eitaa logo
شریف لک زایی
267 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
156 ویدیو
97 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از موسسه اندیشه بهشتی
📋 ارائه فصل "آزادی" کتاب سیاست بهشتی 👤 دکتر شریف لک‌زایی (عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی) 🗓 ۱۷ بهمن، ساعت ۱۸:۳۰ (تا ساعاتی دیگر) 📍 از کانال آپارات اندیشه بهشتی @andishebeheshti
هدایت شده از موسسه اندیشه بهشتی
ارائه دکتر شریف لک‌زایی هم اکنون در حال پخش است https://www.aparat.com/andishebeheshti/live
هدایت شده از Reza Lakzaei
حبیب از زبان حبیب؛ قسمت پنجم من گفتم ما اخلال گري نکرديم. پرسيد نکرده‏ ايد؟ گفتيم نه. ناراحت شد و با عصبانيت و تهديدآميز گفت نشانتان مي‏دهم. از روي صندلي بلند شد و آمد اين طرف ميز و دستش را فرو کرد در جيب کتش و يک راست با گام‏هايي بلند و سريع رفت به طرف در و کليد انداخت و در اتاق را قفل کرد. ما هم هاج و واج به او نگاه مي‏کرديم و از خودمان مي‏پرسيديم يعني مي‏خواهد چکار کند. برگشت و پشت ميزش نشست و گوشي تلفن را برداشت و شماره‏اي را گرفت. از صدايش که گفت: الو شهرباني؟ فهميديم زنگ زده شهرباني. به کسي که گوشي را برداشته بود با خونسردي و البته تا حدودي پيروزمندانه گفت سه تا اخلال‏گر در دفترم هستند، بياييد اينها را دستبند بزنيد و ببريد. بعد هم خداحافظي کرد و گوشي را گذاشت. دو تا مأمور با دستبند از شهرباني آمدند در اين فرصتي هم که آنها آمدند؛ اين آقا يک گزارش کتبي عليه ما نوشت. من هم در اين فاصله دو سه تا از آيات قرآن را که حفظ بودم برايش خواندم و گفتم اين کارهايي که مي‏کني، کارهاي درستي نيست. به نظرم همين آيه «أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُم‏؛ آيا مردم را به نيکى فرمان مى‏دهيد و خود را فراموش مى‏کنيد» را خواندم. يکي دو آيه ديگر هم بود که الان يادم نيست کدام آيات بودند که البته با همين قضيه سنخيت داشتند. گفتيم که خودت مي‏داني که اين حرف‏هايي که به ما مي‏گويي دروغ است و خودت به حرف‏هاي خودت عمل نمي‏کني و اين کار، درست نيست. اين حرف‏هايي هم که به ما مي‏گويي تهمت است. شما اگر نماز مي‏خواني خداوند مي‏فرمايد «إِنَّالصَّلاةَتَنْهیعَنِالْفَحْشاءِوَالْمُنْكَرِوَلَذِكْرُاللَّهِأَكْبَر؛ نماز از كار زشت و ناپسند باز مى‏دارد، و قطعاً ياد خدا بالاتر است‏.» اين طوري دو سه آيه خواندم. نتيجه ‏اش اين شد که بيشتر عصباني شد. بعد مأمورين شهرباني آمدند. گزارش را داد دست آنها و گفت بله اينها اخلال‏ گري کرده ‏اند و من گفته‏ ام تعهد بدهيد، تعهد هم نمي‏دهند و بر اخلال‏ گريشان تأکيد دارند. لذا اينها را شما ببريد شهرباني. بچه ‏ها که رفتند بيرون، نفر آخر من بودم، دم در که رسيدم و وقتي که من هم مي‏خواستم از دفترش بيرون بروم، يک دفعه شنيدم که رئيس به مأمورين شهرباني مي‏گويد من مي‏خواهم اينها را بترسانم. من هم اين حرفش را شنيدم. البته به هيچ کس، هيچ حرفي نزدم. مأمورين به ما گفتند شما را دستبند بزنيم يا خودتان مي ‏آييد؟ من گفتم هر طور که شما دوست داريد، دستبند مي‏زنيد، بزنيد. نمي‏زنيد، نزنيد. بعد گفتند خيلي خوب، شما را دستبند نمي‏زنيم. شما برويد شهرباني. شهرباني هم نزديک آموزش و پرورش بود، گفتند شما برويد ما هم مي ‏آييم. ما هم با پاي خودمان رفتيم شهرباني. حدود دو ساعتي که در شهرباني بوديم همين طوري نشسته بوديم و کسي هم چيزي به ما نمي‏گفت و حرفي نمي‏زد. ما در دفتر افسر نگهبان نشسته بوديم که تلفن زنگ خورد. رئيس آموزش و پرورش پشت خط بود. ظاهراً پرسيد که بچه ‏ها هنوز پشيمان نشده ‏ا‏ند؟ آنها هم جواب دادند نخير! پشيمان نشده‏اند. بعد که فهميد ما پشيمان نشده‏ ايم به افسر نگهبان گفته بود بگو فلاني مي‏گويد بياييد آموزش و پرورش. ما گفتيم که آموزش و پرورش نمي‏رويم. افسر نگهبان که منتظر بود ما با خوشحالي بلند بشويم و از شهرباني بزنيم بيرون، با تعجب پرسيد چرا نمي‏رويد؟ گفتيم از ما شکايت کرده‏ اند و بايد به اين شکايت رسيدگي شود، ما به آموزش و پرورش کاري نداريم و آموزش و پرورش هم نمي‏رويم. حدود يک ساعتي که آنجا بوديم ديديم خود رئيس آموزش و پرورش با پيکان سفيد رنگش آمد شهرباني. آمد پيش ما و گفت بياييد برويم. گفتم نه! ما جايي نمي‏رويم. بعد خواهش و تمنا کرد و ما را سوار ماشينش کرد و برد آموزش و پرورش. دوباره گفت ببينيد! ما همشهري هستيم؛ بد است که پايتان به شهرباني باز شود؛ ديديد که من آمدم دنبالتان و از شکايتم صرف نظر کردم، تعهد بدهيد و برويد. ما گفتيم چون کار خلافي نکرده ‏ايم تعهد نمي‏دهيم. او اصرار داشت که تعهد بگيرد ما هم مي‏گفتيم تعهد نمي‏دهيم. احتمالاً چون اول گفته بود تا زماني که به اين دانش آموزان نامه نداده‏ام اينها را به مدرسه راه ندهيد؛ مي‏خواست به قول معروف کم نياورد. يکي دو ساعت صحبت کرديم و باز جلسه تعطيل شد. شد روز بعد. چهار، پنج روز همين طوري طول کشيد.
