🧿 انگلستان و صهیونیسم در ایران
✴️ یکی از عوامل مهم در تشدید فعالیتهای صهیونیسم در ایران، اقدامات ارتش انگلیس در زمینهسازی برای مأموران صهیونیستی بود. این کشور که خود مهمترین پشتیبان در اعلام موجودیت اسرائیل بود، در طول دوران استعماری خود در ایران، تلاشهای زیادی برای ارتقای جایگاه صهیونیسم در ایران نمود.
«عزری علاوه بر اشاره به تبلیغات صهیونیستی مأموران اعزامی سازمان جهانی صهیونیسم و تشکلهای صهیونیستی در ایران، اعتراف میکند که ارتش انگلستان در ایران در دوران جنگ جهانی دوم، پوشش مناسب و لازم را برای فعالیت مأموران صهیونیست فراهم میکرده است: [سرگرد] ایسرائیل ایلنائه در زمستان 1945-1944 پیام خوشش را با یک کامیون بارکش ارتش بریتانیا به اصفهان آورد. او نامههایی از شادروانان اسحاق بن صوی و موشه [موسی] طوب بنیانگذار جنبش صیونیستی در تهران با خود داشت. گویا این که کنسولگری بریتانیا برای میهمانداریاش پیشبینیهایی کرده بود ولی برتر دید میهمان خانواده ما شد. پدرم [صیون] با او به زبان فرانسه گفت و گو میکرد. او یک حلقه فیلم سی دقیقهای با خود آورده بود [به نام] «سرزمین امروز اسرائیل»؛ که گویای کشاورزی و آبیاری نوین، بناهای تازه و خودجوش مردم برای ساختن سرزمینشان بود. ... سالن کنیسای ملانیسان را برای نمایش فیلم برگزیدیم که پشت سر هم تکرار شد.»
عکس؛ دیدار فرح پهلوی با مئیر عزری نماینده رسمی اسرائیل در ایران
منبع:محمدتقی تقیپور، ایران و اسراییل در دوران سلطنت پهلوی، جلد 1، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1390، ص 75
کانال تحلیلی شطرنج سیاست🌤🌤☀️
@shatranjsiasat
❎ بخش دوم مقاله «آن چه اوکراین به آن نیاز دارد صلح است نه یک جنگ فرسایشی طولانی»
استفان والت
فهرن پالسی
❇️ در واقع، همانطور که "گالن جکسون" در کتاب جدید فوق العاده اش تحت عنوان صلح" از دست رفته نشان میدهد رهبران شوروی بارها سعی کردند واشنگتن را به برگزاری یک کنفرانس صلح جامع در مورد خاورمیانه دعوت کنند که در آن هر یک نقش مساوی را ایفا کنند، اما مخالفت ایالات متحده مانع از تحقق آن ایده شد.
❇️ توافقی که به طور مشترک با میانجی گری ایالات متحده و چین حاصل شود نیز به احتمال زیاد دوام خواهد آورد، زیرا کمتر احتمال دارد مسکو و کی یف از توافقی که توسط پشتیبانان شان حاصل شده صرفنظر کنند. بنابراین، اگر چین و ایالات متحده واقعا بخواهند یک راه حل صلح را در مورد اوکراین تنظیم کنند دلایلی وجود دارد که فکر کنیم چنین تلاشی میتواند موفقیت آمیز باشد. البته این بدان معنا نیست که چنین اقدامی کار آسانی باشد. برقراری آتش بس ممکن است نسبتا ساده باشد، اما این امر باعث میشود روسیه کنترل بخش عمده سرزمینهایی را که ادعا میکند به خاک خود ضمیمه کرده در اختیار بگیرد و یک درگیری منجمد ناپایدار ایجاد کند.
❇️ یک معاهده صلح واقعی مستلزم توافق بر روی مجموعهای از مسائل پیچیده (مانند مرزها، کمکهای بازسازی، بازگرداندن اسرا، پاسخگویی در مورد جنایات جنگی، تضمینهای امنیتی، ترتیبات ترانزیتی برای دریای سیاه و دریای آزوف) است. حل و فصل هیچ یک از این موارد آسان نخواهد بود. دولت بایدن باید از شعارهای پیشین خود درباره لزوم پیروزی اوکراین در جنگ علیه روسیه عقب نشینی کند و بدون شک هرگونه تلاشی در این راستا باعث انتقاد شدید متحدان جنگ طلب امریکا در ناتو به ویژه کشورهای شرق اروپا و هم چنین مقاومت برخی (اگر نه اکثر) اوکراینیها خواهد شد.
❇️ علاوه بر این، مقامهای امریکایی ممکن است از اعطای موقعیت برابر به پکن در این تلاش بیزار باشند و بدون شک نگران هستند که دادن نقش کلیدی به پکن در پایان دادن به جنگ تعامل مجدد آن کشور با اروپا را تسهیل میکند و تلاش طولانی مدت برای متحد کردن دموکراسیهای جهان را تضعیف خواهد کرد. در مقابل پکن نیز در معرض خطرات آشکاری قرار دارد: پایان دادن به جنگ دست امریکا را برای تمرکز بر آسیا باز خواهد گذاشت که احتمالا آخرین چیزی است که "شی جین پینگ" رئیس جمهور چین میخواهد. با این وجود، تداوم جنگ یا به عبارت دقیقتر عدم تلاش جدی برای پایان دادن به آن از دید سایر نقاط جهان به سختی قابل دفاع خواهد بود. به همین دلیل است که دولت بایدن باید این ایده را جدی بگیرد. دست کم درخواست از چین برای همکاری مشترک به منظور کار بر روی یک راه حل صلح چین را مجبور میسازد به جای محدود کردن خود به "پیشنهادات صلح" بی معنی آن کشور که هیچ بازیگری آن را جدی نمیگیرد پیشنهاد امریکا برای همکاری در یک ابتکار عمل صلح مشترک را بپذیرد. در آن صورت اگر چین در مقابل درخواست امریکا این موضوع را نپذیرد توخالی بودن تعهد ادعایی اش به صلح آشکار خواهد شد. صرفا به همین دلیل چین ممکن است آن درخواست را جدی قلمداد کرده و برای کمک کردن و همکاری موافقت کند. اگر این ابتکار عمل موفق باشد مزایای همکاری قدرتهای بزرگ آشکار خواهد شد.
❇️ آیا این سناریو کارآمد است؟ من نمیدانم. صادقانه بگویم من گمان میکنم که شرایط دست کم در لحظه کنونی مساعد نیست و چنین پیشنهادی به نوعی جهش تخیلی نیاز دارد که در سالیان اخیر در میان دیپلماتهای آمریکایی کمتر مشاهده شده است. با این وجود، گزینههای اصلی بدتر به نظر میرسند و باعث میشود هزینههای تلاش برای همکاری و شکست آن اندک به نظر برسند. امیدوارم اگر بایدن تمایلی به ایدهای که مطرح کردم از خود نشان ندهد ایده بهتری در ذهن داشته باشد. بی صبرانه مشتاق خواهم بود تا ببینم آن ایده چیست.
منبع
https://foreignpolicy.com/2023/04/18/ukraine-russia-china-united-states-peace-ceasefirehttps://foreignpolicy.com/2023/04/18/ukraine-russia-china-united-states-peace-ceasefire//
کانال تحلیلی شطرنج سیاست🌤🌤☀️
@shatranjsiasat
6.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚡️سناتور آمریکایی:
🔻اگر چین در رقابت با ما در آفریقا پیروز شود، ما باید برای از دست دادن تمام دنیا آماده شویم!
کانال تحلیلی شطرنج سیاست🌤🌤☀️
@shatranjsiasat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹آمریکاییها میلیاردها به من رشوه دادند که حقیقت را گزارش نکنم. همهی ما آموزش دیدهایم که طرفدار اروپا و آمریکا باشیم.
🔸سوال شما این بود که آیا این فقط در مورد روزنامهنگاران آلمانی صدق میکند؟ نه من فکر میکنم این مورد به ویژه در مورد روزنامهنگاران بریتانیایی صدق میکند
زیرا آنها رابطهی بسیار نزدیکتری دارند.
