eitaa logo
درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
23.2هزار دنبال‌کننده
32.6هزار عکس
17.8هزار ویدیو
223 فایل
کانالی جهت آگاهی ازمفاهیم قرآن وذکر وحدیث https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡ نویسنده گیلانی زهرا اسعد دوست ✍ رمان 🌹دستم را از میان انگشتان گرم عثمان بیرون کشیدم و به سرعت به دنبال صوفی دویدم… و صدای عثمان که میگفت:(مراقب باش صبر کن خودم برمیگردونمش..) اما نمیشد…صوفی مثل من بود..و این مسلمانِ ترسو ما را درک نمیکرد… چقدر تند گام برمیداشت:(صوفی.. صوفی.. وایستا.. )دستش را کشیدم.. عصبی فریاد زد:(چی میخواین از جون من.. دیگه چیزی ندارم.. نگام کن.. منم و این یه دست لباس..) دلم به حالش سوخت…مردن دفن شدن در خاک نیست،همین که چیزی برای از دست دادن نداشته باشی، یعنی مردی.. صوفی چقدر شبیه من بود..اسلام و خدایش، او را هم به غارت برد..و بیچاره چهل دزده بغداد که جورِ خدای مسلمانان را هم میکشیدند در بدنامی.. (صوفی..وقتی داشتن خوشبختی رو تقسیم میکرد، خدای این مسلمونا منو سرگرم بازیش کرد.. منم عین تو با یه تلنگر پودر میشم.. میبینی؟! عین هم هستیم…هر دو زخم خورده از یک چیز.. فقط بمون، خواهش میکنم..) چقدر یخ داشت چشمانش:(تو مگه مثه داداشت یا این مردک عثمان، مسلمون نیستی؟؟) سر تکان دادم:( نه.. نیستم..هیچ وقت نبودم..من طوفانِ بدون خدا رو به آرامشِ با خدا ترجیح میدم..) خندید،بلند…(چقدر مثله دانیال حرف میزنی..خواهرو برادر خوب بلدین با کلمات،آدمو خام کنید..) راست میگفت، دانیال خیلی ماهرانه کلمات را به بازی میگرفت، درست مثله زندگی من و صوفی… پس واقعا او را دیده بود… با هم برگشتیم به همان کافه ومیز… عثمان سرش پایین و فکرش مشغول! این را از متوجه نشدنِ حضورم در کنارش فهمیدم. هر دو روی صندلی های چوبی و قهوه ایمان نشستیم. و عثمان با تعجب سر بلند کرد… عذرخواهی، از صوفی انتظارِ عجیب و دور از ذهنی بود…پس بی حرف از جایش بلند شد و فنجان ها را جمع کرد: (براتون قهوه میارم..) نگاهش کردم.صورت جذابی داشت این مسلمانِ ترسو. چرا تا به حال متوجه نشده بودم؟ ذهنِ درگیرش را از چشمانش خواندم و او رفت. صوفی صدایش را جمع کرد و به سمتم خم شد:( دوستت داره؟؟) و من ماندم حیران که درباره چه کسی حرف میزند… (عثمانو میگم.. نگو نفهمیدی، چون باور نمیکنم..) نگاهش کردم:(خب من دوستشم..) اما من هیچ وقت دوستانم را دوست نداشتم. صاف نشست و ابرویی بالا انداخته (هه.به دانیال نمیخورد خواهری به سادگی تو داشته باشه…فکر میکنی واسه چی منو از اونور دنیا کشونده اینجا…فقط چون دوستشی؟؟) او چه میگفت؟؟؟؟؟؟؟ ادامه دارد.. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh ♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡
🌷 کلام امام زمان«عج» : ای شیعه ما ▫تقوي پيشه سازيد و به ما اعتماد کنيد و چاره‌ي اين و امتحان را که به شما رو آورده از ما بخواهيد. 📚 موضوع : توقيع به شيخ مفيد 🔻الّلهُمَّ عَجِّـلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَرَج🔺 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
هدایت شده از خانواده بهشتی
🔴 💠 در گله‌گذاری، به همسرتان بگویید ممكن است این ماجرا شما باشید و برای رفع دلخوری اقدام به صحبت كرده‌اید. اگر تقصیری داشته‌اید، حتما آن را به زبان بیاورید و از او بخواهید. این كارتان، جو را بهبود می‌بخشد و همسرتان فكر نمی‌كند در كار است. در ضمن او نیز به نوبه ‌خود آماده پذیرفتن می‌شود. @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
هدایت شده از خانواده بهشتی
اجازه دهيد بچه ها مناسب سنشان زندگي كنند. وارد بازي مقايسه ي بچه ها بادیگران نشويد. عجله نداشته باشيد. نگران آينده نباشيد. آينده هيچ خبري نيست، آینده تكرار امروز است. @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
اگر هرگز به این فکر نکرده اید که کیوی را مثل هلو با پوست بخورید، حتما دوباره به آن فکر کنید! پوست این میوه خوردنی است و در حقیقت برای شما خوب است. پوست کیوی، مانند پوست مرکبات، حاوی ویتامین C است و در واقع بیشتر از بقیه میوه ‌ها حاوی فیبر است... @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✍بردیوارآن محل نوشته بچسباندزودتربه فروش رسد رَبَّنَا آتِنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً وَهَيِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا🔺 ۱۰کهف 📚گل‌های ارغوان۱۳۱/۱ @shamimrezvan👈
🍃 کسی را تحقیر مکن؛ شاید ⇦ ✺ محبوب خدا باشد 🍃 از هیچ غمی ناله نکن؛ شاید ⇦ ✺ امتحانی از سوی خدا باشد 🍃 دلی را نشکن؛ شاید ⇦ ✺ خانه خدا باشد 🍃 از هيچ عبادتی دریغ مکن؛ شاید ⇦ ✺ کلید رضايت خدا باشد 🍃 هيچ گناهي را كوچك ندان؛ شايد ⇦ ✺ دوری از خدا در آن باشد @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨پروردگارا ❄️امروزمان گذشت ✨فردایمان را ❄️با گذشتت شیرین کن ✨ما به مهربانیت محتاجیم ❄️رهایمان نكن ✨ شبتون خـوش ❄️لحظه هایتان سرشار از آرامش @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸 وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَحَسْبُه 🌸و کسیکه برخدا توکل کند، خدا برایش کافی است. 🌸 الهی با توکل به اسم اعظمت روزمان را آغاز می کنیم . 🌸 الهی به امید تو نه خلق روزگار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 با سلام و احترام ‏شروع هفته مان را پُر برکت می کنیم صبحمان را معطر می کنیم نفسمان را خوشبو می کنیم   به ذکر صلوات بر حضرت محمد(ص) و خاندان مطهرش برای امروزتون برکتی عظیم و معجزه های خدایی آرزومندم 🌸 اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ 🌸 وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُم 🌹 شروع هفته تون پر از بهترینها
❤️ 💚 💝  🌼 السلام علیک یا بقیه الله خورده آقاجان گره بر کارِ عالم! ألعجل عیدهایمان گرفته رنگِ ماتم! ألعجل برنگشتی از سفر! تحویل شد امسال هم- بی حضورت با دلی آکنده از غم! ألعجل چشممان بر راه ماند و آه بر لب بغض کرد عمرِ بی حاصل گذشت و رفت کم کم! ألعجل روزها و هفته ها و ماه ها و سال ها... قامتِ تقویم ها شد از غمت خم! ألعجل ذکر «حوّل حالنا»مان با تو «أحسن» میشود ای بهارِ بکر! ای بارانِ نم نم! ألعجل ندبه خواندیم و میانِ گریه عرضه داشتیم دردهامان مانده بی دارو و مرهم! ألعجل حالمان آشوب شد، دربِ حرم ها بسته شد سخت اوضاعِ جهان شد نامنظّم! ألعجل کعبه خلوت کرده دورش را به عشقِ دیدنت موج برمیدارد از شوقِ تو زمزم! ألعجل آخرین فرزندِ مولانا أمیرالمؤمنین(ع) حقّ مطلق! یا ولی اللهِ الأعظم! ألعجل! 🌼 اللهم حول حالنا به ظهور الحجه 🌼 اللهم عجل لولیک الفرج
