eitaa logo
شهدای مدافع حرم
365 دنبال‌کننده
36.3هزار عکس
29.6هزار ویدیو
64 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم سلام وصلوات بر محمد وال محمد صل الله علیه واله السلام علیک یا ابا عبدالله سلام دوستان شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻 شهدای شاهچراغ برای فوتبال تان آبرو خریدند.. قدرت‌نماییِ خدای حَرم! ، کاپیتان تیم که همراه با کی‌روش در کنفرانس خبری حاضر شده بود صحبت‌هایش را با جمله «به نام خدای رنگین کمان»‼️ آغاز کرد (رنگین کمان، نماد همجنسبازان) و گفت: «اول از هر چیزی خدمت همه خانواده‌های داغدار تسلیت می‌گویم و باید بدانند که‌ کنارشان هستیم و با آن‌ها هم‌درد هستیم. ... باید قبول کنیم که واقعا شرایط کشورمان خوب نیست. مردم ما شاد نیستند. همه ناراحت هستند. ما اینجا هستیم و دلیل بر این نیست که صدای‌شان نباشیم و به آن‌ها احترام نگذاریم. هر چه داریم از مردم‌مان است و این‌جا هستیم که سخت تلاش کنیم و بجنگیم و بهترین عملکردمان را در زمین به نمایش بگذاریم و گل‌های‌مان را تقدیم به مردم داغدار ایران کنیم و امیدوارم که شرایط آن‌طور که مردم ما می‌خواهند رقم بخورد و همه شاد باشند.» ♦️وقتی با سخنانت نشان می‌دهی که "در برابر جمهوری اسلامی" - که به گفتۀ حاج‌قاسم، "حَرم" است - ایستادی و مخالفش هستی، ♦️وقتی در مقابل چشم جهانیان، "حرف‌های دشمن‌شاد" می‌زنی و در لفافه می‌گویی که مردم نیز "در برابر نظام"، صف‌آرایی کرده‌اند، وقتی خدایت می‌شود "خدای رنگین کمان"، وقتی عار و ابا داری از این‌که "سرود جمهوری اسلامی" را بخوانی، 😠 و ... ♦️آن‌گاه "خدای حَرم"، "خدای جمهوری اسلامی"، "خدای حاج‌قاسم"، در همان دقایق نخست، پاسخت را این‌چنین می‌دهد: در یک "حادثۀ عجیب"، ناگهان دو نفر از بازیکنان تیم، به یکدیگر برخورد می‌کنند؛ دروازه‌بان کارکُشته، مجروح می‌شود و از میدان می‌رود، سرمربی تیم نیز در مقابل دوربین، دو دست خویش را بر سر می‌گذارد، حرکتی که حتّی در مقابل خوردن شش گُل انجام نداد، چون می‌داند همۀ معادلاتش بر هم خورده، و بازیکنان دیگر هم با دیدن این "اتّفاق تلخ"، خویش را می‌بازند. به همین سادگی! امان از و غرور! امان از وسوسۀ شیطان! دیدی که همه‌چیز در دایرۀ ارادۀ "خدای حَرم" و "خدای حاج‌قاسم" و نه "خدای رنگین‌کمان"؟! عبرت اندوختی؟! متنبّه شدی؟! دریافتی که از کجا خوردی؟! آنجا چنان کردی و اینجا چنین دیدی. مرحوم علامۀ جعفری در مواقعی این‌چنین، شعر زیبایی از صائب تبریزی می‌خواند: یا سبو، یا خُمِ می، یا قدحِ باده کنند یک کفِ خاک، درین میکده ضایع نشود! آری، "یک کفِ خاک"! چه رسد به این‌که به "حَرم" اهانت کنی! و تازه آنچه که دیدی و چشیدی، عقوبت دنیوی‌اش بود. بزرگی نقل می‌کرد که عارفی از کوچه‌ای می‌گذشت. درازگوشی در آن کوچه بود که وقتی عارف از کنار او رد می‌شد، لگدی بر وی نواخت. عارف که عالَم را "جهان عمل و عکس‌العمل" می‌دانست، همان‌جا در کنار کوچه نشست و به فکر رفت که چه کردم که باید این "لگد" نصیبم شود؟! همان دو گُل نیز به برکت دعای آن مادرِ اهل بیتی بود که به "حَرم شاه‌چراغ" متوسّل شد.😘 ایران، به واسطۀ حضور اهل بیت است که مانده و ایستاده است، وگرنه باید صد بار تاکنون، به باد فنا می‌رفت. خدای رنگین‌کمانی‌ات اگر معجزه‌ای می داشت، به داد جریانِ رسوای اغتشاش می‌رسید. و امّا بنازم خدای حَرم را که حتّی شاه‌چراغش چنین می‌کند. راستی! همان کسانی که آنها را "مردم" می‌انگاشتی، برای باختنت "جشن" گرفتند و "پرچم کثیفِ دولتِ خبیثِ انگلیس" را برافراشتند! آری، "صدا"ی کسانی بودی که ذلّتت را می‌خواستند! "توبه" کن، شاید که خدای حاج‌قاسم بپذیرد. ‌دکترمهدی‌جمشیدی
