ای بادهای خوش نفس،
عشاق
را
فریاد
رس
ای پاکتر از جان وجا،
آخر کجا بودی کجا؟
🗒 #مولانا
زهر اندر کام عاشق شهد گردد در زمان
زان شکرهایی که روید هر دم از نیهای عشق
یک زمان ابری بیاید تا بپوشد ماه را
ابر را در حین بسوزد برق جان افزای عشق
🗒 #مولانا
من ماندهام مهجور از او بیچاره و رنجور از او
گویی که نیشی دور از او در استخوانم میرود
🗒 #سعدی
آمد آن شاهد دل بـــرده و جان بازآورد
جانم از نو به تن آن جان جهان بازآورد
اشک غم پاک کن ای دیده که در جوی شباب
آب رفته است که آن سرو روان باز اورد
🗒 #شهریار
به دو چشم من ز چشمش چه پیامهاست هر دم
که دو چشم از پیامش خوش و پرخمار بادا
در زاهدی شکــــستم به دعا نمود نفرین
که بـــرو که روزگـــارت همـه بیقرار بادا
🗒 #مولانا
وه ڪه جدا نمیشود
نقش #تــو از خیال من
تا چه شود به عاقبت
در طلب تو حال من
🗒 #حضرت_سعدی
تنهـا گـرگـها نیستنــد
کـه لبـاس میـش میپـوشنــد!
گـاهـی پـرستـوهـا هــم
لبـاس مـرغ عشـق بــر تــن میکننـد؛
عـاشـق کــه شـدی،
کـوچ میکننـد.
ﻏـُــــــــــــﺭﻭﺭم!!!
ﺍِﻣــــﭙــﺮﺍﻃـــــﻮﺭﯼ ﺑـــُـﺰﺭﮔﯽ ﺍَﺳـــــﺖ
ﮐـــــــــﻪ بـــِﻪ ﭘــﺎﯼ ﻫــــــــــــــﯾﭻ ﮐــــَﺲ
ﺳــُـﻘﻮط نمیکند
ﻣــــــــَــﻐﺮﻭرای ﺍِﻣــــــــْـــــــﺮﻭﺯ
ﺧـــــُـــﻮﺭﺩ ﺷــــــُــــﺪِﻩ ﻫــْـــﺎﯼ ﺩﯾـــْـــﺮُﻭﺯَﻥ
تـــــــاوان دادم تا فهمیـــــــدم معرفت
لیــــاقت می خواد
مجنون را دیدند روی خاک مینوشت :
لیلی ، لیلی ، لیلی
پرسیدند دیوانه چه میکنی؟
گفت :
چون میسر نیست من را کام او
عشق بازی میکنم با نام او
جمعه بازاری است بی تو،در درون سینه ام
غرفه های قلب من ،
دکان دلتنگی شده
#مهدی_رمضانی