#اللهم_عجل_لولیك_الفرج
تا کی، به پشت پنجــره چشم انتظــاری
تا کی، ز هجــرانت کنم افغــان و زاری؟!
هر جمعه میدوزم نگاهــم را به کـوچـه
شـایـد دمـی بر دیــدگـــانم پــا گـــذاری
سید محمدرضا شمس (ساقی)
#شمس_ساقی
@shamssaghi
هدایت شده از شمس (ساقی)
(اندوهِ مسلمان)
چو دریایی که خشکی بیابان را نمیفهمد
کویر تشنهلب، معنای باران را نمیفهمد
کسیکه سفرهاش رنگین شده از خون محرومان
گرسنهحالیِ درماندهی نان را نمیفهمد
نگر بر چهرهی محتاجِ قوتِ لایموتی که
ز رنج زندگانی، خوانِ الوان را نمیفهمد
دلی که نیست پابند صداقت از ریاکاری
خلوص باطن و ایمان و ایقان را نمیفهمد
همیشهسرخوش ِ آسوده از رنج و گرفتاری
غمِ درماندگان و چشم گریان را نمیفهمد
تنآسانی که لم داده به زیر سقف آسایش
تب و تاب اسیر سقفِ ویران را نمیفهمد
تبهکار ستمپیشه ز خلق و خوی حیوانی
هراسِ بیگناهان ِ پریشان را نمیفهمد
ز کاخِ خود بزن بیرون و بر بیچارگان بنگر
که مستغنی، غم بیسرپناهان را نمیفهمد
اگر که قافیه شد شایگان هرگز مکن عیبم
که مضمون سخن، اینگونه عنوان را نمیفهمد
زمستاناست و گرگ و گوسپند و راهِ ناهموار
کسی هم حالِ چوپان در زمستان را نمیفهمد
مزن داد از رهِ مردمفریبی، از مسلمانی...
که کافِر، درد و اندوهِ مسلمان را نمیفهمد
دلیکه روشن از نور خدا شد در تمام عمر
ندای باطل و، فریادِ شیطان را نمیفهمد
چو یوسف آنکه بر عشق حقیقی مبتلا گردد
دگر عشق ِ زلیخای هوسران را نمیفهمد
بظاهر چون ابوسفیان، مسلمان شد بناچاری
ز خبثِ ذاتِ خود اسلام و قرآن را نمیفهمد
مخوان بر گوش محتاجان احادیث کذایی را
دلِ خالی ز نان، حرفِ سخنران را نمیفهمد
به چشم مَستِ مِیخواران، بیابان هم گلستان است
خمارآلوده، عیش باغ و بستان را نمیفهمد
مکن وا سفرهی دل را به نزد هر کسی زیرا
دل بی ݟم، ݟمِ در سینه پنهان را نمیفهمد
مخواه از اهرمن همدردی و همخویی و رأفت
که رنج و مِحنت و خواری انسان را نمیفهمد
به شعرِ (ساقی) دلخون نگر با دیدهی مجنون
که لیلی، بینوایی در بیابان را نمیفهمد.
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1396
#شمس_ساقی
eitaa.com/shamssaghi
01 شمس بانوی کاشانی - Instrumental Ney .mp3
11.16M
#سحر
#ماه_خدا
#رمضان_المبارک
(هوای سحر)
خوشا تلاوتِ قرآن و ربنای سحر
خوشا به نغمهی عرفانی دعای سحر
خوشا نوای مؤذن که میرسد بر گوش
خوشا به بانگ مناجات در هوای سحر
خوشا لطافتِ روح و خوشا طراوت جان
خوشا به پاکی دلهای با صفای سحر
خوشا به ماه ضیافت خوشا به ماه خدا
خوشا به لحظهی رؤیایی و نوای سحر
خوشا به آنکه بَرد فیضِ این مبارک ماه
خوشا به آنکه کند درکِ لحظههای سحر
بَدا به آنکه غریب است با فضایل آن
خوشا به آنکه بُوَد یار و آشنای سحر
بگیر دست تمنا به سوی حضرت حق
بخواه آنچه که میخواهی از خدای سحر
دلِ شکسته و بیمار خود ، مداوا کن
که نیست هیچ دوایی بهْ از دوای سحر
مبند دل بجز از لحظه های ناب دعا
که رهروان طریق اند مبتلای سحر
نماز و روزه و حج است واجب شرعی
که این سه هست ز ارکان پر بهای سحر
چنان که بحر کرامت بوَد سحرگاهان
خوشا کسیکه زند غوطه در فضای سحر
بریز (ساقی) رحمت! به ساغرم مِی ناب
ز جام باده ی جانبخش و دلربای سحر
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1386
#شمس_ساقی
eitaa.com/shamssaghi
#بانوی_کاشانی 🎤
«اَللّٰهْمَّ عَجّلْ لِوَلٖيِكَ الْفَرَج»
#لایق_دیدار
کاش، این جمعه مرا لایق دیدار کنی!
دیده در دیدهی این عبد گنهکار کنی!
ای طبیب دل من! کاش بیایی و دمی
نظری بر دل این خستهی بیمار کنی!
بکشی دست نوازش به سرم تا که مرا
از گرانخوابِ پُر از دلهره، بیدار کنی!
کاش میشد که رهایم کنی از بند گناه
تا مرا در حرم عشق، گرفتار کنی!
گرچه بودم همهی عمر به خواب غفلت
تو مرا با نفس معجزه، هشیار کنی!
بدمی با نفسی بر دل زنگاری من ـ
تا که پاک از دلم این تودهی زنگار کنی!
پیش پایت بنشینم بشوم مات رخت
تا مرا باخبر از عالم اسرار کنی!
راه پر پیچ و خم زندگی تار مرا ،
با فروغ نگهت روشن و هموار کنی!
کاش آیی و جهان نگران را پاک از ـ
شرّ کفار جفاپیشهی جبّار کنی!
یوسف فاطمه! بازآ سر بازار و ببین :
عالَمی را ، ز دل و دیده، خریدار کنی!
خارزار است جهان، بی گل رویت، بازآ
که جهان را ز رخت، گلشن و گلزار کنی!
کاش ای (ساقی) میخانهی هستی! ز کرم
از مِی عشق، مرا سرخوش و سرشار کنی!
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1403/12/23
#شمس_ساقی
eitaa.com/shamssaghi
#خطای_دید
بـه دیـدگــان خطـابیـنت اعتـماد مکن!
بـه هــرچـه مینگـری زود انتـقاد مکن!
تفــاوتـی نکند خـوب یا که بــَـد دیـدن
مکن قضاوت و بـر دیـده استناد مکن!
سید محمدرضا شمس (ساقی)
#شمس_ساقی
@shamssaghi
هدایت شده از شمس (ساقی)
"اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یٰا حَسَنَ بْنَ عَلِی الْمُجْتَبیٰ"
#ماه_خدا
#رمضان_المبارک
#میلاد_امام_حسن
#امام_حسن_مجتبی
(یا کریم اهلبیت)
گُلی، از گلشن طاها ، شکوفا شد چه زیبا شد
گلستان جهان زین گل مصفّا شد چه زیبا شد
دو نیمه چونکه شد ماهِ خدا، در آسمان عشق
مَهی تابنده تر، از ماه، پیدا شد چه زیبا شد
امامِ مجتبی (ع) ، دوّم امام بر حق شیعه
به زهرا و علی از عرش، اعطا شد چه زیبا شد
پدر شد حضرت ساقی و، مادر حضرت کوثر
که در عرش الهی شاد اهورا شد چه زیبا شد
حسن (ع) آمد که از بعد پدر، گردد ولیّ حق
ازین میلاد میمون، شاد طاها شد چه زیبا شد
نه تنها خانهی مولاست شادی و شعف برپا ،
مدینه غرق در شادی چو مولا شد چه زیبا شد
چنان بخشیده جان بر عالم این نوزاد زیبا رو ـ
که سرمست از دم فیضش مسیحا شد چه زیبا شد
شده ماه فلک، آیینه دار ماه رخسارش
چنانکه زهره هم مات تماشا شد چه زیبا شد
زمین و آسمان آیینه بندان است ازین مولود
جهان، روشن ازین ماه دلآرا شد چه زیبا شد
چه ماهی که بوَد روشنگر دلهای ظلمانی
که گویی نیمهشب خورشید پیدا شد چه زیبا شد
حَسن شد نام نیکویش ز حُسن صورت و سیرت
به قاموس سخن، این واژه معنا شد چه زیبا شد
بریز ای (ساقی) گردون! از آن جام دلافروزی
که هر دل که ندارد بغض، شیدا شد چه زیبا شد
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1389
#شمس_ساقی
eitaa.com/shamssaghi
هدایت شده از شمس (ساقی)
✅ به اقتباس غزلی از بزرگ بانوی شعر معاصر، بانو پروین اعتصامی (ره)
«هرکه با پاکدلان، صبح و مسایی دارد
دلش از پرتو اسرار ، صفایی دارد»
#جهان_گذران
دلم آهنگِ پُر از سوز و نوایی دارد
بسکه غم دیده، ز تن شوق رهایی دارد
غمفزا هست جهان با همه پهناوریاش
خرّم آن دل که از آن راہ به جایی دارد
ساحت عیش به ابعاد و مساحت نبوَد
گوشهای امن عجب لطف و صفایی دارد
تکیه بر همّت خود را به دو عالم ندهم
پای همت چه نیازی به عصایی دارد؟
در جوانی به سراپردہی مقصود رسد
«آنکه چون پیر خرد، راهنمایی دارد»
منّت از مُنعم نوکیسه مکِش در همه عمر
ای بسا مُفلس محضی که سخایی دارد
مهربانی به کسی کن که ز اخلاص وجود
بی توقع، کرم و مهر و وفایی دارد
دل خود را نسپاری به دل بلهوسان
بندهی پاکِ خدا شرم و حیایی دارد
آن دلی که بوَد از پرتو ِ ایمان روشن
در دلِ ظلمتِ شب، نور و ضیایی دارد
میخورد چوب مکافات عمل را آخر
آنکه پیوسته درین دهر، خطایی دارد
ایکه بر تخت سپنجی زدهای تکیه به ناز
به گمانت که چنین تخت، بقایی دارد!؟
شاہ، بسیار به خود دیدہ به ادوار، جهان
که پس از دولتِ خود، دورِ گدایی دارد
فصل عشرت، گذرد زود در این دار فنا
عاقبت فصل غم و حزن و عزایی دارد
قامت، آلودہ به تقوای ریایی منِمای
زاهد آن نیست که پشمینه ردایی دارد
بیصدا گرچه زند دزد، به اموال کسان
در دل شب؛ چو شود صبح صدایی دارد
ای ستمدیده! مخور غم که به حکم ازلی
عمل نیک و بَدِ خلق، جزایی دارد
چرخ این دهر اگر که به مراد تو نگشت
مخور افسوس که هر بندہ، خدایی دارد
مشو نومید و مخور غم به جهان گذران
گذر عمر به هر درد، دوایی دارد
چون همه عمر، به آزادهدلی زیستهای
باش آسوده که حق بر تو عطایی دارد
خامه بر چامه مزن (ساقی) و دل رنجه مکن
جنس، بسیار چو گردد چه بهایی دارد!؟
تا مبادا که برنجد کسی از چامهی تو
بگذر از پند، که هر موعظه جایی دارد.
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1394
#شمس_ساقی
eitaa.com/shamssaghi