مجلسپدر
🍂🍁🍂
مرازیباگلی بابا توبودی
چراغ محفلم بابا توبودی
پس ازتوگل دگربویی نداره
اخ گل بی بوبه تن بویی نداره
اخی کسی درزندگی بابانمیشه
اخ کسی مثل پدرپیدانمیشه
اخ بابا بگردم کوه به کوه دره به دره
مثال اهویی گم کرده بچه
مگرماهی شدی رفتی به دریا
بابا مگراهوشدی رفتی به صحرا
اخ بابا درخت غم به جونم کرده ریشه
به درگاه خدانالم همیشه
🍂🍁🍂
*فایز دشتی* وستاره *سهیل*
که نام یکی از ستارههای پرفروغ منظومه شمسی است. این ستاره سالی یکبار طلوع میکند و در کشور یمن برای اولینبار قابل رویت است و نزدیکترین نقطه در کره زمین به ستاره سهیل سرزمین یمن در جنوب عربستان است.
در بوشهر، ستاره سهیل را از بیست شهریورماه از بالای قلعهی ریشهر که در جنوب شبه جزیره قرار دارد، میتوان مشاهده کرد. در بوشهر زمانی که ستاره سهیل طلوع میکند، تِک هوا شکسته و هوا کمکم رو به خنکی میرود.
در سرزمین یمن درست بر عکس بوشهر، هنگام طلوع ستاره سهیل گرما و حرارت به اوج خود میرسد. در جنوب ایران با طلوع این ستاره اتفاقات جوی بسیار مهمی در دریا و خشکی رخ میدهد . در دوران قدیم که کارخانههای چرمسازی وجود نداشته در کشور یمن، پوستها را بالای کوه قرار میدادند. تا زمانی که سهیل طلوع میکند گرما و حرارتش باعث سوختن و پرداختن و رسیدهشدن چرم شود. بلغار نوعی چرم محکم و بسیار مرغوب بوده که با این عمل بهدست میآمده است.
چرمهایی از قبیل ادیم، تیماج و دیگر نوع چرم هم در زمره چرم بلغار قرار میگرفته است.
ستاره سهیل شانزده برابر خورشید بوده و سی برابر آن گرما و حرارت تولید میکند و چون خیلی از کره زمین فاصله دارد، گرما و حرارتاش به زمین نمیرسد.
فایز دشتی در چند دوبیتی بسیار عاشقانه به این ارتباط اشاره دارد:
سهیل اندر یمن بلغار سوزد / دل عاشق ز هجر یار سوزد
سهیل اندر یمن سالی به یکبار/دل فایز دمی صدبار سوزد
مهی از قبله آمد در شب تار/شفق روشن شده از حسن دلدار
ز استشمام زلف یار فایز/جهان یکسر بسوزد همچو بلغار
یک ضربالمثل هم هست که میگوید :ستاره سهیل شدی، خیلی کم پیدایی!!
👌🏽💐👌🏽💐👌🏽
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
اسماعیل خوش صوت
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
ناخدا علی ستوده
مراسمترحیم، و ،ختم، و تشییع، جنازه،
*🖤دشتی مراسم ختم🖤*
*دلی دارم غریب و بی نشونه*
*مثالِ بلبلی بی آشیونه*
*فلک تیرم نزن که من غریبم*
*من از این دار فانی بی نصیبم*
*فلک از حالِ محزونم چه دانی*
*که این دردیست در جانم نهانی*
*بزن نی زن ندارم نای خواندن*
*در این عالم ندارم پای ماندن*
*بهار عمر من رو به زَواله*
*نمی دانی درون من چه حاله*
*غمی دارم به جانم آید هر شب*
*بسوزد سینه از یادش لبالب*
*خداوندا همه شب من بسوزم*
*ندارد کس خبر از حال و روزم*
*تن بیمار من لبریز درده*
*فلک با این دل زارم چه کرده*
*الا(هستی)تویی گویا زِ حالم*
*بخوان(صمدی )تا من هم بنالم*
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
اسماعیل خوش صوت