.
نویسندهی متنی که در ادامه میذارم، حاجیمونه
حاج فاطمه جانِ تقوی.
تو جمع رفقا فاطمه حاجیه و من سید.☺️
حاجی این متن رو برای تولدم نوشته، حالا که هنوز نشده واسه تولد امام رضا جانم بنویسم پس تولد خودمو کِش میدم😁😂
✍ حاج فاطمه:
این روزها که دارم روایت خلقت انسان را می خوانم به اینجا رسیده ایم که خلقت آدم جزو خلقت های آخر پروردگار بوده و مخلوقات فراوانی قبل از انسان خلق شده اند که شرایط را برای خلقت این خلیفه الله مهیا کنند. بعد که می آیم برای روز تولد تو متنی بنویسم یادم میآید به این خلقت آخر و می گویم برایت بنویسم: «شاید خدا همه اردیبهشتی ها را خلق کرده برای اینکه آخر کار تو را بیافریند با همه شیرین زبانی ها و ملاحتت»
یاد یکی از تمرین های کلاس نویسندگی خلاق می افتم که قرار بود یک دوست یا رفیق را با یک بو و عطری که ما را به یادش میاندازد، توصیف کنیم. هر چقدر می خواهم مسخره بازی هایت را کنار بگذارم و تصویری سر سنگین از تو در ذهنم تصور کنم تا برایت بنویسم نمی شود. صدای خندههایت وقتی کسی را سرکار می گذاشتی نمیگذارند تمرکز کنم. عشق و علاقه ات به بستنی قیفی و فیل را با اینهمه سخنوری و فرهیختگی ات چگونه جمع کنم؟! 🤭😊
به مغزم فشار میآورم چشمهایم را میبندم و به تو فکر می کنم. اما با این اوضاع بویایی هیچ بویی برایم تداعی نمی شود. باید به حافظه ذهنی و تصورم از بوها رجوع کنم.🤔😊
تصور کن بعد از یک شب بارانی، وسط بهار، صبح زود از خواب بیدار شوی، در اتاق را باز کنی و دمپایی که از باران دیشب خیس خورده را پا کنی و شلخ شلخ کنان روی سنگفرش های حیاط راه بروی. بعد زیر درختچه ،یاس بنفشی که تازه گل کرده بایستی و چند نفس عمیق بکشی.
بوی خاک باران خورده باغچه که با نسیم صبحگاهی و عطر گل یاس همراه شده را میتوانی استشمام کنی؟
این بویی است که با شنیدن نامت در ذهنم تداعی میشود.😍
تولدت مبارک ته تغاری اردیبهشتی.♥️
.
✍حاج فاطمه جانِ تقوی
.
هدایت شده از javedan.ir
🔴 توصیه حضرت آیت الله جاودان به جهت سلامتی و رفع بلا از ریاست محترم جمهور و تیم همراه در سانحه اخیر:
+ قرائت دعای امّن یجیب
+ به همراه صدقه به تکرار
📱 @javedan_ir
🌐 www.javedan.ir
قرار بود امشب هزارجور عکس از صحنها و گنبد و گلدستهها بذاریم و هی قربون صدقهی صاحبِ این حرم و بارگاه بریم، نقل و نبات روی سر هم بپاشیم و تولدِ خوشگلش رو جشن بگیریم...
ولی خب انگار باید این عکسِ ثبت شده از شبکههای ضریح رو بذاریم و از مولودِ امشب بخوایم خودش سِیّدی که توی این قاب دیده میشه رو به ما برگردونه...💔
.
✍ملیحه سادات مهدوی
https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a
.
ولی تو از بس حقی همیشه در التهاب و مصیبتی، جمهوریِ اسلامیِ عزیز!
.
https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a
شراب و ابریشم...
. ولی تو از بس حقی همیشه در التهاب و مصیبتی، جمهوریِ اسلامیِ عزیز! . https://eitaa.com/joinchat/3329
.
من خدا رو نمیفهمم.
یعنی در این حد و اندازهها نیستم که قرار باشه خدا رو بفهمم.
فقط چیزی که از ظواهرِ امورات عالَم معلومم شده اینه که خدا عزیزهاش رو در مصیبت و بلاهای بسیار میپسنده انگار!
جمهوری اسلامی، تو مگه چقدر برای خدا عزیزی که همواره در بلا و مصیبتی؟!
✍ملیحه سادات مهدوی
https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a
.
