eitaa logo
درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
25.9هزار دنبال‌کننده
33.4هزار عکس
18.3هزار ویدیو
224 فایل
کانالی جهت آگاهی ازمفاهیم قرآن وذکر وحدیث کانال دوم مون(داستانهای آموزنده بهلول عاقل) http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
☘🍁☘🍁☘🍁☘🍁☘ ‌ 🍒 سرگذشت آموزنده و واقعی با نام 👈 ....🍒 👈 مادرم خیلی زیاد التماسش کرد مادرم گفت پول امروزت هر چقدر باشه میدم فقط بهم بگو پسرم کجاست... پیر مرد گفت من که گدا نیستم مادرم گفت بخدا منظورم این نبود اصلا من گدا هستم نمیبینی دارم پسرم و ازت گدایی می‌کنم بخدا دستت رو میبوسم... همه کارگرا گفتن بگو چیزی نیست که نمیبینی ناراحته... گفت والله دخترم این پسر زیاد حرف نمی‌زد وقتی هم که حرف میزد همه رو ساکت می‌کرد مادرم گفت چی می‌گفت...؟ گفت صبح صاحب کار برامون صبحانه آورد سر صبحانه یکی از کارگرا از مادرش بد میگفت که پیر شده و بی‌حوصله شده اگر بتوانم می‌برمش خونه سالمندان ، که این پسر گفت اگر ۲ کیلو ببندن به پشتت و هر جا باهات باشه تو خواب تو حمام و هر جایی که بری چیکار میکنی...؟ گفت خوب دیوونه نیستم از خودم میکنمش... این پسر گفت این مادری که ازش بد میگی 9 ماه تورو تو شکمش حمل کرده هر جا رفته تو باهاش بودی بماند این همه دردی که برای به دنیا آمدنت کشیده و بعد 9 ماه 2 سال بهت شیرت داده یعنی دوسال بی خوابی دیده 4 سال تر و خوشکت کرده.... خدا مردانگی نیست اینطوری راجب مادر میگی... گفت من اگر مادرم و ببینم بخدا پاهاش رو می‌بوسم ؛ همه ساکت شدن فکر کردیم که مادرش مرده... بعد صبحانه گفت من کار بلد نیستم بهم یاد میدید؟ بیچاره بلد نبود بیل رو بگیره ؛ تا ظهر کار کردیم که یکی گفت تو برو کبریت بیار نداریم گفت پول ندارم... همه بهش خندیدن و گفتن تو چه مردی هستی که 100 تومان خالی پول تو جیبت نیست... ما داشتیم نهار می‌خوردیم که اون گفت نمی‌خورم سیرم تعارفش کردیم ولی نخورد.... بعدازظهر کارگرا با هم حرف میزدن طوری می‌خندیدن که انگار غمی ندارن؛ منو پسرت با هم حرف می‌زدیم می‌گفت عمو احمد گنج پیدا کردم.... یهو یکی از کارگرها گفت بیاید تماشا ببینید یه زن روبرو از پنجره پیدا بود لباس بی حجاب و ناجور تنش بود همه نگاهش می‌کردن بهش گفتن بیا تماشا تا جوانی کیف کن ولی نگاه نمی‌کرد یکی بهش گفت مگه مرد نیستی...؟ گفت فکر کن خواهر یا زنته حالا بیام تماشا بیام کیف؟ باز همه ساکت شدن وقتی کار تموم شد همه ازش بد می‌گفتن که نباید از فردا بیاد به صاحب کار گفتن اونم پولش رو داد و گفت از فردا نیا ؛ گفت چرا...؟ گفت از کارت راضی نیستم نیا پول رو گرفت رفت ولی بعد از کمی برگشت گفت بیا پول نمی‌خوام صاحب کار گفت چرا؟ گفت تو که از کارم راضی نبودی منم پول نمی‌خوام و رفت.... رفتم دنبالش گفتم صبر کن باهات کار دارم... تو راه بهش گفتم گنجی که پیدا کردی چیه بدرد میخوره...؟ گفت تا آخر عمر خوشبختم بخدا گفتم کجا هست خندید گفت عمو احمد گنجی که میگم با گنجی که تو فکرشو میکنی فرق داره گنج من قرآن و اسلام... بعد بهش 15000 تومن دادم گفت نمی‌خوام برای خودت به جای این برام عا کن که گناه زیاد دارم و رفت.... عمو احمد به مادرم گفت دخترم قدر پسرت رو بدون که تو این دوره زمونه پسر خوب کمه بخدا من الان 4 پسر دارم که ای کاش فقط یکی مثل اینو داشتم.... بعد یکی گفت خواهرم بلند شو من مغازم اونجاست شمارت رو بد اگر دیدمش بهت خبر میدم اینجا نمون.... حرفای عمو احمد مادرم رو داغون کرد به هر کی که می‌رسید می‌گفت یه پسر دارم که همه آرزوشون دارن ولی این بی‌رحما ازم گرفتنش... همش عموهام رو نفرین می‌کرد میگفت خدا خونتونرو ویران کنه که خونمو ویران کردید خدا پسراتون رو ازتون بگیره که پسرم رو ازم گرفتید... تو خونمون دیگه کسی نمی‌خندید... مادرم نمی‌گذاشت کسی در حیاط رو ببنده میگفت که الان احسانم میاد ، شبها تا دیر وقت تو حیاط می‌موند‌‌.... 