eitaa logo
شمس (ساقی)
488 دنبال‌کننده
183 عکس
8 ویدیو
2 فایل
کسی که غرق خدا شد جزای اوست بهشت نه آن که دل به عبـادت، به شوق حـور دهد شمس (ساقی) کانال‌ آموزش عروض و قافیه و... 🆔 @arozghafie 🆔 @shams400
مشاهده در ایتا
دانلود
عاشقان را چو خداوند، دل از آینه ساخت پرتوی نیز ز خود بر دل عشاق انداخت زندگی بی مدد عشق ، به هم می‌ریزد که به سختی بتوان بار دگر ، آن را ساخت همتی کن به ره عشق و دلت را دریاب آنکه بی‌عشق کند سر به جهان خواهد باخت عشق وادی جنون است و توان می‌خواهد آتش عشق چه دانی که بسی سینه گداخت عشق دریای عظیمی‌است که با زورق عقل نتوان هیچ به این بحر معما پرداخت بیرق عشق ، بیفتد به کف عاشق اگر می‌تواند به بلندای جهانش افراخت تا مبادا که بمانی عقب از توسن عشق با سمند دل و با رخش جنون باید تاخت عشق نوری‌است که بر سینه‌ی عاشق تابد تا دهد آینه‌ی تیره‌ی دل را ، پرداخت غافل از چهره‌ی شیطان مشو در قامت عشق کن توکل به خدا ، تا بدهد بر تو شناخت هرکه از دور شود خم به برت ، آگه باش! که کمان تا نشود خم ، نتوان تیر انداخت باش هشیار مبادا شکنی قلب کسی خرّم آن دل که به الفت دل خلقی بنواخت مَشَوی غافل و مانَد ز تو دینی به جهان که اجل آید و هرگز نتوانی پرداخت (ساقیا) عشق ، کدورت نپذیرد هرگز عاشقان را چو خداوند ، دل از آینه ساخت سید محمدرضا شمس (ساقی) @shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(مگریز) اگر که نیست تورا وحشت از بلا مگریز بیا به معرکه ؛ از لشکر دغا مگریز به جبر تن مَده از بیم ظالمان زمان به قعر ذلّت ، از وادی بلا مگریز به اختیار ، عوض کن مُقدّراتت را قضای خیر ز حق خواه و از قضا مگریز علیه ظلم هماره بکوش و خسته مشو بزن به لشکر کفار و ، از غزا مگریز درون شعله‌ی این فتنه عاقبت سوزد همان که کرده چنین شعله را به پا؛ مگریز «به نوشخند منافق ز رَه کناره مگیر به زهرخند معاند ، به انزوا مگریز» ۱ علی‌است هادی راه و سعادت ابدی ز راه خیر و سعادت به ناکجا مگریز بلا اگرچه ببارد به سر ز ابر ستم بلا بخر به تن؛ اما ز کربلا مگریز اگرچه مَسلک کفار، قتل و خونریزی‌‌ است به خون خویش وضو ساز و از صلا مگریز قیام سرخ حسینی نتیجه‌اش ظفر است به انتها نظری کن! از ابتدا مگریز چو شیر شرزه بزن بر دل شغال و گراز ز بیم مرگ ، چو آهوی بادپا مگریز سوار رخش عدالت، تهمتنانه بتاز بزن به آتش و از خشم اژدها مگریز درون کشتی ایمان نشسته‌ای! مَهراس خداست با تو و همراه ناخدا ؛ مگریز بزن به سینه‌ی دریا عصای معجزه را چو هست در کفت از غیب، این عصا مگریز اگر که مِهر علی را به سینه‌ات داری بدان که با تو بوَد شاهِ لا فتیٰ؛ مگریز ز جام (ساقی) کوثر، پیاله‌ای بطلب ـ به‌شوق جرعه‌ای از باده‌ی ولا ؛ مگریز... سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi ۱ـ آیت‌الله خامنه‌ای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(هوالحق) توصیف آن دسته از کاسبان مُحرّم، اعم از شاعر، مداح و روضه‌خوانی که جز پول و سرکیسه کردن ملت به هیچ چیز دیگری فکر نمی‌کنند و در ظاهر، خود را در جَرگه‌ی شاعران، مداحان و روضه‌خوانان متدین و متعهد و شیفته‌ی اهل‌بیت (علیهم‌السلام) جا زده‌اند؛ اما کافی‌است ببینید در قبال مجالس چه مبالغ هنگفتی را از شما طلب می‌کنند. (کاسبان مُحرّم) عزا و روضه خوانی کار ایشان ‌‌متاع و رونق بازار ایشان به لطف پاکتِ پول و تراور شود هموار ، ناهموار ایشان به شوق توشه‌ی یکساله‌ی خود کند گوش فلک! کر ، جار ایشان بجز نشر خرافات و تحاریف نباشد هیچ ، در اخبار ایشان تمام حکم های ناهیان را کند رد حکم خودمختار ایشان نیاموزد کسی یک نکته‌ی نغز ز درس مکتب و گفتار ایشان ز دینداری همین یک نکته کافی عزاداری ناهنجار ایشان اگرچه گریه گیرند از خلایق بوَد خندان ولی رخسار ایشان ز خواروبار و نذری‌های هیأت بوَد بسیار ، در انبار ایشان اگرچه باغ عالم گشته پژمان ولی خرّم بوَد ، گلزار ایشان اگر باغ وطن خالی ز بار است ولی پر بار هست اشجار ایشان تلاش از ملت اما مزد ملت بوَد در چنگِ استثمار ایشان بوَد تن پروری و مفتخواری مرام و مسلک و معیار ایشان اگرچه دم زنند از حق و ناحق حقیقت نیست در افکار ایشان بساط عیش، از شاهان فزون‌تر مُهیّا هست در ، دربار ایشان دم از مولا زنند اما به باطن تناقض هست در کردار ایشان علی ، گر با نمک افطار می‌کرد بوَد مرغ و کباب ، افطار ایشان علی‌رغم شعار مِهر و احسان ندیده هیچ کس ، ایثار ایشان مکن تکیه به ایشان تا همیشه که پوشالی بوَد ، دیوار ایشان نکرده باز ؛ قفل بسته‌ای را کلید مُعوَج اذکار ایشان فراتر رفته از فرط تکبر توهّم های ذلت بار ایشان ندارد رنگ ، دیگر بین مردم حنای کهنه ی گفتار ایشان خوشا آن دیده‌ای که تا همیشه بوَد محروم ، از دیدار ایشان مخور غم (ساقیا) کز این وقاحت شده رو ، دستِ بی مقدار ایشان سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«اَلسّلامُ عَلَیكَ یا اَباعَبدالله الحُسَین» تا که قدم ، به خاکِ مُعلّا گذاشتیم گویی که پا ، به عالم بالا گذاشتیم دیدیم چون به‌چشم خود آن قدر و جاه را دل را ، ز دیده بهر تماشا گذاشتیم جز آن حریم مهر ، که گلزار آرزوست بر جمله‌ی علایق خود ، پا گذاشتیم در کربلا که قبله‌ی عشق است و مَعرفت سر را به سجده ، همچو مُصلا گذاشتیم شش روز چون گذشت، نجف شد نصیبمان پا در حریم حضرت «مولا» گذاشتیم بعد از زیارت حرم حضرت علی (ع) گامی به صحن حضرت زهرا گذاشتیم در آن مکان که کوچه و در را تداعی اَست داغی چو لاله ، بر دل شیدا گذاشتیم رفتیم چون به مسجد کوفه به اشتیاق گویی قدم به سینه‌ی سینا گذاشتیم هرچند آمدیم به شهر و دیار خویش دل را ولی به «کرب و بلا»، جا گذاشتیم (ساقی)! چنانکه این سفر از لطف یار بود پا از ثریٰ ، به سوی ثریا گذاشتیم . سید محمدرضا شمس (ساقی) 1402 http://eitaa.com/shamssaghi
(اصل و نسَب) گفت رندی قاطری را گو که: بابای تو کیست؟ یا بگو شغل شریف حضرت بابات، چیست؟ چون ندیدم تا کنون یادی ز بابایت کنی این‌چنین، فرزند را غافل ز فردایت کنی گفت قاطر: مادرم باشد جناب مادیان مهربان مادینه اسبی که مرا زاییده آن رند گفتا: من ز بابای تو پرسیدم که کیست؟ این که کتمان می‌کنی بابای خود را خوب نیست؟ ناگهان رندی دگر او را نشان داد از پدر گفت که: بابای قاطر بود الاغی باربَر چونکه قاطر شرم دارد گوید از نسل خر است از پدر پرسی اگر از او ، جوابش: مادر است (ساقیا) هرکس که باشد عاری از اصل و نسَب از حقارت ، خویش را ، بر غیر دارد مُنتسب الغرض: آنگونه باید زیست در این روزگار که کنی از کرده‌های خویش، کسب اعتبار سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(آزاده خویی) بدون نَرد ذلّت، ساختم کاشانه‌ی خود را مبادا تا که بازم ، عزت مردانه‌ی خود را ندارد حاصلی در این دو روز عمر بی بنیان که از خشت خطا بنیان کنم کاشانه‌ی خود را ستادم سروسان برپا که همچون تاک از حاجت نسازم خم به زیر بار منّت، شانه‌ی خود را چنین آزاده‌خویی را به دنیایی نمی‌بخشم اگر حتیٰ دهَم از کف، سرِ فرزانه‌ی خود را مکن سودا به بازار خیانت طبع خود هرگز مَده از کف به نانی، کِلک آزادانه‌ی خود را بنای زندگی‌ات را مکن بنیان به روی آب که در سیل فنا بینی یقین ویرانه‌ی خود را مشو با غیر اهل درد ، یار و همدل و همدم که سازی آگه از خود دشمن بیگانه‌ی خود را غرض عبرت بوَد در این حدیث و قصه‌ی مجمل بیان کردم که دانی قصّه و افسانه‌ی خود را شراب از خون دل گیرم بدون منّت (ساقی) ز خون رَز ، نخواهم پُر کنم پیمانه‌ی خود را سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(شهرت طلب) هلاک شهرت کوشد به زندگانی خویش اگر چه واقف باشد ، به ناتوانی خویش تفاوتی نکند نیک و بَد ، به دیده‌ی او همین که پرده کشد بر روی ندانی خویش مِلاک زندگی‌اش چون همیشه بهره‌وری‌ست بهار می‌طلبد بر دلِ خزانی خویش گهی به سایه‌ی سرو و گهی به سایه‌ی بید نشسته در طلب عیش و کامرانی خویش به هر کجا که بوَد مَنفعت ، نموده تلاش درین طریق، مُصِر بوده از جوانی خویش منافقانه چه‌سان دم زند ز مهر و وفا ؟ کسی که بسته‌ دلش را به جاودانی خویش زهی به طینت (ساقی) که دل به کس ندهد به غیر آل علی و ، به بی نشانی خویش. سید محمدرضا شمس (ساقی) @shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(تیغ عدم) قطـع گردد گر سَرم هرچند با داس سـتم تا که ریشه در زمین دارم، جـوانه می‌زنم جاودان مانم چو نخلی سبز در باغ جهان گر ببــارد بـر سَـرم، بــارانی از تیـغ عــدم سید محمدرضا شمس (ساقی) @shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بهــار سر زده از کُنــده‌ی درختی پیر تبــر بیفکن و آییـنه‌ای به دوش بگیر سرش بـریـده شده بــاز سر درآورده خیال کن که درختی، درخت‌وار بمیر استاد علیرضا اطلاقی @etlaghialireza
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زبانحال حضرت زیبب (س) ای بارقه‌ی رحمت! ، نور بصرم بودی در ظلمت شب‌هایم همچون قمرم بودی زآندم که تو را دیدم رفتی به سرِ نیزه هر نیزه که می‌دیدم تو در نظرم بودی ای نور دل حیدر ، ای زاده‌ی پیغمبر بی بال و پَرم زیرا ، تو بال و پَرم بودی مانند حسن حتیٰ ، از بعد پدر عمری در راحت و سختی‌ها همچون پدرم بودی ای کاش نمی‌دیدم، افتاده تنت بر خاک ای اُلفت دیرین که، دایم به بَرم بودی رگهای گلویت را ، در قتلگهت دیدم قربان سرت گردم که تاج سرم بودی برخیز و ببین زینب، افتاده ز تاب و تب ای آن‌که مرا بر تن، روح دگرم بودی هرگه که سفر کردی، دل از تو نشد غافل هرجای که می‌رفتی، گو در حضرم بودی اکنون شده‌ام تنها ، با قافله‌ی غم‌ها هرچند که بر نیزه، تو همسفرم بودی در کرب و بلا جان را ، کردی سپر دشمن هرجا که بلایی بود ، آن جا سپرم بودی ویرانه‌نشین گشتم هرچند به شام غم در تشت طلا دیدم ، زیبا گهرم بودی تلخ است کنون کامم دلخسته ازین شامم عمری چو برادرجان! شیرین شکرم بودی در شام ستم با غم، با یاد تو سر کردم چون ماهِ شب تار و، مِهر سَحرم بودی (ساقی) ز غمت گفتا : ای نور دل زهرا هرگه که سخن گفتم تو شعرِ ترم بودی سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(چاپلوسی) چـاپلـوسی، حـاصـل نــادانی و نـابخــردی‌ست آنکه لب وا می‌کند بر چـاپلـوسی، مـَـرد نیست در نگـــاه مـَــردم دانـشـور و صــاحـب کمــــال چاپلوس و نان به نرخ روزخور قطعاً یکی‌ست سید محمدرضا شمس (ساقی) @shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(لقمه) آدمـی را گر خـداونـد آفرید از خاکِ پـاک گاه از فرطِ هَـوَسرانی کند خود را هـلاک شـیر مـادر هم اگرچه پـاک، اما دیـده‌ایم بیشتر تأثیر بخشد ، لقمــه‌های شبهه ناک سید محمدرضا شمس (ساقی) @shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 انا لله و انا الیه راجعون با نهایت تأسف و تأثر، ذاکر با اخلاص اهل‌بیت عصمت و طهارت علیهم السلام، پیرغلام حضرت اباعبدالله الحسین سلام الله علیه و خادم کریمه‌‌ی اهل‌بیت حضرت فاطمه المعصومه سلام الله علیها، ساعاتی پیش دار فانی را وداع گفت. ▪️مراسم تشییع و تدفین پیکر این ذاکر اهل بیت علیهم السلام، یکشنبه 21 مرداد از ساعت 17 از مسجد نو واقع در میدان بزرگ آستانه به سمت حرم مطهر حضرت معصومه (س) برگزار خواهد شد و بعد از نماز مغرب و عشا نیز مراسم ترحیمی در شبستان امام خمینی(ره) حرم بانوی کرامت برای آن مرحوم برگزار می شود. @shamssaghi
▪️مراسم تشییع و تدفین پیکر ذاکر با اخلاص اهل‌بیت علیهم السلام فردا یکشنبه 21 مرداد 1403 از ساعت 17 از مسجد نو واقع در میدان بزرگ آستانه به سمت حرم مطهر حضرت معصومه (س) برگزار خواهد شد و بعد از نماز مغرب و عشا نیز مراسم ترحیمی در شبستان امام خمینی(ره) حرم بانوی کرامت برای آن مرحوم برگزار می‌شود. @shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(شادروان حاج سید احمد شمس) هم ذاکر و روضه خوان جدّت بودی هم اهـل کــرامــت و مَـــودّت بودی در شـام شهــادت رقیــه (س) رفتی چون غرق عنـایت و سعــادت بودی سید محمدرضا شمس (ساقی) @shamssaghi
🏴 «در رثای ذاکر با اخلاص اهل‌بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام، شادروان حاج سید احمد شمس» مـَـــردی از جنــس آب و آیـیــــنـه آسمــــانی تبــــار و ، بــی کـیــــنـه مثــل بــــاران، زلال و روح افــــزا بـــا وقـــار و پـُـر از طمـــأنـیــــنـه ذاکـــر اهــــل‌بیــت پیغمبــر (ص) روضــه خــوان سُــلالـه‌ی حیـــدر حـــافـــظ و قــــــاری کــــلام الله هم هنـــرمنـــد و هم هنـــرپـَــرور بـــود آگـــــاه ، از رمــــوز سخـــن پیــــرو ذاکـــــران عهـــــد کهــــن از روایـــاتِ سُـسـت ، دوری‌کــن... بـر احـــادیـث نغـــــز ، دامـن‌زن... از تحــــاریـف ، روی‌گـــردان بــود چونکه اهل حـدیث و قــرآن بــود بـود صـــادق، همیشه در همه جــا از قمـاش دغــــل ، گــریـزان بــود در حـــــرم بـود خـــادمی کــوشـا در تکــاپـوی بـــزم ذکــــر و دعـــا دل که در بنــد عشق گشت اسـیر نکنـــد عشق... بــا جهـــان ســودا یک ولایـت‌مــــدار صـــادق بـــود رهـــروی اسـتوار و عـاشق بـــود چون نبود اهل رنگ و ریب و ریـا رهبـــری هم بـه او مـــوافق بـــود بـــانــی بــــزم ذاکــــران گـــردیـد نــزد رهبـــر بــه همتــی جـــاویـد بـود مجــری به بیست سال تمـام در حضور مـــراد و خیــل مــریـد در شب چـــارم صفـــر ، نـــاگـــاه کرد هجـــران به سوی عـرشِ اِلـه آخــرین ذکـــر را به محفــل عشق خواند و شد سایه‌اش ز سر کوتاه «سید احمـــد»، اگـر ز دنیـــا رفت بــا دلــی شــاد سـوی عقبـــا رفت گـویـی آن (ساقی) شکســته دلان بــاده نـوشان ز جـــام مــولا رفت. سید محمدرضا شمس (ساقی) 1403/05/21 @shamssaghi