#ذکر_درمانی
🌸✨دعایــے مُــجربّ
#براےعزیـــزشدن✨🌸
💠عزیز شدن نزد دیگران :
💞اگر شخصی بخواهد نزد دیگری عزیز و محترم شود به طرف راست و چپ و جهت خودش هر کدام ۴ مرتبه بگوید (یا عَزیز) سپس به طرف مقابل بدمد البته عزیز خواهد شد . این عمل مجرب وصحیح هست
💞برای ایجاد محبت در دل معشوق :
برای ایجاد محبت در دل مقابل در روز جمعه ۱۰۰۰ مرتبه( #اَلوَدُود) را بر انار شیرین بخواند و به خورد مطلوب بدهد تا بخورد دوستی او بی نهایت گردد به گونه ای که تا روز قیامت از او جدا نشود
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#آیه_درمانی
✨ #رونق_کسب_و_کار_و_روزی
هر کس اين آيه را بعد از نماز جمعه
يا بعد از نماز ظهر بنويسد
و در خانه يا مغازه آويزان کند،
خير و برکت از جانب پروردگار
بر تجارت و کسب و کار او نازل ميگردد:✨
« وَلَقَدْ مَكَّنَّاكُمْ فِي الأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَكُمْ فِيهَا مَعَايِشَ قَلِيلاً مَّا تَشْكُرُونَ »
(سوره اعراف آيه10)
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫
#سرگذشت_واقعی #شهیده_زینب_کمائی
⭕️ #من_میترانیستم ⭕️
👈قسمت 9️⃣
فصل سوم
من تنها فرزند مادرم بودم که او با نذر و نیاز و دعا و التماس از امام حسین (ع) گرفته بود.مادرم، تاج ماه طالب نژاد، در آبادان زندگی میکرد. وقتی خیلی جوان بود و من در شکمش بودم، شوهرش را از دست داد. او زن جوانی بود که کس و کار درستی هم نداشت و یک دختر بدون پدر هم روی دستش مانده بود. برای همین، مدتی بعد از مرگ پدرم با مردی به نام درویش قشقایی ازدواج کرد. درویش قبلا زن و دو پسر داشت، اما پسر هایش دراثر مریضی از دنیا رفتند و زنش هم از غصه ی مرگ پسرهایش به روستای خودشان که دور از آبادان بود برگشت. درویش که نمی توانم به او«نابابایی» بگویم، آمد و مادرم را گرفت. درویش مرد خیلی خوبی بود و واقعا در حق من پدری کرد.
مادرم بعد از ازدواج مجددش، یک بار باردار شد اما بچه اش سقط شد و او همچنان در حسرت داشتن فرزندان دیگری ماند.
یادم هست که وقتی بچه بودم، همیشه دهه اول محرم در خانه روضه داشتیم. یک خانه ی دو اتاقه ی شرکتی در جمشیدآباد آبادان داشتیم. من که خیلی کوچک بودم، در خانه ی همسایه ها میرفتم و از آنها میخواستم که برای روضه به خانه ی ما بیایند.
من نذر امام حسین (ع) بودم و تمام محرم و صفر لباس سیاه می پوشیدم. مادرم در همان دهه اول برای سلامتی من آش نذری درست میکرد و به در و همسایه میداد. او همیشه دلهره ی سلامتی من را داشت و شدیدا به من وابسته بود. مادرم عاشق بچه بود و دلش می خواست بچه های زیادی داشته باشد. اما خداوند همین یک اولاد را بیشتر به اش نداد؛ تازه آن هم با نذر و شفاعت آقا امام حسین (ع).
من از بچگی عاشق و دلداه ی امام حسین (ع) و حضرت زینب (س) بودم. زنددگی ام از پیش از تولد، به آن ها گره خورده بود. انگار دنیا آمدنم، نفس کشیدنم، همه به اسم حسین (ع) و کربلا بند بود.
پنج ساله بودم که برای اولین بار همراه مادرم، قاچاقی و بدون پاسپورت، از راه شلمچه به کربلا رفتیم. مادرم نذر کرده بود که اگر سلامت به دنیا بیایم مرا به کربلا ببرد، اما تا پنج سالگی ام نتوانست نذرش را ادا کند. مادرم از سفرکربلا دوقصد داشت؛ یکی ادای نذرش و قصد دیگرش این بود که باز از امام حسین (ع) یک اولاد دیگر طلب کند.
