_مامان بیا یکم برام صحبت کن چند روزیه صداتو خوب نشنیدم +مامان جان،گرسنه نیستی؟ تشنه نیستی؟ _نه مامانی‌.‌‌.. +داداشات حالشون خوبه؟ +تا الان داداش حسن فقط بهم لبخند میزنه ولی گوشه چشماش اشک هست داداش حسینم همش شونه های داداش حسن رو نوازش می کنه و در گوشی چیزی میگه و دوباره بهم لبخند میزنن +داداشات دوست دارن مامان جان _مامان دیشب خیلی از فضه تشکر کردی چرا؟ +اخه قراره مواظبتون باشه تو خونه _مگه خودت مراقب ما نیستی مامان؟ +چرا مامانی،من قول میدم همیشه کنارتم حتی وقتی همسن من شدی بازم من کنارتم _مامان! جون مامان؟ +این لباس چیه؟چند روزی هست شبا پیرهن داداش حسین رو بو می کنی و می خوابی! چرا؟ +زینب،مامان داداش حسین خودش میدونه بابا و داداش حسن هم میدونن اما حالا وقتشه که بهت بگم که ازت می خوام پیش داداش حسین باشی مثل مادر باش _مگه تو مامان داداش حسین نیستی؟ پس چرا من باشم؟ +مامان جونم.ی روزی میاد من نمی تونم داداشاو بغل کنم ببوسمش موهاشو شونه بزنم تو این کارو می کنی مامان؟ _اره مامانی قول میدم +عزیزم.ی روزی میاد داداش حسین تنهای تنهای تنها میشه اون روز خیلی نگاهش کن فکر کن که چشمات دیگه نمیتونه چشمای داداش حسین رو ببینه _باشه مامان +زینب جان ی روزی میاد همه جا شلوغه و می خوان تو و داداش حسین و یار های داداش و اذیت کنن اون روز من نیستم دلداریش بدم تو دلدار باش باشه مامان؟ _باشه مامانی +بیا مادر اینم ی لباس اون روز اینو بده داداشت و زیر گلوش رو ببوس

+زینب جان مامان! _بله مامانی +داداش حسن دلش شکسته خیلی پیشش باش می خواد بره کوچه براش دعا کن و فوت کن بهش _مگه خودت دعا نمیکنی برامون مامانی؟ +چرا دختر قشنگم منم دعا می کنم بابابزرگم دعا می کنه به زودی قراره مامان از دلتنکی دربیاد _مامان می خوای جایی بری؟ اخه هر وقت بابا علی و بابا بزرگ رو میدیدی حالت خوب بود حالا بابا خیلی نگران شده تو هم خوشحال نیستی بابا بزرگ هم که از پیش ما رفت تو کجا میری پس؟ +زینب مامان بیا بغلم ببینم دختر قشنگمو _مامان نمیگی کجا میری؟ +بابا بزرگ دل تنگه مامان جان من میرم و ولی همیشه دعات می کنم دخترم _ینی...چی....مامان +مامان جان نگران نباش بابا علی هست نگران هیچی نباش من همیشه کنارتم دعات می کنم نگات می کنم شبا که می خوابی لالایی می خوانم صبح ها من نگات می کنم وقتی بیدار میشی مثل همیشه حالا برو بازی کن و قول هایی که بهم دادیم یادت نره دختر قشنگ مامان _وقتی میگی مثل همیشه دلم ارومه مامانی چشم میرم ولی شب میشه من تو بغلت بخوابم؟ چند شبه رو بازوهات نخوابیدم +چشمای قشنگی داری مثل پدرت فعلا بازی کن و وقتی برگشتی به راحتی میتونی سرت رو بذاری رو سینم بدون اینکه دردم بگیره قول میدم _اخجون باشه مامانی خداحافظ +خداحافظت دختر خوش عهد مادر

خدایا مادرم را کجا می برند؟ شاید برای شفا می برند

- گل چادر گل دارت ؛ - تب دستای تب دارت - آتیشم زده ..🖤

اقا مارو لایق کن بخواهیمت.... ای پسر فاطمه.... #امام_زمان +دلی

خدایا به علی سوگندت میدهیم..

نگرانم که پس از مردن من برگردی پای تابوت سر بردن من برگردی نکند منتظر مردن مایی اقا منتظرهات بمیرند میایی اقا؟؟ #امام_زمان +دلی

وای... عرض کردیم نبودی سحر طول کشید رفته بودی که بیایی چقدر طول کشید...

📣 دعوت شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی از مردم برای حضور در مراسم تشییع پیکر ۲۰۰ شهید گمنام 🔸شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، با صدور اطلاعیه‌ای از ملت همیشه در صحنه و شهیدپرور ایران اسلامی و تمامی عاشقان حسینی و دلدادگان حضرت فاطمه الزهراء «سلام الله علیها» دعوت کرد، تا فردا در مراسم وداع و تشییع پیکر پاک و مطهر شهیدان گمنام دفاع مقدس شرکت کنند. 🔸پیکر‌های پاک و مطهر ۲۰۰ شهید گمنام تازه تفحص شده ایام دفاع مقدس، صبح روز سه‌شنبه ۶ دی ماه ۱۴۰۱ همزمان با سالروز شهادت حضرت زهرا «سلام الله علیها» از ساعت ۰۸:۰۰ صبح، از مقابل دانشگاه تهران تا معراج شهدای تهران تشییع خواهد شد. #تشییع_شهدای_گمنام #فاطمیه #لبیک_یا_خامنه_ای https://eitaa.com/joinchat/976224256Ca9fc359963 📣 اخبار ریزُ درشتِ تهران👆

فردا میزاری بیام استقبال نوکرات حضرت زهرا؟ 💔

اقا... بارها تاریخ برات تکرار شده... بمیرم برای دل پاره پارت....

آجرک الله... آجرک الله... آجرک الله بقية الله...