ما از همان روز که در خانهی ابوتراب تحصن کردیم و مقابلِ غاصبان ایستادیم، امواج بلا سمتمان گسیل شد.
باید عیارمان شناخته میشد!
صرفِ یک ادعا، خدا ما را قاطیِ هوادارانِ علی نمیپذیرفت!
ما پشتِ علی آمدیم و حادثهها هجوم آورد...
باید محک میخوردیم، سنگِ علی را به سینه زدن به این مفتیها نبود...
التهابِ روزهای مدینه، نقطهی شروعِ التهاباتِ محتومِ سرنوشتِ طرفدارانِ علی شد و ما اولین تابوتی را که روی دوشمان حمل کردیم، تابوتِ فاطمه سلاماللهعلیها بود و با گم شدنِ نشانِ مزارش طعمِ اولین بلاتکلیفی و بیخبری به ما چشانده شد!
و بعد از آن، اضطراب و التهاب و بلاتکلیفی و بیخبری و انتظار و حمل تابوت، دیگر دست از سرِ هواخواهانِ علی برنداشت...
ما هزار و چهارصد سال است که در این احوالیم و هنوز که هنوز است خدا دارد با بلا از پیِ بلا، با کربلا از پیِ کربلا، راهِ مرد را از نامرد جدا میکند!
ما با انقلابِ خمینی، دوباره آمدیم وسطِ صحنِ خانهی امیرالمؤمنین برابرِ غاصبانِ عالَم، قد علم کردیم و از همان آبان ۴۳ که مخفیانه امام را بردند و کسی نفهمید مقصدِ تبعید کجاست، باز بلاتکلیفی و بیخبری و اضطراب و التهاب، سهمِ روزهای ما شد...
ما التهاب روزهای دههی شصت، مصیبتِ ترور رجایی، انفجار دفتر حزب، بیخبریِ مادرانِ رزمندههای مفقودالاثر، اضطرابِ کوی دانشگاه و مصیبتِ فتنهی سبز را به خود دیدهایم... ما حادثهها از سر گذراندهایم و تابوتهای بسیار روی دوش بردهایم که سنگینترینشان برای سردارمان بود و کمرمان زیر بارش شکست اما هر چه هم که بر ما گذشت ما ماندیم و دست از دامن علی نشستیم...
جمهوریِ اسلامی همان صحنِ خانهی علیست که هر کس میانش ایستاد موج بلا او را گرفت...
خدا به این سادگیها ادعای هواخواهیِ حق را قبول نمیکند...
خدا دائم ما را در بیخبری و بلا و سختی میچلانَد تا نشان دهد راهِ عزیزهایش صبر میخواهد و ایمان و پایمردی...
ملتِ ایران در یک بیخبریِ تازه، در یک نگرانیِ بیسابقه، در یک امتحانِ سخت، باز بلاتکلیف و مضطرب بر کرانهی تاریخ ایستاده و خدا باز و باز دارد نشان میدهد که سنگِ عزیزهایش را به سینه زدن به این مفتیها نیست....
و من دارم فکر میکنم جمهوری اسلامی مگر چقدر عزیزِ خداست که اینطور ساعت به ساعتش مغروقِ در بلاست...
✍ملیحه سادات مهدوی
دلم برای آقای رئیسی تنگ شده!
یه حالِ بدی مثل وقتی که الکی الکی دعا میکردیم حادثهی فرودگاهِ بغداد دروغ از آب دربیاد...
https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a
هدایت شده از شراب و ابریشم...
.
مجال نمیکنیم پیرهنهای سیاهمان را چندروزی در کمد بگذاریم. ما امتِ همیشه داغدارِ دائما زخمی...
https://t.me/m_molaie110
.
.
درسته که شهادت هنرِ مردان خداست و درستتره که خدا برای مؤمن جز خیر مقدر نمیکند
ولی ما حالمون بده
خیلی بد...
.
.
دوباره ایران و دوباره داغ و تابوت و تشییع...
دوباره رهبر و دوباره فراقِ رفیق و دل کندنِ بی خداحافظی...
.
سَلامٌ عَلى إِبْراهِيمَ
كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ
إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِينَ
درود و سلام بر ابراهيم
ما اين گونه نيكوكاران را پاداش مىدهيم
همانا او از بندگان مؤمن ماست...
سوره صافات آیات ۱۰۹ الی ۱۱۱
#تسلیت