تمام آن سفر و صحنه ها را به یاد دارم. مثل این بود که به همه ی کس و کارم رسیده باشم. توی شلوغی و جمعیت حرم، خودم را رها میکردم. چندتا مرد توی حرم نشسته بودند و قرآن می خواندند. مادرم یک لحظه متوجه شد که من زیر دست و پای مردم افتاده ام و نزدیک است که خفه بشوم. بلند فریاد زد یا امام حسین (ع)، من آمدم بچه ازت بگیرم، تو کبری را هم که خودت به ام بخشیدی، میخواهی ازم پس بگیری؟
مردهای قرآن خوان بلند شدند و من را از میان جمعیت بالا کشیدند. توی همه ی مدت سفر، عبای عربی سرم بود
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫
#سرگذشت_واقعی #شهیده_زینب_کمائی
⭕️ #من_میترانیستم ⭕️
👈قسمت 0️⃣1️⃣
فصل سوم
بار دوم در نه سالگی همراه با پدر و مادرم، قانونی و با پاسپورت، به کربلا رفتیم.و آن زمان رفتن به کربلا خیلی سختی داشت. با اینکه ما در آبادان بودیم و از مسیر شلمچه به بصره می رفتیم، اما امکانات کم بود و مشکلات راه و سفر زیاد. بیشتر سال هم هوا گرم بود. در سفر دوم وقتی به نجف اشرف رسیدیم، نابابایی ام که از بابای حقیقی هم برای من دلسوزتر بود، در زیارت علی (ع) وتوی دلش از امیرالمومنین طلب مرگ کرد. او به حضرت علی (ع) علاقه ی زیادی داشت و آرزویش بود که در زمین نجف از دنیا برود و همانجا به خاک سپرده شود تا برای همیشه پیش امام علی (ع) بماند.
نابابایی ام حرفی از نیت و آرزویش به ما نزد. مادرم در خواب دیده بود که دو تا سید نورانی آمده اند بالای سر درویش و می خواهند اورا با خودشان ببرند. مادرم حسابی خودش را زده بود و با گریه و التماس از دو تا سید خواسته بود که درویش را نبرند. مادرم توی خواب میگفت: درویش جای پدر کبری است. تو را به خدا کبری را دوباره یتیم نکنید. آنقدر در خواب گریه و زاری کرد و فریاد زد که بابایم از خواب پرید و رفت بالا ی سرش و صداش زد«ننه کبری،چی شده؟ چرا این همه شلوغ میکنی؟ چرا گریه می کنی؟»ماردم وقتی از خواب بیدار شد، خوابش را تعریف کرد و گفت: من و کبری توی این دنیا کسی را جز تو نداریم. تو حق نداری بمیری و ما را تنها بگذاری. بابایم گفت: ای دل غافل! زن چه کردی؟ چرا جلوی سیدها را گرفتی؟ من خودم توی حرم آقا رفتم و ازش خواستم که برای همیشه در خدمتش بمانم. چرا آنها را از بردن من منصرف کردی؟ حالا که جلوی ماندنم در نجف اشرف را گرفتی، باید به من قول بدهی که طبق وصیتم بعد از مرگم، هر جا که باشم، مرا به اینجا بیاوری و در زمین وادی السلام به خاک بسپاری. خانه ی ابدی من باید کنار حضرت علی (ع) باشد. مادرم، که زن با غیرتی بود، به بابایم قول داد که وصیتش را انجام دهد.
در نه سالگی که به کربلا رفتم، حال عجیبی داشتم. می رفتم خودم را روی گودال قتلگاه می انداختم. آنجا بوی مشک و عنبر می داد. آنقدر گریه می کردم که زوار تعجب می کردند. مادرم فریاد می زد و میگفت: کبری، از روی قتلگاه بلند شو، سنی ها توی سرت میزنند. اما من بلند نمی شدم. دلم میخواست با امام حسین (ع) حرف بزنم؛ بغلش کنم وبه اش بگویم که چقدر دوستش دارم و ممنونش هستم.
