✅نحوه شهادت غواص و آزاده شهید محمد رضایی😭😔
🌷🌿《حسین محمدی مفرد که از غواصان لشکر ۵ نصر واحد تخریب در دوران دفاع مقدس است. او در تاریخ ۱۳۶۵/۱۰/۰۴ در عملیات کربلای چهار در سن ۱۴ سالگی در منطقه شلمچه به اسارت نیروهای بعثی دشمن درآمد، به روایت خاطراتی از نحوه شهادت شهید محمد رضائی پرداخته است.》
⬇️⬇️⬇️⬇️
💠روایت بدین شرح است:
عملیات کربلای ۴ درگیری خیلی شدید بود تا آن روز جنگ را از این دریچه ندیده بودم خیلی آتش دشمن زیاد بود جنگ از پشت جعبه شیشه ای تلویزیون با این فرق می کرد.
خیلی متفاوت بود گلوله ها واقعی، خونها واقعی، دشمن واقعی، ترس واقعی، شجاعت واقعی، ایثار واقعی، شهادت ها واقعی همه چیز واقعی… اینجا سینما نبود که وقتی یک صحنه هیجانی بود سوت و دست و فریاد بزنند!
اینجا سوت بود اما سوت خمپاره… دست بود اما قطع شده! هیجان بود اما کنترل شده دو گلوله قبل از ورود به پشت سنگرهای ب شکل به دستم خورد از آب بیرون آمدیم وارد سنگرهای ب شکل شدیم (سنگرهای کمین که به شکل ب بودند. بسیار مهندسی ساخته شده بود ) و درگیری بین ما و دشمن بسیار نزدیک بود آنقدر که چهره های هم را به راحتی میدیدم فرمانده شهید مسلم اعلام کرد بچه ها عملیات لو رفته و ادامه عملیات لازم نیست دستور داده اند که برگردیم نیروهای پشتیبانی نخواهند آمد (ما خط شکن بودیم) اما آنقدر دشمن نیرو در منطقه آورده بود که ما راهی برای برگشت نداشتیم به نوعی در محاصره بودیم چاره ای جز جنگیدن و مقاومت نبود تا راهی برای برگشت پیدا کنیم هر لحظه که می گذشت عزیزی را از دست میدادیم وارد یکی از کانال ها شدیم تیربارچی تانک به سمت کانال تیر میزد.
نمی دانم با هر گلوله چند نفر زخمی و شهید می شدند ولی خودم از ناحیه گردن گلوله خوردم به علت ضربه وارده و حساس بودن محل اثابت گلوله (و شاید ضعف ایمان) بیهوش شدم نمی دانم چقدر طول کشید تا به هوش آمدم ولی وقتی به هوش آمدم سربازان عراقی را نزدیک خودم دیدم، با خودم گفتم؛ جالب است در عراقی ها هم آدمهای خوبی هستند که به بهشت می آیند فکر می کردم شهید شدم و در بهشت هستم و عراقی ها هم به بهشت آمده اند.
این فکر عجیب زیاد طول نکشید که با دیدن ماشینهای عراقی فهمیدم که هنوز در دنیا هستم چون در بهشت ماشین نیست لااقل ماشین عراقی نیست تلاش کردم تا بلند شوم و به عقب بروم ولی توان حرکت نداشتم.
بر روی زمین چهار دست و پا راه افتادم تا به برادری رسیدم آقای مهدی سبزبان گفت کجا می روی؟ گفتم: می روم داخل کانال تا به عقب بروم گفت کانال را بسته اند و راهی برای رفتن نیست گلوله به پایش خورده بود و از هر دو پا محروم بود گفتم پس چکار کنیم گفت بهتر است در جای مخفی شویم تا فردا نیروهای کمکی بیایند.
