eitaa logo
درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
23.2هزار دنبال‌کننده
32.6هزار عکس
17.8هزار ویدیو
223 فایل
کانالی جهت آگاهی ازمفاهیم قرآن وذکر وحدیث https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
💙بنام خداوند بخشنده و مهربان💙 ☀️هر روزت رو با خلق و خويى شكرگزار شروع كن🌸 امروز ☀️ فقط چند دقیقه آروم بشیند و  بابت چیزایی که دارید شاکر باشید به آرامش خوبی خواهید رسید...😇 🔹بسم الله الرحمن الرحیم🔹 💙الهی به امیدتو💙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹شروع روزمان باصلوات برمحمدوآل محمدوعجل فرجهم 💙الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ💙 💎امام صادق علیه السلام : 🔹 چون عصر روز پنجشنبه مى‏ شود ملائکه از آسمان 💙به زیر مى ‏آیند با قلمهاى طلا و صحیفه ‏هاى نقره 🔹و نمى ‏نویسند در پسین پنجشنبه و شب جمعه و 🔹روز جمعه تا آفتاب غروب کند بغیر 💙از صلوات بر محمد و آل محمد ✍پی نوشت: 📚کلیات مفاتیح الجنان ‎‌‌‌‌‌‌‌
💎صبحم، به نامِ اربابم حسین(علیه السلام) عالم، به عشقِ روی تو بیدار می شود هر روز، عا‌شقـانِ تو  بسیـارمی شود وقتی،سـلام می دَهَمت، در نگاهِ من تصویرِ کربلای  تو، تکرار می شود 💙 السلام علیک یا اباعبدالله الحسین ع ‎‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‼️قدرت خداوند را در این موجود کوچک مشاهده کنیم ☝️ ⁉️آیا این نشانۀ وجود شعور در حیوانات نیست؟ ♻️« قَالَ رَبُّنَا ٱلَّذِیۤ أَعۡطَىٰ كُلَّ شَیۡءٍ خَلۡقَهُۥ ثُمَّ هَدَىٰ » 🍃 (ع) گفت: « ما همان کسی است که به هر را او بوده داده؛ سپس کرده است!» (طه - 50 ) 🌍 که قائل به هستند، چه پاسخی در قبال وجود "هوشمندی" دارند؟! 🐛 یک نخ طبیعی است که از گرفته می‌شود. عمده تشکیل دهنده آن پروتئین است. از نخ ابریشم، پارچه‌های ابریشمی می‌بافند که یکی از بهترین و نرمترین پارچه‌های دنیا به شمار می‌روند. به دلیل خاصیت براقی نخ ابریشم، پارچه‌های بافته شده از ابریشم همانند منشورهایی هستند که اگر از جهات مختلف به آن‌ها نگاه کنید رنگهای متفاوتی از آن میبینید
❤️❤️❤️❤️ ❤️❤️❤️ ❤️❤️ ❤️ # یادمان باشد : 👇 ❤️ مَعَکُم اَینَما کُنتُم با هر کجا که 👌 ❤️ نکنیم در انجام هر عملی خدا را بر خود بدانیم. ❤️ زمان زندگی ما تغییر خواهد کرد در اعمال و رفتار خود دقیق تر می شویم و از انجام بسیاری از کارها پرهیز می کنیم. با یاد آوری این آیه به خود ، هر لحظه و هر ثانیه از زندگی خود را با خدا سپری کنید. قطعا لحظات خوشی را پیش رو خواهید داشت ❤️اثرات زندگی با ایه ی شریفه : 👇 هُوَ مَعَکُم اَینَما کُنتُم او با شماست هر کجا که باشید 1⃣احساس دلگرمی 2⃣ توجه بیشتر به رفتار و اعمال 3⃣ خواندن نماز با توجه بیشتر 4⃣ غیبت نکردن 5⃣ رعایت بیشتر اصول اخلاقی 6⃣ ایجاد حس گذشت و از خود گذشتگی 7⃣ این آیه مانند ترمزی برای جلوگیری از گناه عمل می کند 8⃣ عدم احساس تنهایی 9⃣ دل به خدا دادن در مواقع سختی 0⃣1⃣محکم تر شدن حس توکل به خدا 1⃣1⃣ و در پایان حس به معبودی که بسیار مهربان است و بخشایندگی اش پایانی ندارد و دهها اثرات مطلوب دیگر 👌 دل را به خدا بسپاریم و خود را در گرم خدا رها کنیم. بی شک او از مادر به ما مهربان تر است. 😊 ☀️به ما بپیوندید👆
💙 🥀لٰا اِلٰهَ اِلَّا اللهُ المَلِكُ الحَقُّ المُبين 💥معبودي جز خدا نيست 💥پادشاه برحق آشكار ➖➖➖➖➖➖ 💎روز ۵شنبه ۲ رڪعت نمازبـہ نیت ڪسب مال وثروت بخواند‌ و سپس《سوره یاسین》بخواند و این‌عمل را تا ۳ روز انجام دهد بهتر است  📚گوهر شب چراغ ۱۵۷/ ۲
☝️☝️ 🌎اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز 9 بهمن ماه 1399 🌞اذان صبح: 05:41 ☀️طلوع آفتاب: 07:07 🌝اذان ظهر: 12:17 🌑غروب آفتاب: 17:28 🌖اذان مغرب: 17:47 🌓نیمه شب شرعی: 23:34
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌾باز پنج شنبه آمد 🕯روزدلتنگی 🌾روزخاطرت 🕯روزاشک و حسرت 🌾روزبی قراری 🕯روزحس کردن جای خالی 🌾مسافران بهشتی 🕯روزخواندن فاتحه وصلوات 🌾الهی روحشان شاد و یادشان گرامی ‎‌‌‌‌‌‌‌
دو فنجان چای به اندازه 5 وعده سبزی، آنتی اكسیدان دارد براساس تحقیقات چای از تشكیل لخته‌های خونی در سرخرگ‌ جلوگیری میكند ، مصرف روزانه 3 فنجان چای از حمله قلبی و سکته مغزی جلوگیری میکند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ســـ😊ــلام✋ پنجشنبہ تون به عافیت و نیکی صبحتون ☀️ پراز عشق و امید وسرشار از اتفاقهای عالی👌 امیدوارم زندگی به کامتون وخوشبختی سرنوشتتون و سایه عشق مهمان💖 همیشگی دلتون باشه آخر هفته خوبی داشته باشید ‎‌‌‌
🌸برای ادای و وسعت و اقبال و سعادت روز پنجشنبه یا جمعه دو رکعت نماز بخواند و آن روز را روزه دارباشد و قبل از نماز صد مرتبه صلوات بفرستد به هر نیتی که دارد و در هر رکعتی بعد از فاتحه 15 مرتبه آیةالکرسی بخواند و 25 مرتبه سوره توحید و بعد از نماز 4100 دفعه بگوید و سعی کند که از اول شروع به نماز تا اتمام ختم سخن نگوید بعد از نماز هر چه از خدا بخواهد روا گردد . 📗منبع : گلهای ارغوان ج 1 ص 27 ┅┄🍃┄┄💕💕┄┄🍃┄┅
🖊بجهت دوام محبت زن وشوهر💞 آیات ۸۷ تا ۸۹ سوره زخرف را برچهار قطعه کاغذ نویسد و در چهار گوشه‌ے خانه مخفے ڪند محبت زیاد شود ••❥ 📚اسرارالمقاصد۳۰۳ ღـگشا⬆
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫 ⭕️ ⭕️ 👈قسمت 7️⃣ فصل دوم همان روز، خانم کچویی هم به خانه ی ما آمد. او هم مثل رئیس آگاهی به منافقین سوءظن داشت. شب قبل، بعد از صحبت تلفنی با شهلا، جرات نکرده بود این موضوع را بگوید. از قرار معلوم طی چند ماه گذشته بعضی از مردم حزب اللهی که بین آن ها دانشجو و دانش آموز و بازاری هم بودند، به دست منافقین ترور شده بودند.برای منافقین، مرد و زن، دختر و پسر، پیر یا جوان فرقی نداشت.کافی بود که این آدم ها طرفدار انقلاب و امام باشند. از خانم کچویی شنیدم که امام جمعه ی شاهین شهر، زینب را می شناسد و میتواند برای پیدا کردن او به ما کمک کند. من چند بار از زبان زینب تعریف آقای حسینی را شنیده بودم، ولی فکر می کردم آشنایی زینب با آقای حسینی در حد افراد معمولی شهر است که به نماز جمعه میروند.اما بعدا فهمیدم که زینب برای مشورت در کارهای فرهنگی و تربیتی در مدرسه و بسیج و جامعه ی زنان، مرتب با آقای حسینی و خانواده اش در ارتباط بود. مادرم و شهلا و شهرام در خانه ماندند و من به همراه آقای روستا به خانه ی امام جمعه رفتم. من همیشه زن خانه نشینی بودم و همه ی عشقم و کارم رسیدگی به خانه و بچه هایم بود؛ خیلی بلد نبودم که چطور حرف بزنم.روی زیادی هم نداشتم.همه ی جاهایی را که به دنبال زینب می گشتم، اولین بار بود که می رفتم. وقتی حجت السلام حسینی را دیدم، اول خودم را معرفی کردم. او خیلی احترام گذاشت و از زینب تعریف های زیادی کرد. اگر مادر زینب نبودم و او را نمی شناختم، فکر میکردم که امام جمعه از یکزن چهل ساله ی فعال حرف میزند، نه از یک دختر بچه ی چهارده ساله. آقای حسینی از دلسوزی زینب به انقلاب و عشقش به شهدا و زحمت هایی که می کشید، حرف های زیادی زد. من مات و متحیر به او نگاه می کردم.با اینکه همه ی آن حرف ها را باور داشتم و میدانستم که جنس دخترم چیست، اما از گستردگی فعالیت های زینب در شاهین شهر بی خبر بودم و این قسمت حرف ها برای من تازگی داشت. امام جمعه گفت: زینب کمایی آنقدر شخصیت بالایی دارد که من به او قسم میخورم. بعد از این حرف، من زیر گریه زدم. خدایا، زینب من به کجا رسیده که امام جمعه ی یک شهر به او قسم میخورد؟ زن و دختر امام جمعه هم خیلی خوب زینب را می شناختند.از زمان گم شدن زینب تا تا رفتن به خانه ی امام جمعه، تازه فهمیدم که همه دختر مرا می شناسند و فقط من خاک برسر، دخترم را آنطور که باید و شاید، هنوز نشناخته بودم. اگر خجالت و حیایی در کار نبود، جلوی آقای حسینی، دو دستی توی سرم میکوبیدم. آقای حسینی که انگار بیشتر از رئیس آگاهی و خانم کچویی به دست داشتن منافقین یقین داشت، با من خیلی حرف زد و به من گفت: به نظر من شما باید خودتان را برای هر شرایطی آماده کنید.احتمالا دست منافقین در ماجرای گم شدن زینب است. شما باید در حد و لیاقت زینب رفتار کنید. حس میکردم به جای اشک، از چشم هایم خون سرازیر است. هرچه بیشتر برای پیدا کردن دخترعزیزم تلاش می کردم و جلو تر می رفتم، ناامیدتر می شدم.زینب هر لحظه بیشتر از من دور می شد
🌺🌸 دستنوشته شهیده زینب کمائی🌸🌺 🔺 شماره 6️⃣ 🔺
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫 ⭕️ ⭕️ 👈قسمت 8️⃣ فصل دوم آن روز آقای حسینی هم قول داد که از طریق سپاه و بسیج دنبال زینب بگردد. در سال های اول جنگ، بنزین کوپنی بود و خیلی سخت گیر می آمد. امام جمعه کوپن بنزین به آقای روستا داد تا ما بتوانیم به راحتی به جاهای مختلف سر بزنیم و دنبال دخترم بگردیم.قبل از هر کاری به خانه برگشتم. می دانستم که مادرم و شهرام و شهلا منتظر و نگران هستند. آن ها هم مثل من از شنیدن خبرهای جدید، نگران تر از قبل شدند. مادرم ذکر«یاحسین (ع)، یازینب (س)، یاعلی (ع)» از دهنش نمی افتاد. نذر مشکل گشا کرد. مادرم هرچه اصرار کرد که« کبری، یک استکان چای بخور...یک تکه نان دهنت بگذار...رنگت مثل گچ سفید شده»، من قبول نکردم. حس میکردم طنابی به دور گردنم به سختی پیچیده شده است. حتی صدا و ناله ام هم به زور خارج می شد. شهرام هم سوار ماشین آقای روستا شد و برای جست و جو با ما آمد.نمی دانستم به کجا باید سر بزنم.روز دوم عید بود و همه جا تعطیل بود. فقط به بیمارستان ها و درمانگاه ها و دوباره به پزشکی قانونی و پایگاه بسیج سر زدیم. وقتی هوا روشن بود کمتر میترسیدم. انگار حضور خورشید توی آسمان دلگرمم می کرد. اما به محض اینکه هوا تاریک می شد، افکار زشت و ترسناک از همه طرف به من هجوم می آورد. شب دوم از راه رسید و خانواده ی من همچنان در سکوت و انتظار و ترس، دست و پا می زدند. تازه می فهمیدم که درد گم کردن عزیز، چقدر سخت است. گمشده ی من معلوم نبود که کجاست.