🔻 شهدای شاهچراغ برای فوتبال تان آبرو خریدند.. قدرتنماییِ خدای حَرم!
#حسان_حاجصفی، کاپیتان تیم که همراه با کیروش در کنفرانس خبری حاضر شده بود صحبتهایش را با جمله «به نام خدای رنگین کمان»‼️ آغاز کرد (رنگین کمان، نماد همجنسبازان)
و گفت: «اول از هر چیزی خدمت همه خانوادههای داغدار #ایران تسلیت میگویم و باید بدانند که کنارشان هستیم و با آنها همدرد هستیم. ... باید قبول کنیم که واقعا شرایط کشورمان خوب نیست. مردم ما شاد نیستند. همه ناراحت هستند. ما اینجا هستیم و دلیل بر این نیست که صدایشان نباشیم و به آنها احترام نگذاریم. هر چه داریم از مردممان است و اینجا هستیم که سخت تلاش کنیم و بجنگیم و بهترین عملکردمان را در زمین به نمایش بگذاریم و گلهایمان را تقدیم به مردم داغدار ایران کنیم و امیدوارم که شرایط آنطور که مردم ما میخواهند رقم بخورد و همه شاد باشند.»
♦️وقتی با سخنانت نشان میدهی که "در برابر جمهوری اسلامی" - که به گفتۀ حاجقاسم، "حَرم" است - ایستادی و مخالفش هستی،
♦️وقتی در مقابل چشم جهانیان، "حرفهای دشمنشاد" میزنی و در لفافه میگویی که مردم نیز "در برابر نظام"، صفآرایی کردهاند،
وقتی خدایت میشود "خدای رنگین کمان"،
وقتی عار و ابا داری از اینکه "سرود جمهوری اسلامی" را بخوانی، 😠
و ...
♦️آنگاه "خدای حَرم"، "خدای جمهوری اسلامی"، "خدای حاجقاسم"، در همان دقایق نخست، پاسخت را اینچنین میدهد:
در یک "حادثۀ عجیب"، ناگهان دو نفر از بازیکنان تیم، به یکدیگر برخورد میکنند؛
دروازهبان کارکُشته، مجروح میشود و از میدان میرود،
سرمربی تیم نیز در مقابل دوربین، دو دست خویش را بر سر میگذارد،
حرکتی که حتّی در مقابل خوردن شش گُل انجام نداد،
چون میداند همۀ معادلاتش بر هم خورده،
و بازیکنان دیگر هم با دیدن این "اتّفاق تلخ"، خویش را میبازند.
به همین سادگی!
امان از #غفلت و غرور! امان از وسوسۀ شیطان!
دیدی که همهچیز در دایرۀ ارادۀ "خدای حَرم" و "خدای حاجقاسم" و نه "خدای رنگینکمان"؟!
عبرت اندوختی؟! متنبّه شدی؟! دریافتی که از کجا خوردی؟!
آنجا چنان کردی و اینجا چنین دیدی.
مرحوم علامۀ جعفری در مواقعی اینچنین، شعر زیبایی از صائب تبریزی میخواند:
یا سبو، یا خُمِ می، یا قدحِ باده کنند
یک کفِ خاک، درین میکده ضایع نشود!
آری، "یک کفِ خاک"! چه رسد به اینکه به "حَرم" اهانت کنی!
و تازه آنچه که دیدی و چشیدی، عقوبت دنیویاش بود.
بزرگی نقل میکرد که عارفی از کوچهای میگذشت. درازگوشی در آن کوچه بود که وقتی عارف از کنار او رد میشد، لگدی بر وی نواخت. عارف که عالَم را "جهان عمل و عکسالعمل" میدانست، همانجا در کنار کوچه نشست و به فکر رفت که چه کردم که باید این "لگد" نصیبم شود؟!
همان دو گُل نیز به برکت دعای آن مادرِ اهل بیتی بود که به "حَرم شاهچراغ" متوسّل شد.😘 ایران، به واسطۀ حضور اهل بیت است که مانده و ایستاده است، وگرنه باید صد بار تاکنون، به باد فنا میرفت.
خدای رنگینکمانیات اگر معجزهای می داشت، به داد جریانِ رسوای اغتشاش میرسید.
و امّا بنازم خدای حَرم را که حتّی شاهچراغش چنین میکند.
راستی! همان کسانی که آنها را "مردم" میانگاشتی، برای باختنت "جشن" گرفتند و "پرچم کثیفِ دولتِ خبیثِ انگلیس" را برافراشتند! آری، "صدا"ی کسانی بودی که ذلّتت را میخواستند!
"توبه" کن، شاید که خدای حاجقاسم بپذیرد.
دکترمهدیجمشیدی
❣ #سلام_امام_زمانم❣
ای بلندترین واژه هستی
شما در اوج💫 حضور ایستاده ای
و #غیبت_ما را می نگری
و بر غفلت ما می گریی😔
از خدا میخواهیم🤲
پرده های جهل و #غفلت از
دیدگان ما کنار رود
تا جمال دلربای شما💖 را بنگریم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🖤
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃
┗╯\
#نشرحداکثری 👇👇
✍️ نامه استاد قرائتی به دختران ایرانی
خودمانی حرف میزنم و خیلی هم با شما بیگانه نیستم...
خواهرم و دخترم!
#غفلت بزرگترین خطر برای انسان است.
غفلت از خدا و قیامت؛
غفلت از جوانی، استعدادها، ارزشها و کرامتهای انسانی؛
غفلت از...
دوست ما، خداوند است که هستی را به ما داد...
دوست ما، پیامبر عزیز است که در روزگاری که دختر مایه ننگ بود با بوسیدن دخترش، به دختران مقام داد و برای زنان حق مالک شدن، رأی داشتن، تحصیل کردن، انتخاب همسر و نظارت بر امور جامعه، یعنی حق امر به معروف و نهی از منکر قائل شد و زن را مثل مرد، مستعدّ رسیدن به همه کمالات دانست.
اما دشمن ما، شیطان است...
دشمن ما، تفکری است که زن را برای کامیابی و هوسبازی میخواهد و تصویر نیمه عریان او را وسیله تبلیغات قرار میدهد.
خواهرم و دخترم؛
آیا تاکنون به این سؤالات فکر کردهاید:
۱- چرا دشمنان اسباب پیشرفتهای علمی را از ما بخل و نسبت به آنچه دختران و پسران ما را منحرف میسازد، بخشش میکنند؟
۲- در دفاع از میهن، مادران محجبه فرزندان خود را به جبهه فرستادند یا زنان بیحجاب؟
3- اگر امروز به کشور عزیز ما هجومی شود، مردان و زنان باایمان ایستادگی میکنند یا عناصر سست ایمان؟
4- در همه جوامع بشری، آزار دختران عفیف و پوشیده بیشتر است یا دختران رها و لاابالی؟
5- اگر برادر شما بنای ازدواج داشته باشد و شما را وکیل خود کند، شما دختری را انتخاب میکنید که هر روز خود را در معرض نگاه جوانان هرزه قرار داده یا کسی که عفاف و حجاب او کاملتر و از چشم هوسبازان به دور بوده است؟
6- آمار طلاق، افت تحصیلی، افسردگی و اضطراب، امراض روانی و مقاربتی، سقط جنین، فرار از خانه، اسراف و تجملگرایی، گناه و بیبندوباری در میان دختران پاک و عفیف بیشتر است یا دختران رها و لاابالی؟
خواهرم و دخترم؛
حجاب از ضروریات دین است و شما بحمداللَّه فرزند اسلام هستید.
امروز هزاران دختر تحصیلکرده با حجاب کامل به عالیترین درجات علمی رسیدهاند و با حضور خود در عرصههای علمی، سیاسی و اقتصادی، نشان دادهاند که حجاب مانع فعالیتهای اجتماعی و رشد و پیشرفت نیست.
خواهرم و دخترم؛
چه گوهری گرانبهاتر از وجود خود شما است؟
چرا خود را ارزان در برابر هر چشمی قرار دهید؟
مگر نه این است که چشمان ناپاک شما را برای خودشان می خواهند و خدا شما را برای خودتان میخواهد؟
اگر جلوهگری امروز شما دلربایی کرد و علاقه مردی را به همسرش کم کرد، فردا زن زیبایی با جلوه گری خود دل شوهر شما را خواهد ربود و رونق زندگی شما را کم خواهد کرد.
خواهرم و دخترم؛
بعضی خیال می کنند بی حجابی نشان تمدن است.
خیال می کنند جلوهگری گناه سادهای است، ولی نمیدانند چه بسا آرامش خانوادهای را به نگرانی تبدیل میکند.
این نامه را به خاطر در امان ماندن شما و جامعه از خطرات غفلت و وسوسههای شیطان نوشتم؛ یک بار دیگر آن را بخوانید و اگر مفید دیدید به دیگران نیز بدهید.
#حجاب 🌹
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴
#خاطرات_شهداء
#رئیس_جمهور_مکتبی
#شهید_والامقام
#محمدعلی_رجایی
وقتی آن شب فراموش نشدنی هزینه تعویض موکت فرسوده کف اتاقش در #نخست_وزیری راکه مبلغی ناچیز (2500تومان) شده بود نپذیرفت و توضیح می خواست گفتم:
شما #نخست_وزیرید
شخصیت هایی از داخل و خارج به دیدنتان می آیند . لابد این مقدار اصلاح و هزینه به مصلحت بود.
وانگهی هر چند انقلاب شده و شکل حکومت و شیوه خدمت تغییر یافته اما ضرورت زمان نمی شناسد و...
#شهید_رجایی که فکر می کرد شاید مقصودش را خوب درک نکرده ام با نگاهی نگران و نافذ گفت :
من چگونه #نخست_وزیری باشم که روی موکت با #کفش راه بروم اما باشند مردمی #محروم که چیزی نداشته باشند روی آن #بخوابند!
من اگر بخواهم فارغ از دنیای #محرومان جامعه با این وسایل و امکانات #رفاهی زمامداری کنم سخت #اشتباه کرده ام!
نه برادر! من با #محرومیت انس و عادت دارم .
دوست دارم وقتی شب سر به بستر می گذارم نباشند #محرومانی که من از حال آنها #غفلت کرده باشم ...
🌴 🕊🌹
#هشدار
🔴خوابی که برای خانواده مسلمان ایرانی دیده اند
چگونه مانع رسیدن مردان به معراج از طریق دامان بانوان می شوند
#طهارت
#غفلت
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
#لبیک_یاخامنه_ای╭┅┈┈ 𑁍◃┈╼┅╮
🌦#تلنگر_تذکر_تفکر...
از خیابان #شهدا آرام آرام در حال گذر بودم!🤔
.
🌷اولین کوچه به نام شهید همت؛
محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین...
نامم را صدا زد!
گفت: توصیه ام #اخلاص بود!
چه کردی؟...
جوابی نداشتم؛ سر به زیر انداخته و گذشتم...😞
.
🌷دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛
پرچم سبز #یا_زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود!
انگار #مادر همین جا بود...
عبدالحسین آمد!
صدایم زد!
گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت #حدود خدا...
چه کردی؟
جوابی نداشتم و از #شرم😓 از کوچه گذشتم...
.
به سومین کوچه رسیدم!
🌷شهید محمد حسین علم الهدی...
به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند!
گفت: #قرآن و #نهج_البلاغه در کجای زندگی ات قرار دارد؟
چیزی نتوانستم جواب دهم!
با چشمانی که گوشه اش نمناک شد!
سر به گریبان؛ گذشتم...
.
به چهارمین کوچه!
🌷شهید عبدالحمید دیالمه...
آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها!
بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛
گفت: چقدر برای روشن کردن مردم!
#مطالعه کردی؟!
برای #بصیرت خودت چه کردی؟!
برای دفاع از #ولایت!؟!
همچنان که دستانم در دستان شهید بود!
از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...😓
.
🌷به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران...
صدای نجوا و #مناجات شهید می آمد!
صدای #اشک و ناله در درگاه پروردگار...
حضورم را متوجه اش نکردم!
#شرمنده شدم😓، از رابطه ام با پروردگار...
از حال معنوی ام...
گذشتم...
.
🌷ششمین کوچه و شهید عباس بابایی...
هیبت خاصی داشت...
مشغول تدریس بود!
مبارزه با #هوای_نفس، نگهبانی #دل...
کم آوردم...😭
گذشتم...
.
🌷هفتمین کوچه انگار #کانال بود!
بله؛
شهید ابراهیم هادی...
انگار مرکز کنترل دل ها بود!!
هم #مدارس !
هم #دانشگاه !
هم #فضای_مجازی!
مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در #دنیا خطر لغزش و #غفلت تهدیدشان میکرد!
#ایثارش را دیدم...
از کم کاری ام شرمنده شدم😞 و گذشتم...
.
🌷هشتمین کوچه؛
رسیدم به شهید محمودوند...
انگار #شهید پازوکی هم کنارش بود!
پرونده های دوست داران شهدا را #تفحص میکردند!
آنها که اهل #عمل به وصیت شهدا بودند...
شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد!
برای ارسال نزد #ارباب...
.
پرونده های باقیمانده روی زمین!
دیدم #شهدای_گمنام وساطت میکردند،برایشان...
.
اسم من هم بود!
وساطت فایده نداشت...
از #حرف تا #عمل!
فاصله زیاد بود...😭😭😭
.
دیگر پاهایم رمق نداشت!
افتادم...
خودم دیدم که با #حالم چه کردم!😭
تمام شد...
#تمام
.
🥀🕊از کوچه پس کوچه های دنیا!
بی شهدا، نمی توان گذشت...
#وصیت_شهدا
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
🌦#تلنگر_تذکر_تفکر...
از خیابان #شهدا آرام آرام در حال گذر بودم!🤔
.
🌷اولین کوچه به نام شهید همت؛
محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین...
نامم را صدا زد!
گفت: توصیه ام #اخلاص بود!
چه کردی؟...
جوابی نداشتم؛ سر به زیر انداخته و گذشتم...😞
.
🌷دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛
پرچم سبز #یا_زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود!
انگار #مادر همین جا بود...
عبدالحسین آمد!
صدایم زد!
گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت #حدود خدا...
چه کردی؟
جوابی نداشتم و از #شرم😓 از کوچه گذشتم...
.
به سومین کوچه رسیدم!
🌷شهید محمد حسین علم الهدی...
به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند!
گفت: #قرآن و #نهج_البلاغه در کجای زندگی ات قرار دارد؟
چیزی نتوانستم جواب دهم!
با چشمانی که گوشه اش نمناک شد!
سر به گریبان؛ گذشتم...
.
به چهارمین کوچه!
🌷شهید عبدالحمید دیالمه...
آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها!
بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛
گفت: چقدر برای روشن کردن مردم!
#مطالعه کردی؟!
برای #بصیرت خودت چه کردی؟!
برای دفاع از #ولایت!؟!
همچنان که دستانم در دستان شهید بود!
از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...😓
.
🌷به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران...
صدای نجوا و #مناجات شهید می آمد!
صدای #اشک و ناله در درگاه پروردگار...
حضورم را متوجه اش نکردم!
#شرمنده شدم😓، از رابطه ام با پروردگار...
از حال معنوی ام...
گذشتم...
.
🌷ششمین کوچه و شهید عباس بابایی...
هیبت خاصی داشت...
مشغول تدریس بود!
مبارزه با #هوای_نفس، نگهبانی #دل...
کم آوردم...😭
گذشتم...
.
🌷هفتمین کوچه انگار #کانال بود!
بله؛
شهید ابراهیم هادی...
انگار مرکز کنترل دل ها بود!!
هم #مدارس !
هم #دانشگاه !
هم #فضای_مجازی!
مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در #دنیا خطر لغزش و #غفلت تهدیدشان میکرد!
#ایثارش را دیدم...
از کم کاری ام شرمنده شدم😞 و گذشتم...
.
🌷هشتمین کوچه؛
رسیدم به شهید محمودوند...
انگار #شهید پازوکی هم کنارش بود!
پرونده های دوست داران شهدا را #تفحص میکردند!
آنها که اهل #عمل به وصیت شهدا بودند...
شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد!
برای ارسال نزد #ارباب...
.
پرونده های باقیمانده روی زمین!
دیدم #شهدای_گمنام وساطت میکردند،برایشان...
.
اسم من هم بود!
وساطت فایده نداشت...
از #حرف تا #عمل!
فاصله زیاد بود...😭😭😭
.
دیگر پاهایم رمق نداشت!
افتادم...
خودم دیدم که با #حالم چه کردم!😭
تمام شد...
#تمام
.
🥀🕊از کوچه پس کوچه های دنیا!
بی شهدا، نمی توان گذشت...
#وصیت_شهدا
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
دلنوشته برای شهدا 😔
تنها کسانی شهید می شوند!
که #شهید باشند...
.
باید قتلگاهی رقم زد؛
باید کشت!!
#منیت را
#تکبر را
#دلبستگی را
#غرور را
#غفلت را
#آرزوهای دراز را
#حسد را
#حرص را
#ترس را
#هوس را
#شهوت را
#حب_دنیا را...
.
باید از #خود گذشت!
باید کشت #نفس را...
.
شهادت #درد دارد!
دردش کشتن #لذت هاست...
.
به یاد #قتلگاه کربلا...
به یاد قتلگاه #شلمچه و #طلاییه و #فکه...
الهی،#قتلگاهی...
باید #کشته شویم،تا #شهید شویم!!
بايد اقتدا كرد به #ابراهيم_هادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌦#تلنگر_تذکر_تفکر...
از خیابان #شهدا آرام آرام در حال گذر بودم!🤔
.
🌷اولین کوچه به نام شهید همت؛
محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین...
نامم را صدا زد!
گفت: توصیه ام #اخلاص بود!
چه کردی؟...
جوابی نداشتم؛ سر به زیر انداخته و گذشتم...😞
.
🌷دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛
پرچم سبز #یا_زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود!
انگار #مادر همین جا بود...
عبدالحسین آمد!
صدایم زد!
گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت #حدود خدا...
چه کردی؟
جوابی نداشتم و از #شرم😓 از کوچه گذشتم...
.
به سومین کوچه رسیدم!
🌷شهید محمد حسین علم الهدی...
به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند!
گفت: #قرآن و #نهج_البلاغه در کجای زندگی ات قرار دارد؟
چیزی نتوانستم جواب دهم!
با چشمانی که گوشه اش نمناک شد!
سر به گریبان؛ گذشتم...
.
به چهارمین کوچه!
🌷شهید عبدالحمید دیالمه...
آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها!
بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛
گفت: چقدر برای روشن کردن مردم!
#مطالعه کردی؟!
برای #بصیرت خودت چه کردی؟!
برای دفاع از #ولایت!؟!
همچنان که دستانم در دستان شهید بود!
از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...😓
.
🌷به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران...
صدای نجوا و #مناجات شهید می آمد!
صدای #اشک و ناله در درگاه پروردگار...
حضورم را متوجه اش نکردم!
#شرمنده شدم😓، از رابطه ام با پروردگار...
از حال معنوی ام...
گذشتم...
.
🌷ششمین کوچه و شهید عباس بابایی...
هیبت خاصی داشت...
مشغول تدریس بود!
مبارزه با #هوای_نفس، نگهبانی #دل...
کم آوردم...😭
گذشتم...
.
🌷هفتمین کوچه انگار #کانال بود!
بله؛
شهید ابراهیم هادی...
انگار مرکز کنترل دل ها بود!!
هم #مدارس !
هم #دانشگاه !
هم #فضای_مجازی!
مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در #دنیا خطر لغزش و #غفلت تهدیدشان میکرد!
#ایثارش را دیدم...
از کم کاری ام شرمنده شدم😞 و گذشتم...
.
🌷هشتمین کوچه؛
رسیدم به شهید محمودوند...
انگار #شهید پازوکی هم کنارش بود!
پرونده های دوست داران شهدا را #تفحص میکردند!
آنها که اهل #عمل به وصیت شهدا بودند...
شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد!
برای ارسال نزد #ارباب...
.
پرونده های باقیمانده روی زمین!
دیدم #شهدای_گمنام وساطت میکردند،برایشان...
.
اسم من هم بود!
وساطت فایده نداشت...
از #حرف تا #عمل!
فاصله زیاد بود...😭😭😭
.
دیگر پاهایم رمق نداشت!
افتادم...
خودم دیدم که با #حالم چه کردم!😭
تمام شد...
#تمام
.
🥀🕊از کوچه پس کوچه های دنیا!
بی شهدا، نمی توان گذشت...
#وصیت_شهدا
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴🔴🔴آیا کسی هست این هشدار رهبری و جدی بگیرد
حرف آقا تقریبا مال یک ماه پیش است!!!!!
کجایند سربازان امام خامنه ای عزیز❓
#نفوذ
#غفلت
#پرچم_دشمن_در_کشور_خودی
🌷شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed