(غفلتسرای عمر)
از عشق دم زدیم و زمان در هوس گذشت
پیری رسید و عمر گران ، در هوس گذشت
افسوس! شد تباه ، همه ـ روزگارمان
از نوبهار تا به خزان در هوس گذشت
روحی نمانده است به پیکر چو مُردگان
درد و دریغ و آه! که جان در هوس گذشت
هر روز ، در هوس سپری گشت تا غروب
هر شام تا به وقت اذان در هوس گذشت
مقصود ، از عبادت_مان بود چون بهشت
یعنی به شوق باغ جِنان در هوس گذشت
آیا چهسان توان که از این عمر ، دم زنیم
وقتی که در نهان و عیان در هوس گذشت
در هر نفس گذشت چو این عمر ، بی هدف
شرحش چه حاجتی به بیان در هوس گذشت
جانی نمانده است در این جسم دردمند
زیرا روان و تاب و توان در هوس گذشت
گفتم حقایقی، که به غفلت_سرای عمر
در راه خیر و شر همهشان در هوس گذشت
سروِ چمان کمان شد و حاصل نداد؛ چون
تیری که بگذرد ز کمان ، در هوس گذشت
پیرانه_سر ، رسید و به عزلت ، نشستهایم
چون زندگی و بخت جوان در هوس گذشت
(ساقی) چه سود شِکوه از این عمر بی ثمر
وقتی که روز و شب به زیان در هوس گذشت
سید محمدرضا شمس (ساقی)
#شمس_ساقی
eitaa.com/shamssaghi
هدایت شده از اشعار شادروان شمس قمی
✅ این شعر، در زمان شروع حملهی بیرحمانهی امریکای جهانخوار به سرزمین و مردم بیگناه افغانستان سروده شده است که گویی زبانحال امروز است. به گمان من، هر کشور و ملتی که آغازگر جنگ و کشتار همنوع باشد ظالم، و محکوم به جنایت است.
#ماجرای_جنگ
آوخ رسد به گوش نهیب صلای جنگ
وز گوشه و کنار ، بر آید نوای جنگ
آوای جنگ میشنوم همچو بلبلی
کز شاهباز میشنود مَرغَوای جنگ
آهنگ جغد شومِ نفاق و مخاصمت
گوش فلک، خراش دهد از برای جنگ
بانگ سروش مرگ بوَد نغمههای آن
صوت فنا و ذلت و خواری ندای جنگ
ابلیس غرب وسوسهی جنگ میکند
تا عالمی ز کینه کند مبتلای جنگ
اهریمنان خائن و خونخوار غرب دون
از جهل و خودسری شده خود رهنمای جنگ
از آستین غرب برون گشته دست ظلم
تا آستان شرق ، کشیدهاست پای جنگ
از بهر قتل عام بشر ، عزم کرده جزم
خصمانه سوی معرکهی مرگزای جنگ
خواهد به خون خلق کند موی خود خضاب
آن پیر ِ دیر ِ رزمگهِ پُر بلای جنگ
بر آسمان ، زبانه کشد آتش نفاق
سوزد جهان ز گرمی خود شعلههای جنگ
صحرای امن و راحت و آرامش بشر
نا امن گشته از خطرِ اژدهای جنگ
هر چاشت یک گروه جوانان به کام مرگ
افتند تا که باز شود ، اشتهای جنگ
مام جهان ، غمین و عزادار گشته است
از مرگ صلح، در صفِ دهشتفزای جنگ
افسوس! کآن کبوتر صلح و صفا و مهر
جانش ز تیر کینه همی شد فدای جنگ
دیگر صفا و مهر و وفا در جهان مجوی
در گیرودار معرکهی پر جفای جنگ
آتش فتد به جان رجالی که سالها
در سر بپرورانده ز نخوت ، هوای جنگ
معمار جنگ ، دست جفایش بریده باد
کز خشت خون نموده مُقرنس بنای جنگ
آوخ...! ز خبث طینت گرگان بدمنش
اِمریکِ جنگجوی، شده مقتدای جنگ
با این رژیم شوم شود غرق و غوطهور
کشتی غرب ، در یم بی انتهای جنگ
بی شبهه انعکاس جنایات غربیان...
گردد نصیب عامل جنگ از قفای جنگ
یارب! رسان ز غیب یکی پیشوای صلح
تا ریشه کن کند ، شجر پیشوای جنگ
باری فنا کنندهی جانهای بیگناه
در چنگ انتقام کند جان، فنای جنگ
گر مبتلای جنگ و جدل کرده عالمی
روزی شود ز خبط و خطا مبتلای جنگ
(شمس قمی) دعای تو صبح و مسا بود
صلح و مسالمت بنشیند به جای جنگ.