❣ ای بلندترین واژه هستی شما در اوج💫 حضور ایستاده ای و را می نگری و بر غفلت ما می گریی😔 از خدا میخواهیم🤲 پرده های جهل و از دیدگان ما کنار رود تا جمال دلربای شما💖 را بنگریم 🖤 ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃 ┗╯\
👇👇 ✍️ نامه استاد قرائتی به دختران ایرانی خودمانی حرف می‌‏زنم و خیلی هم با شما بیگانه نیستم... خواهرم و دخترم! بزرگترین خطر برای انسان است. غفلت از خدا و قیامت؛ غفلت از جوانی، استعدادها، ارزش‏ها و کرامت‏های انسانی؛ غفلت از... دوست ما، خداوند است که هستی را به ما داد... دوست ما، پیامبر عزیز است که در روزگاری که دختر مایه ننگ بود با بوسیدن دخترش، به دختران مقام داد و برای زنان حق مالک‏ شدن، رأی داشتن، تحصیل کردن، انتخاب همسر و نظارت بر امور جامعه، یعنی حق امر به معروف و نهی از منکر قائل شد و زن را مثل مرد، مستعدّ رسیدن به همه کمالات دانست. اما دشمن ما، شیطان است... دشمن ما، تفکری است که زن را برای کامیابی و هوسبازی می‌خواهد و تصویر نیمه عریان او را وسیله تبلیغات قرار می‌دهد. خواهرم و دخترم؛ آیا تاکنون به این سؤالات فکر کرده‌اید: ۱- چرا دشمنان اسباب پیشرفت‏های علمی را از ما بخل و نسبت به آنچه دختران و پسران ما را منحرف می‌سازد، بخشش میکنند؟ ۲- در دفاع از میهن، مادران محجبه فرزندان خود را به جبهه فرستادند یا زنان بی‌حجاب؟ 3- اگر امروز به کشور عزیز ما هجومی شود، مردان و زنان باایمان ایستادگی می‏‌کنند یا عناصر سست‏ ایمان؟ 4- در همه جوامع بشری، آزار دختران عفیف و پوشیده بیشتر است یا دختران رها و لاابالی؟ 5- اگر برادر شما بنای ازدواج داشته باشد و شما را وکیل خود کند، شما دختری را انتخاب می‏کنید که هر روز خود را در معرض نگاه جوانان هرزه قرار داده یا کسی که عفاف و حجاب او کامل‏تر و از چشم هوسبازان‏ به دور بوده است؟ 6- آمار طلاق، افت تحصیلی، افسردگی و اضطراب، امراض روانی و مقاربتی، سقط جنین، فرار از خانه، اسراف و تجمل‏گرایی، گناه و بی‌بندوباری در میان دختران پاک و عفیف بیشتر است یا دختران رها و لاابالی؟ خواهرم و دخترم؛ حجاب از ضروریات دین است و شما بحمداللَّه فرزند اسلام هستید. امروز هزاران دختر تحصیلکرده با حجاب کامل به عالی‌ترین درجات علمی رسیده‌اند و با حضور خود در عرصه‏های علمی، سیاسی و اقتصادی، نشان داده‌اند که حجاب مانع فعالیتهای اجتماعی و رشد و پیشرفت نیست. خواهرم و دخترم؛ چه گوهری گرانبهاتر از وجود خود شما است؟ چرا خود را ارزان در برابر هر چشمی قرار دهید؟ مگر نه این است که چشمان ناپاک شما را برای خودشان‏ می‏ خواهند و خدا شما را برای خودتان می‏خواهد؟ اگر جلوه‌گری امروز شما دلربایی کرد و علاقه مردی را به همسرش کم کرد، فردا زن زیبایی با جلوه ‏گری خود دل شوهر شما را خواهد ربود و رونق زندگی شما را کم خواهد کرد. خواهرم و دخترم؛ بعضی خیال می ‏کنند بی ‏حجابی نشان تمدن است. خیال می‏ کنند جلوه‏گری گناه ساده‏ای است، ولی نمی‏دانند چه بسا آرامش خانواده‌ای را به نگرانی تبدیل می‏کند. این نامه ‏را به خاطر در امان ماندن شما و جامعه از خطرات غفلت و وسوسه‌های شیطان نوشتم؛ یک بار دیگر آن را بخوانید و اگر مفید دیدید به دیگران نیز بدهید. 🌹
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 وقتی آن شب فراموش نشدنی هزینه تعویض موکت فرسوده کف اتاقش در راکه مبلغی ناچیز (2500تومان) شده بود نپذیرفت و توضیح می خواست گفتم: شما شخصیت هایی از داخل و خارج به دیدنتان می آیند . لابد این مقدار اصلاح و هزینه به مصلحت بود. وانگهی هر چند انقلاب شده و شکل حکومت و شیوه خدمت تغییر یافته اما ضرورت زمان نمی شناسد و... که فکر می کرد شاید مقصودش را خوب درک نکرده ام با نگاهی نگران و نافذ گفت : من چگونه باشم که روی موکت با راه بروم اما باشند مردمی که چیزی نداشته باشند روی آن ! من اگر بخواهم فارغ از دنیای جامعه با این وسایل و امکانات زمامداری کنم سخت کرده ام! نه برادر! من با انس و عادت دارم . دوست دارم وقتی شب سر به بستر می گذارم نباشند که من از حال آنها کرده باشم ... 🌴 🕊🌹
🔴خوابی که برای خانواده مسلمان ایرانی دیده اند چگونه مانع رسیدن مردان به معراج از طریق دامان بانوان می شوند ╭┅┈┈ 𑁍◃┈╼┅╮
🌦... از خیابان آرام آرام در حال گذر بودم!🤔 . 🌷اولین کوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه کردی؟... جوابی نداشتم؛ سر به زیر انداخته و گذشتم...😞 . 🌷دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه کردی؟ جوابی نداشتم و از 😓 از کوچه گذشتم... . به سومین کوچه رسیدم! 🌷شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند! گفت: و در کجای زندگی ات قرار دارد؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی که گوشه اش نمناک شد! سر به گریبان؛ گذشتم... . به چهارمین کوچه! 🌷شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن مردم! کردی؟! برای خودت چه کردی؟! برای دفاع از !؟! همچنان که دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...😓 . 🌷به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نکردم! شدم😓، از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... . 🌷ششمین کوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ، نگهبانی ... کم آوردم...😭 گذشتم... . 🌷هفتمین کوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز کنترل دل ها بود!! هم ! هم ! هم ! مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در خطر لغزش و تهدیدشان می‌کرد! را دیدم... از کم کاری ام شرمنده شدم😞 و گذشتم... . 🌷هشتمین کوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوکی هم کنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را می‌کردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد! برای ارسال نزد ... . پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میکردند،برایشان... . اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود...😭😭😭 . دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم که با چه کردم!😭 تمام شد... . 🥀🕊از کوچه پس کوچه های دنیا! بی شهدا، نمی توان گذشت... ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
🌦... از خیابان آرام آرام در حال گذر بودم!🤔 . 🌷اولین کوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه کردی؟... جوابی نداشتم؛ سر به زیر انداخته و گذشتم...😞 . 🌷دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه کردی؟ جوابی نداشتم و از 😓 از کوچه گذشتم... . به سومین کوچه رسیدم! 🌷شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند! گفت: و در کجای زندگی ات قرار دارد؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی که گوشه اش نمناک شد! سر به گریبان؛ گذشتم... . به چهارمین کوچه! 🌷شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن مردم! کردی؟! برای خودت چه کردی؟! برای دفاع از !؟! همچنان که دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...😓 . 🌷به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نکردم! شدم😓، از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... . 🌷ششمین کوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ، نگهبانی ... کم آوردم...😭 گذشتم... . 🌷هفتمین کوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز کنترل دل ها بود!! هم ! هم ! هم ! مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در خطر لغزش و تهدیدشان می‌کرد! را دیدم... از کم کاری ام شرمنده شدم😞 و گذشتم... . 🌷هشتمین کوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوکی هم کنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را می‌کردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد! برای ارسال نزد ... . پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میکردند،برایشان... . اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود...😭😭😭 . دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم که با چه کردم!😭 تمام شد... . 🥀🕊از کوچه پس کوچه های دنیا! بی شهدا، نمی توان گذشت... ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
دلنوشته برای شهدا 😔 تنها کسانی شهید می شوند! که باشند... . باید قتلگاهی رقم زد؛ باید کشت!! را را را را را دراز را را را را را را را... . باید از گذشت! باید کشت را... . شهادت دارد! دردش کشتن هاست... . به یاد کربلا... به یاد قتلگاه و و ... الهی،... باید شویم،تا شویم!! بايد اقتدا كرد به
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⛔️مبادا سرگرم شدن به روزیِ ضمانت شده، تو را از کار واجبی باز دارد (امام عسکری)
🌦... از خیابان آرام آرام در حال گذر بودم!🤔 . 🌷اولین کوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه کردی؟... جوابی نداشتم؛ سر به زیر انداخته و گذشتم...😞 . 🌷دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه کردی؟ جوابی نداشتم و از 😓 از کوچه گذشتم... . به سومین کوچه رسیدم! 🌷شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند! گفت: و در کجای زندگی ات قرار دارد؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی که گوشه اش نمناک شد! سر به گریبان؛ گذشتم... . به چهارمین کوچه! 🌷شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن مردم! کردی؟! برای خودت چه کردی؟! برای دفاع از !؟! همچنان که دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...😓 . 🌷به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نکردم! شدم😓، از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... . 🌷ششمین کوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ، نگهبانی ... کم آوردم...😭 گذشتم... . 🌷هفتمین کوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز کنترل دل ها بود!! هم ! هم ! هم ! مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در خطر لغزش و تهدیدشان می‌کرد! را دیدم... از کم کاری ام شرمنده شدم😞 و گذشتم... . 🌷هشتمین کوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوکی هم کنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را می‌کردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد! برای ارسال نزد ... . پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میکردند،برایشان... . اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود...😭😭😭 . دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم که با چه کردم!😭 تمام شد... . 🥀🕊از کوچه پس کوچه های دنیا! بی شهدا، نمی توان گذشت... ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴🔴🔴آیا کسی هست این هشدار رهبری و جدی بگیرد حرف آقا تقریبا مال یک ماه پیش است!!!!! کجایند سربازان امام خامنه ای عزیز❓ 🌷شهدای مدافع حرم در ایتا https://eitaa.com/shdaemdafhharm 🌷شهدای مدافع حرم در سروش https://splus.ir/khalilghyed