مادرم مرا از چهارسالگی برای یادگیری قرآن به مکتب خانه فرستاد. نابابایی ام سواد نداشت، اما از شنیدن قران لذت می برد. برادری داشت که قرآن می خواند. درویش می نشست و با دقت به قرآن خواندنش گوش میکرد. پدر و مادرم هردو دوست داشتند که من قرآن را یاد بگیرم. مکتب خانه در کپرآباد بود و یک آقای اصفهانی که از بد روزگار، شیره ای هم بود، به ما قران یاد میداد. پسرها خیلی مسخره اش میکردند. خودش هم آدم سبکی بود؛ سرکلاس می گفت:«الم تره....مرغ و کره»! منظورش این بود که باید علاوه بر پولی که خانواده هایتان برای یاد دادن قرآن میدهند، از خانه هایتان نان و کره و مرغ و هرچی که دستتان میرسد بیاورید. بعد از مدتی که به مکتب خانه رفتم، به سختی مریض شدم. آنقدر حالم بد شد که رفتند و به مادرم خبر دادند. او هم خودش را رساند و مرا بغل کرد و از مکتب خانه برد و یادگرفتن قرآن هم نیمه تمام ماند.
ادامه دارد...
#هرروزیک_آیه
✨وَتَبَارَكَ الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ
🌎وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَعِنْدَهُ
✨عِلْمُ السَّاعَةِ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۸۵﴾
✨و خجسته است كسى كه فرمانروايى آسمانها
🌎 و زمين و آنچه ميان آن دو است از آن اوست
✨و علم قيامت پيش اوست و به سوى
🌎 او برگردانيده مى شويد (۸۵)
📚 سوره مبارکه الزخرف
✍آیهٔ ۸۵
#احکام_شرعی #عکس_نوشته☝️
شرکت در مجلس گناه چه حکمی دارد؟
👹حضور در مجلس معصیت👹
❓سوال : در مجلس خانوادگی که تشکیل شده از خواهر وبرادر، اگر زن ومرد نامحرم بصورت مختلط شروع به رقصیدن کنند، تکلیف بنده در آن مجلس چیست؟
(مقلد امام خامنه ای)
✅جواب:
🔰شرکت در مجلس معصيت اگر مستلزم ارتکاب حرام مانند گوشدادن به موسيقی لهوی مناسب با مجالس لهو و گناه باشد
و يا مفسدهای بر آن مترتّب شود يا حضور در آن تأييد گناه محسوب شود، جايز نيست 📛 و امّا تکليف امر به معروف و نهی از منکر با عدم احتمال تأثير ساقط است✅
(استفائات آیت الله خامنه ای س 1427)
#حضور_در_مجلس_گناه
#شرکت_در_عروسی_مختلط
#عروسی_مختلط
🔸امام علی علیه السلام:
او(مهدی) به شما نشان خواهد داد که روش عادلانه چگونه است،
و کتاب خدا و سنت پیامبر (ص) که متروک مانده اند را زنده خواهد کرد.
#نهج_البلاغه،ص ١٩۶
#حدیث_مهدوی
ای شیعه ما!
ما از اخبار و اوضاع شما شيعيان کاملا آگاهيم و چيزی از آن بر ما پوشيده نمی ماند.
امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 🌼🍃
📚(بحارالأنوار، ج ۵۳، ج ۱۵۰)
28.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از ""رفاقت"" میگویند ولی رفیق نیستند...
ﻗﻀﺎﻭﺗﺖ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﺁﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻗﺎﺿﯽ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ...
ﺣﮑﻢ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ ﺁﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺣﺎﮐﻢ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ...
ﭘﯿﺶ ﺑﯿﻨﯿﺖ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﺁﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﭘﯿﺸﮕﻮ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ...
ﺍﺯ ﺣﺲ ﺍﺕ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ ﺁﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺭﺍ ﻧﻤﯿﻔﻬﻤﻨﺪ...
ﺗﺤﻘﯿﺮﺕ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﺁﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺣﻘﯿﺮﻧﺪ...
ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯿﮕﯿﺮﻧﺪ ﺁﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺯﯾﭽﻪ ﺍﻧﺪ...
ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ ﺁﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ...
ﺍﺯ ﺻﺪﺍﻗﺖ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ ﺁﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺻﺎﺩﻕ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ...
ﻭ ﻣﻦ ﻣﯿﻨﻮﯾﺴﻢ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﻩ ﻧﯿﺴﺘﻢ...
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﺟﺎﺑﺠﺎﯾﯽ ﻫﺎﺳﺖ...
ﺳﺮ ﺯﻣﯿﻨﯽ ﮐﻪ ﻧﺨﻮﺍﻧﺪﻩ ﻣﻌﻨﺎﯾﺖ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ...
ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺗﺮﺳﯿﻤﺖ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ...
