eitaa logo
شراب و ابریشم...
2.9هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
537 ویدیو
8 فایل
تنفس در هوای واژه‌ها اینجا هر چه که هست دستنوشته‌های شخصی من است، لطفا فقط با نام خودم و لینک کانالم نشر بدهید. امضا: ملیحه سادات مهدوی| @mehmane_quran مدیر و بنیانگذار مؤسسه شراب و ابریشم نویسنده‌ی کتاب #من_اگر_روضه‌خوان_بودم مدرس دانشگاه مربی نوجوان
مشاهده در ایتا
دانلود
یکی از تخصصهای من توی حرفه‌ی نویسندگی اینه که می‌تونم از عکسها و تصویرها الهام بگیرم و بدون هیچ اطلاعی از موضوعِ اصلی، برای اونها قصه بنویسم. مثلا این عکس رو همینجوری توی اینترنت دیدم و نمیدونم عکاس کیه و موضوع عکس چی بوده اما خودم براش متناسب این ایام یه قصه نوشتم. دوست دارید قصه‌اش رو برای شما هم بگم؟ یه دونه از اینا بفرستید: 🥺 یه آره تو رو خدا بگوی خاصی تو چشاشه😂 @mehmane_quran یک عکس و یک قصه با نویسندگی بانو مهدوی😌 شراب و ابریشم @sharaboabrisham
شراب و ابریشم...
یکی از تخصصهای من توی حرفه‌ی نویسندگی اینه که می‌تونم از عکسها و تصویرها الهام بگیرم و بدون هیچ اطلا
از آخِ کِش‌داری که گفت میشد فهمید نشستن کنار آب چه حالی به تنِ خسته‌اش داد... گفتم به لبِ حوض راضی نشو، پا فروکن توی آب اونوقت ببین چه مزه‌ای میده... هنوز حرفم تموم نشده بود که آب، شُلُپ صدا داد و پاهای بی جونش رو بغل گرفت! آب موج خورد و نارنجیِ ناخناش وسطِ حرکتِ آب و نورِ آفتاب، تکثیر شد... حوض یک لحظه پُر شد از نارنجی‌های شاد... دنبال نگاهمو گرفت، با خنده گفت، تازه حنا گذاشتم، تبرکیِ غدیره. اون زمونا شبیه الان نبود که! اینهمه رنگ و لعاب آخرشم هیشکی از ترکیبش راضی نیست! اینهمه دوا دکتر، آخرشم درمون هیچ مرضی معلوم نیست! ما بودیم و یک بسته حنای غدیر، که باید از این سال تا سال دیگه برامون داشت می‌کرد، اینطور نبود که یک شبه خرجش کنیم، خدابیامرز مادرم اون چند مثقال حنایی رو که از دست بی‌بی خانوم، عیدی گرفته بود می‌زد به یک کیسه حنا تا همه‌ش تبرک شه. نه که ما، همه همینطور بودن. اون بسته حنای غدیر که از دست سادات عیدی میگرفتیم برامون حکم طلا داشت. اون وقتا، همه مریضیاشونو با حنای غدیر دوا می‌کردند، پیسی، کچلی، کم نوریِ چشم، خارش، دمل، خشکی پوست، بی‌قُوِگیِ بدن... هر کس هر دردی داشت، کمی حنای غدیر روش مرهم میذاشت و تمام! قشنگیِ ما دخترای اون دوره هم به همین حنابندونا بود، به نارنجیِ ناخنا و به خرماییِ گیسوها و به کمندِ قهوه‌ای ابروها که همه‌ش رو از حنای تبرکی می‌گرفتیم... آهِ عمیقی کشید و ادامه داد: اما حالا آدما معرفتشون کم شده، دیگه به این چیزا اعتقادی ندارن. نگاهم رو که هنوز گرمِ تماشای برقِ نارنجیهاش بود از حوض گرفتم و به صورتش دوختم، چه ایمانِ زلالی توی حرفاش موج می‌زد... دوباره سرم رو انداختم پایین و به حنای تبرکش خیره شدم و آروم گفتم: خوش بحال شما قدیمیا و اعتقادات ساده و بی آلایشتون... چقدر ساده با یک حنا، دنیا و آخرتتون را آباد می‌کردید... سکوت کردم و ادامه حرفم را از دلم گذروندم: کاری که ما جوونای امروز با هزار جون کندن آخرش هم از پسش برنمیایم... سکوتِ معنی دارم رو که دید، دست دراز کرد سمت کاسه مسی که زیر آفتاب برق می زد و گفت: توی اون طاس حنا خیس کردم، گذاشتم زیر آفتاب خوب خیس بخوره و رنگ پس بده، برو بیار همینجا لبِ حوض دست و بال تو رو هم حنا ببندم، تبرکی غدیره. چَشمی گفتم و بلند شدم سمتِ طاس! بلند خندید و گفت، حنا رو بیار تا دنیا و آخرت تو رو هم آباد کنم... از حرفش خنده‌ام گرفت، طاس رو از آفتاب برداشتم، عطر حنا ریه‌هامو پر کرد، دستمو فرو کردم توی کاسه، چشمامو بستم و با لبخند گفتم: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ 💚 ✍ملیحه سادات مهدوی متن صرفا یک قصه‌اس که با الهام از تصویر بالا نوشتم. امیدوارم دوسش داشته باشید‌.☺️ ❌نشر مطالب کانال فقط با نام نویسنده و لینک کانال جایز است. شراب و ابریشم @sharaboabrisham
شراب و ابریشم...
سلام به همگی چند ختم دیگه بیشتر باقی نمونده. ختم قرآن در ایام مبارک ذی‌حجه شروع تلاوت ختمها از کنار
سلام به شراب و ابریشمی‌های گل و گلاب تعدادی از ختم‌هامون گروهی ثبت شدن و این خیلی عالیه👌 شما هم اگه دوست دارید می‌تونید گروهی مشارکت کنید😍 همراه تعدادی از دوستان یا اقوامتون اشتراکی هدیه رو تأمین کنید و یک ختم گروهی بنام خودتون ثبت کنید. تعدادی از ظرفیت طرح باقی مونده اگه قصد ثبت‌نام دارید زودتر اقدام کنید: ۱.یک ختم کامل با نیت شما تلاوت میشه ۲.تلاوت ختم از کنار کعبه آغاز میشه😍 ۳.هدیه ختم به صندوق خیریه واریز میشه دیگه چه آپشنی بذاریم خوبه؟ آهان، مهم‌تر از همه ایامیه که ختم‌ها در اون ایام تلاوت میشه😍 ایام متعلق به امیرالمؤمنین 💚 هدیه تعیین شده از دفتر مرجع یک ملیون تومان، اما تیم تلاوت ما فقط و فقط با هدیه ۳۱۳ تومان تلاوت میکنن 😍 به عدد یاران امام زمان و به جهت تجدید عهد با حضرت ... ادمین ثبت‌نام: @Dashtebanii شراب و ابریشم @sharaboabrisham
4_6051133492954140113.mp3
4.56M
سلام و صبح‌بخیر😍 کام دلتون رو شیرین کنید به شنیدن از امیرالمؤمنین 💚 @sharaboabrisham
هدایت شده از  شراب و ابریشم...
9.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با صدای بلند بشنوید. شما صدای علی‌ابن‌ابی‌طالب را می‌شنوید‌! نمی‌دونم این کلیپ‌هایی که از اساتید مختلف منتشر میشه و زیرش می‌نویسن شما صدای فلان بزرگوار رو می‌شنوید، دیدید یا نه؟ خیلی حس جالبیه، مخصوصا کلیپهای مربوط به اساتید بزرگ، مثلا من یک بار یک کلیپ دیدم با این عنوان: شما صدای علامه امینی را می‌شنوید. تا مدتها این جمله با ذهن و دلم بازی می‌کرد: شما صدای علامه امینی را می‌شنوید! برای منی که علامه امینی رو نَه دیدم و نَه شنیدم و فقط دورادور شناختم، باز کردن چنین کلیپی به ذوق شنیدن صداش یک حسِ نگفتنی داشت! فکر می‌کنید اگه قرار باشه روزی کلیپی به دستتون برسه که زیرش نوشته باشه شما صدای امیرالمؤمنین را می‌شنوید وقتی بازش کنید چجور صدایی ممکنه بشنوید؟ اون صدا باید چه شکلی باشه؟ باید چه بویی داشته باشه؟ باید چه رنگی باشه؟! بنظر من برای صدای امیرالمؤمنین هیچ مصداقی بهتر از صدای آب نمیشه پیدا کرد! صدایی که حیات از دلش جاریه... چشمه‌ها و رودها صدای سخن گفتنِ علی‌اند و موجِ دریاها صدای خروشیدنِ علی! صدای علی، صدایی که اگر نباشه حیات نیست... علیست آب حیات و همه‌اند زنده به وی بخوان به عشق: من الماء کل شئ حی... ✍ملیحه سادات مهدوی مهمان شراب و ابریشم باشید👇 🌱 https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a
43.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کاش این خواننده با این حجم از احساس و با اینهمه زیبایی در صدا و در کلام، من بودم و این ترانه رو با تمام قلبم برای مادرم میخوندم. میدونم مخاطب اینجا معشوقه، اما من هر چه بیشتر این ترانه سحرانگیز رو گوش میدم، بیشتر حس میکنم این منم که دارم برای معشوقی به اسمِ "مامان" آواز میخونم! "مامان" شگفت‌انگیزترین مخلوقیه که میشناسم! از کهکشان وسیع‌تره از ماه خیره‌کننده‌تر از خورشید روشن‌تره از آسمون سخاوتمندتر از دریا آبی‌تره از بارون پاک‌تر از دشت نرگس خوش‌بوتره از برگ گل لطیف‌تر مخلوقی این اندازه شگفت جز مامانم سراغ ندارم... کسی که میتونم از تمام غمهای دنیا به دست راستش پناه ببرم و توی دست چپش وطن بگیرم. کاش این خواننده من بودم و این ترانه برای "مامان" بود... ✍ملیحه سادات مهدوی این متن و این موسیقی رو گذاشتم چون که حضرت صادق فرمودن هر گاه نسیم محبت ما اهل‌بیت در دلت وزیدن گرفت برای مادرت دعا کن و حالا که دمدمه‌ی غدیره و محبت امیرالمؤمنین توی قلبهامون موج میزنه، بهترین وقت برای تقدیر از کسیه که محبت به اهل بیت رو مدیونشیم💚 @sharaboabrisham
تا بحال این کلمات به گوشتون خورده؟ سریه‌ی ذات سلاسل اگه آره چی میدونید ازش؟ اگه نه فکر میکنید چی باشه؟ بدون پرسش از علامه گوگل😁 جواباتونو برام بفرستید @mehmane_quran تا من برم براتون قصه سریه ذات سلاسل رو بنویسم و بعدا تو کانال بذارم ان‌شاالله😍👇
من یه کمربند مخصوص دارم که از یه جنس خیلی سفت و سخته و پشت بدن رو کامل میگیره و جلو نداره! هر بار میبندمش یاد یه قصه‌ میفتم و خنده‌ام میگیره. مشهوره که زره امیرالمؤمنین پشت نداشته، چون ایشون هیچ وقت پشت به جنگ نمی‌کردن و از میدان جنگ نمی‌گریختن نیازی نداشتن که از پشت زره ببندن! حالا این کمربنده دقیقا برعکس این روایته و فقط پشت داره و جلو نداره😂 انگار زره یه نفره که کلا همیشه در حال فرار از میدونه و فقط پشت به جنگه. که البته اینطور نفراتی بودن در صدر اسلام و حتی در موقعیتهایی شده که پرچم فرماندهی رو هم دست گرفتن اما جوری از میدون گریختن که دشمن فرصت نکرده حتی پشت سرشون یه کلوخ پرت کنه چه رسد به شمشیر و نیزه و درگیری تن به تن. سریه به اون جنگهایی گفته میشه که پیامبر گرامی سپاه رو با فرمانده‌ای جز خودشون راهی میدون می‌کردن، بر عکس غزوه که فرمانده مستقیم میدان خود حضرت بودن. سریه‌ی ذات سلاسل یکی از همون جنگهاست که فرماندهان میدان، دیگرانی جز پیغمبر بودن. سپاه اسلام دو بار با فرماندهی دو نفر که می‌شناسیدشون به میدون میرن و هر دو بار فرمانده‌هان زودتر از سربازان از میدون جنگ درمیرن، اون هم فقط با پرتاب سنگ از طرف دشمن.🤦‍♀ این وضعیت که پیش میاد یه جورایی آبروی اسلام به باد میره و باید یکی پیدا شه که این آبروی ریخته رو جمعش کنه و دوباره پرچم اسلام رو بالا ببره و خب معلومه که اون یه نفر کسی نیست جز نورچشمیِ خدا و رسولش، علی‌ابن‌ابی‌طالب💚 پرچم سپرده میشه دست امیرالمؤمنین و حضرت سپاه رو حرکت می‌دن و می‌برن و با پیروزی برمی‌گردونن هم از دشمن تلفات می‌گیرن و هم از خودمون تلفاتی نمیدن، یک پیروزی خیلی مقتدرانه و پر هزینه برای دشمن و پر منفعت برای اسلام💪 حالا اینکه حضرت چه نقشه‌ای طراحی می‌کنند و چه عملیاتی رقم می‌زنند باشه طلبتون تا فعلا فقط آخر قصه رو بگم. وقتی فرمانده‌ی همیشه پیروزمون از میدان برمی‌گردند پیامبرِ گرامی تکبیرگویان به پیشواز میان و صدا میزنن علی جان الان برادرم جبرئیل نزد من بود و درباره‌ی تو خبرهایی آورد که میترسم به زبان آورم که مردم درباره تو آن چیزی را بگویند که درباره مسیح گفتند!! یعنی جبرئیل فضائلی از تو به من گفت که اگه بگم هر آینه‌اس مردم بگن نعوذبالله علی خداست! چون درباره مسیح هم همین حرف رو زدن... در جریان این پیروزی آیات سوره عادیات در مدح امیرالمؤمنین نازل میشه و اونجا خدا حتی جرقه‌ی سم اسب امیرالمؤمنین و صدای نفس‌نفس زدن اسب حضرت رو مدح می‌کنه... برای همین سوره عادیات معروف به سوره‌ی امیرالمؤمنینه و پیامبر فرمودن هر کس هر شب این سوره رو بخونه با امیرالمؤمنین محشور می‌شه. این قدر و منزلتها برای تلاوت این سوره‌ها از این جهته که یاد و نام امیرالمؤمنین و خاطره رشادتهاش در دلها و سینه‌ها زنده بمونه و با ذکر امیرالمؤمنین، راه امیرالمؤمنین احیا بشه... خب حالا که ذهنتون آشنا شد با این ماجرا، می‌تونید برید یه سرچکی بزنید و روایت رو کامل بخونید و وقتی از داشتن چنین امامی حسابی محظوظ شدید زیر لب بگید: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ ✍ملیحه سادات مهدوی شراب و ابریشم @sharaboabrisham
7.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
طبق برخی روایات حضرت امام باقر علیه‌السلام در حالیکه کودک خردسالی بودن در کربلا حضور داشتن‌ و بعد از واقعه عاشورا همراه کاروان اسرا به اسارت رفتن. امشب که شب شهادت ایشونه دیدن این اثر هنریِ خارق‌العاده از «صفیه التلاق» نقاش کویتی خالی از لطف نیست.👌 ببینید و حظ کنید.🌱 @sharaboabrisham
شراب و ابریشم...
