eitaa logo
شهدای مدافع حرم
485 دنبال‌کننده
46هزار عکس
37.1هزار ویدیو
83 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم سلام وصلوات بر محمد وال محمد صل الله علیه واله السلام علیک یا ابا عبدالله سلام دوستان شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
💚🌸 _مهزیار که بود ؟ علی بن مهزیار در نوجوانی همراه پدرش که مسیحی بود، به اسلام روی آورد و در عبادت و علم زبانزد شد و به دفاع از مذهب اهل بیت پرداخت. او از یاران نزدیک امام جواد (ع) و امام هادی (ع) بود و بیش از سی کتاب و رساله در زمینه‌های مختلف معارف اسلامی دارد. او از معدود کسانی است که پس از غیبت کبری ، ایشان را ملاقات کرده. داستان ملاقات علی بن مهزیار اهوازی با امام زمان (عج) چنین است: 🌱من بیست مرتبه به حج بیت‌الله الحرام مشرف شدم و در تمام این سفرها قصدم دیدن مولایم امام زمان(عج) بود، ولی در این سفرها هرچه بیشتر تفحص کردم کمتر موفق به اثریابی از آن حضرت گردیدم. بالاخره مأیوس شدم و تصمیم گرفتم که دیگر به مکه نروم. 😔وقتی که دوستان عازم مکه بودند، به من گفتند مگر امسال به مکه مشرف نمی‌شوی؟ گفتم: نه، امسال گرفتاری‌هایی دارم و قصد رفتن به مکه را ندارم. (سال‌های آغاز غیبت حضرت ولی‌عصر(عج) برای محبان و دوستداران آن حضرت بسیار سخت و مشکل می‌گذشت؛ آنها نمی‌توانستند باور کنند که امامشان زنده باشند ولی غائب و دور از دسترس مردم. اما هر چه زمان بیشتر گذشت، مؤمنانِ به وجود مقدس آن حضرت، کم کم به دوری و غیبت امام عادت کردند، به گونه‌ای که گویا غیبت ظاهری آن حضرت از بین مردم باعث شده که آن حضرت از فکر مردم غائب شوند و کمتر کسی به یاد آن حضرت باشد.) شبی در عالم خواب شنیدم کسی می‌گوید: ای علی بن ابراهیم، خداوند به تو فرمان داده که امسال را نیز حج کنی. آن شب را هر طور بود به صبح آوردم، و با امیدی مهیای سفر شدم، وقتی رفقا مرا دیدند تعجب کردند، ولی به آنها از علت تغییر عقیده‌ام چیزی نگفتم. شب و روز مراقب موسم حج بودم تا آنکه موسم حج فرارسید و کارم را آماده کرده، با دوستان به آهنگ حج، رهسپار مدینه شدم. چون به سرزمین مدینه رسیدم از بازماندگان امام حسن عسکری(ع) جویا شدم، اثری از آنها نیافتم و خبری نگرفتم. در آنجا نیز پیوسته در این باره فکر می‌کردم تا آنکه به قصد مکه از مدینه خارج شدم. در سرزمین جحفه، صورت به خاک نهاده و برای تشرف خدمت اولاد امام یازدهم(ع) به درگاه خداوند متعال دعا و تضرع فراوان کردم. به طواف خانة خدا و اعتکاف در مسجدالحرام پرداختم. پس از اعمال حج، دائماً در گوشة مسجدالحرام تنها می‌نشستم و فکر می‌کردم. گاهی با خودم می‌گفتم، آیا خوابم راست بوده یا خیالاتی بوده است که در خواب دیده‌ام. شبی در مطاف، جوان زیبا و خوش بویی را دیدم که به آرامی راه می‌رود و در اطراف خانه خدا طواف می‌کند. دلم متوجه او شد. برخاستم و به جانب او رفتم. تا متوجه من ‌شد، پرسید از مردم کجایی؟ گفتم: از اهل عراقم. پرسید: کدام عراق؟ گفتم: اهواز. پرسید: خصیب (ابن خصیب) را می‌شناسی؟ گفتم: خدا او را رحمت کند از دنیا رفت. گفت: خدا او را رحمت فرماید که شب‌ها را بیدار بود و بسیار به درگاه خداوند می‌نالید و اشکش پیوسته جاری بود. آنگاه پرسید: علی بن ابراهیم مهزیار را می‌شناسی؟ گفتم: بله خودم هستم. گفت: ای ابوالحسن! خدا تو را حفظ کند. علامتی را که میان تو و امام حسن عسکری(ع) بود چه کردی؟ گفتم: اینک نزد من است. گفت آن را بیرون آور. پس دست در جیب کردم و آنرا در آوردم. موقعی که آنرا دید نتوانست خودداری کند و دیدگانش پر از اشک شد و زار زار گریست، به طوری‌که لباس‌هایش از سیلاب اشک تر شد. آنگاه فرمود: ای پسر مهزیار خداوند به تو اذن می‌دهد، خداوند به تو اذن می‌دهد. به محل اقامت خود برگرد، و با رفقایت خداحافظی کن، و چون شب فرا رسید، به جانب شعب بنی عامر بیا که مرا در آنجا خواهی دید. من با خوشحالی فوق العاده‌ای به منزل رفتم، و وسائل سفر را جمع کردم و با رفقا خداحافظی نمودم و گفتم برایم کاری پیش آمده. که باید چند روزی به جایی بروم. پس چون شب شد، شتر خود را پیش کشیدم و جهاز آن را محکم بستم و لوازم خود را بار کردم و سوار شدم و به سرعت راندم تا به شعب بنی عامر رسیدم. دیدم همان جوان ایستاده و مرا صدا می‌زند: ای ابوالحسن! نزد من بیا. وقتی نزدیک وی رسیدم، به من گفت پیاده شو تا نماز شب بخوانیم. پس از نماز شب، امر فرمود سجده کنم و تعقیب بخوانم. سپس سوار شدیم و راه افتادیم تا طلوع فجر دمید، پیاده شدیم و نماز صبح را خواندیم. وقتی که نمازش را تمام کرد سوار شد و به من هم دستور داد سوار شوم. من هم سوار شدم و با وی حرکت نمودم تا آنکه قلّة کوه طائف پیدا شد. هوا قدری روشن شده بود. پرسید آیا چیزی می‌بینی؟ گفتم: آری تل‌ ریگی می‌بینم که خیمه‌ای بر بالای آن است و نور داخل آن تمام صحرا را روشن کرده است! گفت: بله درست است، منزل مقصود همان جاست، جایگاه مولا و محبوب ما، در همان جا قرار دارد. ادامه دارد. 👇👇
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨و افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد ✅سلام علیکم جمیعا ⭕️ تفكر و تلنگر ⭕️رسول مکرم اسلام ص میفرمایند افضل الاعمال انتظار الفرج ⭕️ متاسفانه از قرون قبل تا امروز با نفوذی که یهود در بدنه تشیع کرده ، شروع به تحریف وقایع و مفاهیم دینی ما کرده و بر این امر اهتمام عجیبی ورزیده ⭕️ یکی از تحریفهایی که صورت گرفته در مورد نگاه مردم به فرج و امر شریف ظهوره ⭕️ در نگاه عامه مردم انتظار فرج یعنی نشستن و دعا کردن تا امام زمان عج ظهور کنند و امر فرج شکل بگیره ⭕️ این نگاه همان نگاهی است که یهود و انگلیس و آمریکا میپسندن چون این نگاه ، نگاه مردم تو سری خور و بدبختی است که منتظرند یک نفر بیاید و مشکلاتشان را حل کند ⭕️ در حالی که اصلا اینگونه نیست از حدیث مذکور میشه فهمید که انتظار فرج یک عمل است یعنی شما برای وقوع فرج باید عمل انجام بدید ⭕️و بزرگترین عمل در زمان کنونی کمک به زمینه سازی برای تشکیل تمدن نوین اسلامی است ⭕️حالا یه عده میپرسند که پس این وسط دعا چه نقشی داره ؟ ⭕️ شما هم بارها این حدیث رو شنیدید که : واکثرو الدعا بتعجیل الفرج ⭕️ در واقع دعا در امر فرج یک سرعت دهنده و کاتالیزوره یعنی تا جایی که توان داری باید کار کنی و بعد از اون به دعا باعث تعجیل در امر فرج بشیم ⭕️ در واقع امر فرج زمانی رخ میدهد که هم کار و هم دعا در راستای این امر باشد ⭕️و اما نگاه ما به آمدن حضرت هم باید تغییر کند یعنی قرار نیست امامی بیاید قرار است ما برویم و ایشان رو بیاریم ⭕️ مگر نفرمودن ، ان مثل الامام کمثل الکعبه امام به مثال کعبه است که باید به سمتش برویم نه اینکه اون به سمت ما بیاید ⭕️ برای همینه که حضرت آقا در بیانیه گام دوم انقلاب فرمودن ما باید تمدن نوین اسلامی رو شکل بدیم تا خداوند اون ولایت عظما رو برای مدیریت این تمدن بزرگ بفرسته یعنی در واقع ما با زمینه سازی تمدن نوین اسلامی میریم به سمت امام تا ایشان رو دعوت کنیم برای مدیریت بر جامعه مهدوی ⭕️امروز حس کردم بهترین زمان برای مطرح کردن این موضوع و عوض کردن نوع نگرش عده زیادی از مردم است در واقع تغییر نگرش مردم به امر فرج یکی از بزرگترین گامهای عملیاتی به سمت ظهوره ⭕️ ان شاالله هر چه زودتر گامهای عملیاتی رو در راستای امر شریف فرج برداریم و دعا کنیم تا خداوند متعال بر ما منت نهاده وچشمان ما رو بر رخسار پر نور حضرت ولیعصر اروحنا له الفدا روشن کنه و امسال آخرین سالی باشه که ما بدون امام مون جشن گرفتیم ان شاالله به زودی جشن میلاد آقامون رو با حضور خودشون خواهیم گرفت ⭕️ الا یا اهل العالم ، بالاخره صبح امید به زودی خواهد دمید ✅والسلام علیکم و رحمة‌الله و برکاته ‌‌ 💥اللهم عجل لولیک الفرج💥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 . مولا ویلا نداشت ... بیا به آفتابی نهج البلاغه برگردیم چرا نهج البلاغه را جدی نمی‎گیریم؟ مولا ویلا نداشت معاویه کاخ سبز داشت پیامبر به شکمش سنگ می‎بست البته به شما توهین نشود پیش از آنکه بر من حدّ تهمت جاری کنید من بر خویشتن حد وجدان جاری کرده‎ام من دو شاهد عادل دارم: قرآن و نهج البلاغه من چاپلوس نیستم تملق نمی‎گویم اما قدر امام را می‎دانم بیایید قدر مردم را بدانیم بیایید مثل مولا با مردم همدردی کنیم. دیشب جلوی مهمانم، تخم‎مرغ آب‎پز گذاشتم دیشب مادرم با چایی و کشمش سر کرد او قلبش برای انقلاب می‎تپد اما وسعش نمی‏رسد یک نوار قلب بگیرد و من می‏دانم که نوار قلب هم همه منحنی‎های دردش را نشان نمی‎دهد مادرم دفترچه خدمات درمانی ندارد و همیشه ابوالفضل به دادش می‎رسد او برای شهیدان اشک می‎ریزد حلوا می‎پزد و به ما یاد می‎دهد که چگونه شب‎های جمعه با چهار قاشق حلوای نذری سیر شویم او قبر شهیدان را با دست می‎شوید وقتی باد، چادر وصله‎دارش را تکان می‎دهد بوی فقر و غربت تمام پرچم‎های سبز و سرخ را به بوسه می‎گیرد. او نمی‎داند «کادیلاک» چه جانوری است و داخل هواپیما چه شکلی است اما خوب می‎داند که شمشیر امام حسین(ع) از طلا نبوده است و امام زمان در «جزیره خضرا» نیست او قلبش برای انقلاب می‏تپد و هرشب دعا می‏کند که پیروزی با امام باشد و آقا بیاید . . . ! 📌 برشی از شعرِ " مولا ویلا نداشت " علیرضا قزوه زمستان ۶۶
🔹پست اخر مرحوم دیانی که دیروز درگذشت. 😔 مسعود دیانی، دین‌پژوه و مجری نام‌آشنای برنامه سوره که چندی‌پیش به سرطان مبتلا شده بود، روز گذشته دار فانی را وداع گفت. 🔹جهت شادی روح‌شون صلوات و فاتحه‌ای قرائت کنید ┄┅❅📀🖥📀❅┅┅         
استوری میثم عباسیان که در برنامه زندگی پس از زندگی فصل سوم حضور داشتند ┄┅❅📀🖥📀❅┅┅