eitaa logo
شمس (ساقی)
487 دنبال‌کننده
190 عکس
8 ویدیو
2 فایل
کسی که غرق خدا شد جزای اوست بهشت نه آن که دل به عبـادت، به شوق حـور دهد شمس (ساقی) کانال‌ آموزش عروض و قافیه و... 🆔 @arozghafie 🆔 @shams400
مشاهده در ایتا
دانلود
(دعای سحر) سحــر شـوریـدگی بسـیار دارد دعـایش، خــاطِــرات یــار دارد پـــدر بــود و نـــوای دلنـوازش کــه در گـوشم نــوای تــار دارد سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عـاشقـان را چو خداوند، دل از آینــه ساخت پــرتـــوی نیـز ز خود بر دل عشــاق انـداخت زنـدگــی، بـی مـَــدد عشـق ، به هم می‌ریــزد که به سختی بتــوان بـار دگــر، آن را ساخت همـتـی کـــن بـه ره عشـق و دلـت را دریــاب! آنکه بی‌عشق کند سر، به‌ جهان خواهد باخت عشق وادی جنــون است و تــوان می‌خواهد آتش عشـق چه دانـی که بسی سـینه گداخت عشق دریـای عظیمی‌است کـه با زورق عقــل نتــوان هیـچ بـه ایـن بحـــر معمـــا پــرداخت بیـــرق عشـق ، بیفتــد بـه کـف عـــاشـق اگـر مـی‌تــوانــد بـه بـلنــــدای جهـــانش افراخت تــا مبــادا کــه بمـانـی عقـب از تـوسن عشـق بـا سمنــد دل و بــا رخش جنــون باید تاخت عشق نـوری‌است که بر سـینه‌ی عـاشق تـابـد تـــا دهـــد آینــــه‌ی تیــــره‌ی دل را پـرداخت غافل از چهره‌ی شیطان مشو در قامت عشق کـن تـوکـل به خـــدا تـا بـدهـد بر تو شـناخت هـرکه از دور شود خـَــم به بـرت ، آگـه بـاش! که کمـان تا نشود خـَــم ، نتـوان تیـر انداخت بـــاش هشــیار مبـــادا شـکنــی قـلـب کسـی! خـُـرم آن دل که به اُلفـت دل خلقـی بنـواخت مَشَـوی غــافــل و مــانـَد ز تو دِیـنی به جهان که اجــل آیـد و هــــرگــــز نتـوانــی پرداخت (ساقیا) عشـق ، کــدورت نپــذیــرد هـــرگـــز عـاشقـان را چو خداوند، دل از آینــه ساخت سيد محمدرضا شمس (ساقی) 1399 eitaa.com/shamssaghi
(نثار روح تمام مادران آسمانی صلوات) آنکه باشد مظهر لطف و کرامت مادر است آنکه باشد مصدر مهر و عطوفت مادر است آنکه باشد آیت جود و سخا ، بذل و عطا آری آری بحر فیض و ابر رحمت مادر است آنکه باشد مهربان‌تر از جمیع بستگان الگوی صبر و گذشت و استقامت مادر است آنکه باشد در ره اکمال فرزندان خویش همچو بیچاره پدر، درگیر زحمت مادر است آنکه باشد یار و همدوش پدر در زندگی تابع تقدیر و تسلیم مشیت مادر است آنکه بیدار است هرشب با مشقت تا سحر تا مگر خوابند اطفالش به راحت مادر است آنکه خواهد تا نگرید کودک شیرین زبان همچو گل خندد به‌رویش از محبت مادر است آنکه باشد لوحه‌ی ایمان و احسان و خلوص بلکه باشد اسوه‌ی تقوا و عصت مادر است آنکه محنت‌ها تحمل می‌کند در زندگی تا نبیند کودکان در رنج و محنت مادر است آنکه سختی‌ها کشد از بهر اطفال عزیز با بسی غمخواری و صبر و متانت مادر است آنکه بیند بی وفایی از عزیزانش ، ولی... بر زبان جاری نمی‌سازد شکایت مادر است آنکه در هر محنت و رنج و تعب، بی‌چون و چند دارد از قسمت به هر حالت رضایت مادر است آنکه عمری ساخته با بیش و کم بهر معاش با نجابت یا مناعت یا قناعت مادر است آنکه باشد حسن خلقش رشک گلزار جنان وآنکه باشد زیر پایش باغ جنت مادر است آنکه شد با جانفشانی (ساقی) اطفال خویش تا کند سرمست‌شان از جام همت مادر است آنکه بعد از مرگ او رفت از دل ، آرام و قرار بلکه بنشانده به دل، داغش ز فرقت مادر است باری آنکو بی‌نهایت برده رنج از بهر طفل در عوض اجرش بوَد تا بی‌‌نهایت مادر است سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi
(اُمّ‌‌المؤمنین حضرت خدیجة‌الکبری) مـانده فلـک محــو در عطـــای خدیجه حـاتـمِ طـِی، مـات در سخـــای خدیجه همسر پیغمبــر اسـت و مفخــر نسـوان بـَه‌بَـه ازیـن قــــدر و اعتـــلای خدیجه حضرت زهرا که هست مظهــر عصمت هسـت ز دامــــان بــا حیــــای خدیجه در کـرم و صـدق و بــاوفــایی و همـت کی رسد این‌سان، زنـی بپــای خدیجه هسـتی خــود را نهــــاد در ره اســـلام تـا کــه جهـــانی شـود گــــدای خدیجه رفت به مـــاه خــــدا به نـــزد خـداوند گشت خمــوش آوخــا نــــوای خدیجه حضرت زهـــرا نه، بلکه خلق مسلمـــان داد ز کـف ، ســایـه ی همــــای خدیجه شرح مقــامش همیـن بُــوَد که پیمبـــر نـــدبــه کنـد در غــــمِ عــــزای خدیجه جنــة الاعلیٰ کـه هست مــأمـن نیکــان گشت بـه پـاس سخـــا ســزای خدیجه بـی‌خـــرد آنکــو نکــرد درک مقـــامـش مفتخــــر آنکـــو شــد آشـــنای خدیجه (ساقی) غمــدیده زین مصیبتِ عظمــا تسـلـیــتی گفــت در رثـــــــای خدیجه گرچه زبــانـم بـوَد به وصـف وی الکـن هسـت امیـــدم بـــوَد رضــــای خدیجه سید محمدرضا شمس (ساقی) 1379 eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"أخبَثُ المَكاسِبِ ، كَسبُ الرِّبا" ‌ ‌روزگاری مردمان رو به راهی داشتیم بر فرامین خداوندی نگاهی داشتیم اندک اندک دور گشتیم از فرامینِ اِلاه نیست فرقی دیگر امروزه میان راه و چاه ظاهراً جمله مسلمانیم و دَم از حق زنیم باطناً از نفس شیطانی ، دمِ مطلق زنیم با حرام زندگانی ، خو گرفتیم ای خدا... از حلالت اندک اندک رو گرفتیم ای خدا رزق‌مان آلوده گشته با ربا و با نزول مِهر تابان مسلمانی ما ، کرده افول پایه‌ی ایمان، تزلزل یافت از مالِ حرام کشور اسلام شد ویرانه از فسقِ مدام گرچه گفتی در کلام الله از قبح ربا نیستیم اما به احکام الهی ، آشنا بانک‌ها امروزه ترویج رباخواری کنند این مسلمان‌پیشگان، ابلیس را یاری کنند دیرکرد و کارمزد و بهره‌ و سود سهام با رباخواری ندارد فرق و می‌باشد حرام این سکوت اولیای دین و مذهب بی‌گمان می‌فزاید بر چنین ترویجِ بی‌دینیِ مان کشور اسلامیِ ایران و جنگِ با خدا ؟ پس چه فرقی هست بین فاسقین و اتقیا گفت پیغمبر هرآن‌کس که رباخواری کند گوییا در کعبه با مادر ، زناکاری کند نه به یک‌بار این عمل باشد که بل هفتاد بار کرده با مادر (زنا) آگاه باش ای هوشیار حاصل مال ربا ، بی بندوباری می‌شود دین‌مداری با رباخواری شعاری می‌شود چون مسلمان با ربا ناچار می‌گردد عجین رخت می‌بندد شریعت از میان مسلمین غیرت و حجب و حیا از پایه ویران می‌شود بی حجابی و فساد و فسق ، بنیان می‌شود گر سپرده می‌گذاری این‌زمان در بانک‌ها بی‌گمان ، هستی شریکِ دشمنانِ با خدا نیست فرقی آنکه می‌گیرد ربا ، یا می‌دهد توأمان است این کبیره چون خدا فرموده رد کرده عنوان ربا ، تغییر اگر چه در کلام این کلاه شرعی است و بی‌گمان باشد حرام ای دریغا غافل از فرمان یزدانیم ما ظاهراً هرچند اهل دین و قرآنیم ما پس به خود آی ای مسلمان و دمی اندیشه کن شعر (ساقی) را به گوش آویزه تا همّیشه کن . ‌‌ ‌سید محمدرضا شمس (ساقی) 1388 eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(اَلنّجــٰـاةُ فِـی الصـّـدق) کسی که با همه از روی حیله می‌سازد منافقی‌‌‌است که با شیله پیله می‌سازد چو نیست خوی پسندیده‌ای در افکارش بنای مِهر ، ز خشتِ رذیله می‌سازد به پایکوبی خود آنچنان شود سرمست که در خیال خود از خود جمیله می‌سازد به پای خویش بیفتد درون بند بلا از آنکه از سر حیلت، شلیله ۱ می‌سازد اگرچه رشته‌ای از سیم و زر به هم دوزد وگرچه پارچه‌ای ، از ملیله می‌سازد ـ بوَد چو کرم نحیفی که در تمامیِ عمر به شوق رَستنِ از بند ، پیله می‌سازد چنانکه نیست در او فهم و درکِ آزادی خری بوَد که به کنج طویله می‌سازد به ذهن کوچک خود از بسیط این گردون جهان خویش به معیار تیله می‌سازد به دیو نفس نبندد دل آنکه از سرِ صدق رها وجودش را ، از عدیله ۲ می‌سازد نظر به سیلوی گندم ، کجا کند آن کس که از مناعت و عزت، به کیله می‌سازد پلنگ عزت را ، کس ندیده از ناچار که با جماعت گرگ و کلیله می‌سازد به عِلم کوش! که جاهل ، ز فرط نادانی به وقت کِشتن ، با مُستحیله ۳ می‌سازد به جای آنکه بجوید گل از گلاب اما به بوی نعنا ، یا ، شنبلیله می‌سازد اگر که عِلم بوَد نافع بشر ، عِلم است که بر تعالیِ انسان ، دلیله ۴ می‌سازد به اصفهان گذری کن ببین که شیخِ بها به جوش، گلخنی از یک فتیله می‌سازد اگر که علم و عمل شد قرین هم ، عالِم به نفع خلق ـ ز عِلمش ـ وسیله می‌سازد شود مراد و ، جهانی مرید او گردند که هر کجا که بخواهد ، قبیله می‌سازد بیا به‌صدق، سخن گو که (ساقی) دلخون بنای زندگی از این رَسیله ۵ می‌سازد. سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi ۱ ـ کلافی از نخ ، ریسمان ۲ ـ دیو ، همزاد آدمی ۳ - غیرممکن ، محالات ۴ - راهنما ، راه روشن ۵ - رساله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یٰا حَسَنَ بْنَ عَلِی الْمُجْتَبیٰ" (یا کریم اهل‌بیت) گُلی، از گلشن طاها ، شکوفا شد چه زیبا شد گلستان جهان زین گل مصفّا شد چه زیبا شد دو نیمه چونکه شد ماهِ خدا ؛ در آسمان عشق مَهی تابنده تر ، از ماه ، پیدا شد چه زیبا شد امامِ مجتبی (ع) ، دوّم امام بر حق شیعه ـ به زهرا و علی از عرش، اعطا شد چه زیبا شد پدر شد حضرت مولا و ، مادر حضرت کوثر عدوی ابتر درمانده ، رسوا شد چه زیبا شد حسن آمد که از بعد پدر ، گردد ولیّ ٍ حق ازین مولود فرّخ ، شاد طاها شد چه زیبا شد نه تنها خانه‌ی مولاست شادی و شعف برپا : مدینه غرق در شادی چو مولا شد چه زیبا شد چنان بخشیده جان بر عالم این نوزاد زیبا که : تداعی‌بخش انفاس مسیحا شد چه زیبا شد شده ماه فلک ، آیینه دار ماه رخسارش چنانکه زهره هم مات تماشا شد چه زیبا شد  زمین و آسمان آیینه بندان است از این مولود جهان روشن از این ماه دل‌آرا شد چه زیبا شد چه ماهی که بوَد روشنگر دل‌های ظلمانی که گویی نیمه‌شب خورشید پیدا شد چه زیبا شد حَسن شد نام نیکویش ز حُسن صورت و سیرت به قاموس سخن، این واژه معنا شد چه زیبا شد بریز ای (ساقی) گردون! از آن جام دل افروزی که هر دل که ندارد بغض ، شیدا شد چه زیبا شد سید محمدرضا شمس (ساقی) 1389 eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یٰا