تموم کردم و به پرستار گفتم ببین چه خبره ؟…..خیلی زود برگشت و با اضطراب گفت : دکتر بدو یک عالمه مجروح آوردن …..
دکتر ساجدی گفته شما رو خبر کنم ….با عجله رفتم …
زخمی و مجروحی بود که میاوردن تو بیمارستان ، صدای الله و اکبر و یا حسین تو فضا پیچیده بود …..
همه می دویدن تا بتونن مجروح ها رو که همگی گلوله خورده بودن برسونن به جایی که نجات پیدا کنن ….
با وحشت پرسیدم چی شده؟ یکی که یک پسر بچه ی چهارده ؛پانزده ساله ای رو که پاش تیر خورده بود با خودش حمل می کرد .گفت: بگو یا حسین میدون ژاله رو کربلا کردن همه رو کشتن رحم نکردن ، قتل عام بود ، قتل عام ,…همه رو کشتن تو رو خدا به داد اینا برسین …پشت سر هم ماشین جلوی در نگه می داشت و مجروح میاورد که بعضی ها هم دیگه تموم کرده بودن …
منو دکتر ساجدی و پرستارها کشیک توی اتاق عمل تا ساعت هشت شب مشغول بودیم من زخم های سطحی رو مداوا می کردم و عمل های سخت رو دکتر ساجدی …..
می گفتن تعداد کمی از اونا رو اینجا آوردن خیلی ها رو خودشون بردن و بقیه هم توی بیمارستان های دیگه رفتن ، بعضی ها هم توی راه تموم کرده بودن ….
فاجعه ای درد ناکی اتفاق افتاده بود؛؛ اون روز از بس زن و مرد جوون که رو به مرگ بودن دیده بودم دیگه حالت تهوع داشتم ….
می خواستم بدونم چه اتفاقی افتاده که اینا رو به رگبار بستن و این کشتار برای چی بوده ؟
وقتی کار آخرین زخمی تموم شد …رفتم توی راهرو و روی یک صندلی نشستم همراهی اون از من پرسید : حالش چطوره خوب میشه ؟ گفتم آره گلوله زیاد بهش آسیب نزده بود چه نسبتی با شما داره ؟
گفت : دوستمه هنوز خانوادش نمیدونن هفت نفری رفته بودیم فقط من تیر نخوردم کار خدا بود که بتونم دو نفر اونا رو نجات بدم از اونای دیگه هم خبر ندارم .
گفتم : چیکار می کردین که این طوری شد ؟ گفت : رفته بودیم نماز جمعه،، شما خبر نداشتین ؟ دیروزم تو قیطریه به ما حمله کردن امروز دیگه سنگ تموم گذاشتن بی شرفا …… پرسیدم مگه شما چیکار کرده بودین ؟
گفت هیچی برای نماز رفتیم ولی مردم شعار مرگ بر شاه دادن… اونام همه رو بستن به گلوله باور کنین خانم دکتر روی زمین خون مثل سیل راه افتاده بود همه رو کشتن ، همه جا جسد و بود خون خیلی ها کشته شدن …..کربلا بود کربلا قربون امام حسین برم که چی کشیده ….
#ادامه_دارد
○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
#حدیث_روز 👆
💎امام عسکری علیه السلام:
هرکه زیاد بخوابد، خواب های پریشان ببیند.
📚 میزان الحکمه،ج۱۲، ص۴۹۳
〰➿〰➿〰➿
💎امام حسن عسکری علیه السلام فرمود :
🔹شيعيان على عليه السلام ،
آن كسانى اند كه برادرانشان را بر خودشان مقدّم مى دارند ،
هرچند خودشان نيازمند باشند .
📚التفسير المنسوب إلى الإمام العسكري عليه السلام،ص ۳۱۹، ح١٦١
#انفاق
💠 غیبت کسی که راضی به آن است
#احکام_شرعی
⛔️ #غیبت_حرام
⁉️ سوال: اگر کسی به ما گفته باشد هر چه #پشت_سر من غیبت کنید اشکال ندارد، در این شرایط غیبت حرام است؟
✅ پاسخ:حتی در فرض سؤال، غیبت حرام است. [1]
🔴 تذکر: غیبت کردن موجب آبروریزی #مومن است. هیچ کس حق ندارد با #آبروی مومن بازی کند؛ هر چند #راضی به این امر باشد. پس بیاییم #عیبی را که خدا پوشانده ، آشکار نکنیم، حتی اگرمطمئن هستیم صاحب عیب ناراحت نمی شود.
________
✴️ [1].پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری leader.ir
#هرروزیک_آیه
🔶 يمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا وَ يُرْبِي الصَّدَقاتِ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ کُلَّ کَفَّارٍ أَثيمٍ
📎 ترجمه: خداوند، ربا را نابود می کند و صدقات را افزایش می دهد! و خداوند، هیچ انسانِ ناسپاسِ گنهکاری را دوست نمی دارد.
📖 آیه 276 سوره بقره
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
👌این مقاله رو از دست ندین ،عالیه..