☝️☝️ 🌎اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز 2 فروردین ماه 1399 🌞اذان صبح: 05:42 ☀️طلوع آفتاب: 07:06 🌝اذان ظهر: 13:11 🌑غروب آفتاب: 19:17 🌖اذان مغرب: 19:35 🌓نیمه شب شرعی: 00:30
⚜﷽⚜ ❣ذكر روز شنبه 🥀يا رَبَّ العالَمين 🌸اي پروردگار جهانيان هرڪس روزشنبه این نماز را بخواند خدا او را در درجه پیغمبران صالحین وشهدا قرار دهد [۴رڪعت ودر هر رڪعت حمد، توحید، آیة‌الکرسے] 📚مفاتیح الجنان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎁دومــین روز بــهـــار🎁 🌸در اولین شنبه فروردین ماه 🎊ازخدا می خواهم 🌸خوشی و شادی را 🎊نصیب تون کنه 🌸عافیت وتندرستے را به 🎊شما بپوشاند 🌸وموفقیت وکامیابے را 🎊درمسیرتون قراردهد 🌸شروع هفته تون عاااالی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 کلیپ کروناویروس و اضطراب در کودکان 🔸🔶 خانواده خردمند حواسشون به حفظ آرامش کودکانشان هست 💎امام على عليه السلام: آرامش، نشانه خردمندى است السَّكينَةُ عُنوانُ العَقلِ غررالحكم حدیث 785
❖═▩ஜ••🍃🌸🍃••ஜ▩═❖ ✍🏻ختم کلمه طیبه« لا اِلهَ اِلَّا الله» به جهت همه خواسته ها که آزموده و مجرب است بدین نحو است🔰 1⃣شنبه ۱۰۰۰۰ مرتبه 2⃣یکشنبه ۱۱۰۰۰ مرتبه 3⃣دوشنبه ۱۲۰۰۰ مرتبه 4⃣سه شنبه ۱۳۰۰۰ مرتبه 5⃣چهارشنبه ۱۴۰۰۰ مرتبه 6⃣پنجشنبه ۱۵۰۰۰ مرتبه 7⃣جمعه ۱۶۰۰۰ مرتبه 🔹که جمعا می شود ۹۱۰۰۰ مرتبه. ان شاء الله موجب روا شدن مطلب و حاجت خواهد گردید. 📚هزار و یڪ ختم ص 34 ختم 3 ذڪرهاےگرـღـگشای مجرب👇 http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017
🔺🔻 🔰✨هرکس روز شنبه در ساعت اولیه روز ۱۰۶۰ مرتبه《 》گوید ثروتمند شود وشکی درآن نیست ان شا الله. 📚گل های ارغوان ج1ص195 ذڪرهاےگرـღـگشای مجرب👇 http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017
♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡ از نویسنده گیلانی زهرا اسعد دوست ✍رمان  : ❤️با انگشتانم روی میز ضرب گرفتم؛ نرم و آرام:(اشتباه میکنی..اگرم درست باشه اصلا برام مهم نیست. گفتی یه شب عروسیه دوتا از افراد داعش با هم…خب منتظرم بقیه اشو بشنوم..) دست به سینه به صندلیش تکیه داد. چند ثانیه ایی نگاهم کردم:(میدونی چقدر التماسم کرد تا حاضر شدم از ترکیه بیام اینجا؟؟) چقدر تماشای باران از پشت شیشه، حسِ ملسی داشت. (خوب کاری میکنی…هیچ وقت واسه علاقه یِ یه مسلمون ارزش قائل نشو.. عشقشون مثه کرم خاکی،زمین گیرت میکنه.اونا عروس شونو با دوستاشون شریک میشن…عین دانیال که وجودمو با همرزماش تقسیم کرد) باز دانیال…حریصانه نگاهش کردم (منتظرم تا بقیه ماجرا رو بشنوم..) عثمان رسید، با یک سینی قهوه… فنجانهای قهوه ایی رنگ را روی میز چید..من،صوفی و خودش… کاش حرفهای صوفی در مورد عثمان راست نباشد…روی صندلی سوم نشست…نگاه پر لبخندش را بی جواب رد کردم. صوفی نفسش عمیق بود:)با یه گروه از دخترها به یه منطقه ی جدید تو سوریه رفتیم…تازه تصرفش کرده بودن..به همین خاطر قرار شد مراسم عروسی دو تا از سربازا رو همونجا برگزار کنن… میدونستم شب خوبی نداریم. چون اکثرا مست بودن و باید چند برابر شبهای قبل سرویس میدادیم! مراسم شروع شد…رقص و پایکوبی و انواع غذاها…عروس و داماد رو یه مبل دونفره،درست رو خرابه های یه خونه نشستن.عاقد خطبه رو خوند.اما عروس برای گفتنِ بله،یه شرط داشت؛ و اون بریدن سر یه شیعه بود.خیلی ترسیدم.این زن، عروسِ مرگ بود. یه جوون ۲۱-۲۲ ساله رو آوردن. جلوی پای عروس به زانو درآوردنش و خواستن که به علی (ع) توهین کنه. اما خیلی کله شق و مغرور بود با صدای بلند داد زد (لبیک یا علی).خونِ همه به جوش اومد.اما من فقط لرزیدم. داماد بلند شد و چاقو رو گذاشت رو گردنش و مثه حیوون سرشو برید همه کف زدن،کِل کشیدن و عروس با وقاحت پا روی خونش گذاشت و بله رو گفت.نمیتونی حالمو درک کنی… حسِ بدیه وقتی تو اوجِ وحشت، کسی رو نداشته باشی تا بغلت کنه) و زیر لب نجوا کرد:( دانیالِ عوضی.. لعنتی..) سرش را به سمت عثمان چرخاند، عصبی و هیستیریک:(وقتی داشتن سرِ اون پسر رو میبرین،خدات کجا بود؟تو تیم داعش کف میزد و کِل میکشید؟؟ یا اینجا روبه روت نشسته بود و چایی میخورد؟؟؟ من که فکر میکنم خودش سر اون بدبختو برید..) صدای ساییده شدنِ دندانهای عثمان را رو هم دیگر می شنیدم.از زیر میز دست مشت شده روی زانویش را فشردم.داغ بود… نگاهم کرد.پلکهایش را بست…صوفی باید می ماند…و عثمان این را میدانست،پس ترسو وار ساکت ماند.. پیروزیِ پر شکست صوفی،گردنش را سمت من چرخاند:(شب وحشتناکی بود.جهنم واقعی رو تجربه کردیم،من و بقیه دخترا…صدای فریاد و درگیریِ مردها؛از پشت در اتاقها شنیده میشد… نمیفهمی چه حسِ کثیفیه،وقتی با رفتن هر مرد،منتظر بعدی باشی…بین مشتریهای اون شبم،یکیشون آشناترین نامرد زندگیم بود…برادر تو…دانیال!! ادامه دارد.. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh ♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡
💎 (ص) : 🔸 « حُبُّ الأَولادِ سِترٌ مِنَ النّارِ ، وَالأَكلُ مَعَهُم بَراءَةٌ مِنَ النّارِ ، وكَرامَتُهُم جَوازٌ عَلَى الصِّراطِ .» 🔹«دوست داشتن فرزندان ، پرده اى در برابر آتش است ، و غذا خوردن با آنان ، براتِ آزادى از آتش ، و گرامى داشتن آنها ، موجب گذشتن از صراط .» 📚 تنبيه الغافلين : ص ٣٤٤ ح ٥٠١ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🍃️❤🍃_________________ 🌻 پنج نکته درباره 🔅 (ص) : 🔸 « حُبُّ الأَولادِ سِترٌ مِنَ النّارِ ، وَالأَكلُ مَعَهُم بَراءَةٌ مِنَ النّارِ ، وكَرامَتُهُم جَوازٌ عَلَى الصِّراطِ .» 🔹«دوست داشتن فرزندان ، پرده اى در برابر آتش است ، و غذا خوردن با آنان ، براتِ آزادى از آتش ، و گرامى داشتن آنها ، موجب گذشتن از صراط .» 📚 تنبيه الغافلين : ص ٣٤٤ ح ٥٠١ 🔸 تمام نمازهاى خوانده نشده يا باطل خوانده شده، كه وقت آن گذشته بايد قضا شوند. 🔸تمام نمازهاى قضا را مى ‏توان به خواند و لازم نيست كه نماز امام با مأموم هماهنگ باشد يعنى نماز قضاى صبح را مى ‏توان به نماز اداى ظهر امام جماعت اقتدا كرد. 🔸نمازهاى را در هر وقت مى ‏توان خواند، مثلاً قضاى نماز مغرب و عشا را در روز هم مى ‏توان خواند. 🔸نماز تابع اصل است مثلاً اگر نماز چهار ركعتى قضا شده بايد چهار ركعتى قضا شود و اگر بوده جهرى و اگر بوده، اخفاتى بايد قضا شود. 🔸در سفرى كه نماز شكسته است قضاى نمازهاى چهار ركعتى را بايد به جا آورد. 📚 : ۱.تحريرالوسيله ج ١ ص ٢٢٣ ۲.تحریرالوسیله ج ۱ ص ٢٦٥ ۳.تحریرالوسیله ج ۱ص ٢٢٤ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh 🍃❤️🍃_________________
✨وَإِن یکادُ الَّذِینَ کفَرُ‌وا لَیزْلِقُونَک ✨بِأَبْصَارِ‌هِمْ لَمَّا ✨سَمِعُوا الذِّکرَ‌ وَیقُولُونَ ✨إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ ﴿۵۱﴾ ✨وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکرٌ‌ لِّلْعَالَمِینَ ﴿۵۲﴾ ✨و آنان که کافر شدند، ✨چون قرآن را شنیدند ✨چیزی نمانده بود که تو را ✨چشم بزنند، و می‌گفتند: ✨او واقعاً دیوانه‌ای است (۵۱) ✨و حال آنکه قرآن‌ جز تذکاری ✨برای جهانیان نیست. (۵۲) 📚سوره مبارکه القلم ✍آیات ۵۱ و ۵۲ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🔰این ختم در اجابت حاجت بینظیر است 🌸✨جهت هرمطلبی سه روزاول به طریق زیر عمل کند 1⃣👈حمد را7باربخواند 2⃣👈700صلوات بفرستد 3⃣👈80بار سوره الم نشرح رابخواند 4⃣👈1001 بار سوره توحید 5⃣👈7بارحمدرابخواند 6⃣👈100 صلوات بفرستد سه روز نگذردکه حاجت رواشود✨ 📚صحیفة المهدیه ص68 ذڪرهاےگرـღـگشای مجرب👇 http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017
هدایت شده از خانواده بهشتی
سیاست_هاى_همسرداری💑 حوادث ناگوار را ازهمسرتان پنهان نکنید❌ زیراممکن است اوازراه دیگری مطلع شود وناگوارترازآنچه واقعیت دارد،تصورکندورنج ببرد @zendegiasheghaneh @shamimrezvan
هدایت شده از خانواده بهشتی
👨به‌دنبال موقعيتهايي براي تشويق نوجوانتان باشيد. اوبايدبداندكه شمابه موفقيت تحصيلي وياموفقيتش درامورفوق برنامه وبه خود اوبعنوان يك انسان افتخارميکنید. @zendegiasheghaneh @shamimrezvan
🌱حکایت خشت های طلا عيسی بن مريم عليه السلام دنبال حاجتی می رفت. سه نفر از يارانش همراه او بودند. سه خشت طلا ديدند كه در وسط راه افتاده است. عيسی عليه السلام به اصحابش گفت: اين طلاها مردم را می كشند؛ مبادا محبت آنها را به دل خود راه دهيد. آن گاه از آنجا گذشته و به راه خود ادامه دادند. يكی از آنان گفت: ای روح الله! كار ضروری برايم پيش آمده، اجازه بده كه برگردم. او برگشت و دو نفر ديگر نيز مانند رفيقشان عذر و بهانه آوردند و برگشتند و هر سه در كنار خشتهای طلا گرد آمدند. تصميم گرفتند طلاها را بين خودشان تقسيم نمايند. دو نفرشان به ديگری گفتند: اكنون گرسنه هستيم. تو برو بخر. پس از آنكه غذا خورديم و حالمان بهتر شد، طلاها را تقسيم می كنيم. او هم رفت خوراكی خريد و در آن زهری ريخت تا آن دو رفيقش را بكشد و طلاها تنها برای او بماند. آن دو نفر نيز با هم سازش كرده بودند كه هنگامی كه وی برگشت او را بكشند و سپس طلاها را تقسيم كنند. وقتی كه رفيقشان طعام را آورد، آن دو نفر برخاستند و او را كشتند. سپس مشغول خوردن غذا شدند. به محض اينكه آن طعام آلوده را خوردند، مسموم شدند. حضرت عيسی عليه السلام هنگامی كه برگشت ديد، هر سه يارانش در كنار خشت های طلا مرده اند. با اذن پروردگار آنان را زنده كرد و فرمود: آيا نگفتم اين طلاها انسان را می كشند؟ 📚 بحار ج 14، ص 280 @tafakornab @shamimrezvan