شادروان سید علیرضا شمس قمی
1380
https://eitaa.com/shamseqomi
«در شهادت سید مقاومت، سید حسن نصرالله»
#حیات_جاودانه
بریز ای «دشمن دیرینهی انسانیت»! بر سر ـ
از آن بمبِ ستم که کرده صدها غنچه را پرپر
چه بیمی هست از مرگی که در راه خدا باشد
چه باکی هست اگر گردد جدا از پیکر ما ، سر
که میباشد «حیات جاودانه» اینچنین مرگی
اگرچه «اهل دنیا» را نمیباشد چنین باور
نباشد در «شهادت» مرگ و نابودی؛ نمیدانید؟
اَلا «صِهیونیان جانی و جلّادِ» دون پَرور !
جهان در آتش بیدادتان سوزد اگر، هرگز
نمیگردیم تسلیم شما ، ای قوم غارتگر
مسلمانیم و با وحدت همه یک مُشت میگردیم
چنان مُشتی که کوبندهتر است از تیغهی خنجر
گمان کردید کُشتید و شررها بر دل افکندید
اگرچه ظلمتان هرگز نخواهد ماند بی کیفر
یقیناً انتقام سخت در پیش است و میدانید
نگردد خون «سَیّد» پایمال، ای خصم بد اختر
«فلسطین» است پابرجا و «لبنان» تا ابد باقی
اگرچه «ضاحیه»، ویران شده از بمبِ ویرانگر
چه اهل غزّه، یا سوریه، یا لبنان و ایرانیم
همه یک «امّتیم» و پیرو فرمانِ یک رهبر
همه سَیّد، همه قاسم، همه فیاض و قنطاریم
ابوعیسیٰ و حمدان و هَنیه، اهل یک لشکر
که بیرون افکنیم از نقشه، اسراییل غاصب را
به حق خون مظلومان، به لطفِ حضرت داور
رسد روزی که بیشک میرسد از مسجد الاقصیٰ
به گوش خلقِ عالَم، بار دیگر نام پیغمبر (ص)
همه سرخوش ز جام وحدت از میخانهی توحید
همه سرمستِ جام روح بخش (ساقی) کوثر
یقین با مرگِ اسقاطیل، دفع ظلم میگردد
و حاصل میشود با لطفِ حق، پیروزی اکبر .
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1403/07/07
#شمس_ساقی
eitaa.com/shamssaghi
49.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حیات_جاودانه
سرودهای بهمناسبت شهادت سید مقاومت
شهید سید حسن نصرالله
قرائت در «ویژه برنامهی آغاز نصرالله»
سیمای استانی نور (شبکه قم)
دوشنبه ۱۴۰۳/۰۷/۰۹
سید محمدرضا شمس (ساقی)
#شمس_ساقی
eitaa.com/shamssaghi
#راه_نصرالله
(در شهادت سید مقاومت، سید حسن نصرالله)
#دود_آه
تا از این دنیای پُر آشوب، «نصرالله» رفت
از زمین تا آسمان از غصّه، دودِ آه رفت
گوییا خاموش شد تا شمع رویش؛ ناگهان ـ
در کسوف و در خسوفِ مرگ، مِهر و ماه رفت
شیرمرد بیشهی اِستادگی از این جهان
با رشادت عاقبت از حیلهی روباه رفت
بود پرچمدار «حزب اللهِ» لبنان و کنون
بر فراز چرخ گردون، نام حزب الله رفت
تاخت بر صِهیونیان با تیغ بُرّان نبَرد
با سلحشوری به پای خود به قربانگاه رفت
از جنایتهای صِهیون کرد آگه خلق را
گرچه از دنیا به دست فرقهای گمراه رفت
داشت عزمی آهنین بر دفع استکبار و ظلم
ای دریغا ، کآن ابرمَرد از جهان، ناگاه رفت
مرگ او جان میدهد بر پیکر آزادگان
گرچه آن مَرد مقاوم با غمی جانکاه رفت
جز شهادت نیست پاداشی نکوتر عاقبت
بر کسی که عمر او در وادی الله رفت
سوخت قلب غزه و ایران و لبنان و یمن
چون به دست ظالمان مردی عدالتخواه رفت
ساغر (ساقی) شکست و جام دل شد واژگون
آنچنان که داد و فریادم به اوج ماه رفت
بارالها میشود روزی رسد بر گوش خلق :
آنکه چاه از بهر لبنان کند، خود در چاه رفت؟
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1403/07/08
#شمس_ساقی
eitaa.com/shamssaghi