eitaa logo
شهدای مدافع حرم
364 دنبال‌کننده
36.6هزار عکس
29.7هزار ویدیو
64 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم سلام وصلوات بر محمد وال محمد صل الله علیه واله السلام علیک یا ابا عبدالله سلام دوستان شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✘ شاید این آخرین فرصت من و تو  باشد! تا با ساده‌ترین کار ممکن، در آینده جهان مؤثر باشیم. رفقا شلوغش کنید، تو هر پیام رسان ایرانی و خارجی که هستید، عکس و فیلم هایی از عظمت اربعین منتشر کنید، بخصوص جا مانده های اربعین. ان شالله با این کار خودمون رو به سپاه امام زمان عج الله برسونیم و امسال رو سال آخر بدون امام عصر عج الله بکنیم🖤🖐🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴کلیپ در مورد ارزش پول ملی (۲) 🔻 چرا ارزش پول ایران با خاک کوچه یکی شده...؟! دولت رئیسی برای حفظ ارزش پول چیکار کرده؟ ♻️ آیا امکان داره دوباره ارزش پول ملی ما برگرده؟ریشه این مشکل دقیقا کجاست؟
Mojtaba Ramezani - Arbaein Ghesmate Khooban Shod (320).mp3
14.87M
اربعین قسمت خوبان شدومن جاماندم
مداحی_آنلاین_خسته_ترین_زائره_کرببلا.mp3
1.92M
🔳 شور احساسی 🌴خسته ترین زائر کرببلا آمده 🌴خواهر دل خونت از شام بلا آمده 🎙 نریمان پناهی بسیار دلنشین
"در راه رسیدن به تو ای کاش بمیرم" این آخرین پست اینستاگرام صدرا قاسمی، شاعر اهل بیت بود. تا اینکه رسید به عمود ۶۱۰ و ایست قلبی و تمام.
ورود دسته سینه زنی ح.مهدی رسولی به حرم..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 در‌ مسیر حسین | ماجرای یک شئ عجیب ◼️این شئ تا ابد حق و باطل را از هم جدا کرد و هیچ‌گاه کسی نمی‌تواند عملی که در روز عاشورا به‌وسیله آن انجام شده را با استدلال‌ها و منطق‌های مرسوم این روزها توجیه کند. ◼️ زائران اربعین حسینی و مهمانان عزیز موکب مع‌امام‌منصور مؤسسه مصاف نظرشان را درباره این وسیله می‌گویند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥مداحی دشمن شکن برادر اهل سنت کلاله ای در ماه محرم؛ 🔸هر آنکس چشم دیدن ندارد، بداند آل علی و حسین شیعه و سنی ندارد. 🔹گفتنی است، شهرستان کلاله یکی از شهرهای سنی نشین استان گلستان در شرق استان قرار دارد که مردم این دیار پرچمدار وحدت و انسجام هستند.
🌷 کانال شهدای مدافع حرم در ایتا https://eitaa.com/shdaemdafhharm 🌷کانال شهدای مدافع حرم در سروش https://splus.ir/khalilghyed
💢وصیت شهید حمید باکری خطاب به فرزندانش که انگار برای امروز نوشته شده است 🔹🔸وصیت به احسان و آسیه عزیز : ♦انشاءالله هرگاه به سنی رسیدید که توانستید این وصایا را درک نمائید هرچند روز یکبار این وصیتنامه را بخوانید؛ ♦احکام اسلامی را (فروع دین) با تعبد کامل و به طور دقیق و با معنی به جا آورید؛ به کسب علم و آگاهی و شناخت در تاریخ اسلام و تاریخ انقلاب اسلامی اهمیت زیادی قائل باشید؛ قدر انقلاب اسلامی را بدانید و مدام در جهت تحکیم مبانی جمهوری اسلامی کوشا باشید و زندگی خود را صرف تحکیم پایه های آن قرار دهید؛ در جماعات و مراسم بخصوص نماز جمعه، دعای کمیل و . . . و در مجالس بزرگداشت شهدا مرتب شرکت نمائید؛ رساله حضرت امام را دقیق خوانده و مو به مو اجرا نمائید؛ 👈شهید حمید باکری واقعی این است که تنها دغدغه اش دفاع از انقلاب اسلامی و تحکیم پایه های جمهوری اسلامی و اجرای احکام اسلامی است نه شهید حمید باکری که دخترش وصیت پدرش را اجرا نکرد می خواهد برای ما بسازد که مخالف جمهوری اسلامی است و مدافع قیام علیه حجاب به عنوان یکی از احکام اساسی اسلام است. ✍پی نوشت: آسیه در اردیبهشت سال ۶۲ متولد و پدرش در اسفند همان سال به فیض شهادت نائل می‌گردد.
شهیدی که نماز نمی خواند ! تو گردان شایعه شد نماز نمی خونه 🤔 گفتن تو که رفیقش هستی بهش تذکر بده ... باور نکردم گفتم لابد می خواد ریا نشه ... پنهانی می خونه! وقتی دو نفری سنگر کمین جزیره مجنون ۲۴ ساعت نگهبان شدیم ، با چشم خودم دیدم که نماز نمی خونه 🤔 توی سنگر در کمینش بودم تا سر حرف را باز کنم ... گفتم تو که برای خدا می جنگی حیف نیست نماز نمی خونی ؟!... لبخندی زد 😊و گفت :نماز خوندن رو یادم می دی ؟ گفتم بلد نیستی ؟! گفت تا حالا نخوندم ،نماز خوندن رو زیر آتش و توپ دشمن یادش دادم ... اولین نماز صبحش را خواند ،دو نفر نگهبان بعدی آمدند و جای ما رو گرفتند ما هم سوار قایق شدیم که بر گردیم ،هنوز مسافتی دور نشده بودیم که خمپاره نشست توی آب هور ،پارو از دستش افتاد 😔💔آرام کف قایق خواباندمش ،لبخند کم رنگی زد ،با انگشت روی سینه اش صلیب کشید و چشمش به آسمان با لبخند به شهادت🕊 رسید ... آری ،مسیحی بود که مسلمان شد و بعد از اولین نمازش به شهادت رسید 😭
*شهیدی که با دهان روزه به شهادت رسید*🕊️ *شهید حمید رضا دستگیر*🌹 تاریخ تولد: ۳ / ۱ / ۱۳۴۵ تاریخ شهادت: ۱۵ / ۲ / ۱۳۶۷ محل تولد: ایلام محل شهادت: قلاویزان 🌹همرزم←حمید همیشه و در هر زمانی از شبانه روز رزمنده ها رو با وجود خطر در بین راه سوار ماشین میکرد🌷من بهش تذکر دادم که این کار خلافه. حمید هم یه داستان برام تعریف کرد *واز من قول گرفت تا روزی که زنده ام برای کسی تعریف نکن*🌷 او گفت: یه روز هنگام غروب در منطقه عمومی دهلران کنار جاده به یه بسیجی که شال سبز رنگی به گردنش بود برخوردم💚 توقف کردم واونم سوار شد . انگار که منو میشناخت.منو به اسم صدا زد و یه سری از مشخصات شخصیمو گفت🌷 *بعدش هم گفت:من سید مهدی‌ام*🌼،بسیجی های منو هر کجا دیدی سوار کن و نگران نباش.بعدش هم بهم دست داد و از ماشین پیاده شد.گرمای دستشو حس کردم.🌼وقتی به خودم آمدم هر چه اطرافمو نگاه کرده کسی رو ندیدم *یا صاحب الزمان (عج)*🌼💚. این فرمانده *در ماه مبارک رمضان و با زبان روزه*🌷، در حالی که سرگرم خنثی کردن مین در منطقه ی قلاويزان بود، *بر اثر انفجار مین به شهادت رسید.*🕊️ *شدت انفجار به حدی بود که پیکر مبارکش متلاشی شده بود.* 🥀🖤 با این حال و با وجود این که *بدنش تکه تکه شده بود🖤* اما با خنده ای بر لب به ملکوت اعلی پرواز کرد🕊️🕋 *سردار شهید حمیدرضا دستگیر* *شادی روحش صلوات*💙🌹
☑️🇮🇷🌹گذری بر خاطرات سردار سرلشكر پاسدار شهيد مهدي زين الدين فرمانده لشكر علي ابن ابیطالب اسلحه و تسبیح قبل از شروع عملیات والفجر 4 عازم منطقه شدیم و به تجربه در خاك زیستن، چادرها را سر پا كردیم. شبی برادر زین الدین با یكی دوتای دیگر برای شناسایی منطقه آمده بودند توی چادر ما استراحت می‌كردند. من خواب بودم كه رسیدند. خبری از آمدنشان نداشتیم. داخل چادر هم خیلی تاریك بود. چهره‌ها به خوبی تشخیص داده نمی‌شد. بالاخره بیدارشدم رفتم سر پست. مدتی گذشت. خواب و خستگی امانم را بریده بود. پست من درست افتاده بود به ساعتی كه می‌گویند شیرینی یك چرت خوابیدن در آن با كیف یك عمر بیداری برابری می‌ كند، یعنی ساعت 2 تا 4 نیمه شب لحظات به كندی می‌گذشت. تلو تلو خوران خودم را رساندم به چادر. رفتم سراغ «ناصری» كه باید پست بعدی را تحویل می‌گرفت. تكانش دادم. بیدار كه شد، گفتم: «ناصری. نوبت توست، برو سر پست» بعد اسلحه را گذاشتم روی پایش. او هم بدون اینكه چیزی بگوید، پا شد رفت. من هم گرفتم خوابیدم. چشمم تازه گرم شده بود كه یكهو دیدم یكی به شدت تكانم میدهد … «رجب‌زاده. رجب‌زاده.» به زحمت چشم باز كردم. «بله؟» ناصری 3645112520C5 پسته؟» «مگه خودت نیستی؟» «نه تو كه بیدارم نكردی» با تعجب گفتم: «پس اون كی بود كه بیدارش كردم؟» ناصری نگاه كرد به جای خالی آقا مهدی. گفت: «فرمانده لشكر» حسابی گیج شده بودم. بلند شدم نشستم. «جدی میگی؟» «آره» چشمانم به شدت می‌سوخت. با ناباوری از چادر زدیم بیرون. راست می‌گفت. خود آقامهدی بود. یك دستش اسلحه بود، دست دیگرش تسبیح. ذكر می‌گفت. تا متوجه‌مان شد، سلام كرد. زبانمان از خجالت بند آمده بود. ناصری اصرار كرد كه اسلحه را از او بگیرد اما نپذیرفت. گفت: «من كار دارم می‌خواهم اینجا باشم» مثل پدری مهربان به چادر فرستادمان. بعد خودش تا اذان صبح به جایمان پست داد.منبع:كتاب افلاكی خاكی راوی:حسین رجب‌زاده سردار سرلشكر پاسدار شهيد مهدي زين‌الدين فرمانده لشكر علي بن ابيطالب(ع) نامی آشنا بر تارک سرزمین ایران اسلامی "یا علی مدد"
مثل یک مرده که یک مرتبه جان میگیرد، دلم از بردن نامت هیجان می‌گیرد ؛🥺❤️‍🩹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
1⃣ روز مانده تا اربعین کوله بار من پر قلب آدم‌های هم دیار من همه سمت تو دارن میان کنار من
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 تقریباً از پارسال تاکنون منتظر بودم که یک روز مانده به اربعین فرا برسد و این کلیپ را برای شما ارسال کنم. 🔸نماهنگ فوق العاده زیبای جنگ با داعش و مرور خاطرات پیاده‌روی اربعین تا لحظه شهادت از منظر یک شهید مدافع حرم با صدای حاج مهدی سلحشور ♦️همه ببینند تا روحشان به کربلا برود. لبیک یا زینب، به نیت برآورده شدن حاجات برای یکی از عزیزان خود که به کربلا نرفته است ارسال کنید.
🔷 شهید آوینی: «سخن از خلافت خداست که مبرا از ضعف و نقص است و اگر نشانی از ضعف و نقص در وجود انسان بماند، قول تکوینی إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَة چگونه تحقق یابد؟ و این چنین، لاجرم راه کمال انسان از میدان رزم می‌گذرد.»