❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :7⃣4⃣1⃣
#فصل_چهاردهم
حالا جنگ به شهرها کشیده شده بود. گاهی در یک روز چند بار وضعیت قرمز می شد. هواپیماهای عراقی توی آسمان شهر پیدایشان می شد و مناطق مسکونی را بمباران می کردند. با این همه، زندگی ما ادامه داشت و همین طور دو سال از جنگ گذشته بود.
سال 1361 برای بار سوم حامله شدم. نگران بودم. فکر می کردم با این شرایط چطور می توانم بچه دیگری به دنیا بیاورم و بزرگش کنم. من ناراحت بودم و صمد خوشحال. از هر فرصت کوچکی استفاده می کرد تا به همدان بیاید و به ما سر بزند. خیلی پی دلم بالا می رفت. سفارشم را به همه فامیل کرده بود. می گفت: «وقتی نیستم، هوای قدم را داشته باشید.»
وقتی برمی گشت، می گفت: «قدم! تو با من چه کرده ای. لحظه ای از فکرم بیرون نمی آیی. هر لحظه با منی.»
اما با این همه، هم خودش می دانست و هم من که جنگ را به من ترجیح می داد. وقتی همدان بمباران می شد، همه به خاطر ما به تب و تاب می افتادند. برادرهایش می آمدند و مرا ماه به ماه می بردند قایش. گاهی هم می آمدند با زن و بچه هایشان چند روزی پیش ما می ماندند. آب ها که از آسیاب می افتاد، می رفتند.
وجود بچه سوم امید زندگی را در صمد بیشتر کرده بود. به فکر خرید خانه افتاد. با هزار قرض و قوله برای خانه، ثبت نام کرد.
ادامه دارد...✒️
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :8⃣4⃣1⃣
#فصل_چهاردهم
یک روز دیدم شاد و خوشحال آمد و گفت: «دیگر خیالم از طرف تو و بچه ها راحت شد. برایتان خانه خریدم. دیگر از مستأجری راحت می شوید. تابستان می رویم خانه خودمان.»
نُه ماهه بودم. صمد ده روزی آمد و پیشم ماند. اما انگار بچه نمی خواست به دنیا بیاید. پیش دکتر رفتیم و دکتر گفت حداقل تا یک هفته دیگر بچه به دنیا نمی آید. صمد ما را به قایش برد. گفت: «می روم سری به منطقه می زنم و سه چهارروزه برمی گردم.»
همین که صمد از ما خداحافظی کرد و سوار ماشین شد و رفت، درد به سراغم آمد.
نمی خواستم باور کنم. صمد قول داده بود این بار، موقع به دنیا آمدن بچه کنارم باشد. پس باید تحمل می کردم. باید صبر می کردم تا برگردد. اما بچه این حرف ها سرش نمی شد. عجله داشت زودتر به دنیا بیاید. از درد به خودم می پیچیدم؛ ولی چیزی نمی گفتم. شینا زود فهمید، گفت: «الان می فرستم دنبال قابله.»
گفتم: «نه، حالا زود است.» اخمی کرد و گفت: «اگر من ندانم کِی وقتش است، به چه دردی می خورم؟!»
رفت و رختخوابی برایم انداخت. دیگی پر از آب کرد و روی پریموس گوشه حیاط گذاشت. بعد آمد و نشست وسط اتاق و شروع کرد به بریدن تکه پارچه های سفید. تعریف می کرد و زیر چشمی به من نگاه می کرد، خدیجه و معصومه گوشه اتاق بازی می کردند.
ادامه دارد...✒️
@tafakornab
@shamimrezvan
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
http://eitaa.com/joinchat/2767126539Cf9cc9852b1
حجاب فاطمی مخصوص بانوان👆آقا❌❌❌
#حدیث_مهدوی
✳️امام به هر فرد از خودش اولیتر است✳️
📌 امام رضا(علیه السلام) میفرماید:
🔴او ( #حضرت_مهدی «عجل الله فرجه الشریف») برای مردم از خودشان اولیتر
از پدر و مادرشان مهربانتر
و در برابر خدا از همه متواضعتر است
🔴آنچه به مردم فرمان میدهد
خود بیش از دیگران به آن عمل میکند
و آنچه مرد را از آن نهی میکند
خود بیش از همگان از آن پرهیز میکند
✳️ #عید_مهدویت_مبارک
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#بسته_سلامتے
🔴 گل #گاوزبان ضد#اضطراب، ضد تپش قلب و ضد #استرس است و موجب کاهش سودای بدن می شود.
اگر #فشار خون بالا دارید گل #گاوزبان نخورید
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#احسن_القصص
❤️«مـوعظه شـیــ🔥ــطان»❤️
✨پس از آنکه حضرت نوح علیه السلام قوم گنه کار خود را نفرین کرد و طوفان همه آنها را از بین برد، ابلیس نزد او آمد و گفت : تو بر گردن من حقی داری که می خواهم آن را ادا کنم!نوح گفت : چه حقی؟!خیلی بر من سخت و ناگوار است که من بر تو حقی داشته باشم!