نمی توانستم بنشینم یا بخوابم. به هر طرف نگاه می کردم، سایه ی زینب را میدیدم. همیشه جانماز و چادر نمازش در اتاق خواب رو به قبله پهن بود؛ در اتاقی که فرش نداشت وسردترین اتاق خانه ی ما بود. هیچکس در آن اتاق نمی خوابید و از آن جا استفاده نمی کرد.آن جا بهترین مکان برای نمازهای طولانی زینب بود. روی سجاده ی زینب افتادم. از همان خدایی که زینب عاشقش بود، با التماس و گریه خواستم که زینب را تنها نگذارد. مادرم که حال مرا میدید، پشت سرم همه جا می آمد و می گفت: کبری، مرا سوزاندی، کبری، آرام بگیر. آن شب تا صبح خواب به چشمم نیامد. از پشت پنجره به آسمان خیره شده بودم.همه ی زندگیم از بچگی تا ازدواج، تا به دنیا آمدن بچه ها و جنگ مثل یک فیلم از جلوی چشم هایم می گذشت. آن شب فهمیدم که همیشه در زندگیم رازی وجود داشته؛ رازی نگفتنی. انگار همه چیز به هم مربوط می شد. زندگی و سرنوشت من طوری رقم خورده بود و پیش رفته بود که باید آخرش به اینجا می رسید. آن شب حوصله ی حرف زدن با هیچکس را نداشتم. دلم میخواست تنهای تنها باشم؛ خودم و خدا. باید دوباره زندگیم را مرور می کردم تا آن راز را پیدا کنم؛ رازی را که میدانستم وجود دارد، اما جرات بیانش را نداشتم. باید از خودم شروع می کردم. من کی هستم؟ از کجا آمده ام؟ پدر و مادرم چه کسانی بودند؟ زندگیم چطور شروع شد و چطور گذشت؟ زینب که نیمه ی وجودم بود، چطور به اینجا رسید؟ اگر به همه ی این ها جواب میدادم، شاید میتوانستم بفهمم که دخترم کجاست وشاید قدرت پیدا می کردم که آن ترس را ازدور کنم و خودم را برای شرایطی بدتر و سخت تر در زندگی آماده کنم. ای خدای بزرگ، ای خدای محبوب زینب که همیشه تورا عاشقانه صدا می زد وهیچ چیز را مثل تو دوست نداشت، من مادر زینب هستم. مرا کمک کن تا نترسم، تا بایستم، تا تحمل کنم. باید از گذشته ی خیلی خیلی دور شروع کنم؛ از روزی که به دنیا آمدم ادامه دارد....
🌺🌸 دستنوشته شهیده زینب کمائی🌸🌺 🔺 شماره 7️⃣ 🔺
🔅 علیه السلام: ✍️ لاتُكْرِمِ الرَّجُلَ بِما يَشُقُّ عَلَيْهِ 🔴 هيچ كس را به گونه‌اى احترام نكن كه او را به رنج و مشقّت بيفكند. 📚 بحارالانوار جلد ۷۲ صفحه ۱۴۱ ➖〰➖〰➖〰➖〰 🌹 امام حسن عسکری علیه السلام: 🔹 سخاوت و بخشندگی اندازه ای دارد، اگر از آن بیشتر شود، " اسراف است ، حزم و دوراندیشی نیز حدّی دارد، اگر بیش از آن شود، " ترس است " میانه روی در خرج هم اندازه ای دارد،اگر افراط شود، " بُخل است " شجاعت نیز اندازه ای دارد، اگر از آن بیشتر شود، "تهوّر و بی باکی است " 🔹عبادت به زیاد روزه گرفتن و نماز خواندن نیست؛ بلکه عبادت این است که در امر (مخلوقات) خداوند بسیار تفکّر شود 📖(تحف العقول، حرّانی، ص 362) 🔹دو خصلت است كه بالاتر از آنها چيزى نيست : ايمان به خدا و سود رساندن به برادران . 🌸 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌸
✨وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ ✨أَفَلَا يُؤْمِنُونَ(٣٠) ✨ و هر چيز زنده‏ اى را از آب پديد آورديم ✨آيا باز هم ايمان نمى ‏آورند(٣٠) 📚سوره مبارکه انبیاء ✍آیه ۳۰ ➖〰➖〰➖〰➖〰➖ 🌺 اثر نماز بر روح و روان ما 🔹وقتی به یک لیوان آب بگوییم: دوستت دارم، مولکول هایش زیبا می شود و برعکس در صورتی که به همان آب بگوییم: دوستت ندارم، مولکول هایش زشت می شود. 🔹 «ای مو تو» دانشمند ژاپنی به یک لیوان آب دعا خواند و از مولکول هایش عکس گرفت. خیلی زیبا شده بودند و به یک لیوان آب دیگر دعا نخواند مولکول هایش زیبا نبودند. ❤ خداوند کلمات مخصوصی را انتخاب کرده که هر روز بخوانیم و از آثارش بهره مند شویم. دو سوم بدن ما از آب تشکیل شده است و از نظر همان آزمایش دانشمند ژاپنی نیز، اثرگذاری بسیاری در روح و روان و حتی جسم دارد؛ ❤ و خداوند فرمود: « إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر ؛ انسان را از فحشا و منکر باز می دارد.» 📚 زیر این حرف ها خط بکشید؛ ص ۶۶ 🌸 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌸
؟ ؟ براي اينکه مال، مال ما نيست. در بخش‌هايي آثار ملکيت بر آن بار است، وگرنه ما «امين الله» هستيم در آبرو. ❓ مگر انسان مجاز است آبروي خود را از بين ببرد؟ يا ـ معاذالله ـ عفت خود و عصمت خود را از دست بدهد؟ چرا اگر خداي ناکرده ـ معاذالله ـ به کسي تجاوز شده است، پدر، برادر، همسر، فرزند، همه شکايت بدهند باز پرونده باز است؟ 🔹 چون اين حق زن نيست! اين عصمت و عفت حق زن نيست، حق شوهر نيست، حق پدر نيست، حق پسر نيست. اين آبرو مِلک خداست اين زن «امين الله» است؛ لذا اگر پرونده رضايت هم بدهد هيچ اثري هم ندارد. معلوم مي‌شود بعضي از امور است که ما مالک نيستيم ما امين هستيم، آبروي ما هم همين طور است. ❓ اين روايت نوراني را مرحوم کليني در کافي نقل کرد که 🌸 «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَوَّضَ إِلَي الْمُؤْمِنِ أُمُورَهُ كُلَّهَا وَ لَمْ يُفَوِّضْ إِلَيْهِ أَنْ يُذِلَّ نَفْسَه‏»[12] مؤمن بله در زندگي آزاد است؛ اما آبروي مؤمن در اختيار خود مؤمن نيست که او را بخواهد بريزد، مجاز نيست. 🔹 آبروي مؤمن مال خداست و او «امين الله» است؛ لذا اگر کسي آبروي مؤمن را ريخت خطر الهي او را تهديد مي‌کند، اين هم هست. 📚 ️پایگاه اطلاع رسانی اسرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️کلیپ کوتاه احکام شرعی ➖〰➖〰➖〰➖〰➖ ﷽ ❓پرسش بدهي که صاحبش را نميتوانيم پيداکنيم چطور پرداخت شود؟ 📝پاسخ تحقیق کنید و تمام تلاش خود را برای پیدا کردن صاحبش انجام دهید تا مال را به صاحبش برگردانید اگر از یافتن صاحبش ناامید شدید با اجازه از دفتر مرجع تقلید آن را به فقیر بدهید.
درکتاب📚منتخب التواریخ صفحه 211 در بخش چهارم از ختم های مجرب آمده است: هر کس در چهار شب جمعه 10 مرتبه سوره یاسین را قرائت کند انشالله به مراد و مقصود خود خواهد رسید طریقه خواندن اینگونه است: در شب جمعه سه بار قرائت شود در شب جمعه سه بار قرائت شود در شب جمعه سه بار قرائت شود و در شب چهارم یکبار و همه را به نیابت از حضرت ابالفضل العباس بخواند و ثواب آن را به روح مادر بزرگوار ایشان حضرت ام البنین سلام الله علیها بفرستد شیخ مرتضی طالقانی رحمة الله علیه میگوید:این ختم را به نیت زیارت نجف اشرف انجام دادم و در شب جمعه چهارم در حالی سوره یاسین را میخواندم که در راه نجف بودم.....