داخل اولین سنگر رفتیم و مخفی شدیم طولی نکشید که عراقی ها از حضور ما مطلع شدند و به داخل سنگر آمدند. آقای سبزبان که در مدرسه رضوی استان قدس رضوی درس خوانده بود عربی بلد بود گفت: عراقی ها دارن مشورت می کنند که بیایند داخل یا نبایند.
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
❣متوسلین به شهدا❣
اجازه بدهیم چون اگر شب اسیر کنند زنده نمی مانیم و خواهند كشت بهتر است تا صبح مقاومت کنیم این شد که با تک تیر زدن و مقاومت تا صبح در سنگر ماندیم صبح عراقی ها وارد سنگر شدند و با کتک زدن اسیرمان کردند ولی عجب مهمان نوازی کردند خدا قسمت نکند اینها را گفتم تا ذهنتان را آماده کنم تا بدانید کربلای ۴ چه شرایط و وضعیتی داشت بعد از اسارت وقتی از بیمارستان نظامی که نمیدانم در کدام شهر بود با اتوبوسی که بجای صندلی تخت داشت جهت حمل بیمار به سمت زندان می رفیتم.
در همان اتوبوسی که شهید محمد رضا شفیعی بود محسن میرزائی و… نزدیک یک پادگان نظامی دو اسیر با لباس غواصی سوار اتوبوس شدند یک نفر جلوی اتوبوس نشست و یک نفر هم عقب آمد و کنار من نشست خیلی زود با هم ارتباط برقرار کردیم هر چند که از نظر نظامی کاملا اشکال داشت چون هر کسی که به جمع ما ناشناس می آمد احتمال داشت جاسوس باشد که از طریق منافقین داشت به ما تحمیل می شد ولی چهره این عزیز آنقدر جذاب بود که نیازی به تفکر نداشت این کسی نبود جز شهید بزرگوار شهید محمد رضايي.
پرسیدم از کجا آمدی؟
گفت: من تازه اسیر شدم گفتم: تازه سه روز است که عملیات تمام شده کجا بودی تا الان؟
گفت: در نیزارها مخفی شده بودم ولی دیگر توانم تمام شد و از بی حالی روی آب آمدم و اسیر شدم.
یک گلوله به دست چپ قسمت نزدیک به مچ خورده بود و یک گلوله به بالای ابروی چپ ایشان که کمی داخل رفته بود و در بالای ابرو گیر کرده بود و داخل سر فرو نرفته بود که خود جای تعجب داشت.
✨ادامه👇
چون مدت زیادی در داخل آب بوده و لباس غواصی داشته بود زخم دست ایشان را که با لا زدم دیدم کرمهای سفید روی زخم بود و ترسیدم گفتم اقا محمد این چیه؟
گفت: به علت جراحات و عفونت دستم اینجوری شده است.
وقتی به زندان رسیدیم محمد رفت داخل غرفه ای دیگر و دیگر خیلی به هم نزدیک نبودیم ولی در جریان درمانش بودم و گاها زخم هایش را خودم با باندهای که شسته شده بود پانسمان می کردم نمی دانم کار درستی بود یا نه ولی این همه ي کمکی بود که به هم می کردیم و باندها را می شستیم و خشک می کردیم و مجدد استفاده می کردیم .
بعد از این روزهای سخت وارد اردوگاه شدیم و من و محمد رضايي با هم وارد یک حمام شدیم و به اجبار همه لباسهایمان را بیرون کردیم و
حمام کردیم محمد به من می گفت: بجای وقت گیری و خجالت از زمان استفاده کن که شاید دیگر حمام و صابون پیدا نکنی که خودت را تمیز کنی… در ضمن هم غسل بکن و هم نظافت من با خودم گفتم این از کجا می داند که دیگر از حمام خبری نیست؟
در هر حال حرفش را گوش کردم و با همان حالت عریان پشت به محمد کردم و کارهای که گفته بود را انجام دادم و از حمام خارج شدیم تا به ما لباس بدهند و بعد از پوشیدن لباس به گروهای ۱۰۰ نفری وارد آسایشگاها می شدیم.
⚡اسیر شهید محمد رضایی
من و محمد وارد آسایشگاهی شدیم که رئیس آسایشگاه شخصی به نام ناصر بود که آنقدر بی ایمان و نا متعادل بود که جای گفتنش نیست و از بدترین خاطرات اسارت می باشد.
مترجم عرب زبان بود نمی دانم چقدر طول کشید که یک سرباز عراقی وارد آسایشگاه شد و گفت یک نفر بیاید من نمی دانم چه شد که با سرعت از
آسایشگاه خارج شدم و رفتم.
هر روز می بردند و محمد را با انواع روشها شکنجه می کردند و می گفتند که چه کسانی با تو بودند؟
قرار بود چه کاری بکنید؟
برنامه های شما چه بود و….
با چوب کابل آبجوش برق و چسباندن اتوی داغ به بدنش ،کشیدن بر روی زمین با بدن لخت و زخمی بر روی خاک و خورده شیشه او را شکنجه می دادند ولی محمد آنقدر ایمانش قوی بود که بهترین راه را که صبر و تحمل بود در پیش گرفته بود تمام بدنش زخم و خون بود کسی با محمد صحبت نمی کرد تنها در آسایشگاه می نشست و محمد اجازه نمی داد کسی به او نزدیک شود محمد می ترسید که هر کس به او نزدیک شود عراقی ها فکر کنند او هم از همراهان او بوده و او را هم شکنجه کنند.
محمد دوست نداشت کسی اذیت شود و روزهای سخت را با تنهایی و درد تحمل می کرد بعد از چند روز شکنجه های سخت باعث شد که عراقی ها خسته شوند و دیگر توان ادامه نداشتند و برای جبران شکست تصمیم به شهادت محمد گرفتند.
روز آخر شیشه های داخل حمام را شکستند و محمد را که تمام بدنش زخم و خون و جراحت بود بر روی شیشه ها کشیدند ولی باز هم جز ناله از محمد چیزی بیرون نیامد تنها حرفهای که از محمد توانستند اعتراف بگیرند نام خدا و ائمه اطهار بود.
عدنان که خشمگین از این همه مقاومت با فرو کردن یک عدد صابون عراقی که نوعی خاص از صابون بود که به رنگ سبز وب سیار بد بو بود در دهان محمد باعث خفه شدن محمد شد و برای جبران سریعا در خواست کمک کردند ولی محمد دیگر نفس نمی کشید پیکر پاک این شهید عزیز را بر روی سیم خاردار انداختند و عکس گرفتند که بگویند در حال فرار بوده و مجبور شدیم با گلوله بزنیم.
بعد از جنگ پیکر پاک محمد به ایران انتقال داده شد و در ۱۵ کیلومتری شهر فاروج در بین دو مناره مسجد و حسینه حضرت سجاد علیه السلام دفن شد امید وارم که در سفر بعدی از این مسیر سری هم به مقبره این شهید عزیز بزنید و یادمان باشد که امنیت امروز مدیون ایثار این مردان بزرگ دیروز است.
در مرداد ماه سال ۱۳۸۱ به همراه ۲۲ شهید دیگر پیکر محمد به ایران آمد جالب است که بگویم پیکر محمد سالم به ایران آمد و مجبور شدند در سردخانه نگهداری کنند.
روز تشیع جنازه وقتی جنازه محمد به محلی که همان مسجد امام سجاد (ع) بود رسید و بر روی دوش مردم حمل شد لکه های خون بر روی لباس مردم کاملا مشخص بود که از داخل تابوت بیرون زده بود.
آیا باز هم باید با این همه نشانه فراموش کنیم که شهدا چه کسانی بودند و چه کردند و در کنار مزار آن شهید عزیز برویم و نگاهی به آن مزار سیاه کوچک کنیم شاید برای ما عادی شده است که قبر یک شهید را می بینیم و راحت می گذریم ولی اگر میدانستیم که شهید محمد رضايي برای افتخار ایرانی و شجاعت ایرانی تحمل شکنجه کرده است تا بگوید ایرانی می میرد ولی تن به ذلت نمی دهد به مزارشان نگاه بهتری می کردیم....
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
❣متوسلین به شهدا❣
🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥فیلمی دردناگ از پیکر شهیدان ایرانی در عملیات کربلای 4در تلویزیون
#تاهمیشهمدیونشهدائیم✨🥀
#شادیروحپرفتوحشهداصلوات🕊🌹
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
☘️ حضرت موسی (علیه السلام) ازخضر نبی سوال می کند ، تو چه کرده ای که من مامور شده ام از تو تعلم کنم ؟
🌷 چطور به این مرتبه رسیده ای؟
🖋 فرمود : "بترک المعصیه" با #ترک_گناه
☀️
☘ من دیگر در این عالم روزی ندارم!
🖋 آقای برقعی در قم کتابفروشی داشتند ، ایشان روحانی نبود ولی شاگرد اخلاق علامه و مرد شریفی بودند. ایشان تعریف میکردند :
✍ علامه در اواخر عمرشان حال بدی داشتند. ما یک باغی در اطراف قم تهیه کردیم و ایشان را آنجا بردیم. صدای آب و پرندگان و قُل قُل سماور میآمد ، بنده برای اینکه حال علامه بهتر شود از این صداهای طبیعی تعریف میکردم ولی با اینکه ایشان به طبیعت علاقه زیادی داشتند ، توجهی نمیکردند. بعد از دقایقی همانطور که سرشان پایین بود فرمودند :
☘ آقای برقعی سماورهای ما را آن طرف روشن کردهاند!
☘ چند دقیقه بعد گفتم حاج آقا چایی سرد میشود ، بفرمایید! فرمودند :
☘ من دیگر در این عالَم، روزی ندارم! دیدم چیزی نمیخورند. عرض کردم اگر خسته شدید برگردیم قم.
🖋 و ما به قم برگشتیم و حالشان خراب شد و به بیمارستان رفتند. چند روزی که بیمارستان بودند، یک قطره آب هم از گلویشان پایین نرفت.
📚خبرگزاری ایکنا، گفتگو با امیر حسین مناقبی- نوه علامه طباطبایی ۱۴۰۱/۸/۲۶
☀️
☘ سه چیز است که اجازه ترک آن به احدی داده نشده
🖌 یکی «وفای به عهده» که اجازه نداری خلاف عهد کنی ، چه طرفت خوب باشد چه بد باید به عهدت وفا کنی.
🖌 دوم «ادای امانت» اگر کسی چیزی پیش تو به امانت گذاشته ، چه طرف خوب باشد و چه بد ، باید امانت را بدهی.
🖌 سوم «خوبی کردن به پدر و مادر» چه پدر و مادر خوب و چه پدر و مادر بد. باید به پدر و مادرت احسان کنی.
☀️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈🏽 ای انسان خودخواه!
👈🏽 ای موجود تنها!
🎤 «حجت الاسلام علی رضا پناهیان»
#نردبان
/دینی، اخلاقی
#جهاد_تبیین
✍دشمن وقتی دید هر فتنهای با حضور #هیئتی_ها خنثی میشه،فهمید که باید #مداح رو #آلوده کنه تا #تفکرات_مخاطبینش هم آلوده بشه......