📋 ارائه فصل "آزادی" کتاب سیاست بهشتی 👤 دکتر شریف لک‌زایی (عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی) 📍 از کانال آپارات اندیشه بهشتی https://www.aparat.com/v/hFQfO
اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ بِالتَّجَلِی الاَْعْظَمِ فی هذِهِ اللَّیْلَةِ مِنَ الشَّهْرِ الْمُعَظَّمِ، وَالْمُرْسَلِ الْمُکَرَّمِ، اَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّد وَآلِهِ، وَاَنْ تَغْفِرَ لَنا ما اَنْتَ بِهِ مِنّا اَعْلَمُ، یا مَنْ یَعْلَمُ وَلا نَعْلَمُ، اَللّهُمَّ بارِکْ لَنا فی لَیْلَتِنا هذِهِ، اَلَّتی بِشَرَفِ الرِّسالَةِ فَضَّلْتَها، وَبِکَرامَتِکَ اَجْلَلْتَها، وَبِالْمَحَلِّ الشَّریفِ اَحْلَلْتَها. عید نورانی مبعث رسول الله الاعظم صلوات الله علیه و آله را به همه شما مومنان و ارادتمندان آن پیامبر رحمت ص تبریک می گویم. https://eitaa.com/shariflakzaei
هدایت شده از موسسه اندیشه بهشتی
📷 | پخش آنلاین ۱۷ بهمن 📖 ارائه فصل آزادی از کتاب «سیاست بهشتی» 👤 دکتر شریف لک‌زایی عضو هیئت علمی پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی 📋 برخی از مباحث مطرح شده در ارائه دکتر لک‌زایی: - مبانی آزادی - معنای آزادی از نظر شهید بهشتی - شهید بهشتی و آزادی مثبت و منفی - اقسام آزادی 🎬 برای مشاهده این قسمت کلیک کنید. @andishebeheshti
شریف لک زایی: آزادی در ذات انقلاب اسلامی وجود داشته و انقلاب اسلامی هم با آزادی تداوم پیدا می کند https://andishehma.com/%d8%b4%d8%b1%db%8c%d9%81-%d9%84%da%a9-%d8%b2%d8%a7%db%8c%db%8c%d8%a2%d8%b2%d8%a7%d8%af%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d8%b0%d8%a7%d8%aa-%d8%a7%d9%86%d9%82%d9%84%d8%a7%d8%a8-%d8%a7%d8%b3%d9%84%d8%a7%d9%85%db%8c/
@shervamusiqiirani - آزادی - استاد شهرام ناظری.mp3
4.62M
🍂🌺🍂 🌺 آن زمان كه بنهادم سر به پای آزادی دست خود ز جان شستم از برای آزادی تا مگر به دست آرم دامن وصالش را می دوم به پای سر در قفای آزادی با عوامل تكفیر صنف ارتجاعی باز حمله میكند دایم بر بنای آزادی در محیط طوفای زای ، ماهرانه در جنگ است ناخدای استبداد با خدای آزادی دامن محبت را گر كنی ز خون رنگین می توان تو را گفتن پیشوای آزادی 🎶🎶🎶🎶🎶 به زندان قفس مرغ دلم چون شاد می گردد مگر روزی که از این بند غم آزاد می گردد تپیدن های دلها ناله شد آهسته آهسته رساتر گر شود این ناله ها فریاد می گردد ز اشک و آه مردم بوی خون آید که آهن را دهی گر آب و آتش دشنه و فولاد می گردد دلم از این خرابی ها بود خوش زان که می دانم خرابی چون که از حد بگذرد آباد می گردد ز بیداد فزون آهنگری گمنام و زحمتکش علمدار علم چون کاوه ی حدّاد می گردد 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🆔 @shervamusiqiirani