این شکایت به که گویم که ز یارم دورم در خزان مانده ام از فصل بهارم دورم چشم مستش به خدا بود دل آرام دلم ز دلم رفت و من اکنون ز قرارم دورم همه دارایی دل چهره دلبر بودش درد دارم به دل از دار و ندارم دورم چشم او مهر نهار است ولیکن افسوس غرق در یک شب تارم ز نهارم دورم زخم سختی به دلم کاشت میان دل خود حال رفته استُ من حتی ز مزارم دورم بهر او دور شدم از همه فامیل و رفیق من ضرر کردم و از شهر و دیارم دورم یار من رفت و من از شهر خودم در ماندم راه ویران و من از راه فرارم دورم مستجیرم که کنون در به در دشت و درم درد دارم به دلم چون ز نگارم دورم #بداهه #مستجیر

زینب به زیر چادر خود شخص حیدرست زینب علیست، زینت مولا و مادرست بهر کلام من تو اگر خواستی گواه یک ما رأیت از خطبش روی منبرست #مستجیر #بداهه_در_مجلس_روضه

در روز ۱۷ یا ۱۸ رجب المرجب مامون عباسی"علیه اللعنة والعذاب" در سن ۴۸ سالگی به درک واصل شد... 🎈 مدت خلافت او ۲۱ سال بود. 📚تتمة المنتهى، ص٢٩٧ 📚سفينة البحار، ج٥،ص٢٢٤ 📚تاريخ بغداد، ج١٠،ص١٨٩ 📚تاريخ الخلفاء، ص٣١٣ 📚تاريخ طبرى، ج٧،ص٢١٠ 📚مصباح المجتهد، ص٧٤٨ 📚زادالمعاد، ص٣٤ 📚منتخب التواريخ، ص٦١ 📚البداية و النهاية، ج١٠،ص٣٠٦ 📚تقويم شيعه، ص٢٠٩

رفته امروز درک یک ملعون مُرده آن توله زشت هارون شادی قلب جناب سلطان تو بگو لعن به روح مامون #بداهه #مستجير #برائت🎈

منِ گم کرده خود در پی روی تو می گردم بله!گم گشته‌ام چون در خم موی‌تو می‌گردم مسیر خانه ام از یاد من رفته‌ست اما من به جای خانه خود در پی کوی تو می گردم #مستجير

روزها مان زِ شـَب سیاه تَر است عُـمـرِمـان از هَمـه تَبـاه تَــر است شـَرمـسـارَم وَلیـکـــ ایـن دِلِ مَـن زِ هـمـه خَـلق پُـر گُـنـاه تَـر اسـت #مستجير

هر بنده ای که بنده سلطان نمیشود یا ریز خواره بر سر این خوان نمیشود گشتم میان عالم و این نکته یافتم هر پادشاه، شاه خراسان نمیشود تکبیر و ذکر یارب و اینها به جای خود ذکری مثال ذکر رضا جان نمیشود یا حضرت رضا همه مان نوکر توایم رعیت بدون حکمِ ملک خان نمیشود نور تمام زندگی از برکت شماست حتی قمر بدون تو تابان نمیشود نامت به شعر مثل قمر بین انجم است دیوان بدون نام تو دیوان نمیشود خم می چکد ز آبخوری های صحنتان جز آن شراب اطهر مستان نمیشود هر چند درد و غصه به جان و تنم رود این درد جز به لطف تو درمان نمیشود این معجزات کار خدا یا که آدم است؟ این کارها ز همچو من انسان؟ نمیشود! قلبی که بسته است دخیلش به دست تو حتی به سیل و زلزله ویران نمیشود رحمانیت غلام تو، ارحم ز راحمین جوری که کس کنار تو رحمان نمیشود او یک بود مثال خدایش بود احد غیر از رضا که هشت امامان نمیشود ای مستجیر کلب سرایش بمان وبس کلب حریم شاه که حیوان نمیشود #بداهه #مستجیر صلی الله علیک یا سیدی و مولای علی بن موسی الرضا جل جلالک و مقامک عن وصف الواصفین... ❤️

منم مَجنون و مَست و رام حیدر منَم عَبــد و غُلـام آقـام حیدر کَـلـاغِ رو سـیاهِـ پُـر گُنـاهـم ولی بنشسته ام بر بام حیدر #بداهه #مستجیر

قعر زندان اسیر زنجیر است زنده اما ز زندگی سیر است داد و ای داد مظهر ایمان با یهودی پست درگیر است کس به سندی نگفت اینکه زدی آیه آیه مراد تطهیر است او عزیز است در تمام جهان کی نصیب عزیز تحقیر است؟ آنقدر ضربه خورد، از دستش خون به سوی زمین سرازیر است فحش و شلاق قاتلش گشته این مصیبت بسی نفس گیر است جز شهادت نمانده ره بر او خصم انگار فکر شمشیر است او نمازش نشسته می خواند بس که زنجیر دست و پاگیر است یا رب و یاربش به روی لب است صبح و شب در نماز و تکبیر است مستجیرم که در مصیبت او دل من زین زمانه دلگیر است #بداهه #مستجیر صَلی الله عَلَیک یا مُعَذَّبُ فی قَعرِ السُجون😭💔

شب جمعه‌ست ولی نیستم اندر حرمت کاش بودم حرم حضرت صاحب عَلَمت بعد مرگم تو لیاقت بده شاعر باشم من بخوانم ز تو مانند همان مُحتَشَمت سر من خاک کف پای تو ای کاش شود همه جانم به فدا خاک به تحت قدمت #مستجیر #شب‌جمعه

ای مومن اهل قریش، ای مشک و عنبر ای چون پدر بر مصطفی، عشق پیمبر افضل ز اهل عالمی آقای من، چون گشتی پدر از بهر شاهم شاه خیبر آری علی شاه است تو بابای شاهی از این جهت هستی تو بر این خلق سرور گفتند که ایزد ندارد باب و مادر آقا چگونه گشته ای بابای حیدر ؟ جانم به آن طفل صغیرت، یار احمد طفلی که او از کوچکی بوده‌ست اکبر دارد صفات الله را فرزند پاکت راحم برای شیخ پیر و طفل اصغر گر من کنم فضل تو در مصرع خلاصه آن می شود بابای احمد، باب حیدر #مستجیر صَلَی الله عَلَیک یَا عَمَّ المُصطَفیٰ وَ أبَاالمُرتَضىٰ❤️