#تلنگر
#حاج_امیر_عباسی
#جهاد تبیین
🛑یک سوال منطقی از اپوزیسیون جمهوری اسلامی
🔸️عربستان اگر یک درصد در مشورت با متحدانش احتمال می داد جمهوری اسلامی در وضعیت متزلزل و بی ثباتی است آیا به توافق با این نظام تن می داد ؟
🔹️ مگر اپوزیسیون و ایران اینترنشنال ادعا نمی کنند نظام در حال سقوط است؟
🔸️چرا اسپانسر ایران اینترنشنال دست دوستی به سوی جمهوری اسلامی دراز می کند ؟
#امام_زمان
#حجاب
#جهاد_تبیین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌صحبتهای شنیدنی حجتالاسلام حسینی قمی در برنامه زنده سمت خدا
🔹داستان حمایت مادی پیامبر(ص) از زن آوازخوان
🔹توصیه به خانوادهها برای عدم تندی با فرزندان در مسائل اسلام
یکشنبه، ۲۱ اسفند ۱۴۰۱.
#جهاد_تبیین
اینکه آیت الله خامنه ای در وسط اغتشاشات، درست در زمانیکه بسیاری از خواص مطرح از سر ترس و عافیت طلبی سکوت کرده بودند با اعتقاد و یقین گفت: جمهوری اسلامی از آن نهال سالها نخست به #درخت_تناور تبدیل شده است و آسیب نخواهد دید. یکی از معنای و مصادیقش همین بود.
#علیرضا_زادبر
#جهاد_تبیین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ 🎬 #استاد_شجاعی
♨️ شاید باور نکنید
ولی بعضیا، با غذا خوردنشون،
بیشتر از نماز خوندن بعضیای دیگه، به خدا نزدیک میشن!
چطوری؟!
#استادشجاعی
#جهاد_تبیین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این صدا و تصویر دکتر حبیبی، ساکن آمریکاست که فقط سالی دو بار به ایران میآد و هموطنان مون باید مدتها در نوبت باشن تا نوبت معاینه شون برسه.
تموم کسانیکه کمردرد و پادرد و دردهای مُزمِن دارن کلیپ رو حتما ببینن، مخصوصاً کسانیکه از چهل سال و میانسالی عبور کردن! این صحبتها دوای بسیاری از دردهای اونهاست!
هدیه اش بدیم به بزرگترها ، دوستان و فامیلهای عزیزی که از مشکلات حرکتی رنج میبرن ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اجر این شخص کمتر از شهادت در راه خدا نیست‼️
🔰#استاد_عالی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بارها در ویدئوهام گفتم ادامه این وضعیت باعث درگیری بین مردم میشه.
ببینید چطور مردم بخاطر این موضوع به جان هم افتادن؟ بخاطر یک اقلیت قانون شکن و یک عده مسئول بزدل .
❌جناب قوه قضاییه
❌جناب مجلس
❌عزیزان مسئول
❌چوب کم کاری شما رو ملت دارن
می چشن....،
آقایان بنده رای، از گندم ری نخواهید خورد.
#دختران_ظهور
#دخترانه_ها 🕊
#فتحالفتوح
رسانه ها سرشار از خبرهای خوب و امیدوار کننده شدن. اونقدر زیادن که هجمه های مکرر دشمن هم دیگه حریفشون نیست و پنهانشون نمیکنه. دمت گرم حضرت آیت الله؛ دمت گرم جناب دکتر #رئیسی
"اعظم سادات سید مومن
هدایت شده از دیده بان مردم
📣سعید محمد ، مشاور رئیس بنیاد مستضعفان و مدیر انجمن مدیریت پروژه ایران، خطاب به رژیم اسقاط به ۳ زبان :
🔺 حرفهای این روزهای نتانیاهو یادآور حرفهای صدام قبل از حمله به #ایران است، فقط اگر صدام بعد از ۸ سال پرچم صلح را بالا برد، نتانیاهو بعد از ۸ ساعت صلح را گدایی خواهدکرد. ایرانیها نسبت به خاک خود، غیرتی و متحدند. مژده به کشاورزان فلسطینی؛ خاک تلآویو بعد از شخم، بسیار مستعد کشت است.
🌐 به دیـــــــده بــــــان بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/691208313C75e590aa75