ﻭ ﻧﺸﻨﯿﺪﻩ ﺁﻫﻨﮕﺖ ﺭﺍ ﻣﯽ ﻧﻮﺍﺯﻧﺪ.....چه بی محابا بر سرت خراب میشوند
#مرتضی_خدام
#اعمال_روز_جمعه
#سوره_قدر
هرکس عصر روز جمعه صدمرتبه سوره قدر را بخواند
خداوند به او هزار نسیم از رحمتش راعنایت میفرماید
که خیر دنیا و آخرت است
📚قران درمانی روحی وجسمی ص۲۳۸
#ذڪرهاےگرـღـگشا⬆️
هدایت شده از خانواده بهشتی
#همسرانه 💞
هرگز همسرتان را به چیزهایی كه به آنها علاقمند نیست، مجبور نكنید.
او را همانطور که هست بپذیرید
و اگر لازم بود که وی کاری را انجام دهد
مسلما تشویق بهتر از اجبار تاثیر گذار خواهد بود.
هدایت شده از خانواده بهشتی
وقتی می خواهید با عجله به جایی بروید
هرچه عجله کنید کودک کندتر آماده می شود
پس بهتر است زمان بیشتری را برای این کار اختصاص دهید.
#تربیت_فرزند
#پیام_سلامتے
✔️در فصل سرد خوردن شیره انگور را فراموش نکنید !
یکی از بهترین زمانهای استفاده از شیره انگور فصل زمستان است بخاطر خواص زیادی که در درمان و تسکین بیماریهای فصل سرما دارد !
همچنین از خواص شیره انگور اثر ضدالتهابی و نرم کنندگی گلو است به همین دلیل به کسایی که در زمستان سرفه میکنند و دچار التهاب حلق میشوند توصیه میشود شیره و آب را ترکیب و غرغره کنند !
👈🏻شیره انگور به قرص آهن خانگی معروف است...
#حکایت_وصل_مهدی_عج
#داستان_کوتاه_واقعی
طی الارض بر فراز آسمان ها و خواندن تمام نمازها با امام زمان علیه السلام
شخصی به نام سید یونس از اهالی آذر شهر ِ آذربایجان می گوید :
در سفر مشهد تمام دارائی ام مفقود گردید . پس به حرم مطهر امام رضا علیه السلام رفتم و پس از عرض سلام گفتم : مولای من ! می دانید که پول من رفته و در این دیار نا آشنا ، نه راهی دارم و نه می توانم گدایی کنم و جز شما به دیگری نخواهم گفت .
به منزل آمده و شب در عالم رویا دیدم که حضرت رضا علیه السلام فرمود :
سید یونس ! بامداد فردا ، هنگام طلوع فجر برو در بَست پایین خیابان و زیر غرفه ی نقّاره خانه بایست . اولین کسی که آمد رازت را به او بگو تا او مشکل تو را حل کند....
پیش از طلوع فجر ، بیدار شدم و وضو ساختم و به حرم ، مشرف شدم و پس از زیارت ، قبل از دمیدن فجر ، به همان نقطه ای که در خواب دیده و دستور یافته بودم ، آمدم و چشم به هر سو دوخته بودم تا نفر اول را بنگرم که به ناگاه دیدم ، آقا تقی آذر شهری که متاسفانه در شهر ما به او تقی بی نماز می گفتند از راه رسید. اما من با خود گفتم :
آیا مشکل خود را به او بگویم ؟! با اینکه در وطن ، متهم به بی نمازی است ، چرا که در صف نمازگزاران رسمی و حرفه ای نمی نشیند .
من چیزی به او نگفتم و او هم گذشت و به حرم مشرف شد .
من نیز بار دیگر به حرم رفته و گرفتاری خویش را با دلی لبریز از غم و اندوه به حضرت رضا علیه السلام گفتم و آمدم.
بار دیگر ، شب در عالم خواب حضرت رضا علیه السلام را دیدم و همان دستور را دادند و این جریان سه شب تکرار شد تا روز سوم گفتم :
بی تردید در این خوابهای سه گانه ، رازی است . به همین جهت بامداد روز سوم جلو رفتم و به اولین نفری که قبل از فجر وارد صحن می شد و جز آقا تقی آذر شهری نبود سلام کردم و او نیز مرا مورد دلجویی قرار داد و پرسید :
اینک سه روز است که شما را در اینجا می نگرم ، کاری دارید ؟
جریان مفقود شدن پولم را به او گفتم و او نیز علاوه بر خرج توقّف یک ماهه ام در مشهد ، پول سوغات را نیز به من داد و گفت : پس از یک ماه ، قرار ما در فلان روز و فلان ساعت ، آخر بازار سرشوی در میدان سر شور باش تا ترتیب رفتن تو بسوی شهرت را بدهم.
از او تشکر کردم و آمدم . یک ماه گذشت ، زیارت وداع کردم و سوغات هم خریدم و خورجین خویش را برداشتم و در ساعت مقرر در مکان مورد توافق حاضر شدم.
درست سر ساعت بود که دیدم آقا تقی آمد و گفت :
آماده رفتن هستی ؟
گفتم : آری
گفت : بسیار خوب ، بیا نزدیکتر . جلو رفتم .
گفت : خودت به همراه بار و خورجین و هر چه داری بر دوشم بنشین .
تعجب کردم و پرسیدم : مگر ممکن است ؟!
گفت : آری
نشستم . به ناگاه دیدم آقا تقی ، گویی پرواز می کند و من هنگامی متوجه شدم که دیدم شهر و روستاهای میان مشهد تا آذر شهر به سرعت از زیر پای ما می گذرد و پس از اندک زمانی خود را در صحن خانه خود در آذر شهر دیدم و دقت کردم دیدم ، آری خانه من است و دخترم در حال غذا پختن .
آقا تقی خواست برگردد. دامانش را گرفتم و گفتم : بخدا سوگند تو را رها نمی کنم . در شهر ما ، به تو اتهام بی نمازی و لامذهبی زده اند و اینک قطعی شد که تو از دوستان خاص خدایی ! از کجا به این مرحله دست یافته ای ؟! نمازهایت را کجا می خوانی ؟!
او گفت : دوست عزیز چرا تفتیش می کنی ؟
او را باز هم سوگند دادم و پس از اینکه از من تعهد گرفت که راز او را تا زنده است برملا نکنم گفت :
سید یونس ! من در پرتو ایمان ، خودسازی ، تقوا ، عشق به اهل بیت علیه السلام و خدمت به خوبان و محرومان به ویژه با ارادت به امام عصر علیه السلام مورد عنایت قرار گرفته ام و نمازهای خویش را هر کجا باشم با طیّ الارض در خدمت او و به امامت آن حضرت می خوانم.
#ویژه_جمعه_ها
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
🎗دو درس بزرگ زندگی:
🔹 با تمام فقر،
☄ هرگز محبت را گدایی مکن!
🔹 و با تمام ثروت،
☄ هرگز عشق را خریداری نکن
در پناه چهار قل باشید...
#سوره_درمانے
#دفع_چشم_زخم
💟رسول خدا(ص)
💞همواره حسنین(ع) را با دو سوره فلق و ناس تعویذ می کرد و دو فرزندش را در پناه خدا قرار می داد.❣
📚المناقب ابن شهر اشوب
#نمازحاجت
#توسل_به_حضرت_ابوالفضل_ع
✨عارف وارسته مرحوم كشميری در استغاثه به ❀حضرت ابوالفضل عليه السلام❀ جهت #حاجات، اين نماز و توسل را توصیه نموده بودند:
1⃣ دو (2)رکعت نماز حاجت خوانده شود و به حضرت ابوالفضل هديه شود ،
2⃣ بعد تسبيح حضرت زهرا صلي الله عليها خوانده و باز ثوابش هديه شود ،
3⃣ وسپس (133)مرتبه خوانده شود :
✨🍃يا کاشِفَ الکَرب عَن وَجه الحُسَين اِکشِف کَربي بِحَقِ اَخيکَ الحُسَين.
📚منبع:روح و ریحان ص103
#سوره_درمانی
#مسخ_کردن_ونرم_کردن_قلب_معشوق
🍃🌸ختم سوره توحید بصورتی خاص
✍🏻برای این ختم ابتدا روز جمعه غسل کند و دو رکعت نماز حاجت بجای آورد و به نیت مطلوب صلوات فرستد و شروع کند به خواندن آن. تا هفت روز، روزی ۲۴۶ مرتبه سوره توحید را بخواند و هر روز در خاتمه، آخرین سوره را اینچنین بخواند:
🍃🌸بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ
قُل هُوَ اللهُ احَدُ (یاجَبرَئیلُ) اللهُ الصَّمَدُ (یامیکائیلُ) لَم یَلِد وَ لَم یُولَد (یااسرافیلُ) وَلَم یَکُن لَهُ کُفُواً احَدٌ (یادَردائیلُ اجیبُونی وَلَیِّن قَلبَ فُلانِ بنِ فُلانِ (نام مطلوب) لی وَ سَخَّرهُ بِحَقِ کُن فَیَکُونُ) و روز آخر ۲۴۹ بار که جمعا ۱۷۲۵ بار شود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼 #یاصاحب_الزمان
عمری اسیر هجر و غم بی قراری ام
بارانی ام که بر سر راه تو جاری ام
عمرم به سر رسید بیا عشق فاطمه
از حد گذشته مدت چشم انتظاری ام
🌼 ألـلَّـهُـمَ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ الفرج
#ایها_العزیز #روزهای_چشم_براهی😭
💖🍃💖🍃💖🍃💖🍃
مطابق #محاسبات_نجومی
📅 #تقویم_نجومی_اسلامی_شنبه
۱۱ بهمن ۱۳۹۹ هجری شمسی
۱۶ جمادی الثانی ۱۴۴۲ هجری قمری
۳۰ ژانویه ۲۰۲۰ میلادی
👌 روز اول هفته را حتما با #صدقه آغاز کنید .
🌸 اذکار روز شنبه :
- یا رَبَّ العالَمین ( 100مرتبه )
- یا حی یا قیوم (1000 مرتبه)
- يا غني (1060 مرتبه) برای غنی گردیدن
🌸 شانزدهم قمری برای کارهای زیر مناسب است:
🔹خرید و فروش،
🔹کشاورزی ،
🔹ساخت و ساز
🔹تجارت و داد و ستد
🔹و امور معمولی روزانه خوب است.
🚫 برای شروع کارهای مهم خوب نیست، امور ازدواجی اقدام نگردد. مسافرت هم اگر ضروری نیست انجام نگیرد در صورت لزوم با #صدقه باشد.
🌹 نوزاد امروز حالش خوب است و عاقل و عاید گردد ان شاءالله. بخصوص نوزاد بعد از ظهر اعمال و رفتارش صالح باشد ان شاءالله.
🌷 #مباشرت در این شنبه شب ، جهت فرزند دارشدن ، دستوری وارد نشده است.
✂ طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،خوب نیست و غم و اندوه دارد.
❌ از نظر قمری ، #خون_دادن یا #حجامت، در این روز #خوب است و موجب نشاط می شود .
💢️ این شنبه برای #نوره_کشیدن (رفع موهای بدن با نوره) مناسب است.
👕 شنبه برای بریدن، دوختن، خریدن و پوشیدن #لباس_نو روز مناسبی نیست . طبق روایات آن لباس تا زمانی که بر تن آن شخص باشد موجب مریضی و بیماری و غم و اندوه می گردد.
🕧 وقت #استخاره در روز شنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر.
#اوقات_شرعی_به_افق_تهران
🔹 اذان صبح: ۴۰ : ۵ 🔹طلوع آفتاب: ۰۶ : ۷
🔹اذان ظهر:: ۱۸: ۱۲ 🔹غروب آفتاب: ۳۰ : ۱۷
🔹اذان مغرب: ۴۹: ۱۷ 🔹نیمه شب شرعی: ۳۵ : ۲۳
💫ذات الکرسی عمود ۱۳:۲۴
❣دعا در زمان ذات الکرسی مستجاب است.
🔴ذات الکرسی مخصوص روز #شنبه است
📚 منابع مطالب ما:
الدروع الواقیة سید بن طاوس ،سایت کانون قرآنی، وسائل الشيعه ؛ ج7 ، باب 190، حلیة المتقین، ختوم و اذکار، ج 1، ص 423، مفاتیح الجنان و بحارالانوار و تقویم المحسنین شیخ محدث کاشانی
💖🍃💖🍃💖🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پـروردگارا
در این شب زیبــا
ایمــان غبار گرفتہ مارا
در بــاران رحمت خویش پاڪ ڪن
و شبــے آرام را
بہ عزیزانم عنایت بفــرما
شبتون.سرشار.از.آرامش🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وعده هر صبح⛅️
✨السلام علی الحسین
و علی علی بن الحسین
وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
و عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن✨
💫سلام برحسین(ع)
وبر علی بن الحسین(ع)
وبر فرزندان حسین(ع)
و بر اصحاب و یاران حسین(ع)💫