هدایت شده از خانواده بهشتی
💞 افشای عیب همسرتون، فقط برای چندلحظه شما رو آرام میکنه. 👈🏻اما اول از همه، اعتبار و شخصیت خودتونُ، بین دوستان و بستگان نابود میکنه! نکن اینکارا رو ...
هدایت شده از خانواده بهشتی
نظم را با تهدید، خشم و زورگویی آموزش ندهید. فوایدنظم را درقالب داستان یابازی به کودک بیاموزید کودکتان الگوی عملی می خواهد و نه تئورى.. @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
💠بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـ‌هـداءِ والصِّـدیقیــن💠 ✒️ 🍁در حدود سے چهل سال پیش جوان شڪستہ بندـے در قم نقل ڪرد ڪه روزـے زن مُحَجَّبِه اـے به درِ مغازه ـے من آمد و اظهار داشت ڪه استخوان پایم از جا در رفتہ و مے خواهم آن را جا بیندازـے ، ولے در بازار نمے شود. 🍁چون مے ترسم صدایم را افراد نامحرم بشنوند، اگر اجازه مےدهے به منزل برویم. قبول ڪردم و به دنبال آن زن روانہ شدم ، تا این ڪه به منزل ایشان وارد شدیم. آن زن درِ خانه را از داخل بست، متوجّه شدم ڪه قصد دیگرى دارد، درِ خانه را هم از داخل بسته بود، و مرا نیز تهدید مےڪرد ڪه در صورت مخالفت، به جوان هاـے بیرون منزل خبر مےدهم تا بہ خدمتت برسند! 🍁بہ او گفتم: سیصد تومان همراه دارم، بیست تومان هم در مغازه دارم، همه را به تو مے دهم، دست بردار. 🍁فایده نداشت، پیوستہ اصرار مےنمود و تهدید مےڪرد. از سوـے دیگر، آن زن آن قدر به من نزدیڪ بود که حال دعا و توسّل هم نداشتم، به گونہ اى ڪه گویا بین من و دعا حایل و مانعے ایجاد شده بود... 🍁سرانجام، به حسب ظاهر به خواستہ ـے او تن در دادم و حاضر شدم و اظهار رضایت نمودم و او را به گونه اى از خود دور کردم و براى تهیّہ ى چیزى فرستادم. 🍁در این هنگام دیدم حال دعا پیدا ڪرده ام. فورا به امام رضا ـ علیه السّلام ـ متوسّل شدم ڪه اگر عنایتى نفرمایے و مرا نجات ندهے و این بلا را رفع نڪنے، دست از شغلم بر مے دارم. 🍁مے گوید در همین اثنا دیدم سقف دالان شڪافتہ شد و پیرزنے از سقف به زیر آمد! 🍁فهمیدم توسّلم مستجاب شد. در این حین زن صاحب خانہ هم آمد، به پیر زن گفت: چه مے خواهے و براـے چه آمده اـے؟ 🍁گفت: در این همسایگے نزدیڪ شما وضع حمل نموده اند، آمده ام مقدارـے پارچہ ببرم، گفت: از ڪجا آمده اـے؟ 🍁گفت: از درِ خانہ، با این ڪه من دیدم از سقف خانه وارد شد! در هر حال، آن دو با هم به گفت و گو پرداختند و من هم فرصت را غنیمت شمرده به سمت درِ منزل پا بہ فرار گذاشتم. زن بہ دنبالم آمد و گفت: ڪجا مےروـے؟! 🍁گفتم: مےروم درِ خانه را ببندم. گفت: من در را بستہ ام. گفتم: آرـے! به همین دلیل ڪه پیرزن از آن وارد خانہ شد! به سرعت به سوـے در رفتم و از خانہ و از دست او نجات یافتم. 🍁وقتے مطلّع شد ڪه فرار مےڪنم، از پشت سر یڪ فحش به من داد و آب دهان بہ رویم انداخت، ڪه در آن حال براى من از حلوا شیرین تر بود...! 🖋📚منبـع : آیت اللـہ بـ‌هجت «رحمة اللـہ»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨ ✨ 🌸به زندگی فکر کن ولی 🍃برای زندگی غصه نخور 🌸مهربان باش 🍃دوست بدار 🌸عاشق باش 🍃برای رسیدن به کبریا 🌸باید اول نه کبر داشت نه ریا 🍃مواظب باشید که تقوا 🌸با یک تق وا نشود