🔹در مواردی استرالیاییها و روزنامهنگارن نیوزلندی، تایوانی و بسیاری دیگر از کشورها مانند کشورهای عربی مانند اردن و عمان، افرادی را پیدا میکنید که ادعا میکنند روزنامهنگاران محترمی هستند، اما اگر پشت سر آنها را نگاه کنید، متوجه میشوید که آنها عروسکهای خیمه شببازی سازمان اطلاعات مرکزی هستند.
کانال تحلیلی شطرنج سیاست🌤🌤☀️
@shatranjsiasat
♦️ ژاپن و کره ی جنوبی از اوکراین درس گرفته اند
🔸 تلاش در جهت دستیابی به بمب اتمی
🔸 چرا نزدیک ترین کشورها به آمریکا به بمب اتمی فکر میکنند؟
🔺 مسئله ی جنگ اوکراین و مسائل پیرامونی آن نگاه بسیاری از کارشناسان را به مسائل به شکل ویژه ای تغییر داده است. امروز بسیاری یقین دارند که اوکراین اگر کشوری اتمی بود هرگز مورد حمله ی روس ها قرار نمی گرفت.
خود اوکراینی ها میگویند بمب اتمی به کنار اگر موشک برد بلند داشتیم هم کسی جرات حمله به ما را به ذهنش راه نمیداد.
بر همین اساس درک بسیاری در دنیا به شکلی تغییر کرده که تنها عامل بازدارندگی را داشتن تسلیحات اتمی میدانند.
🔺در ماه های اخیر و در همین راستا اظهار نظرهایی از سوی مقامات کره جنوبی مطرح شده که تاکید بر ضرورت استفاده از سلاح اتمی دارد.
بر اساس این اظهارات کره ای ها میگویند یا آمریکا باید ما را به این سلاح مجهز کند یا ما باید به سمت ساخت آن حرکت کنیم.
در ژاپن هم عینا همین موارد مطرح میشود با یک تفاوت کوچک.
تفاوت ماجرای ژاپن و کره این است که آمریکایی ها بر این باور اند که این کشور اگر اراده کند میتواند در زمانی کوتاه تا چند هزار بمب هسته ای را بسازد. این مسئله برای اولین بار زمانی به طور جدی مطرح شد که ژاپن برای تامین سوخت هسته ای خود فعالیت هایی انجام داد و کمی بعد تر توجه همگان به میزان پلوتونیم این کشور جلب شد.
🔺 مسئله ی اصلی که حالا توجه خیلی ها به آن جلب شده این است: بر اساس آنچه که رسانه ها به عنوان "حقایق دنیا" برای مخاطب ساخته اند.
این طور به نظر میرسد که آمریکا ابر قدرت دنیاست و هرکسی به هر اندازه به او نزدیک تر باشد از بابت امنیت باید خیال راحت تری داشته باشد.
بررسی وضعیت عربستان سعودی (متحدِ در یمن مانده ی آمریکا) و وضعیت ژاپن و کره جنوبی نشان میدهد که ماجرا برعکس است. این کشورها (به ویژه کره جنوبی و ژاپن) که سالها به طور حداکثری در حوزه ی نظامی کار را به اصطلاح با آمریکا بسته بودند حالا بیشتر از همه احساس نا امنی میکنند.
ماجرای آنها البته با دیگر کشورها کمی متفاوت تر است.
🔺آنها وقتی مسئله ی اوکراین را می بینند تصور میکنند اگر روزی قرار باشد در جایگاه اوکراین برای یک کشور دیگر قرار بگیرند ، هرگز نمی توانند روی امریکا به عنوان کشوری که میتواند به آنها کمک کند حساب کنند.
نکته جالب آنجاست که مسئولان کره جنوبی پیرامون این مسئله در دو بخش تفکیک قائل میشوند:
1️⃣ آمریکا میتواند کمک کند یا نه؟
2️⃣ آمریکا میخواهد کمک کند یا نه؟
🔺 آنها میگویند: میتواند کمک کند اما مسئله ی اوکراین نشان میدهد که باید در اینکه آمریکا واقعا قصد کمک کردن داشته باشد (به این معنا که کشور را به تسلیحات بازدارنده ای مسلح کند که تداوم نبرد را برای طرف مقابل پر هزینه کند) تردید ایجاد کرد...