سلام اول این خاطره من از سفر حجم رو بخونید و بعد زودی خودتون رو برسونید و برای طرح بچه‌های مادر ثبت‌
چقدر این مدت از طریق طرح بچه‌های مادر سلام و دعاهای شما رو رسوندیم به پدر و خواهرم که امسال توفیق تشرف به حج پیدا کردن، پیامهاتون رو براشون فوروارد کردیم و دست توسل‌های شما با واسطه‌ی حاجیامون به کعبه و مدینه رسید. ان‌شاالله همگی حاجت‌روا باشید و به زودی خودتون رو در رخت احرام مقابل خونه کعبه ببینید. عربستان امروز هشت ذی‌حجه‌اس و فردا اونجا عرفه‌اس، یه روز از ما جلوترن. حاجیامون ان‌شاالله امروز عصر میرن سمت عرفات. فقط و فقط تا ساعت ۶ عصر امروز فرصت دارید اگه میخواین برای زیارت نیابتی عرفات اسمتون ثبت بشه و اونجا در دعای عرفه اسمتون برده بشه‌.🙏 هر مبلغی که دوست دارید از طرف خودتون هدیه می‌کنید به حضرت زهرا و به صندوق خیریه‌ی ما واریز می‌کنید و اسمتون رو ثبت می‌کنید برای حضور نیابتی در صحرای عرفات💚 ادمین ثبت‌نام: @Dashtebanii خودم: @mehmane_quran برای آشنایی با طرح‌های قبلی‌مون می‌تونید اینجا و اینجا رو بخونید. و همینطور اینجا و اینجا برای آشنایی با صندوق هم اینجا البته برای طواف مستحب تا ۲۰ تیر مهلت ثبت‌نام هست چون ان‌شاالله بعد از بازگشت از عرفات تا بیستم مکه مشرف هستن‌🙏 @sharaboabrisham
همیشه این وقت سال که می‌شه، یعنی دمدمه‌های غدیر، من سرم خیلی شلوغ میشه معمولا جاهای مختلف دعوت میشم برای سخنرانی و برای شرح خطبه غدیر، برای جشن و برنامه برای نوجوونا و بچه‌ها... امسال متأسفانه دور از وطن و غریبم و مسجد و محفلی ندارم که بخوام اونجا از حضرت امیر بگم. همین کانال باشه محفلم و اعضای محترمش باشن مستمعا.... باید شلوغش کرد زیادی شلوغش کرد باید برای غدیر خیلی ریخت و پاش کرد.... خدا ما رو هم قاطیِ مبلغان غدیر قبول کنه ان‌شاالله... ان‌شاالله کم کم براتون از خطبه غدیر میگم و می‌نویسم شما انتخاب کنید صحبت از خطبه غدیر نوشتاری باشه یا صوتی؟ لطفا بهم بگید🙏 @mehmane_quran 🌱ثبت‌نام برای ذکر نامتون در صحرای عرفات هنوز ادامه داره. 👈 اینجا توضیح دادم. .
این عکس، این نگاهِ بابا به افق و این طلوعِ آفتاب در خلوتیِ مسجدالحرام، برای من شبیهِ قصه‌هایی می‌مونه که درباره‌ی روزگارِ پیش از بعثت خوندم و شنیدم! فکر می‌کنم اون موقع اگه دوربین و گوشی موبایلی بود، حتما یک منظره شبیهِ این عکس ثبت می‌شد! اینطوری که جای بابا، جناب عبدالمطلب نشسته بود و جای اون مسلمونای گرانقدرِ دور کعبه، جمعیت پراکنده‌ای از مشرکا مشغول آداب و مناسک جاهلی! و حتما می‌شد از دل اون عکس اندوهِ جناب عبدالمطلب رو از شرک و جهل مردم فهمید. عبدالمطلبی که موحد بود و بر دین جد بزرگوارش ابراهیم نبی و همواره در انتظار طلوع آفتاب اسلام از مشرق حجاز... روزگاری اینجا و در این سرزمین چه خبر بود و حالا چه خبره؟... .... ای کاش می‌شد که عید غدیری به محضر حضرت عبدالمطلب رسید، جلوی ایشون زانو زد و دست مبارکشون رو بوسید. از دستشون عیدی گرفت و بعد گرد سفره‌های اطعامی که ایشون از این سر حجاز تا اون سر حجاز پهن کرده نشست و شادی و شعف عبدالمطلب از به اهتزاز در اومدن پرچم اسلام به دست نواده‌ی گرانقدرش علی‌ابن‌ابی‌طالب رو به چشم دید. ای کاش می‌شد عبدالمطلب رو دید که خنده‌کنان توی همین قاب نشسته، جمعیت مسلمین رو نگاه میکنه و با تسبیحِ گِلیِ دستش دانه روی دانه میندازه و بی‌وقفه و پشت هم میگه: الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ💚 ✍ملیحه سادات مهدوی شراب و ابریشم @sharaboabrisham