👈 ادامه دارد⬅️⬅️⬅️ 🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃 💥برای دیدن بهترین پستها وداستانها به ما 👇
🌸پیامبر (ص): 🍀فرزندم از خواندن قرآن غافل مباش، زيرا كه قرآن دل مرده را زنده مى كند و از فحشاء و زشتى باز مى دارد. 📙البرهان فی تفسیرالقرآن،ج1، ص19 ┄━═✿🍃🍃✿═━┄ 💎پیامبر رحمت(ص) 🔸سه خصلت است كه در هر كس باشد آثارش به خود او باز مى گردد🔸 ➰ ظلم كردن، ➰ فريب دادن ➰ و تخلّف از وعده. 📘نهج الفصاحه ص 422
🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 🔹در این روزها، مدام یاد حکایت گاوی می‌افتم که مولانا در دفتر می‌آورد. 🔹 گاوی که تنها روی جزیره‌ای زندگی می‌کند و صبح تا شب، می‌چرد و خود را فربه می‌کند؛ اما شب تا صبح دل‌نگران است که مبادا فردا که از خواب بیدار می‌شوم، چیزی برای خوردن پیدا نکنم. 🔹 فردا صبح با هراس فراوان می‌خورد و حسابی فربه می‌شود، اما دوباره، شب تا صبح از اضطراب و احساس بی‌ثباتی، لاغر و رنجور می‌شود. 🔹این دور باطل خوردن، چاق شدن و نگران بودن و لاغر شدن سال‌های سال زندگی گاو بیچاره را تباه می‌کند. 🌷 مولانا می‌گوید اگر گاو به "گذشته" نگاه می‌کرد، به خاطر می‌آورد که سال‌های سال زندگی کرده و کم نیاورده ، آن‌گاه می‌توانست را با آسودگی و لذت بیشتر و درد کمتری بگذراند. 🔹اما گاو تنها رو به سوی آینده دارد و نگرانی. گاو نمی‌تواند به روند طبیعت اعتماد کند و با آن کنار بیاید، پس جان خود را می‌فرساید و عمر را می‌بازد. 🔹 شاید اگر مولانا این روزهای پرتشویش ما را می‌دید که یک روز نگران ویروس قدیمی هستیم و روزی دیگر از ترس ویروس جدید، چنان می‌لرزیم که حتی خود بیماری هم نمی‌تواند تا این حد ما را بلرزاند، اگر مولانا این روزهای ما را می‌دید، داستانی شبیه قصه گاوی تنها در جزیره‌ای خرم برایمان می‌خواند. 🔹 شاید به جای گاو از تشبیهی مودبانه‌تر استفاده می‌کرد و شاید هم همان مولانای بی‌تعارف و بی‌ملاحظه می‌ماند 🔹 اما به هرحال به یادمان می‌آورد که قرن‌هاست داستان زندگی ما پر بوده از بیماری و غصه و فقدان و...با این حال ما تاب آورده‌ایم و حالا ، به احتمال زیاد در امن‌ترین نقطه از نظر پزشکی و صلح و آسایش ایستاده‌ایم و در عین حال، (بازهم احتمالا) در متزلرل‌ترین نقطه به لحاظ روحی روانی 🔹ما بسی بیشتر از گذشتگان می‌لرزیم، چون تصوری صحیحی از ذات زندگی نداریم. 🔹 گاو قصه ی مولانا از اضطراب این‌که "فردا چی بخورم؟" جان خود را می‌فرساید و ما از اضطراب این‌که "فردا چی می شه؟!" 🔹بی‌آنکه منکر لزوم توجه و دقت برای ارتقای کیفیت زندگی باشم، تصور می‌کنم اندازه نگرانی ما،در تناسب با خطراتی که ما را تهدید می‌کند، نیست. 🔹 گاهی لازم است نگاهی به "گذشته" بیندازیم تا در "حال"، آرام بگیریم. "یک جزیره هست اندر این جهان اندرو گاوی ست تنها، خوش دهان جمله صحرا را چرد او تا به شب تا شود زفت و عظیم و منتجب شب ز اندیشه که فردا چه خورم؟ گردد او چون تار مو لاغر ز غم چون برآید صبح ،گردد سبز دشت تا میان رسته قصیل سبز و کشت هیچ نندیشد که چندین سال من می‌خورم زین سبزه زار و زین چمن هیچ روزی کم نیامد روزی‌ام چیست این ترس و غم و دلسوزی‌ام؟ باز چون شب می شود آن گاو زفت می شود لاغر که آوَه رزق رفت!" نَفس ، آن گاوست و آن دشت ، این جهان / کو همی لاغر شود از خوفِ نان که چه خواهم خورد مُستقبل ، عجب / لُوتِ فردا از کجا سازم طلب ؟ سال ها خوردی و کم نآمد ز خَور  / ترکِ مستقبل کن و ماضی نگر لُوت و پُوتِ خورده را هم یاد آر / منگر اندر غابِر و کم باش زار 🌸 🍃🌸 🌸🍃🌸
💠 ☝️ حکم فراموشی در رو به قبله کردن حیوان هنگام ذبح 🔸اگر کسی موقع بریدن سر حیوان به خاطر یا ، آن را رو به قرار ندهد، آیا حیوان حرام می شود؟ ✅ج: حیوان حرام نمی شود و خوردن آن اشکال ندارد. 🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀
أَ لاَ يَعْلَمُ‌ مَنْ‌ خَلَقَ‌ وَ هُوَ اللَّطِيفُ‌ الْخَبِيرُ(۱۴) ✨آیا آن کسی که موجودات را آفریده ✨از حال آنها آگاه نیست(۱۴) 📚سوره مبارکه الملك ✍آیه١٤
🍃🍂جهت گرفتن حاجات🍂🍃 🔰هر کس در هر روز این اذکار را بخواند و به حضرت امام محمد باقر علیه السلام هدیه کند به هر حاجتی که دارد نائل می گردد 1⃣👈شنبه هزار مرتبه  یا قَاضِيَ‏ الْحَاجَاتِ‏ 2⃣👈یک شنبه هزار مرتبه یا مفتاح الابواب 3⃣👈دوشنبه هزار مرتبه يَا مُسَبِّبَ‏ الْأَسْبَابِ‏ 4⃣👈سه شنبه هزار مرتبه يَا حَيُ‏ يَا قَيُّومُ‏ بِرَحْمَتِكَ‏ أَسْتَغِيثُ 5⃣👈چهارشنبه هزار مرتبه يَا بَدِيعَ‏ السَّمَوَاتِ‏ وَ الْأَرْضِ 6⃣👈پنج شنبه هزار مرتبه يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ 7⃣👈جمعه هزار مرتبه  لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ 💠و هر روز صد مرتبه بگوید : 💧اللَّهُمَ‏ صَلِ‏ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ‏ مُحَمَّدٍ به عدد اسماء الحسنی💧 📚 گلهای ارغوان ج ۱ ص ۳۸
هدایت شده از خانواده بهشتی
رابطه مثل یک الاکلنگ میماند. بایدنوبتی یک طرف بیاید. اگر همیشه فقط یک نفرکوتاه بیاید ، پس ازمدتی هردونفر زده میشوند ؛ یکی ازبالا ماندن ودیگری ازپایین ماندن...! @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
هدایت شده از خانواده بهشتی
👬👨‍👩‍👦‍👦 به نوجوانتان دهید. البته به صورت پیشنهادی نه دستوری. 💟 نوجوان های مسوولیت پذیر در زندگی موفق تر هستند. @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌹ﻗﻮﻡ ﯾﻬﻮﺩ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﻮﺳﯽ ‏(ﻉ) ﺭا ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺫﯾﺖ ﮐﺮﺩﻧﺪ... ﮐﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺷﺪ از ﺁﻧﺎﻥ ﻧﺰﺩ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ شکاﯾﺖ ﮐﻨﺪ... ﭘﺮﻭﺩﮔﺎﺭﻫﻢ ﺑﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﻮﺳﯽ‏(ﻉ‏) ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺑﻪ ﻗﻮﻡ ﯾﻬﻮﺩ ﺑﮕﻮ ﺳﻪ ﻣﺎﻩ ﻓﺮﺻﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ اصلاح ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺗﻮ ﭘﯿﺮﻭﯼ ﮐﻨﻨﺪ... ﻭ ﺩﺭ ﻏﯿﺮ ﺍﯾﻨﺼﻮﺭﺕ ﺑﻼیی ﺑﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﺎﺯﻝ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮐﺮﺩ، ﮐﻪ ﻫﻔﺖ ﻧﺴﻞ ﺑﻌﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺭﺑﺎﺭه‌اﺵ ﺳﺨﻦ ﮔﻮﯾﻨﺪ... ﺣﻀﺮﺕ ﻫﻢ ﭼﻨﯿﻦ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺳﺎﻧﺪ. ﻋﻠﻤﺎﯼ ﻗﻮﻡ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ به فکر چاره‌ای ﺍﻓﺘﺎﺩﻧﺪ... ﺩﯾﻮﺍﺭﻫﺎﯼ ﺧﺎنه‌هاﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﻫﻢ ﺩﯾﮕﺮ سوراﺥ ﮐﺮﺩند، ﺗﺎﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﺑﻼیی ﻧﺎﺯﻝ ﺷﻮﺩ، ﺑﺘﻮﺍﻧﻨﺪ خیلی ﺳﺮﯾﻊ ﺑﻪ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺣﺠﻢ ﺗﻠﻔﺎﺕ ﮐﺎﺳﺘﻪ ﺷﻮﺩ... ﻫﻤﻪ به حالت ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺑﺎﺵ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﻭ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﻣﺴﺘﻌﺪ ﺑﻮﺩﻧﺪ. ﺳﻪ ﻣﺎﻩ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ ﻭ با ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﻭﻋﺪﻩ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺣﻖ ﺍﺳﺖ، ﻫﯿﭻ ﺑﻼﯼ ﻧﺎﺯﻝ نشد...! ﻧﺰﺩ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﻓﺘﻨﺪ و به حاﻟﺖ ﺗﻤﺴﺨﺮ ﺑﻪ او ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺩﯾﺪﯼ ﻧﻪ ﺗﻮ ﻭ ﻧﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ نمیﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻨﯿﺪ؟!!! ﺣﻀﺮﺕ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺣﺮﻓﻬﺎﯼ ﺁﻧﻬﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺑﺎ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺵ ﺳﺨﻦ ﮔﻔﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ پرسید ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺑﻪ ﻭﻋﺪﻩ ﺧﻮﺩ ﻋﻤﻞ ﻧﮑﺮﺩ... ﭘﺮﻭﺩﮔﺎﺭ ﺑﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﻮﺳﯽ ‏(ﻉ‏) ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻣﻮﺳﯽ چه کسب ﺍﺭﺣﻢﺍﻟﺮﺍﺣﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ؟ ﺣﻀﺮﺕ ﻫﻢ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﯽ ﺍﯼ ﭘﺮﻭﺩﮔﺎﺭ ﻣﻦ. ﭘﺮﻭﺩﮔﺎﺭ ﻫﻢ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺁﯾﺎ ﻧﺪﯾﺪﯼ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺎ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﻧﺰﻭﻝ ﺑﻼ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺩﯾﮕﺮ ﮐﻤﮏ ﻭ ﺭﺣﻢ ﮐﻨﻨﺪ؟ ﺁﯾﺎ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯽ که ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺩﯾﮕﺮ ﺭﺣﻢ ﺑﮑﻨﻨﺪ، ﻣﻦ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎﺭﺣﻢ ﻧﮑﻨﻢ، ﺗﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺭﺣﻢﺍﻟﺮﺍﺣﻤﯿﻦ ﺷﻮﻧﺪ..؟؟ ﺑﻪ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺭﺣﻢ ﮐﻨﯿﻢ، ﺗﺎ ﭘﺮﻭﺩﮔﺎﺭ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺣﻢ ﮐﻨﺪ... 📚دوستداران اهل بیت ع
در زمستان مغزتان کمتر پیام تشنگی صادر میکند، اما زیاد آب بخورید. در صورت کم آبی، خون غلیظ شده و در رگ ها به سختی حرکت میکند و باعث فشارخون و سکته میشود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨ ✨ ❣" "❣ ☘بدست اوردن چیزی است که دوست داریم! و ❣" "❣ ☘دوست داشتن چیزی ک بدست آورده ایم... ✨فرهنگ را تمرین و ترویج کنیم !!! ❇ امیر المومنین علی علیه السلام: ✨بر ناملايمات چشم فروبند وگرنه هيچگاه خشنود نباشى! ✨أغْضِ عَلى القَذى و إلاّ لَم تَرضَ أبدا 📖حکمت ۲۱۳
⬆️ ✍مجرب است این دعا را از روز شنبه شروع ڪند تا ده روز هر روز ۱۲۰۰ مرتبہ بخواند     📚 اسرار المقاصد ۱۳۸ ڪلیڪ ↩️ ღـگشا⬆️