✅ "مجموعه غزل عاشورایی"
(( دو مصــراع بــریــده ))
سرودهی : علیرضا اطلاقی
در مدح و منقبت قمر بنی هاشم حضرت عباس علیهالسلام
با مقدمهی :
دکتر محمدرضا سنگری
ا─━⊰═•❃❀❃•═⊱━─ا
دفتری که پیش روست مجموعهای از سرودههای آیینیاست که تراويدهی ذهن و زبان و ضمیر شاعر عزيز "عليرضا اطلاقی" است.
این دفتر متشکل از 72 سرودهی نغز و شیرین است که چند ویژگی ممتاز و متمایز به آنها تشخص بخشیده است:
✅ نخست زبان شعری چالاک، امروزین و صیقل یافته است که ترجمان آشنایی شاعر به ظرایف و لطايف شعر است و زیستن در اکنون و درک زبان زمان؛ نخستین سرودهی این دفتر حجت بر این مدعاست.
✅ ویژگی دوم تسلط و چیرگی و گسترهی مطالعاتی شاعر است که با مفاهیم قرآنی و مضامین روایی انس و الفت و آشنایی و شناخت دقیق و عمیق دارد و سومین ویژگی شناخت شاعرانه بسامدها، موتیفها و محورها و تکیهگاهها در شعر کلاسیک فارسی به ویژه ادبیات عرفانی است.
آیدی جناب استاد علیرضا اطلاقی :
@alireza47etlaghi
#همدلی
یکدلی، دور ز گفتار و بیان من و توست
زآنکه بسیار تفاوت به میان من و توست
گاه از مِهر و گه از قهر، رها بر دلمان
تیرهایی ز تناقض به کمان من و توست
حرف دل چون دُرِ نابیاست در آغوش صدف
کفِ دریاست که بر روی زبان من و توست
همزبانی نبرَد ره، به نهانخانهی دل
همدلی مخزن اسرار نهان من و توست
مهروَرزی کن و اندیشهی بیهوده مکن!
تا ببینی که چهها در شریان من و توست
کی؟ شود گوش بخیل آگه از اندیشهی ما
«تا اشارات نظر ، نامهرسان من و توست» ۱
پاک کن گرد کدورت ز دل و جلوه نمای
که جز این هرچه نمایی به زیان من و توست
عمر چون باد گذر میکند و ما غافل
که پیام آورِ ایّام خزان من و توست
آید آن روز، که یادآور ایّام شباب ـ
روی دیوار فقط عکس جوان من و توست
گرد پیری که ز طوفان جوانی برخاست
بنگر امروز که بر چهره از آنِ من و توست
تا به کی؟ خیره در آیینهی نخوت بشویم
دل بیکینهی عالم، نگران من و توست
گنج قارون نشود سدّ رهِ مرگ ای دوست!
وقت رفتن بخدا ، بارِ گران من و توست
چون غباری که ازین خاک، بپا خاستهایم
باز هم در دل این خاک مکان من و توست
میتوان یک دلِ عاشق، به همه هدیه کنیم
این دل ماست که یک عمر نشان من و توست
(ساقیا)! تا نشوی مَحرم اسرار کسان
بی اثر نغمه و گفتار و بیان من و توست
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1393
#شمس_ساقی
eitaa.com/shamssaghi
۱ـ استاد ابتهاج
در رثای شهدای حرم حضرت شاهچراغ (ع)
#وحدت_ایرانی_ما
شد حریم احمد بن حضرت موسَی بن جعفر
غرقه در خون از عداوتهای دژخیم ستمگر
بار دیگر حملهور گردیده دشمن از خباثت
بر حریم دلنواز زادهی موسَی بن جعفر (ع)
شهر شیراز از جفای ظالمان، در غم نشسته...
کی توانم با حروف این صحنه را دارم مصوّر
زائران آغشته در خون از جفای دشمن دون
گوییا امشب حریم احمد موساست محشر
عیسی گردوننشین حتیٰ غمین از این مصیبت
همنوا گردیده در عرش الهی با پیمبر (ص)
اشک ماتم میچکد از دیدهها بر دامن شهر
آه، از حلق وطن برخاسته تا عرش داور
آسمان! خون گریه کن در سوگ فرزندان ایران
که عزادار است، از ماتم در امشب مام کشور
بشکند دستی که امضا کرد این حکم ستم را
چون که از فرط قساوت زد به قلب عالم، آذر
داعشی! لعنت به افکار تو و ذات پلیدت
هم به وهّابیت ملعون و کفار بداختر
کی؟ تواند دشمن ایران کند خم پشت ملّت
ملتی که شیعه است و تکیهگاهش هست حیدر
ملت آزادهی ایران ، به پاخیزد شبانه...
حکم فرماید به اضمحلال دشمن، گر که رهبر
پشت دشمن را کند خم، «وحدت ایرانی ما»
چونکه باشد حامی ما حضرت (ساقی) کوثر
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1401/08/05
#شمس_ساقی
eitaa.com/shamssaghi
#مــــادر 😭😭😭
بـار سفــر را بست از دنیـا چو مـــادر
در پنجــم آبـــان، بــزد بــر قلبـــم آذر
از بعـــدِ مــرگ او شــده ورد زبــانــم:
نفرین به این دنیا و این چرخ ستمگر
سید محمدرضا شمس (ساقی)
#شمس_ساقی
@shamssaghi
(ای وای... مادرم!)
امـروز اگـر کـه خســته و زار و مشـوّشـم
ای زنـدگـی!... گــــدازهای از کــــوه آتشـم
مــن پــاکبــــاز عشـق و وفـــا بودهام ولی
اکنون میان شعلهی غـــم چون سـیاوشـم
مــن آن ســتارهسوختــهی زندگی که غـم
بـــر لــوح درد و رنـــج ، نمـــوده مُنقشـم
امّیــد من بـرفـت و مــرا کــرد نــا امـیــد
چون دست سرنوشت رقـم زد : بـَلاکشـم
مـادر که رفـت ، روح مـرا بـُـرد با خودش
ای وای، مـادرم! که نـدانـی چـه میکشـم؟
ای «زهـرهی» به ابر بلا گشته در خسوف!
«شمسم» اگرچه بی رخ تو ، رفته تـابشـم
رفتـی و روزگــار مــن اکنــون ســیاه شد
ای مــادر، ای فــروغ دلــم، ای پـریوَشـم!
(ساقی) مـن تـو بـودی و مســتانگـی مـن
سـنگ اجــل شکست تو را جـام بیغشـم!
سید محمدرضا شمس (ساقی)
#شمس_ساقی
eitaa.com/shamssaghi
#مادر_جان
یـک ســالِ پـُـر از حسـرت و انــدوه گذشت
دردی که به جان نشسته چون کـوه گذشت
یک ســال ، اگــر ز مـــرگ تــو شـد ســـپری
هـر لحظـــهی آن ، بـا غــــم انبـــوه گذشت
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
#مادر
آن مــادری که در همه عــالــم ، یگــانه بود
در جمــع ما چــراغ صفــابخش خــانه بود
آن "زهــــره" ی منــیر سمـــاوات معـــرفت
در آسمـــان خـــانه ، فــروغــی یگــانه بود
دنیـــا بـــرای روح بلنـــدش صفـــا نداشـت
سوی بهشـت پـــر زد و مُـــردن بهـــانه بود
مــادر برفت و مِهر و وفایش به جای، ماند
چون بحــر مِهــر و الفـت او بـیکــرانه بود
تنهـــا نبـــود مـــــادر دلسـوز و مهــــربـــان
در همسری ز لطــف و محبـت ، یگــانه بود
فــرهیـختـــه معلـــم و آمـــوزگـــار مهــــر
تــدریـس او بلیـــغتــریــن عـــارفـــانه بود
مــا را اگر نصیـب شـده قــدر و جــایگــاه
مـرهـون لطف اوست که یک پشتوانه بود
تـوفیـق مـا به لطف خــداونــد ذوالجــلال
از سجـــدهگــاه مـــادر و ذکـر شبـــانه بود
درد و دریـــغ و آه کــه بـــاد خــــزان وزید
بُـرد آن گلــی که در دل خـــانه نشـانه بود
بـا درد همنشین شد و بــا درد خـــو گرفت
شاکر ز لطف حضرت حـق خـاضعـــانه بود
تــاریک گشـته محفـــلمــان بـیحضـور او
چون شمـعِ شـبفــروز شبستانِ خــانه بود
در گوشِ جـان ، طنین نوایش نوازشیست
آن مــادری کـه زمــزمــهاش عاشقــانه بود
داغی بوَد به دل که ز جان شعــله میکشد
زآن رفتــنی کــه بــر دل مــا تــازیــانه بود
مــادر بخواب! خوش که ز دلهــا نمیروی
از بـس محبـتـت بــه همــــه دلبــــرانه بود
(سـاقی) سـرود مــرثیــــهای در فـــراق او
آری کـه شعـــر او سخنـی صـــادقـــانه بود
سید محمدرضا شمس (ساقی)
#شمس_ساقی
eitaa.com/shamssaghi
(میلاد امام حسن عسکری مبارک)
#نور_عین
تافت تا روی زمین ، روی چو ماهِ عسکری
ماه شد ماتِ شعاعش گشت او را مشتری
تیر و کیوان از تحیّر در سما سوسو کنان
خیره بر انوار قدسی امامِ عسکری
همنوا با زهره آن خنیاگر چرخ فلک
مینوازند اختران گنبدِ نیلوفری
قدسیان در عرش اعلیٰ در سُرورند و سماع
در حلول ماهرویی از تبار حیدری
فرشیان در پایکوبی و نشاط و هلهله
در مدینه گوییا روییده گلبرگِ طری
بلبلان چهچهزنان بر شاخ چون فصل بهار
در هوای شهر در پرواز... کبکان دری
شد مدینه غرق بحر شادمانی و سُرور
چون برون شد از صدف دردانهای با دلبری
بر دهُم شاه ولایت شد عطا از سوی حق
ماهرویی تا کند بر شیعیان روشنگری
دَه امامِ قبل؛ دَه انگشت و او انگشتر است
همچنین پورش نگین حلقهی انگشتری
دلسیه کی میکند درک، این شب فرخنده را
«قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری»
هست مولود امامی که بوَد فرزند او :
حضرت مهدی که بر عالم نماید سَروری
آن امامی که دهد پایان به تیغ مَعدلت
ظلم و بیداد و جفا و سرکشی و کافری...
در حکومت بی بدیل و در عدالت بیقرین
پادشاهان را سزد نزدش به امر چاکری
(ساقیا) زآن راح روح افزای روحانی بریز
در شبِ میلادِ مسعود امام عسکری (ع)
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1399
#شمس_ساقی
eitaa.com/shamssaghi