🔸 همه چيز براي سفر مهيا بود. ماشين اش رو روز قبل به مکانيکي برده بود و چقدر خوشحال بود که مکانيک گفته بود موتورش مثل ساعت کار مي کنه و هيچ مشکلي نداره.
🔸روغنش رو عوض کرده بود و باک بنزين رو هم پرکرده بود. به قول خودش چيزي نمونده بود که چک نکرده باشه و ماشينش جون ميداد واسه ي رانندگي توي جاده.
🔸 وسايل رو توي صندوق گذاشت و راه افتاد، اما هنوز يک ساعتي توي جاده حرکت نکرده بود که متوجه شد ماشين مي لرزه و تکون مي خوره.
❌ لاستيک عقب پنچر شده بود و متاسفانه براي تعويض لاستيک، توي ماشين جَک نداشت.
🔸 کنار جاده ايستاد و براي هر ماشيني که با سرعت رد مي شد دست تکون مي داد و کمک مي خواست اما کسي توقف نمي کرد.
🔸 يک ساعتي گذشت و خسته کنار ماشينش نشست.
با خودش فکر مي کرد همه چيز ماشين درست و عاليه و تنها به خاطر يک پنچري کوچک لاستيک عقب، حرکت غيرممکن شده.
🌹 دوست خوبم
☝ ضعف هاي اخلاقي و رفتاري ما هر کدوم بسيار مهم هستن و هيچ کدوم رو نبايد ناديده گرفت و کوچک شمرد.
🔸چرا که يه ضعف اخلاقي علي الظاهر کوچک ، مي تونه تمام خوبي ها و نقاط قوت ما رو بي اثر کنه.
👌 در واقع براي حرکت در مسير رشد و کمال همه چيز بايد درست باشه. هر عيبي به تنهايي مي تونه اين حرکت رو مختل کنه و مانع بزرگي واسه ي پيشرفت ما بشه.
🔸به عنوان مثال تصور کنين کسي رو که خيلي اهل عبادته و توي سخاوت و دستگيري ديگران و کار خير کردن فوق العاده است اما همين آدم توي ارتباط با ديگران خصوصاً خانواده اش خيلي عصبي و تندخو و پرخاشگره!
⚠ همين ضعف اخلاقي چه بسا اثر مثبت عبادت و سخاوت اون رو از بين ببره و از محبوبيت اجتماعي اش کم کنه
🔸يا کسي رو فرض کنين که خيلي مهربونه و به ديگران محبت مي کنه و اما در عين حال خيلي پرتوقعه و زودرنجه.
☝ ️يادتون باشه يه عيب ظاهرا کوچک ما ، مثل پنچري لاستيک ماشين مي تونه تمام قابليت هاي ما رو از بين ببره و ماشين رشد و موفقيت و سعادت ما رو از کار و حرکت بيندازه.
⚠ ️يادتون باشه اون راننده هيچ وقت نمي تونه با تقويت موتور يا بنزين سوپر زدن ، باعث حرکت دوباره ي ماشينش بشه. راننده واسه ي حرکت فقط بايد يک کار کنه و اون اينه که لاستيک رو عوض کنه و پنچري اون رو بگيره.
❓️راستي عيب من و شما چيه و اون چه ايراديه نکنه خوبي هاي ما رو ضايع و حرکت ما رو مختل مي کنه؟
👤 #استاد_حورایی
🌸
🍃🌸
🌸🍃🌸
#سوره_درمانے
#گشایش_ویژه
✍ هرکس در عصر پنجشنبه وجمعه
《 سوره نصر 》 را ۴۱ بار بخواند
از عالم غیـب فتـح و گشایشے
برای او خواهد آمد به طورے
ڪه موجب تعجب وشگفتی خودشخص میشود ومتحیر خواهد شد ✨
📚 ختومات مقدم
#استجابت_دعادرجمعه
روایت شده: هر کس سوره نصر را در نماز نافله اش یا روز ۵شنبه وجمعه بخواند و دعا کند خداوند دعایش را مستجاب می کند.
📚مستدرک سفینة البحار ج۸،ص۴۷۹
هدایت شده از خانواده بهشتی
#همسرانه
چهار فعل طلایی را در روابط همسران به خاطر داشته باشید:
1⃣ کنار آمدن
2⃣ گـوش دادن
3⃣ بازسازی کردن
4⃣ قـدردانی کردن
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از خانواده بهشتی
#تربیت_فرزند
بزرگترین نعمتی که
پدر و مادر
مى توانند به فرزند خود بدهند
پول و ثروت و لوازم گرانبها
نیست
بلکه فقط يك چیزاست:
✔️"اعتمادبه نفس"
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از بنرها
#طب_سنتی_اسلامی
روشهای درمان انواع بیماریها اینجاس
#اسرارخوراکیها
#رازجوانی #درمان_ریزش_مو
https://eitaa.com/joinchat/1066860566C7019303c3b
#ڪـانـال_تخصصےطــღــب_شــفا👆به ما بپیوندید👆