حَسَنَ بْنَ عَلِی الْمُجْتَبیٰ) (یا کریم اهل‌بیت) نیمه‌ی مــاه خـدا گردید و مــاه آمد پدید بر علـی و فاطمـه پشت و پنــاه آمد پدید در گلسـتان ولایـت ، نــوگــلی شـد آشکـار خـــارِ چشــم دشمــنانِ روسـیاه آمد پدید سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(السلام عليك يا علی بن ابیطالـب) ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا (مرد‌ کوفه) شب‌است و بغضِ چندین ساله‌ی من چو کــوهـی بر گلــویم خــانــه کرده نمـی‌دانـم کـه ایـن بغـض نفـس‌گیــر چـــرا امشـب مــرا ، دیـــوانــه کرده نفـس در سـیـنه‌ام سـنگیـن نشـسـته نمی‌آید بـــرون ایــن نــــای ، امشـب نمی‌پیچـــد صـــدایِ مـَـــردِ کــــوفـه چـــرا در کــوچــه‌‌هـا ای وای امشـب چـــرا دل می‌زند در سینه‌ام ، جوش چـــرا بــی‌تـــابــم و در اضـطــــرابم خــدایــا خود تو می‌دانی که امشب چـــرا چـشــم انتظـــــار بـــوتـــرابم چــــرا نـــــان آور خــــوانِ یتـــیمان نیـــامـد سـوی نخلســـتانِ کـــوفـه؟ مبـــادا فتـــنه‌‌ای گـــردیــده بـــرپـــا ز جهــل و بغــضِ نـامــردانِ کـــوفـه خبـــر آمــد کـه محـــراب خـــداونـد بـه خــون رأس مـولا گشـت گلگــون الهــــی! بشکـــن آن دسـت جفـــــا را که چشـم شیعیـان را کرد جیحـــون شکـسـت آیـیــــنه ی عـــــدل الهـــی بــه ســنگِ نـــامـــرادِ ابـــن ملجـِــــم فسـوسـا قـــاتــل آن شـــاهِ مــــردان بظـــاهـــر بـود اهــل دیــن و مُســلِم خــداونــدا از ایـن‌‌گــونــه مسلمـــان فــراوان‌است در ایـن عــالـم اکنــون کـه قلـب مهـــدی صــاحـب‌زمــان را کنــند از غصــه‌‌ها آغشـته در خـــون اَلا ای (ســاقــی) دل‌هــای عــاشــق! نظـــر فـرمـا به مـا چشـم انتظــاران شکـسـته ، سـاغـــر دل، از جـــدایـی خمـــاری شـد حــدیـثِ بـی‌قــــراران. سید محمدرضا شمس (ساقی) 1382 eitaa.com/shamssaghi
(اَلسَّلامُ عَلَیـْكَ یَـا اَمِیرَالْمـُؤمِنـِین) ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا آنان که با خدا همه شب گفتگو کنند دانی چه‌ها ـ ز درگه حق ـ آرزو کنند؟ از خود گذشته ‌اند و ندارند حاجتی گویا که رازهای مگو را بگو کنند فرمودہ حق به احمد از آن راز سر به مهر «لولاك» را که خلق ، به نامش وضو کنند جز خلقِ مرتضی که بوَد در مقام آن... تا کعبه را ـ مکانِ تولّد ـ بر او کنند؟ آری علی‌ست باعث ایجاد عالمین تا کسب ، عالمی ز علی آبرو کنند باشد علی ، ولیّ خداوند و در نماز... زین منزلت به مولد او جمله رو کنند در سجده شد شهید به محراب کوفه؛ وای! این صحنه را چگونه توان بازگو کنند ؟! هر کس شنید این خبر جانگداز... گفت : «مشکل که چاک سینه ما را رفو کنند» ۱ دُردی کشان عشق ز میخانه ی وجود از باده ی «ولای علی» ـ در سبو کنند (ساقی) کوثر است و جهانی طفیل اوست خوش آن جماعتی که مِی اش در گلو کنند گردی که بر دل از غم گردون نشسته را با جرعه‌ای ز «جام ولا» ، شستشو کنند. سید محمدرضا شمس (ساقی) 1392 eitaa.com/shamssaghi ۱ـ صائب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(شب قدر) شب قدر است و من قدری ندارم چه سازم؟ توشه‌ی قبری ندارم شب عفو است و محتاج دعایم ز عمق دل ، دعایی کن برایم اگر امشب به محبوبت رسیدی خدا را در میان اشک ، دیدی کمی هم نزد او یادی ز ما کن کمی هم جای ما او را صدا کن بگو یارب! فلانی روسیاه است دو دستش خالی و غرق گناه است گرفتار است و دارد آبرویی بری باشد ز عیش و کامجویی ز هر نامحرمی پوشیده دیده اگرچه خیری از مَحرم ندیده جوان است و نکرده او جوانی شده هر چند ، پشت او کمانی به خط و شعر ِ تر باشد گرفتار هنر چون مرکز و او خطّ پرگار امیدش هست باشد نافع خلق چو درویشان نپوشیده فقط دلق به تعلیم هنر ، پا در رکاب است اگرچه دایماً در اضطراب است به قدر وسع خود کوشیده دایم نکرده خم ، قدش را نزد مُنعِم به دور از فرقه‌ی اهل ریا هست نداده هیچ با نامردمان دست نرفته زیر بار ظلمِ ناکس عقاب آسا پریده، نه چو کرکس نخورده لقمه‌ای از نان مَردم نداده آبرویش را ، به گندم نداده دل به این دنیای فانی که تا شاید بگردد جاودانی همین باشد همیشه افتخارش که پشت همت خود بوده یارش تلاشش بوده، باشد بنده‌ای پاک نظر دارد همیشه سوی افلاک ولیکن گاه ، از روی جوانی چو دیده از کسان نامهربانی ـ خروشیده‌ست و کرده گاه تندی بدون واهمه در عین کُندی بگو یارب! تویی دریای جوشان درین شب رحمتت بر وی بنوشان مبادا "لیلة القدر"ت ، سرآید گنه بر نامه‌اش افزون‌تر آید که غیر از تو ندارد تکیه‌گاهی اگرچه هست غرق روسیاهی مبادا ماه تو ، پایان پذیرد ولی این بنده‌ات سامان نگیرد که غیر از ذلت و رنجِ تباهی نمی‌ماند برای او ، الهی! به حق (ساقی) کوثر خدایا به حق پهلوی مجروح زهرا به حق بندگان خاص درگاه که غرق رحمت‌اند الحمدلله قلم زن بر معاصی من امشب مبادا در "جزا " باشم مُعذّب . سید محمدرضا شمس (ساقی) 1374 eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(بال استغنا) لایق بودن نباشد هر که را انصاف نیست ریشه‌کن گردد درختی که نهالش صاف نیست بال استغنا ، به عنقا داده پرواز بلند صعوه دارد پر، ولی جایش به کوه قاف نیست دین‌مداری ریشه در صدق عمل دارد ولی زهد در عمّامه و ریشِ به روی ناف نیست شیعگی در رهروی محض مولا، صادق است گرچه گاهی شیعه بودنها بغیر از لاف نیست با شرافت ، زندگی در فقر ، لذت می‌دهد نانجیبی و رذالت ، خصلت اشراف نیست داد پیغمبر ، نشان در بین دو انگشتِ خود یک نفر آدم ، میانِ این همه طوّاف نیست حرف حق، گو بی مماشات و تسامح بی‌دریغ قاضی عادل ، یقیناً اهل استنکاف نیست گر یقین داری به صدق مطلبی ، باش استوار مَرد حقگو را که بیم از مردم حرّاف نیست پنبه‌ی دونان زدن فعلی مباح است و صواب که نیازی بر کمان و مُشته ی نداف نیست فلسفه‌ دانی ، جدا از فلسفه‌ بافی بوَد مَرد ره خواهد که کار مَردم علّاف نیست هست قرآن ، رهنمای مسلمین در زندگی باش با قرآن‌ عجین جایش به‌روی راف نیست ۱ کشفِ اسرار جهان ، با علم ، ممکن می‌شود سامع مطلق بدون درکِ حق ، کشّاف نیست صیرفی سازد طلا را ، اوستاد زرشناس هر خزف سازی که در بازار زر، صراف نیست چون اساس خلقت از بهر تعالی گشتن است دان غنیمت لحظه‌ها را فرصت اتلاف نیست (ساقیا) میخانه بسیار است و جام مِی ولی غیر جام معرفت ، هر باده‌ای شفاف نیست. سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi ۱ ـ راف : رَف ، طاقچه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا