eitaa logo
🇵🇸『منٺظࢪان‌ظھوࢪ...!‌』
1.2هزار دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
2.7هزار ویدیو
76 فایل
⸤ ﷽ ⸣ خوشـابھ‌حال‌آنان‌ڪـھ‌دࢪڪلـاس‌انتظـاࢪحتۍ یڪ‌جمـعه‌هم‌غـیبټ‌نداࢪند!🎈
مشاهده در ایتا
دانلود
محمد کیانی: ✅ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِیِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «سفر بدون بازگشت»         روزشنبه، ١۴٠١/٠۴/٠۴ ✍️ مناسبت روز: امروز طبق نظر برخی از مورخین سالروز حرکت اجباری امام رضا (ع) از مدینه به سوی مرو به دستور مأمون ملعون است؛ لذا سخن امروز را به این «سفر بدون بازگشت» اختصاص می‌دهیم؛ پس از مرگ هارون‌الرشید (لعنت‌الله علیه)، نزاع سختی بین «امین و مأمون عباسی» در گرفت و هم‌زمان قیام و نهضت سادات هاشمی و علوی به اوج خود رسیده بود، لذا مأمون پس از غلبه و کشتن برادرش به منظور فرو نشاندن مبارزات انقلابی شیعیان و تحکیم خلافت متزلزل عباسی تصمیم گرفت که امام رضا (ع) را از مدینه به طوس انتقال دهد و بر همین اساس دعوت‌نامه‌ای را برای امام ارسال نمود؛ دعوت همراه با تهدید مأمون، موجب شد که حضرت رضا (ع) علیرغم میل باطنی، ناچار به اجابت این دعوت اجباری شوند و به سمت مرو حرکت نمایند؛ سفری که به تعبیر آن حضرت، بازگشتی در آن نبود و روایت‌های متعدد تاریخی، از ناراحتی و نارضایتی حضرت برای حرکت به سمت مرو حکایت دارد و آورده‌اند که امام برای آخرین وداع با جد بزرگوارشان رسول خدا (ص)، به حرم مطهر آن حضرت مشرف شدند و با تأثر فراوان با رسول خدا وداع کردند و آن‌گاه تمامی وکلا و اصحاب خود را گرد آورده و اعلام کردند که پس از شهادت ایشان، امام جواد(ع) عهده‌دار منصب امامت هستند؛ و سپس با اهل‌بیت خود وداع نموده و در این وداع بر خلاف رسم آن دوران که گریه پشت سرِ مسافر را غیرمتعارف و نامبارک میدانستند، فرمودند که برای ایشان با صدای بلند گریه کنند و بدین‌گونه نشان دادند که سفر ایشان از سر اجبار و در حقیقت نوعی تبعید و نفی بلد است؛ ✍️ درباره مسیر حرکت امام رضا(ع) در این سفر طولانی، روایت‌های مختلفی وجود دارد و تا کنون، کتاب‌ها و مقالات متعددی در این‌باره به رشته تحریر درآمده است که با جمع‏بندی این روایات، به سه خط سیر عمده می‏توان اشاره نمود: 1️⃣ مدینه، بصره، اهواز، فارس، یزد، نیشابور، طوس، سرخس و مرو. 2️⃣ مدینه، نجف، بغداد، قم، ری، سمنان، آهوان، نیشابور، سرخس و مرو. 3️⃣ مدینه، مكه، بصره، اهواز، دزفول، اصفهان، یزد، طبس، نیشابور، طوس، سرخس و مرو. اما قدر مسلّم آن است که مأمون به مأموران خود دستور داده بود تا امام(ع) را از مسیری عبور دهند که کمترین امکان دیدار مردم و مخصوصاً شیعیان با آن حضرت وجود داشته باشد؛ لذا به نظر می‌رسد که مسیر نخست درست باشد؛ چراکه در آن، مناطق بیابانی و نامتعارف زیادی وجود دارد و دارای قدمگاه‌های متعدد در طول مسیر است؛ بر این اساس اولین مقصد امام، شهر بصره بود و از آنجا که دوستداران اهل‌بیت(ع) در این منطقه در اقلیت قرار داشتند، کاروان رضوی در این شهر توقف زیادی نداشته و به سمت اهواز حرکت کردند؛ اما امام در این مسیر به سختی بیمار شدند، چنانچه برخی از منابع تاریخی، دلیل این بیماری را هوای گرم و مرطوب اهواز دانسته‌اند؛ به هر حال، کاروان رضوی تا بهبودی نسبی حضرت در اهواز توقف کردند و سپس راهی خطه فارس شدند؛ هرچند که از این بخش سفر امام، گزارش دقیقی در دست نیست، اما ظاهراً کاروان رضوی، از طریق «پُل اربق» یا «اربک» به شهر «ارجان» (بهبهان فعلی) رفته‌اند که امروزه در این شهر، مکانی موسوم به قدمگاه امام رضا (ع) وجود دارد و مورد توجه ویژه مردم است و در ادامه مسیر از طریق شهر «ابرقو» یا «ابرکوه» راه یزد را در پیش گرفته‌اند چنانچه امروزه در شهر ابرقو نیز، زیارتگاهی با عنوان قدمگاه حضرت رضا (ع) وجود دارد؛ در آن روزگار، یزد شهری کوچک بر کرانه کویر بوده که جمعیت و اهمیت چندانی نداشته، لذا در روایات با عنوان کویر از آن یاد شده است؛ و امروزه در این منطقه چند زیارتگاه با عنوان قدمگاه امام رضا (ع) مشاهده می‌شود که این موضوع، احتمال عبور کاروان رضوی از این منطقه را قوت می‌دهد؛ از ادامه مسیر حرکت امام از یزد تا نیشابور، مستندات دقیق و قابل احصایی وجود ندارد، اما درباره ورود حضرت به نیشابور، گزارش‌های مستندی در دست است که یکی از این مستندات، نقل حدیث مشهور و شریف «سلسلة الذهب» توسط امام رضا (ع) در این شهر است و همچنین قدمگاه مشهوری در روستایی به همین نام، در مسیر جاده نیشابور به مشهد وجود دارد؛ طبق روایات تاریخی، کاروان امام پس از خروج از نیشابور، در منطقه‌ای به نام «ده‌سرخ» و سپس در منطقه «کوهسنگی» توقف نمودند؛ و در ادامه از طریق طوس راهی سرخس شدند که مأمورین حکومتی از ترس ملاقات مجدد امام با مردم در این منطقه، حضرت را در حصر قرار دادند و سپس به مرو منتقل نمودند و امام تا پایان عمر شریفشان در همین منطقه باقی ماندند و پس از شهادت به دست مأمون ملعون در منطقه طوس (مشهد فعلی) به خاک سپرده شدند و سفر بدون بازگشت حضرت به پایان رسید.
14.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 پادکست مناسبت: روز آغاز حرکت امام رضا (ع) از مدینه به سوی مرو موضوع امروز: «سفر بدون بازگشت» روز شنبه، ١۴٠١/٠۴/٠۴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مناسبت: ایام عزیمت زائرین به سرزمین وحی برای انجام مناسک حج موضوع: ٣ ❓اگر زن براى به‌جا آوردن حج مستطيع باشد، اما شوهرش به او اجازه ندهد، زن چه وظيفه‌ای دارد؟ ✅ اجازه‌ی شوهر براى انجام حجّ واجب شرط نيست، اما اگر رفتن زن به حجّ بدون كسب اجازه‌ی شوهر، موجب عسر و حرج براى زن شود، مستطيع نخواهد بود و حجّ بر او واجب نيست. ❓زنى كه مقدارى زيورآلات طلا و... براى زينت داشته باشد، كه در صورت فروش آنها مستطيع مى‌شود و مال ديگرى ندارد، آيا بايد آن‌ها را بفروشد و مستطيع شود؟ یا اینکه زيورآلات زنان از حكم استطاعت خارج است؟ ✅ اگر به زيورآلات نياز داشته باشد و اضافه بر شأن او نباشد، با داشتن آن مستطيع نيست و واجب نيست آنها را براى هزينه‌ی سفر حجّ بفروشد. ❓شوهرم هنگام عقد ازدواج به من قول داده كه مرا به حجّ ببرد؛ آيا حجّ بر من واجب شده و بر ذمّه‌ام خواهد بود؟ ✅ با چنين وعده و قولی، حجّ بر شما واجب نمى‌گردد. 📚 برگرفته از مناسک حج امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی)
بالاخره وقت سفری دیگر فرا رسید ، کاروان اندک اندک از شهر فاصله می گرفت، شور و هیجانی در بین کاروان و مسافرانش که اغلب سربازان و بعضی تاجران حبشی بودند، در گرفته بود. قسمتی از کاروان ، مختص هدایایی بود که نجاشی برای رسول خدا می فرستاد. شتری سرزنده با محملی زیبا و مخملی که با رنگ سرخ و درخشانش ،به همگان می گفت که مسافرش از بزرگان است ، مسافری که شاهزادهٔ گذشته و اسیر حال و کنیز آینده بود، پیشاپیش هدایا در حرکت بود. دخترک ، که نجاشی نام میمونه را بر او نهاده بود سوار بر این شتر، در کجاوه به تنهایی نشسته بود و خوب می دانست به همراه او تعدادی دیگر از اسرا را به عنوان کنیز و غلام، راهی سرزمین عربستان کرده اند و لطف پادشاه بود که او را بر دیگران برتری داده بود ، وگرنه او هم به کنیزی می رفت اما نمی دانست که آیا آمیشا هم در جمع اسرایی که راهی مدینه بودند ، هست یانه؟ درست است که او تنها و دور از سرزمین و خانواده افتاده بود و براستی تنهاترین فرد کاروان بود ، اما حالا خدایی داشت که او را کفایت می کرد ، خدایی که به تازگی با او آشنا شده بود....خدایی که همیشه بوده و هست و خواهد بود نه فرزند دارد و نه پدر و مادر...نوریست بالای نور که هیچ کس را توان دیدن او نیست اما همه کس او را در همه جا لمس می کنند و می بینند اگر دیدهٔ بصیرت داشته باشند. میمونه ، همانطور که در حال و هوای خود غرق بود ، اندکی پارچهٔ محمل را کنار زد و به جمعی که اطرافش ،سواره و پیاده در حرکت بودند نگاهی انداخت، ناگهان در آن بین، متوجه مردی جوان شد که به او چشم دوخته بود... مرد که سوار بر اسب بود ، تا دید که میمونه به او نگاه می کند ، انگار ذوقی درون دلش ریشه دواند، خود را به شتر او نزدیک کرد و سرش را پایین انداخت و با لحنی خاضعانه گفت : بانوی جوان ، امری دارید؟ چیزی احتیاج دارید؟ بفرمایید تا الساعه برایتان فراهم نمایم... میمونه با تعجب به او نگاه کرد و گفت : شما کیستید و این محبت و توجهتان به من بابت چیست؟ آیا این توجهات هم سفارش نجاشی ، آن پادشاه عادل و مهربان حبشه است؟ مرد جوان که مشخص بود دستپاچه شده ، خجولانه سرش را پایین انداخت و با من و من گفت : راستش.... ادامه دارد... 🖍طه_حسینی_مصری 🆔 https://eitaa.com/shamshir12 قسمت های قبل و بعد 👆
رفتم توی تعمیرگاه کامپیوتری گفتم: ببخشید این تبلت من یهویی خاموش شد مغازه‌د‌ار گفت: باشه یه نگاهی بهش می‌ندازم. ممکنه Lcd سوخته باشه. اگه سوخته بود عوضش کنم؟ گفتم بله لطفاً، خیلی احتیاج دارم گفت فردا بعد از ظهر بیایید تحویل بگیرین. با خودم گفتم خوب یه ۷۰۰ يا۸۰۰ تومنی افتادم تو خرج و ‌روز بعدش رفتم و خلاصه تبلت رو سالم بهم تحویل داد. گفتم: هزینه‌ش چقدر میشه گفت: هیچی، چیز مهمی نبود فقط کابل فِلَتش شل شده بود، سفت کردم همین تشکر کردم و اومدم بیرون... نشستم تو ماشین ولی دلم طاقت نیاورد. می‌تونست هر هزینه‌ای رو به من اعلام کنه و منم خودم رو آماده کرده بودم... کنار پاساژ یک شیرینی فروشی بود. یک بسته شيرين گرفتم و دوباره رفتم پیشش. گذاشتم رو پیشخوان و بهش گفتم: دنیا به آدم‌هایی مثل شما نیاز داره... لطفاً هیچ‌وقت عوض نشو از بالای عینکش یه نگاهی بهم انداخت و متوجه موضوع شد. گفت؛ حرف پدرم رو بهم زدی که چند وقت پیش فوت شد اونم میگفت همیشه خوب باش و عوض نشو حتی اگه همه بهت بدی کنن در راه برگشت به این فکر می‌کردم که تغییر در آدم‌ها به تدریج اتفاق می‌افته. تنها چیزی که می‌تونه ما رو در مسیر درستکاری و امانت‌داری حفظ کنه یک جمله ساده از عزیزترین آدم زندگیمونه... آدمِ خوب! هیچ وقت عوض نشو... از هزاران، یکنفر اهل دل اند مابقی تندیسی از آب و گِل اَند تقدیم به تمام خوبان و کسانی که در مسیر خوبی هستند.