▪️ابلیس گفت : همان که تو بر قومت نفرین کردی و همه آنها به هلاکت رسیدند و دیگر کسی نمانده که من او را گمراه سازم! بنابراین تا مدتی راحت هستم تا نسل دیگری بیاید!
نوح فرمود : حالا می خواهی چه جبرانی کنی؟!
ابلیس گفت :
✅در سه جا مراقب حيله من باش!
➊👈هنگامی که خشمگین شدی!
➋👈هنگامی که بین دو نفر قضاوت می کنی!
➌👈هنگامی که با زن نامحرم خلوت می کنی و هیچ کس نزد شما دو نفر نیست!
در چنین مواقعی به یاد من باش که کار خود را خواهم کرد.
📚بحارالانوار ج۱۱ ص۳۱۸
@tafakornab
@shamimrezvan
هدایت شده از خانواده بهشتی
#تربیت_فرزند
به سخنان کودک گوش دهید،
هرچند بی هدف، پراکنده و
طولانی باشد
کودک باید اجازه داشته باشد
احساساتش را در شرایط مختلف
بیان کند و در تصمیم گیریها اظهار
نظر کند تا درآینده در موقعیتها
اجتماعی موفق ظاهر شود.
@zendegiasheghaneh
@shamimrezvan
#سوره_درمانی
#وسعـت_رزق
🍃 #سـوره_مبارڪه_ذاریات 🍃
🖊 امام صادق(؏)؛
هرڪس این سوره راتلاوت نماید
(حداقل یڪ بار در روز)
ثروت حلال
براے اورسد وروزی اش فرآوان گردد
مطالب مشابہ ↩️
http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017
#ذڪرهاےگرـღـگشا⬆️⬆️⬆️
#آیه_درمانے
#جهت_حفظ_ڪودڪ
♓️ اڪر ڪسے با ایمان دو آیـہ زیر را با نیت خالص و توجـہ بـہ خدا و معنے آن بنویسد و بپیچد و در گردن طفل آویزد از همـہ افات محفوظ ماند
✨آیات ۵۶ و ۵۷ سورہ هود✨
✨إنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَى اللّهِ رَبِّي وَرَبِّكُم مَّا مِن دَآبَّةٍ إِلاَّ هُوَ آخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا إِنَّ رَبِّي عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقَدْ أَبْلَغْتُكُم مَّا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْكُمْ وَيَسْتَخْلِفُ رَبِّي قَوْمًا غَيْرَكُمْ وَلاَ تَضُرُّونَهُ شَيْئًا إِنَّ رَبِّي عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ ✨
📚 خواص آیات قرآن ڪریم ص ۹۱
http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017
#ذڪرهاےگرـღـگشا⬆️⬆️⬆️
#آیه_درمانے
اگرمشکل #ازدواج دارد
#یاخواستگار ندارد
💕روزانه آيات 32 الي 40 سوره مبارکه نور را #باوضو بخواند
براین عمل مداومت ورزد
حتماخواستگارش زیادمیشود
و ازدواجش نیک میشود
http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017
#ذڪرهاےگرـღـگشا⬆️⬆️⬆️
#سوره_درمانے👆
#عاشقت_بشوند❤️
خواندن سوره #زمر همه عاشقت میشوند و دوستتتان دارند
📚درمان با قرآن
➿〰➿〰➿〰
#رفع_اختلافات_زن_وشوهر💞
3 مرتبه سوره #زمر را بر روی شربتی بخونید و بخورانید.
📚خواص آیات
〰➿〰➿〰➿
#علاقه_به_معنویات❣
آیه 20 سوره #زمر را مداوم بخونید.
📚خواص آیات
http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017
#ذڪرهاےگرـღـگشا⬆️⬆️⬆️
#سوره_درمانی
#اعمال_قبل_خواب
🍃🍂 امان از فشار قبر 🍃🍂
🖊پیامبر اڪرم ص ؛
هر ڪس هنگام خواب سوره
"تڪاثر" را بخواند از سختی قبر
ایمن گردد✨
مطالب مشابہ ↩️
http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017
#ذڪرهاےگرـღـگشا⬆️⬆️⬆️
نیایش شبانه با حضـرت عشق ❤
❤امیرالمومنین علی علیه السلام :
❣خدایا ❣
گناهانی را در دنیا بر من پوشاندی ،😔
که بر پوشاندن آن در قیامت محتاج ترم،😓
گناهم را در دنیا برای هیچ یک از بندگان
شایسته ات آشکار نکردی ، پس مرا در
قیامت در برابر دیدگان مردم رسوا مکن😓
✍قسمتی از مناجات شعبانیه 🌙
✍ منسوب به امیرالمومنین (ع)
باآرزوی سلامتی و شادی ✨
برای همه شما خوبان✨
شبتون علوی ✨
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh