eitaa logo
شراب و ابریشم...
2.8هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
517 ویدیو
8 فایل
تنفس در هوای واژه‌ها اینجا هر چه که هست دستنوشته‌های شخصی من است، لطفا فقط با نام خودم و لینک کانالم نشر بدهید. امضا: ملیحه سادات مهدوی| @mehmane_quran مدیر و بنیانگذار مؤسسه شراب و ابریشم نویسنده‌ی کتاب #من_اگر_روضه‌خوان_بودم مدرس دانشگاه مربی نوجوان
مشاهده در ایتا
دانلود
ولی من فکر می‌کنم خدا هم بعد از آفرینشِ اردیبهشت بود که به خودش دست‌مریزاد داد: فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ اردیبهشت، اردیبهشت، اردیبهشت... کی بود گفته بود پادشاه فصل‌ها پاییز؟ یعنی اردیبهشت رو ندیده بود و اینو سروده بود؟ پادشاه فصل‌ها نه پاییز و نه زمستون و نه بهار و نه تابستون پادشاه فصل‌ها و حتی پادشاه آفرینش، فقط اردیبهشت... چند قاب از اردیبهشتِ شهرِ قشنگم https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a
اولین بار کدوم آدمِ خوش‌فهم و باسلیقه اسم این گل رو گذاشت محمدی؟ این چه عطر دل‌انگیزیه که نشسته روی گلبرگای این گل و روح آدمو برمیداره و می‌بره تا خودِ مدینه... هر بار گل محمدی رو بو می‌کنم پرنده‌ی خیالم پر می‌کشه بین کوچه‌ها و دیوارای گِلی و ساده‌ای که تازه پیغمبر ازش عبور کردن و عطر تنشون تموم کوچه رو گرفته... بعد خیالاتی می‌شم و فکر می‌کنم اگه قدمهامو تندتر بردارم شاید به پیغمبر برسم، شاید ببینمشون که انتهای مسیر دارن عبور می‌کنن و من بی‌اختیار صدا می‌زنم یا رسول الله... و اون صورتِ ملیحِ هاشمیِ محمدی برمی‌گرده سمتِ من و من با همون تماشای اول از عشق جون می‌دم... هر بار گل محمدی رو بو می‌کشم سلول‌سلول بدنم شروع می‌کنه به صلوات فرستادن، ریه‌هام پر می‌شه از هوای بهشت و دلتنگ می‌شم برای پیغمبری که هرگز ندیدم... ✍ملیحه سادات مهدوی اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a
فعلا تا پایان هفته‌ی گرامیداشت مقام معلم تبریک و تهنیت‌ها ادامه داره، منم طلاییاشو می‌ذارم اینجا پُزشو می‌دم😂 ایشونم که معرف حضور هستن، رفیق شفیقم پونه، سالهای ساله که همه جیک و پیکمون با همه ولی هنوزم درباره‌ی من اشتباه فکر می‌کنه🤦‍♀😂 کلا تصوراتش از من ماوراییه😂 شاگردای من کجای محفل نشستن، بیان قدرمو بدونن😂 ؟ دیگه
ما خاک شدن در گورستانی پر از علف‌های وحشی در محوطه‌ی یک امامزاده _احتمالا با حضور افتخاری درختی کهنسال_ را با خانه‌کردن میانِ خطوطِ موازیِ سنگ قبرهای یک‌شکلِ اطرافِ شهرهای بزرگ تاخت زده‌ایم. انگار اصرار داشته‌ایم ثابت کنیم حتی موقع مردن هم ربطی به روستا نداریم. عُقده‌ی نداشتنِ آرامگاه خانوادگی از همین روستای "دَوان" افتاد به جانم. در دَوان بودم که فهمیدم آرامگاه خانوادگی چقدر مهم است. اگر از قبل بدانی قرار است با کی و کجا دفن شوی، یعنی در زندگی تنها نبوده‌ای. تهش مطمئنی هرجای دنیا که باشی، باز هم قرار است به همان جایی برگردی که از آن شروع شده‌ای. می‌توانی حدس بزنی در بهار چه جور گلی اطراف قبرت در می‌‌آید، منظره‌ی برفی و بارانی گورت را هم از قبل دیده‌ای. سر و ته میل به جاودانگی هم، با فکر پنجشنبه‌جمعه‌هایی که اسمت سر زبانِ چهار نفر است، هم می‌آید. ته دلت قرص است به چیزی در این دنیا، حتی اگر آن چیزْ خانه‌ی مرگت باشد که از قبل شش‌دانگه زده‌اند به نامت. چگونه از بین بردن مردگانْ نگاه زندگان به حیات را لو می‌دهد. کی گفته بعد از مردن دیگر فرقی ندارد چطور دفن شوی؟ خیلی هم فرق دارد. برگرفته از کتابِ "و کسی نمی‌داند در کدام زمین می‌میرد" اثرِ مهزاد الیاسی چند قاب از آرامستان شهرمون، روح اموات رو شاد کنیم به فاتحه و صلواتی اردیبهشت اینجوریه که حتی قبرستونم پر از زندگی و حیات می‌شه. https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a