از سنگر علم تا سنگر جبهه
🔹شهید سید جمال امیری عقدایی بعد از خدمت سربازى در دانشگاه آزاد يزد پذيرفته شد. وى روزها در شركت تعاونى «اشكذر» كار مىكرد و شبها به كلاس درس مىرفت و چون كار كردن و درس خواندن و نداشتن جا و مكان برايش مشكل فراهم مى كرد، در كنكور سراسرى شركت كرد و در رشته الهيات دانشگاه مشهد قبول شد. در نتیجه از كار در تعاونى استعفا داد و در این رشته به تحصيل علوم و معارف پرداخت.
🔹دیپلم گرفتن سید جمال امیری عقدایی همراه با شروع جنگ بود که در آن زمان ایشان در مرکز هلال احمر یزد دوره دیده و پس از مدتی آموزش در بیمارستان فرخی، به عنوان امدادگر به جبهه اعزام شد و در بخش بهداری به یاری رزمندگان سلحشور شتافت.
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
🌷شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed
شهیدی که برای اعزام شناسنامهاش را دستکاری کرد
🔹#مسعود_پورمحمدی زمانی که تصمیم گرفت به جبهه برود یک دانش آموز ۱۵ ساله بود و پدر و مادرش به رفتنش رضایت نمیدادند، برای همین نزد خواهر بزرگش آمد و گفت:خواهر جان، تو شاگرد امام زمانی (عج) و در پیشگاه او مسئول، اگر می خواهی امام زمان(عج) از تو راضی باشد؛ رضایت نامه مرا امضا کن تا به جبهه بروم ...به او گفتم از پدر و مادرمان رضایت بگیرد که گفت نه من می دانم آنها راضی نیستند و به من رضایت نمیدهند و خلاصه با اصرارهایش سرانجام همان روز پای رضایت نامهاش را امضا کرد و او به جبهه رفت.
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
🌷شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed
💔
صدای اذان رو که شنید، دست کشید و گفت: "میرم نماز."
اصرار کردیم: "غذات سرد میشه، تمومش کن"!
گفت: "غذای روحم سرد میشه"
فرمانده دلاور #شهید_محمود_شهبازی
#شهید_دفاع_مقدس
یاران #امام_زمان
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🌷شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed
🔘#معرفی_شهید
🥀🤍شهیدی که با ساخت اولین پل شناور جنگ تحمیلی جان صدها رزمنده را نجات داد
🕊🌷شهید محمد صداقتکیش بعد از دوران آموزشی در مناطق جنگی مختلف خدمت کرد، وجود او تاثیرات شگرفی در جبهههای جنگ گذاشت
ت🥀🤍ا اینکه در یکی از نبردها به چشم خود شاهد غرق شدن رزمندگان در آبها شد و با اعتقاد راسخ به یک ساعت تفکر بهتر از ۷۰ سال عبادت به فکر افتاد و بعد از ساعتی با خوشحالی نزد فرمانده رفت و ساخت پل شناور را برای اولین بار به عهده گرفت
🕊🌷و با افتخار این پل را ساخت و وقتی دید که فکر او باعث نجات بسیاری از رزمندگان و صرفهجویی در وقت شده است، از شعف و شادی در پوست خود نمیگنجید.
🕊🌹هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با #صلوات
🔘#معرفی_شهید
🔘#شهید_دفاع_مقدس
🌷شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed
☑️#کلام_شهدا
🌨⚡️#شهید_دفاع_مقدس
🥀🕊 شهید ابراهیم هادی
دور هم نشسته بودیم.
ابراهیم دستش رو شبیه یک دایره کرد و گفت: اگر دنیا مثل این کُره باشد، #امام_زمان (عج) مانند دست های من به دنیا احاطه دارد.
خداوند نیز بر تمام دنیا شاهد و ناظر هست.
مراقب اعمالمون باشیم.
فرماندهای با پوتینهای پاره
🔹یکی از همرزمان شهید تعریف میکند: " یکروز بچهها به شهید احمد اللهیاری گفتند: احمد آقا پوتینهای ما خراب است. ایشان فرمودند چشم، فردای آن روز یک تویوتا پوتین آورد و گفت: بچهها هر کدام از شما که پوتینهایش خراب است میتواند تعویض کند در همین حین دیدم خود احمد آقا کف یکی از پوتینهایش افتاده است و با بند پوتین آن را بسته است تا نیفتد. گفتم احمد آقا شما هم یک پوتین نو بردارید .گفت: نه این پوتینها برای بچههاست. همین پوتینها هم که پایم هست برای من زیاد است.
🔹همرزم شهید احمد اللهیاری میگوید: یک روز من با ماشین اصلاح سر حاج احمد را اصلاح میکردم که دیدم ماشین گیر کرد. نگاه کردم، دیدم یک ترکش به سرش خورده و نصف آن بیرون است و اطراف آن چرک کرده. گفتم این ترکش شما را اذیت نمیکند؟ گفت برو و انبر دست را بیاور و ترکش را بیرون بکش. گفتم نمیشود باید برویم پیش دکتر. احمد آقا گفت: این که چیزی نیست بچهها ترکشهای از این بزرگتر را هم تحمل میکنند.
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
🌷شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed
💔
راست میگفت...
"از دنیا که بگذری..
به راحتی از جانت هم میگُذری"...
شهدایی باشیم...
دیدم پاهاش زخمی و خونی شده
به سردار بی سر شلمچه ماشاالله رشیدی گفتم کفشهات کو؟؟؟؟
گفت دادم به اون بسیجی که کفشش پاره بود و نمی توانست تو ورزش صبحگاهی
همپای دیگران بدود
گفتم پس خودت چی؟
پاهات رو ببین خونی و زخمی شده
گفت اشکال نداره
گفتم یعنی چی؟
گفت اگه از یک کفش نتونم بگذرم
چطور از جونم بگذرم؟!
#شهید_ماشاالله_رشیدی
#شهید_دفاع_مقدس
🌷شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed
♦️لبخندی که از زیر خاک هم نور میداد...
🔹اسمش علی بود، ولی بچهها بهش میگفتن "لبخند جبهه". نه به خاطر اینکه خندهرو بود، نه... لبخندش یه چیز دیگه بود. یه نوری داشت که وسط اون همه دود و باروت، دلت رو آروم میکرد.
🔹در خط مقدم، علی رفت بالا سر یک مجروح که تیر خورده بود و داشت جون میداد. با یه پارچه، خونهاشو پاک کرد. همان لحظه یک گلوله از کنار گوشم رد شد و خورد به سینه علی. افتاد زمین، همانجا کنار همان مجروح، و همان قرآن توی جیبش بود، خونی شده...
با آخرین نفس:
«الحمدلله الذی جعل رزقی فی الشهاده...»
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
🌷شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed
💔
حرف آخر...
شهیدی که برایش مهم نبود به جهنم برود‼️
نوشته بود:
"مهم نیست آینده نامی از من برده شود یا نه،
مهم این است که اسلام پیروز شود،
حتی مهم نیست به جهنم بروم یا نه،
مهم این است که بتوان خدا را از خود راضی نگه داشت."
#شهید_بهروز_شیرسوار (جعفر)
#شهید_دفاع_مقدس
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🌷شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed
♦️روایتی از قلب جبهه؛ وقتی حاج کاظم با دجله راز و نیاز میکرد
🔹یکی از رزمندهها تعریف میکرد: «دیدیم حاجی، با نقشهای در دست، روبهروی آب ایستاده. صدای اذان از ضبط کوچکش پخش میشد. زانو زد، دست در آب فرو برد، انگار با دجله حرف میزد. با همان آرامش همیشگی گفت: "یا علی، این زمینها رو باید برای بچههامون امن کنیم... ما میریم، ولی این خاک باید بمونه."»
🔹شب بعد، او و چند تن از فرماندهان، برای شناسایی منطقه وارد نیزار شدند... آن شب، شب آخر بود. در همان حوالی اذان ظهر، گلولهای آمد و دجله دیگر صدای زمزمههای حاج کاظم را نشنید...
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
🌷شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed
♦️لبخندی که از زیر خاک هم نور میداد...
🔹اسمش علی بود، ولی بچهها بهش میگفتن "لبخند جبهه". نه به خاطر اینکه خندهرو بود، نه... لبخندش یه چیز دیگه بود. یه نوری داشت که وسط اون همه دود و باروت، دلت رو آروم میکرد.
🔹در خط مقدم، علی رفت بالا سر یک مجروح که تیر خورده بود و داشت جون میداد. با یه پارچه، خونهاشو پاک کرد. همان لحظه یک گلوله از کنار گوشم رد شد و خورد به سینه علی. افتاد زمین، همانجا کنار همان مجروح، و همان قرآن توی جیبش بود، خونی شده...
با آخرین نفس:
«الحمدلله الذی جعل رزقی فی الشهاده...»
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
🌷شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed
♦️جوانترین فرمانده دفاع مقدس و نقش بیبدیل در عملیاتهای سرنوشتساز
🔹با شروع جنگ در مهرماه ۱۳۵۹، مسعود پیشبهار تنها ۱۸ سال داشت، اما آنقدر مسئولیتپذیر و پرانرژی بود که فرماندهی یک گروه ۲۲ نفره را به او سپردند. شبانهروز در بسیج فعال بود، انجمن اسلامی را هم زیر نظر داشت و کمتر به خانه میرفت. تازهتأسیس بودن بسیج، روحیه خستگیناپذیر او را میطلبید.
🔹در سال ۱۳۶۰، در پایگاه گُلف ـ مرکز فرماندهی جنگ جنوب ـ نبوغ و هوش نظامی شهید پیشبهار توجه فرماندهان را جلب کرد. به دوره تخصصی طرح و عملیات راه یافت و پس از آن، مسئولیت طرح و عملیات قرارگاه نصر را بر عهده گرفت. از آن پس، در کنار شهید حسن باقری، در طراحی عملیاتهای بزرگ نقش کلیدی داشت، بیآنکه حتی همرزمانش بدانند چه مسئولیتی بر دوش دارد.
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس