*«بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِيمِ»*
#تفسیرقرآن #هرروزیک_آیه📖
🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍂🍃
─ঊঈ*موضوع*ঊঈ─
✍🏻 *فرﺳﺘﺎﺩﻥ ﺭﺳﻮﻟﺎﻥ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﺍﺻﻠﺎﺡ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻯ*📋
*«بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِيمِ»*
*وَإِلَىٰ مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَٰهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُم بَيِّنَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ فَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ*
┄┉┉❈۩( *الأعراف*/ *٨۵*)۩❈┉┉┄
ﻭ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﻣﺮﺩم ﻣﺪﻳﻦ،ﺑﺮﺍﺩﺭﺷﺎﻥ ﺷﻌﻴﺐ ﺭﺍ [ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻳﻢ ، ] ﮔﻔﺖ : ﺍﻱ ﻗﻮم ﻣﻦ ! ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﭙﺮﺳﺘﻴﺪ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺟﺰ ﺍﻭ ﻣﻌﺒﻮﺩﻱ ﻧﻴﺴﺖ ، ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺑﺮﻫﺎﻧﻲ ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺗﺎﻥ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺁﻣﺪ ، ﭘﺲ ﭘﻴﻤﺎﻧﻪ ﻭ ﺗﺮﺍﺯﻭ ﺭﺍ ﺗﻤﺎم ﻭ ﻛﺎﻣﻞ ﺑﺪﻫﻴﺪ ، ﻭ ﺍﺯ ﺍﺟﻨﺎﺱ ﻭ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻭ ﺣﻘﻮﻕ ﻣﺮﺩم ﻣﻜﺎﻫﻴﺪ ، ﻭ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﺻﻠﺎﺡ ﺁﻥ [ ﺑﻪ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﺭﺳﺎﻟﺖ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ] ﻓﺴﺎﺩ ﻣﻜﻨﻴﺪ ، ﺍﻳﻦ [ ﺍﻣﻮﺭ ]ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ ، ﺍﮔﺮ ﻣﺆﻣﻨﻴﺪ
-----•≈•≈•🌺تفسیرنور🌺•≈•≈•-----
📌ﺷُﻌَﻴﺐ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎم ﺍﺯ ﻧﻮﺍﺩﮔﺎﻥ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎم ﻭ ﭘﺪﺭ ﻫﻤﺴﺮ ﻣﻮﺳﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎم ﺑﻮﺩ. ﺍﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﺭﺍﻩ ﻧﻤﺎﻳﻲ ﻣﺮﺩم «ﻣَﺪْﻳَﻦ» ﺑﺮﺍﻧﮕﻴﺨﺘﻪ ﺷﺪ ﻛﻪ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺷﻬﺮﻫﺎﻱ ﺷﺎم ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﺮﺩم ﺁﻥ ﺟﺎ ﺗﺎﺟﺮﭘﻴﺸﻪ، ﻣﺮّﻓﻪ، ﺑﺖ ﭘﺮﺳﺖ ﻭ ﻛﻢ ﻓﺮﻭﺵ ﺑﻮﺩﻧﺪ. ﺷﺮﺡ ﻣﺎﺟﺮﺍﻱ ﻗﻮم ﺷﻌﻴﺐ ﺩﺭ ﺳﻮﺭﻩ ﻫﺎﻱ ﺍﻋﺮﺍﻑ، ﻫﻮﺩ ﻭ ﺷﻌﺮﺍء ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
📌«ﻣَﺪْﻳَﻦ» ﺩﺭ ﺍﺻﻞ ﻧﺎم ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﻧﻮﺍﺩﮔﺎﻥ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎم ﺑﻮﺩ، ﻭ ﺷﻌﻴﺐ ﻧﻴﺰ ﺍﺯ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﻣَﺪْﻳَﻦ ﺑﻮﺩ، ﻛﻪ ﻧﺎم ﻣَﺪﻳﻦ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺷﻬﺮ ﻣﺤﻞ ﺳﻜﻮﻧﺖ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﻴﺰ ﻧﻬﺎﺩﻧﺪ.
📌ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺷﻌﻴﺐ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻗﻮﻣﺶ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ؛ ﺷﺎﻳﺪ ﺑﺪﺍﻥ ﺳﺒﺐ ﻛﻪ ﺷﻌﻴﺐ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﺧﻮﻳﺸﻲ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﻳﺎ ﺍﻳﻦ ﻛﻪ ﻫﻢ ﭼﻮﻥ ﺑﺮﺍﺩﺭﻱ ﺩﻝ ﺳﻮﺯ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﻲ ﻛﺮﺩ.
📌«ﺑﻴّﻨﻪ» ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ «ﺩﻟﻴﻞ ﺭﻭﺷﻦ»، ﻇﺎﻫﺮﺍ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﻣﻌﺠﺰﺍﺕ ﺷﻌﻴﺐ ﺍﺳﺖ.
📌ﺷﻌﻴﺐ ﺩﺭ ﺁﻏﺎﺯ ﺣﺮﻛﺖ ﺍﻟﻬﻲ ﺧﻮﻳﺶ، ﺑﺎ ﻣﻔﺎﺳﺪ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، ﺍﺧﻠﺎﻗﻲ ﻭ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺳﺖ ﻛﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻛﻢ ﻓﺮﻭﺷﻲ ﻭ ﺗﺰﻭﻳﺮ ﺩﺭ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﺑﺎﺯﻣﻲ ﺩﺍﺭﺩ. ﺁﺭﻱ؛ ﻛﻢ ﻓﺮﻭﺷﻲ، ﺧﻴﺎﻧﺖ ﻭ ﺗﻘﻠّﺐ ﺩﺭ ﻣﻌﺎﻣﻠﺎﺕ، ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﺭﺍ ﺳﻠﺐ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺑﺰﺭﮒ ﺗﺮﻳﻦ ﭘﺸﺘﻮﺍﻧﻪ ﻱ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﻣﻠﺖ ﻫﺎ ﻣﺘﺰﻟﺰﻝ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺿﺎﻳﻌﺎﺕ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻧﺎﭘﺬﻳﺮﻱ ﺑﺮﺍﻱ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﻪ ﺑﺎﺭ ﻣﻲ ﺁﻭﺭﺩ.
📌ﺷﺎﻳﺪ ﺟﻤﻠﻪ ﻱ «ﺍﮔﺮ ﻣﺆﻣﻦ ﺑﺎﺷﻴﺪ»، ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺩﺳﺘﻮﺭﺍﺕ ﻭ ﺗﻮﺻﻴﻪ ﻫﺎﻱ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻭ ﺍﺧﻠﺎﻗﻲ ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﺛﻤﺮﺑﺨﺶ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻧﻮﺭ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺭﻭﺷﻦ ﮔﺮﺩﺩ، ﻭ ﮔﺮﻧﻪ ﺩﻭﺍﻣﻲ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺷﺖ.
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
✋🏻هرروزبه رسم ادب🏻
*اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائڪَ عَلَیْڪَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِڪُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعلے اولاد الحسين وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ*
. 🌘🌗🌖🌕🌔🌓🌒
🗓امروز:پنجشنبہ
🗓١۵/آذرماه/١٣٩٧/٠٩
🗓٢٨/ربیع الاول/١٤٤٠/٠٣
2018/12/Dec/06🗓
🌹👈ذڪــــــــــرروز
*لااِلهَ اِلّا اللهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ الْمُبین*«💯 مرتبه»
نیست خدایی جزالله فرمانروای حق وآشكار
-----≈•≈•🌺حدیث روز🌺•≈•≈•-----
💠 *حضرت محمّد صلّیاللهعلیهوآله*
يا عَلىُّ، شَرُّ النّاسِ مَنْ باعَ آخِرَتَهُ بِدُنْياهُ وَ شَرٌّ مِنْ ذلِكَ مَنْ باعَ آخِرَتَهُ بِدُنْيا غَيْرِهِ؛
🍃🌺🍃
اى على، بدترين مردم كسى است كه آخرت خود را به دنياى خود بفروشد و بدتر از او كسى است كه آخرت خود را به دنياى ديگرى بفروشد.
📚✍🏻بحارالأنوارجلد٧٧صفحه٤٦حديث٣
-----≈•≈•🌺احکام شرعی🌺•≈•≈•-----
#_فتاوای_امام_خامنه_ای_حفظه_الله_تعالی
سوال71:❓
اگر چيزهايى مثل خاک، گچ، سنگ که تيمم بر آنها صحيح است، به ديوار چسبيده باشند، آيا تيمم بر آنها صحيح است يا آنکه حتماً بايد بر روى زمين باشند؟
جواب:✍🏻
در صحّت تيمم، بودن آنها بر روى زمين شرط نيست.
📗أجوبة الاستفتائات امام خامنه(مدظله العالی)
🌺*اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ اَعْدٰاءَهُمْ أجمعين*🌺
💠همیشه یادخداباشیم💠
👋🏻اللهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ👋🏻
💠یاعلے 🏻
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
💫💫💫💫💫💫💫
http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017
#درمان_باآیه_های_نورالهی_درایتا👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام به پنجشنبه 15 آذر🌺خوش آمدید
امیدوارم امروز
مهربانی رسمتون
صداقت کلامتون
موفقیت سهمتون
و خداوند همراهتون باشه
روزتون سرشار ازشادی💕
تقدیم با آرزوی بهترینها💝
آخر هفته خوبی داشته باشید🌸 😊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨پنجشنبه است
✨برای آرامش
✨روح در گذشتگان
✨فاتحه و صلوات بفرستیم
✨برای عزیزانی که
✨دیگر بینمون نیستند
✨همین ها برایشان
✨یک دنیاست
🌹روحشون شاد و يادشان گرامى🌹
هدایت شده از داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تزریق انرژی مثبت➕
تکرار کنیم🌸
من مغناطیس انرژی هستم و هر چیزی را به سوی خود جذب میکنم. ذهن من با کائنات در ارتباط است،و تمام قدرت آنرا دریافت میکنم
خدایا سپاسگزارم❣
@tafakornab
#انرژی_مثبت👆
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#نماز_پنجشنبه_از_پیامبر_ص
بین نماز ظهر و عصر بخوان ⇩
قبل از برخواستن آمرزیده شوے
رکعت ۱ صد حمد صد آیةالکرسے
رکعت ۲ صد حمد صد توحید
انتها↻ صد صلوات صد استغفار
📚 مصباح المتهجد
@shamimrezvan
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#ذکر_درمانے
📌ويژه روز پنجشنبه و جمعه
💞جلب #معشوق از راه دور💞
اگر کسی عاشق شده ونمی تواند به وصالش برسد روز پنج شنبه و جمعه بعد از نماز « صبح وعشاء»ابتداء صلوات بفرستد ،سپس 101 مرتبه اسم اعظم « #الحلیم »را تکرار کند .بعد از ان یک صلوات بفرستد.
سپس چشمان خویش را بسته ودر خیال خود معشوق را تصورکند وظاهر نماید وبه سینه ی او بدمد ،بی شک معشوق او به او رجوع خواهد کرد
✅مجرب است.
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#سوره_درمانے
#فرمول_ثروت
🌸✨روزپنجشنبه ازبرای
مال وثروت دو رکعت نماز
وبعد《 #سوره_یس》رابخواند
واین عمل راتاسه روزانجام دهد
مجرب خواهدبود✨
📚دوهزارختم۱۲۹۸
ڪلیڪ ڪنید↩️
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#آیه_درمانے
#رغبت_به_مدرسه✏️
🖊هرکس۵شنبه۳۰۰باربخش اول آیه۱۰سوره فاطر راخواند تحصیل برش آسان شود
ورغبتش بمطالعه افزایش یابد
به نیابت هم قبول است
📚جامع الفوائد
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#ذکر_درمانے
#وصال_یار
✍هرڪس روز۵شنبه بعدازنماز
صبح و عشا چنین بخواند و در خیال
خودبه سینهے معشوق بدمد بےشڪ
به اوخواهدرسید ↯
⇦ یک #صلوات
⇦ #الحلیم ۱۰۱ بار
⇦ یک #صلوات
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#ذکردرمانی
#رهایی_از_ترس
🍃ویژه افرادی که
زیادمیتـ😰ـرسن🍃
✍اگر۷هفته هرروز از
پنجشنبه۷۰باراین ذڪررا
بگوید
(حسبی الله الحسیب)
مشکلش حل شود
📚معراج الذاکرین۹۶
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆
✍ داستانی که در پیش رو دارید واقعی ست. نویسنده ( شهید مدافع حرم: سید طا ایمانی ) شخصا با شخصیت اصلی داستان مصاحبه کرده و داستان را به رشتۀ تحریر در آورده 💯
❇️ #مبارزه_با_دشمان_خدا ❇️
قسمت 4⃣1⃣
🔮 فرشته مرگ🔮
دیدم جوانی مقابلم ایستاده ... خوشرو ولی جدی ... دستش رو روی مچ پام گذاشت ... آرام دستش رو بالا میاورد ... با هر لمس دستش، فشار شدیدی بر بدنم وارد می شد ... خروج روح رو از بدنم حس می کردم ... اوج فشار زمانی بود که دست روی قلبم گذاشت ... هنوز الرحمن تمام نشده بود ... .
