📷شهادت یکی از رزمندگان فاطمیون در سوریه
🔹سید حمزه علوی یکی از رزمندگان باسابقهٔ فاطمیون بامداد شنبه ۱۴ بهمن در سوریه به شهادت رسید.
🔹علوی متولد ولایت پروان افغانستان بود که سابقهٔ حضور در سالهای جهاد افغانستان علیه شوروی سابق و همچنین دفاع از انقلاب اسلامی در جنگ ۸ ساله را داشت. مراسم وداع و تشییع این شهید در مشهد برگزار خواهد شد./
12.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥قصه دلهرهآور فرار پرستار ايرانی و همرزم شهید #فریدون_احمدی از دست تکفیریها
🔹این پرستار، ۱۹ آذر ۱۳۹۴ به همراه شهید فریدون احمدی توسط گروه تروریستی فیلقالشام اسیر شدند!
🌸
🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸🍃🌺
🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺
💠شهیدی که عملیات تکفیریها را در زمان اسارتش لو داد !
⬅️ شهید مدافعحرم #فریدون_احمدی
▫️فرزند شهید نقل میکنند: پدرم در طول مدتی که آنجا بود، به زبان عربی مسلط شده بود و متوجه میشود تروریستها میخواهند در منطقهای که پدرم قبل از اسارت آنجا خدمت میکرده، عملیات انجام دهند. گویا تروریستهای فیلقالشام میخواستند در منطقه حلب عملیات کنند که پدرم متوجه میشود. به من پیغام داد و گفت سریع این موضوع را به بچهها انتقال بده.
▫️با ما به صورت رمزی و با زبان کردی صحبت کرد. پیغام داد "جایی که من خدمت میکردم، میخواهند آنجا عملیات کنند و سریع به بچههای تهران انتقال دهید تا از آنجا به بچهها بگویند موقعیت را تخلیه کنند و کسی در محل نماند". اطلاع میدهند سریعاً جابهجاییها انجام شود و سنگر بگیرند و از نظر استراتژیکی هرکاری که میخواهند انجام دهند، چون تا چندروز آینده در این منطقه عملیات خواهد شد. ما هم سریع این پیام را انتقال دادیم و این نیت پلید تروریستها خنثی شد و آنها نتوانستند به هدفشان برسند.
🌸
🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸🍃🌺
🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺
انتخابات در جبهه های جنگ در دوران دفاع مقدس
#راه_و_هنر_شهدا
#انتخاب_مردم
#ایران_قوی
#ما_متحدیم
#قهرمان_مردم
💠 زمان #انتخابات که میشد، اگر در جبهه بودند یا در محل سکونتشان تلاش میکردند، دیگران را به مشارکت حداکثری تشویق کنند. از روشهای تبلیغاتی هم گاهی بهره میبردند تا با روشنگری بتوانند دیگران را به انتخاب بهتر سوق دهند. از دیدن برنامههای مناظرات گرفته تا تبلیغ با ماشین شخصی و یا گرفتن مرخصی از جبهه؛ همه اینها نشانه اهتمام جدی شهدایی دارد که در زمان حیاتشان، از این وظیفه شرعی و ملی خود غافل نبودند.
🌱
🔰فتح خیبر توسط حضرت امیرالمومنین على ع (7ق)
♦️در این روز، سنه 7، فتح خیبر و قتل مرحب یهودى بردست معجز نماى حضرت اسدالله الغالب على بن ابیطالب (ع) واقع شد."1"
♦️بدانکه چون رسول خدا با اصحاب بجنگ خیبریان رفت و قلعه قموص را محاصره کرد هر روز یک تن از اصحاب علم بگرفت و به مبارزت شتافت و شبانگاه فتح ناکرده باز شد از جمله ، یک روز ابوبکر رایت بگرفت و برفت و هزیمت شده برگشت و روز دیگر عمر علم برداشت و بى نیل مقصود بازشتافت ، چنانچه ابن ابى الحدید که از بزرگان علمای سنت و جماعت است در قصیده خود در فتح خیبر باین مطلب اشاره کرده و گفته :
و ان انس الاانس اللذین تقدما
و فرهما و الفر قد علما حوب
وللرایة العظمى و قد ذهبابها
ملابسل ذل فوقها و جلابیب "2"
عذر تکما ان الحمام لمبغض
وان بقاء النفس النفس محبوب . "3"
شیخ ازرى به نحو دیگر عذر خواسته و فرموده :
ان یکن فیهما شجاتة قرم
فلماذا فى الدین ما بذلاها
ذخراها لمنکر و نکیر
ام الخبار مالک دخراها"4"
♦️و بالجمله شباهنگاه که عمر باز آمد رسول خداى فرمود فردا این علم را به مردى دهم که ستیزنده ناگریزنده است دوست میدارد خدا و رسول را و خدا و رسول او را دوست میدارند و خداى تعالى خیبر را بدست او فتح کند، همه اصحاب آرزومند این دولت شدند و ندانستند که بهره که شود."5" روز دیگر رسول خدا(ص) فرمود:علی کجاست؟گفتند او را رمدی است که نیروی جنبش ندارد. فرمود: او را حاضر کنید سلمة بن الاکوع برفت و دست آن حضرت را گرفته به نزدیک پیغمبر آورد رسول خدا آن جناب را پیش خواست و سر او را در کنار گرفت و آب دهان به چشمهاى بمالید و گفت خدایا زحمت گرما و سرما از او بردار، از آن پس على مرتضى را درد چشم عارض نشد و از هیچ گرما و سرما آزرده نگشت ، پس رسول خدا زره خویشتن را بر او پوشانید و ذوالفقارش بر کمر بست و علم بدو سپرد و(ارکبه بغلته ثم قال امض یا على) جبرئیل بر یمین و میکائیل بریسار و عزرائیل از پیش روى و اسرافیل از پشت سر و نصرت خدا بر فوق و دعاى من نیز از پشت سر تست و هم آن حضرت را فرمود که در قتال تعجیل منماى و روان شو تا در عرصه ایشان فرود شوى ، آنگاه مسلمانى برایشان عرض کن ."6"
فوالله یهدى الله بک رجلا واحدا خیر لک من ان یکون لک حمرالنعم ."7"
پس امیرالمؤ منین علم بگرفت و تا پاى حصار قموص برفت و علم را برتلى بنشاند و اشعارى در باب شجاعت خود فرمود یک تن یهودى از بالاى حصار ندا در داد که تو کیستى فرمود:
انا على و ابن عبدالمطلب
متهذب ذوسطوه و ذو حسب "8".
یهودى گفت : (غلبتم و ما انزل على موسى)"9" پس حارث جهود برادر مرحب با چند تن از قلعه بیرون شد و آغاز مبارزت نهاد و دو تن از مسلمین را شهید ساخت .
امیرالمؤ منین چون این بدید بر او تاخت و بی توانى کارش بساخت .
♦️مرحب چون برادر را کشته دید مانند دیو دیوانه از قلعه بیرون شتافت و هیچکس از جهودان به جلادت و شجاعت او نبودند دو زره در برداشت دو عمامه به سر بسته. خودى بر زبر نهاده و با آن همه سنگى مانند دستاس از سوراخ کرده بر بالاى آن نهاده و دو شمشیر حمایل کرده و نیزه بردست گرفته که سنان آن سه من میزان میرفت پس مانند اژدهاى دمنده به میدان آمد و رجز خواند:
قد علمت خیبر این مرحب
ساکى السلاح بطل مجرب "10"
از مسلمانان هیچکس نبود که با او هم ترازو، تواند شد لاجرم على مرتضى چون شیر غضبان بر وى در آمد و رجز خواند:
انا الذى سمتنى امى حیدره
ضرغام احام ولیث قورة "11"
♦️مرحب چون رجز امیر المؤ منین را شنید بیاد آورد آن خوابى را که همى دید شیرش میکشید سخت بترسید و هم دایه کاهنه او وقتى او را گفته بود که بر همه کسى غلبه توانى کرد الا آنکس که نام او حیدره باشد که اگر با او جنگ کنى کشته شوى و چون از رجز آن حضرت این نام بشنید فرار کرد. شیطان به صورت حبرى ممثل شده به مرحب گفت حیدره بسیار است از بهرچه میگریزى ؟ تو رزم می کن تامن جهودان را به مدد تو دعوت کنم و چون او را بکشى سیدقوم شوى ، پس مرحب دل قوى کرده باز شتافت و خواست که پیش دستى کند که امیر المؤ منین او را مجال نگذاشت و ذوالفقار بر سرش فرود آورده چنانکه دستاس و خود آهنین و دستارها را چاک زد و تیغ از حلقش بگذشت و او را دو پاره ساخت و بخاک در انداخت .
♦️پس از قتل مرحب مسلمانان حمله بردند و از جهودان بسى کشتند و امیر المؤ منین نیز جمعى از صنادید جهودان را بکشت ، پس داود بن قابوس و ربیع بن ابى الحقیق و عنتر و مره و یاسر و ضجیج که تمام از صنادید و شجاعان و ابطال یهود بودند یک یک به میدان على در آمدند و هریک رجز خواندند و طمع در کشتن امیر المؤ منین نمودند آن جناب یکیک رجزها را جواب داد و ایشان را با تیغ بگذارنید.