eitaa logo
🌷🌷شرمنده ایم شهدا🌷🌷
123 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
162 ویدیو
9 فایل
بسم رب الشهداء این کانال برای علاقمندان به خاطرات شهدا ایجاد شده است.
مشاهده در ایتا
دانلود
 امام على عليه السلام : اَلشَّرَفُ بِالهِمَمِ العاليَةِ لا بِالرِّمَمِ الباليَةِ؛ شرافت به همّت هاى بلند است نه به استخوان هاى پوسيده. تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص448 ، ح10273
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زمان جنگ، بیش تر منطقه بود. کم تر می آمد خانه. وقتی هم که می آمد، شب می ماند، صبح می رفت. گاهی به اندازه ی یک سرباز هم مرخصی نمی آمد. جنگ که تمام شد، فرصتش بیش تر شد. فهمید که با ما رابطه ندارد. رابطه داشت، اما صمیمانه نبود؛ آن جور که باید، رابطه ی پدرفرزنده ی. که بتوانیم راحت حرف هامان را بهش بگوییم. خودش این رافهمیده بود. صبح ها بعد از نماز، جلسه داشتیم ؛ نیم ساعت، سه ربع. قبل از این که برویم مدرسه. می گفت: درباره ی هر چی که فکر می کنی راحت تری، حرف بزن. هر چی دلت می خواد بگو. اواخر به آن چیزی که می خواست، رسید؛ با هم صمیمی شده بودیم. درمورد مسایل مختلف حرف می زدیم. درست مثل یک پدر و فرزند. تازه به آن لحظات شیرین رسیده بودیم، که همه چیز تمام شد. انگار بیش ترقسمت نبود. یادگاران، جلد 11 کتاب شهید صیاد، ص 45
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زياده روي در عبادت ! عمرو بن العاص دو پسر داشت يكي به نام عبداللّه و ديگر محمد ، پسر دومي يعني محمّد هم تيپ پدرش بود اهل دنيا و دنياپرست و رياست طلب و هميشه به پدر خود توصيه مي نمود كه هرگز به جانب علي نرو كه از وي خيري نخواهي ديد و در عوض از پيوستن و كمك به معاويه هيچگاه كوتاهي مكن . اما عبداللّه بعكس محمّد نجيب بود و هنگامي كه پدرش عمر با او مشورت مي نمود پدر را به جانب علي (ع ) ترغيب مي نمود . عبداللّه به جنبه هاي عبادي نيز تمايلي داشت يك روزي پيامبر(ص ) در راه به او رسيد و فرمودند : عبداللّه ! به من چنين خبر داده اند كه تو شبها تا صبح عبادت مي كني و روزها را روزه مي گيري ؟ عرض كرد : بله يا رسول اللّه ، درست همين طور است ! حضرت فرمودند : ولي من چنين نيستم و قبول هم ندارم و اين درست نيست . (206) انسان بايد معتدل باشد افراط و تفريط نكند همه چيزش هماهنگ باشد ، هم عبادتش به اندازه باشد هم بكار و زندگي اش برسد ، هم روابط اجتماعي اش را حفظ كند تا بشود انسان كامل .
نماز شب پر ماجرا سرش میرفت نماز شبش نمی رفت هر ساعت برای قضای حاجت برمی خاستیم در حال رازو نیاز وسوزو گداز بود.گریه می کرد مثل ابر بهار،با بچه صحبت کردیم.باید به فکر چاره ای می افتادیم،راستش حسودیمان می شد.ما نماز صبح را هم زورمان می آمد بخوانیم آن وقت او نافله به جا می آورد. تصمیم مان را عملی کردیم .در فرصتی که به خوابی عمیق فرو رفته بود یک پای او را به جعبه مهمات که پر از ظرف وقاشق وچنگال بود گره زدیم بنده خدا از همه جا بیخبر ،نیمه شب از جایش برمی خیزد که برود تجدید وضو کند تمام آن وسایل که به هیچ چیز گیر نبود با اشاره ای فرو میریزد روی دست وپایش. تابه خودش بجنبد از سر وصدای آنها همه سراسیمه از جابرخاستیم وخودمان را زدیم به بی خبری : برادر نصف شبی معلوم است چه کار میکنی؟ دیگری :چرا مردم آزاری میکنی ؟آن یکی:آخر این چه نمازی است که می خوانی واز این حرفها.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پيامبر صلى الله عليه و آله: اِنَّ الغَضَبَ مِنَ الشَّيطانِ وَاِنَّ الشَّيطانَ خُلِقَ مِنَ النّارِ وَاِنَّما تُطفَأُ النّارُ بِالماءِ فَاِذا غَضِبَ اَحَدُكُم فَليَتَوَضَّ؛ خشم از شيطان و شيطان از آتش آفريده شده است و آتش با آب خاموش مى شود، پس هرگاه يكى از شما به خشم آمد، وضو بگيرد. (نهج الفصاحه، ح 660)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آمده بود بیمارستان. کپسول اکسیژن می خواست ؛ امانت، برای مادرمریضش. سرباز بخش را صدا زدم، کپسول را ببرد. نگذاشت. هرچه گفتم: امیر، شما اجازه بفرمایید. قبول نکرد. اجازه نداد. خودش برداشت. گفت: نه ! خودم می برم. برای مادرمه. یادگاران، جلد 11 کتاب شهید صیاد، ص 70
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خطر تحريف يك نفر از علما نقل مي كرد : كه در ايام جوانيش مداحي از تهران به مشهد آمده بود و رزها در ((مسجد گوهر شاد)) يا در صحن مي ايستاد و شعر مي خواند مديحه مي خواند از جمله غزل معروف منسوب به حافظ را مي خواند : اي دل ! غلام شاه جهان باش و شاه باش پيوسته در حمايت لطف آله باش قبر امام هشتم و سلطان دين رضا از جان ببوس و بر در آن بارگاه باش اين آقا براي اينكه او را دست بيندازد ، رفته بود و به آن مداح گفته بود : آقا چرا اين شعر را غلط مي خواني ؟ بايد اينطور بخواني : قبر امام هشتم و سلطان دين رضا از جان ببوس و بر در آن ، بار كاه ، باش يعني وقتي به در حرم رسيدي همانطور كه يك بار ((كاه )) را از روي الاغ به زمين مي اندازند ، تو هم فورا خودت را به زمين بينداز . از آن پس ، هر وقت مداح بيچاره ، اين شعر را ميخواند ، بجاي ((بارگاه )) مي گفت بار كاه و خود را هم به زمين مي انداخت . اين را مي گويند تحريف ، گر چه تحريف درجاتي دارد يك وقت تحريف در شعر حافظ است و اين چندان اهميتي ندارد و يك وقت تحريف در يك موضوع بزرگ اجتماعي و يا اعتقادي است كه اين خيلي خطر ناك است . ولي البته حتي در يك كتاب ادبي و يا شعر با ارزش هم نبايد تحريف كرد .