ایران از جمله کشورهایی است که در سالهای اخیر در مقایسه با دیگر کشورها بیشترین تقابل را با آمریکا داشته ، همواره از سوی امریکا تهدید شده و کمترین ارتباط نظامی-تسلیحاتی را با این کشور داشته است.
🔺 مسئله اینجاست که حالا نزدیک ترین کشورها به آمریکا(به ویژه در آسیا) تصور میکنند که راه درست در حوزه ی "تولید قدرت" همانی است که ایران رفته، نه راه اعتماد به آمریکا ...
ماجرای جنگ اوکراین ، "تولید قدرت" ، ساخت ابزار بازدارنده و چیزهایی از این دست را از هر زاویه که ببینیم یک نکته نباید فراموش شود:
در دنیای بی رحم امروز هرکشوری که از تمام ابزارها برای قدرتمند شدن بهره نبرد فرمان بردار شدن را باید بپذیرد...
کانال تحلیلی شطرنج سیاست🌤🌤☀️
@shatranjsiasat
🔴انتخابات آمریکا از نگاه مجله سوئیسی
🔹 چرا آمریکا روز به روز رو به افول است!؟ این انتخابات انتخاب بین بدتر و بدترین است و به این حالت هم ادامه خواهد داد
کانال تحلیلی شطرنج سیاست🌤🌤☀️
@shatranjsiasat
🟠 تحلیل تاریخی و کاربردی🔵
🟡 تحلیلی متفاوت از رویارویی غرب و روسیه
۱۵۰۰ سال گسترش «ناتو» به سمت شرق (۲)
✳️ وایکینگ ها بر خلاف باور عمومی متعلق به یک نژاد خاص نبودند. این مردمان هسته اصلی جمعیتی مناطقی چون فنلاند، استونی، دانمارک، نروژ و سوئد را تشکیل می دادند. در آن زمان البته وایکینگ ها چندان مورد قبول اروپاییان در غرب نبودند. نه بخاطر اینکه رقیب یکدیگر به حساب می آمدند بلکه بیش تر بخاطر اینکه اروپاییان معتقد بودند که وایکینگ ها افراد «غیر متمدن» هستند. این هم عبارتی بود که کاتولیک ها در آن زمان برای غیر مسیحیان به کار می بردند.
✳️ دلایلی مختلفی برای انگیزه این مردمان برای دریانوردی و حرکت به نقاط دیگر در اروپا و آسیا ارائه می شود، اما دو احتمال قوی تر وجود دارد که گسترش حضور وایکینگ ها در مناطق دوردست را بهتر توجیه میکند: یکی افزایش جمعیت در محل های سکونتی آن ها در شمال بود که باعث می شد تا به دنبال زمین های دیگر باشند و دیگری هم تلاش این مردمان برای به دست آوردن ثروت بیش تر بود که به آن ها انگیزه دریانوردی در نقاط دوردست را می داد. در بیش تر موارد، وایکینگ ها حتی به دنبال اشغال زمین نبودند و فقط به غارت شهرها (حتی شهرهایی مثل پاریس، سویا، نانت و پیزا به دست آن ها غارت شدند) بسنده می کردند. به طور سنتی، این افراد وابسته به دریا و سوداگر بودند و خیلی پیش نمی آمد که به دنبال تسلط بر زمین و یا کشت آن، جز در موارد ضروری، باشند.
✳️ اما وارنگیان چه کسانی بودند؟ وارنگیان در واقع نامی بود که غربی ها به وایکینگ ها داده بودند. بر اساس کتاب «قصه سالیان گذشته» که اصلی ترین منبع، اما نه ضرورتا دقیق ترین منبع در تفاسیر تاریخی اسلاوهای شرقی به حساب میآید، گروهی از وارنگی ها/وایکینگ ها به نام «روس» در تاریخ ۸۶۲ میلادی به دعوت قبایل اسلاو که با یکدیگر اختلاف داشتند قبول کردند تا اولین حکومت روس کیف را در نووگورود تاسیس کنند و بدین ترتیب بر اسلاوها، فنلاندی ها و دیگر مردمانی که در شمال روسیه کنونی ساکن بودند حکمرانی کنند. روریک، اولین حکمران روسیه و نام همان فردی بود که درخواست مهمانان خود برای حکومت بر آن ها را قبول کرد. وی به همراه فرزندان خود به سمت جنوب حرکت کرده و سلسله روریکوویچ ها را تاسیس کرد، همان سلسله ای که توانست تا قرن هفدهم میلادی بر روسیه حکومت کند!
✳️ با گسترش مناطق تحت سلطه روس ها در جهات مختلف جغرافیایی، تمرکز آن ها بر منطقه اصلی سرزمینی خود یعنی مناطق شمالی از دست رفت. از طرفی دیگر، به دلیل افزایش مراودات تجاری و سیاسی با بیزانس که قبل از تشکیل دولت روس شروع شده و بعد از سلسله روریکوویچ ها شتاب گرفته بود، نقطه ثقل حکومتی روس ها کم کم به طرف جنوب حرکت کرده و در کیف مستقر شد (اصلا همین ارتباط با بیزانس دلیل اصلی انتخاب مسیحیت ارتدوکس از طرف حاکم روس ولادیمیر بود که تا به امروز دین اکثریت مردم در روسیه به شمار می رود).
سیاست نگاه به جنوب از یک طرف و پیشرفت صنعتی در غرب اروپا از طرفی دیگر باعث شد تا روس ها از شمال فاصله بگیرند و جا را برای مردمان آلمانی باز کنند که با حرکت به سمت شرق و شمال شرق توانستند کم کم تبدیل به قدرت غالب در بالتیک شوند.
🟠 حرکت تتونیک ها به شرق
در ادامه همین فعل و انفعالات حرکتی و توجه روس ها به جنوب بود که در قرن یازدهم میلادی مردمان آلمانی به آرامی توانستند تا قدرت خود بر بالتیک را تثبیت کنند و جای روس ها در این منطقه را بگیرند. سیاست «اوست زیدلونگ» که به معنای «سکنی گزینی در شرق» است از سده ها قبل در قرون چهارم و پنجم میلادی و در زمان امپراتوری روم با هدف توسعه نفوذ این امپراتوری به وسیله تشویق مهاجرت ساکنین امپراتوری به سمت مناطق مرکزی و شرقی اجرا می گردید که از جمعیت کم تری برخوردار بودند. در آن زمان، مرزهای رومی ها از استونی کنونی شروع و با گذر از اسلوونی به ترانسیلوانیا رومانی که امروزه محل رویارویی روسیه و غرب است ختم می شد. مهاجرت به شرق در واقع دنباله سیاست گسترش امپراتوری روم با استفاده از قدرت جمعیتی و به پرچمداری شوالیه های تتونیک در سده های بعدی برای تسهیل این گسترش جمعیتی انجام می شد.
#شطرنج باز۳۱۳
☕️☕️ ادامه دارد....
کانال تحلیلی شطرنج سیاست🌤🌤☀️
@shatranjsiasat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴اینجا تهران نیست که ورود پلیس به دانشگاه ممنوع باشد اینجا آمریکاست و پلیس در کلاس درس در حال دستگیری یک دانشجو ی دختر در دانشگاه است!
🔹خشونت پلیس و بی تفاوتی سایر دانشجویان هم دیدنی است!
🔸بی تفاوتی رسانه ها و افکار عمومی آمریکایی ها هم قابل تامل است.