حاجی بهم ریخته بود ... دکترها سعی می کردن احیام کنن ... و من گوشه ای ایستاده بودم و فقط نگاه می کردم ... .
وحشت و ترس از شب اول قبر و مواجهه با اعمالم یک طرف ... هنوز دلم از آرزوی بر باد رفته ام می سوخت ...
با حسرت به صورت خیس از اشکم نگاه می کردم ... با سوز تمام گفتم: منو ببخشید آقای من. زندگی من کوتاه تر از لیاقتم بود ...
غرق در اندوهی بودم که قابل وصف نیست ... حسرت بود و حسرت ... .
هنوز این جملات، کامل از میان ذهنم عبور نکرده بود که دیوار شکاف برداشت ... جوانی غرق نور به سمتم میومد ... خطاب به فرشته مرگ گفت: امر کردند؛ بماند ...
جمله تمام نشده ... با فشار و ضرب سنگینی از بالا توی بدنم پرت شدم ... .
برگشت ... نفسش برگشت ... توی چشم های نیمه بازم دکتر رو می دیدم که با خستگی، نفس نفس می زد و این جمله تکرار می کرد ... برگشت ... ضربان و نفسش برگشت ...
🔮 بالاخره مرخص شدم 🔮
هر روز که می گذشت حالم بهتر می شد ... بدنم شیمی درمانی رو قبول کرده بود ... سخت بود اما دکتر از روند درمان خیلی راضی بود ...
چند هفته بعد از بیمارستان مرخص شدم ... هنوز استراحت مطلق بودم و نمی تونستم درست روی پا بایستم ... .
منم از فرصت استفاده کردم و دوباه درس خوندن رو شروع کردم ... یه هفته بعد هم بلند شدم، رفتم سر کلاس ... بچه ها زیر بغلم رو می گرفتن ... لنگ می زدم ... چند قدم که می رفتم می ایستادم ... نفس تازه می کردم و راه می افتادم ... .
کنار کلاس، روی موکت، پتو انداختم و دراز کشیدم ... بچه ها خوب درس می دادن ولی درس استاد یه چیز دیگه بود ... مخصوصا که لازم نبود با واسطه سوال کنم ...
حاجی که فهمید بدجور دعوام کرد ... گفت: حق نداری بری سر کلاس، میرم برمی گردم سر کلاس نبینمت ... منم پتو رو بردم پشت در کلاس انداختم ... در رو باز گذاشتم و از لای در سرک می کشیدم ... استاد هر بار چشمش به من می افتاد یا سوال می پرسیدم، بدجور خنده اش می گرفت ...
حاجی که برگشت با عصبانیت گفت: مگه من به تو نگفتم حق نداری بری سر کلاس؟ ... منم با خنده گفتم: من که اطاعت کردم. شما گفتی سر کلاس نه، نگفتی بیرون کلاسم نه ... .
از حرف من، همه خنده شون گرفت ... حاجی هم به زحمت خودش رو کنترل می کرد ... از فردا هماهنگ کرد اساتید میومدن خوابگاه بهم درس می دادن ... هر چند، منم توی اولین فرصت که تونستم بدون کمک راه برم، دوباره رفتم سر کلاس ... دلم برای کتابخونه و بوی کتاب هاش تنگ شده بود ..
✅ پ.ن: ان شاء الله از قسمت آینده، ادامه خاطرات ایشون در برگشت به کشورشون هست ...
التماس دعای مخصوص
ادامه دارد.....
@tafakornab
@shamimrezvan
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
http://eitaa.com/joinchat/2767126539Cf9cc9852b1
حجاب فاطمی مخصوص بانوان👆آقا❌❌❌