✨﷽✨ 🦋یادآورے🦋 اعمال‌قبل‌از‌خواب حضرت‌رسول‌اکرم‌فرمودند هر‌شب‌پیش‌از‌خواب‌: ¹:قرآن‌را‌ختم‌کنید. ³بار‌سوره‌توحید ²:پیامبران‌را‌شفیع‌خود‌گردانید. ¹بار:اَللّٰہُم‌َصَلِ‌عَلےٰمُحَمَّدوَآل‌ِ‌مِحَمَّدوَ عَجِل‌فَرَجَہُم،‌اَللّٰہُم‌َصَل‌ِعَلےٰجَمیعِ الانبیاء‌وَالمُرسَلین••͜ ³:مومنین‌را‌از‌خود‌راضےکنید. ¹بار:اَللّٰهُم‌َاَغفِر‌لِلمؤمِنَینَ وَالمؤمِنات. ⁴:یک‌حج‌و‌یک‌عمره‌بہ‌جا‌آورید. ¹بار:سُبحان‌اللہِ‌وَالحَمدُللّٰہ‌ِوَلا‌اِلہٰ‌الا اللہ‌واللہ‌اکبر. ⁵:اقامہ‌هزار‌ركعت‌نماز ³بار:یَفْعَلُ‌اللہُ‌مایَشاءُ‌بِقُدْرَتِہِ، وَ‌یَحْكُمُ‌ما‌یُریدُ‌بِعِزَّتِہِ. ثواب‌خواندن‌ایہ‌شهادت‌قبل‌ازخواب در‌مجمع‌البیان‌از حضرت‌محمد‌﴿ص﴾ آورده‌اند‌کہ‌هر‌کس‌آیہ‌شهادت. ⇇سوره‌آل‌عمران‌آیہ¹⁸ شَهِدَ‌اللَّهُ‌أَنَّهُ‌لَاإِلَهَ‌إِلَّا‌هُو وَالْمَلَائِكَةُوَأُولُوالْعِلْمِ‌قَائِمًا‌بِالْقِسْطِ لَاإِلَهَ‌إِلَّا‌هُوَ‌الْعَزِيزُ‌الْحَكِيمُ. را‌در‌هنگام‌خوابیدن‌بخواند. خداےتعالےبراے‌او هفتادهزار‌ملک‌خلق‌مےکند‌کہ‌تا روزقیامت‌برای‌او‌استغفار‌کنند.🎈 دعاےهنگام‌خوابیدن⇩🌱 باسْمِکَ‌اللَّهُمَّ‌أَمُوتُ‌وَ‌اَحْیَا بار‌الها!با‌نام‌تو‌میمیرم‌و‌زنده‌خواهم شد.. وضو‌قبل‌خواب یادتون‌نره‌🍀 چہ‌خوبست‌قبݪ‌از‌خواب😴 زمزمہ‌ڪنیم:↓ 【اللّهُمَّ‌اجْعَلْ‌عَواقِبَ‌امُورِناخَیْراً】 خدایا...♡ آخروعاقبت‌ڪارهاےمارا ختم‌بہ‌خیرڪن ... 🌚 🌻 التماس‌دعاےفرج••{💛}• ؏َـجِّـلْ‌_لِوَلیِڪْ‌_ألْـفَـرَجـ     @montzraannnn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️چقدرصبح رادوست دارم 🌺نفس عمیق می ڪشم ☀️وبایڪ"بسم الله" 🌺روزم را آغاز میڪنم ☀️و بہ شڪرانہ هرآنچہ خدایم داده 🌺شادمانم ومهرباني میڪنم ☀️ڪہ خدا مهربانے را دوست دارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا