73.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻 #هفته_دفاع_مقدس
دفاع از وطن، اعتقاد و مظلوم در هر کجای دنیا که باشد، برای مسلمانان مقدس است و برای غیر مسلمان ها نیز امری پسندیده و با روح و سرشت انسان همسو است.
از هر زاویه ای به جنگ هشت ساله (دفاع مقدس) نگاه کنیم، زیبایی است.
شاید از نظر مادی سرعت پیشرفتمان را گرفت. اما آثار و برکات این دفاع، که آن هم با فاصله کمی از انقلاب اسلامی رخ داد نشان داد، قدرت خون از شمشیر بیشتر است.
بعد از انقلاب اسلامی، دفاع مقدس به دنیا ثابت کرد که میتوان با دست خالی ظالم را زمین گیر کرد.
💠 #دفاع_مقدس_همیشگیست
🌸اللهم عجل لولیک الفرج🤲
🌷شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed
@Maddahionlinمداحی آنلاین - فرهنگ جهاد - مجتبی رمضانی.mp3
زمان:
حجم:
3.35M
🍃کی گفته که شهید فقط تو میدون جنگه
شهید فقط یه واژه نیست شهید فرهنگه
#هفته_دفاع_مقدس🌷
مداح #مجتبی_رمضانی
🌷شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed
چهره هایشان
حتی در پسِ خاک،
سرشار از نور بود..!
چنان نوری که شب رنگ باخت
و جشنوارهای از حماسه آفریده شد.
جادهی اهواز - خرمشهر
اردیبهشت ۱۳۶۱، منطقه کوشک
مرحله دوم عملیات بیت المقدس
عکاس: سعید حاجی خانی
رزمندگان ابهر
فاتحان خرمشهر
عملیات بیت المقدس
هفته ی دفاع مقدس گرامی باد🌷
•┈┈•❀🌸❀•┈┈•
🌷شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed
8.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔅پادگان دو کوهه، شاهدی بر سِتارههای گُمنام آسمانی
🌷شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed
8.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹🍃صدای آسمانی شهید آوینی:
🥀🤍 ما یافتیم آنچه را دیگران نیافتند.
🌹🍃ما همه افق های معنویت را در شهدا تجربه کردیم ...
#سرزمین_نینوا_یادش_بخیر
#کربلای_جبههها_یادش_بخیر...
🌷شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed
🌷شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed
🌹سالروز پرکشیدن شهدای حادثه منا
◾️نقاشی مینیاتور اثر استاد رضا بدرالسما
🌷شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed
•♥️🍃•
💥بسم رب الشهدا و الصالحین💥
⚠️#دل_نـوشــتــه
⭕️دلنوشته ای از جنس درد
از غم و دردُ فراقِ پدر
👈تقدیم به فرزندان شهدا
اول مهر که می شه....خیلی هامون ذوق مدرسه رفتن بچه هامونو داریم
مخصوصا اگه کلاس اولیم باشن
اینقدر ذوق و شوق هست که همه چی رو فراموش می کنیم و فقط حواسمون به رفتن بچمون به مدرسه اس
بد نیس یه وقتایی هم پای درد و دل بچه یتیم ها بشنیم ببینیم اونا چه حسی داشتن وقتی روز اول مدرسه رو بدون پدر شروع کردند
داستانی که می خوام براتون بگم ....
کمی طولانیه ولی ...
پر از درد و غمه ....
از کنارش بی تفاوت رد نشین .....
ادامه دارد... 👇👇👇
🔺فاطمه جان
دخترکم
عروسکم
عسلکم....
نمیخوای بیدار بشی مامان
بده روز اولی دیر برسی ها
دخترم میخواد خوندن و نوشتن یاد بگیره
وااااااااااااای خداجون.... شکرت
صدای مامان رو می شنیدم....
ولی دلم نمی خواست جواب بدم...
اصلا دلم نمی خواست برم مدرسه...
دلم نمی خواست نوشتن یاد بگیرم....
آخه........
مریم....دختر همسایه مون می گفت فردا باباش می بردش مدرسه
دختر خاله اش مبینا هم همینطور
ولی....
من چی....؟!!
من از پدر فقط و فقط یه قاب عکس داشتم
که مامان هر روز با یه دستمال پاکش می کرد که گرد و غبار نشینه روش
دخترکم
عسلکم....
خوشگلم....
مامان هم چنان صدا میزد....
بیخیالم نمی شد.....
چاره ای نبود....
جواب دادم بله مامانی بیدارم....
الان میام....
بر خلاف میلم صبحونه خوردم....
آماده شدم که برم مدرسه....
مامانم با هام همراه شد.....
از زیر قرآن ردم کرد....
و برام صدقه داد.....
چه ذوقی داشت....
همهی تلاششو می کرد که احساس بی پدری نکنم.....
ولی....
اینو الان که خودم مادر شدم می فهمم...
اونروزا خیلی سرم نمی شد
خلاصه راه افتادیم....
تو راه صحنه هایی می دیدم....
که همش واسه ی من آرزو بود....
درست حدس زدین....
بابا....
بچه های کلاس اولی یه دستشون تو دست باباشون بود و اون یکی دستشون تو دست مامانشون
بیچاره مادرم....
هی سرمو بند می کرد که من نبینم و حواسم پرت بشه.....
فاطمه جون....
مامان نیگا کن اون گنجشکه چقدر نازه...
پروانه رو نگا چه پرای رنگارنگی داره
منم بی تفاوت به حرفهای مامانم....
فقط به بچهها خیره شده بودمو
تو تصوراتم....
دست بابام رو گرفته بودم و می رفتم
رسیدیم تو مدرسه......
جای قشنگی بود....
دیواراش رنگی بودند....
پر ازطرح و نقشهای قشنگ....
ولی نمی دونم چرا نمی تونستم....
خوشحال باشم....
جای خالیه بابا بد جوری احساس می شد
چقدر بهش نیاز داشتم....
وقتی نگاه به اطرافم می کردم...
دلم آتیش می گرفت
دست خودم نبود....
آخه.....
یه دختری خودش رو واسه باباش لوس می کرد
اون یکی ژست می گرفت باباش ازش عکس بگیره
یکی دیگه از بغل باباش جدا نمی شد
و....و.....و....
#ادامه_دارد ...