🔹براستی اگر چنین اتفاقی در یک دانشگاه دورافتاده ایران می افتاد چه اتفاقی میافتاد!؟
#حقوق_بشر_غربی
طرفداران مهسا امینی در چه حالند😊
کانال تحلیلی شطرنج سیاست🌤🌤☀️
@shatranjsiasat
📖باهم کتاب بخوانیم ☺️ از جمله دلایلی که روح رضاشاه باید شاد باشه😊
🔪 رضاشاه چگونه از نمایندگان سلب مصونیت می کرد؟
📚 در زیر خاطره ای از متین دفتری درباره سلب مصونیت از یکی نمایندگان و سپردن او به پلیس سیاسی ذکر می شود:
🏮«شبی در هیات وزیران، وزیر کشور لایحه ای را عنوان نمود که می بایستی فردای آن روز در جلسه علنی مجلس تصویب شود. لایحه عبارت بود از سلب مصونیت از مرحوم حاج آقا اسمعیل عراقی وکیل اراک. از عنوان نمودن این مطلب غرق در تعجب شدم زیرا مرحوم عراقی در آن ایام متجاوز از 65 سال داشت و در ادوار 5 و 6 و 7و 8 و 10 و 11 نماینده مجلس بود و هم معمم بود هم مالک. البته بعد از تصویب قانون لباس متحدالشکل تغییر لباس داد و مکلا شد. این سید محترم فوق العاده مظلوم و محجوب بود، پس از آنکه لایحه در هیات وزیران تصویب و آماده طرح در مجلس شد آهسته از وزیر کشور پرسیدم این سید بیچاره را به چه جرمی می خواهند تعقیب کنند. وزیر کشور بیخ گشوم گفت توطئه علیه امنیت کشور، همان شب مامورین شهربانی او را بازداشت کردند. وقتی دلیل اتهام را برای تعقیب او خواسته بودند نامه ای ارائه دادند که گمنامی به وسیله پست برای او فرستاده و به او یادآوری کرده بود که حضور در شهر قم را در تاریخ معین برای شرکت در یک توطئه فراموش نکند. این نامه قبل از این که به مرحوم عراقی برسد سانسور شده بود و بدون آنکه منتظر شوند در روز موعد خبری می شود یا خیر، گزارش یک توطئه قطعی را به عرض می رسانند و یک نماینده مجلس را محکوم به فنا می نمایند. عجب آنکه عراقی ماه ها در زندان ماند در حالی که چند ماه از روز موعد می گذشت ولی شهربانی باز در جستجو و کشف جرم بود؟»
📍منبع
احمد متین دفتری، خاطرات یک نخست وزیر، به کوشش باقر عاقلی، تهران، انتشارات علمی، 1371، چاپ دوم، ص 106-107
کانال تحلیلی شطرنج سیاست🌤🌤☀️
@shatranjsiasat
🌏 تئوری روابط بینالملل نشان میدهد که جنگ قدرتهای بزرگ (آمریکا، روسیه و چین) در راه است: بحران هسته ای ایران، جنگ اوکراین و وضعیت مبهم تایوان جهان را مستعد یک جنگ بزرگ کرده است. قسمت اول
متیو کرونینگ
🎈 فارن پالیسی
🌟 برای دههها، نظریه روابط بینالملل دلایلی برای خوشبینی ارائه میکرد که قدرتهای بزرگ میتوانند عمدتاً از روابط همکاری برخوردار باشند و اختلافات خود را بدون درگیری مسلحانه حل کنند. تئوریهای واقعگرا بر قدرت تمرکز میکنند و برای دههها معتقد بودند که جهان دوقطبی جنگ سرد و جهان تک قطبی پس از جنگ سرد تحت سلطه ایالات متحده، سیستمهای نسبتا سادهای هستند که مستعد جنگهای ناشی از اشتباه محاسباتی نیستند. آنها همچنین معتقد بودند که سلاحهای هستهای هزینه درگیری را افزایش داده و جنگ بین قدرتهای بزرگ را غیرقابل تصور میکند. در همین حال، نظریه پردازان لیبرال استدلال میکردند که سه گانه متغیرهای عللی (نهادها، وابستگی متقابل و دموکراسی) همکاری را تسهیل میکند و تعارض را کاهش میدهد. مجموعه متراکم نهادها و موافقتنامههای بینالمللی (سازمان ملل، سازمان تجارت جهانی، معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای، و غیره) که پس از جنگ جهانی دوم تأسیس شد - و از پایان جنگ سرد گسترش یافته و به آن وابسته شد - انجمنهایی را برای قدرتهای بزرگ فراهم کرده تا اختلافات خود را به طور مسالمت آمیز حل کنند.
🌟 علاوه بر این، جهانی شدن اقتصاد، جنگ مسلحانه را بسیار پرهزینه کرد. چرا وقتی تجارت خوب است و همه در حال ثروتمند شدن هستند دعوا میکنیم؟ در نهایت، طبق این نظریه، دموکراسیها کمتر به جنگ و همکاری میپردازند، و امواج عمده دموکراسیسازی در سراسر جهان در ۷۰ سال گذشته، جهان را به مکانی آرامتر تبدیل کرده است. در همان زمان، محققان سازندهگرا توضیح دادند که چگونه ایدهها، هنجارها و هویتهای جدید، سیاست بینالمللی را در جهت مثبتتری تغییر دادهاند. در گذشته دزدی دریایی، برده داری، شکنجه و جنگهای تجاوزکارانه از شیوههای رایج بود. با این حال، طی سالها، تقویت هنجارهای حقوق بشر و تابوها در برابر استفاده از سلاحهای کشتار جمعی، نردههای محافظی را بر درگیریهای بینالمللی قرار داد. متأسفانه، تقریباً همه این نیروهای آرام بخش چشمان ما را کور کرده است. بر اساس نظریه روابط بینالملل، نیروهای محرکه اصلی سیاست بینالملل نشان میدهند که جنگ سرد جدید در میان ایالات متحده، چین و روسیه بعید است که صلحآمیز باشد.
☀️ اجازه دهید با سیاست قدرت شروع کنیم. ما در حال ورود به دنیای چند قطبیتر هستیم. مطمئناً، ایالات متحده همچنان بر اساس تقریباً تمام معیارهای عینی، قدرت پیشرو در جهان است، اما چین به مقام دوم قدرتمندی در قدرت نظامی و اقتصادی دست یافته است. اروپا در نوع خود یک ابرقدرت اقتصادی و نظارتی است. روسیه تهاجمی تر، بزرگترین انبار تسلیحات هستهای روی زمین را در اختیار دارد؛ و قدرتهای بزرگ در جهان در حال توسعه - مانند هند، اندونزی، آفریقای جنوبی و برزیل - مسیر غیرمتعهد را انتخاب میکنند.
🌟 واقع گرایان استدلال میکنند که سیستمهای چندقطبی ناپایدار و مستعد جنگهای بزرگ هستند. جنگ جهانی اول یک نمونه کلاسیک است.سیستمهای چندقطبی تا حدی ناپایدار هستند، زیرا هر کشوری باید در مورد دشمنان احتمالی متعدد نگران باشد. در واقع، در حال حاضر، وزارت دفاع ایالات متحده از درگیریهای احتمالی همزمان با روسیه در اروپا و چین در اقیانوس هند و اقیانوس آرام نگران است. علاوه بر این، جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا اعلام کرده است که استفاده از نیروی نظامی به عنوان آخرین راه حل برای مقابله با برنامه هستهای ایران روی میز باقی میماند. جنگ در سه جبهه دور از ذهن نیست. جنگهای محاسباتی نادرست اغلب زمانی رخ میدهد که دولتها دشمن خود را دست کم بگیرند. دولتها به قدرت یا عزم رقیب خود برای مبارزه شک دارند، بنابراین آنها را آزمایش میکنند. گاهی اوقات، دشمن بلوف میزند و چالش ایجاد میشود. با این حال، اگر دشمن مصمم به دفاع از منافع خود باشد، ممکن است جنگ بزرگی رخ دهد. ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه احتمالاً در آغاز حمله به اوکراین اشتباه محاسباتی کرده و به اشتباه تصور کرد که جنگ آسان خواهد بود.
منبع
https://foreignpolicy.com/2022/08/27/international-relations-theory-suggests-great-power-war-is-coming/
کانال تحلیلی شطرنج سیاست🌤🌤☀️
@shatranjsiasat