eitaa logo
شهدای مدافع حرم
378 دنبال‌کننده
38هزار عکس
30.8هزار ویدیو
65 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم سلام وصلوات بر محمد وال محمد صل الله علیه واله السلام علیک یا ابا عبدالله سلام دوستان شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠مادر گرامی شهید بزرگوار عباس آبیاری: 😔دست و پای عباس را با تویوتا جدا کردندفرداش میان دست‌های عباس رو به تویوتا می‌بندن. بر اثر حرکت مخالف، دست و پا از هم جدا می‌شه و تیکه‌های بزرگ رو با قمه‌های بزرگ از هم جدا می‌کنند و مثل گوشت قربونی تیکه تیکه می‌کنن...😭 🌿تعریف می‌کردن که عباس خانومی رو خواب دیده که می‌گه عباس جان! پسرم. از اونجایی که عباس همیشه سر به زیر بود و سرش پایین بود جواب نمی‌ده. دوباره صدا می‌زنه عباس! باز هم جواب نمی‌ده. بار سوم صدا می‌زنه عباس جان! سرت رو بگیر بالا. عباس می‌گه با منید؟ آخه این جا عباس دیگه‌ای هم هست. می‌گه با تو ام! سرت رو بگیر بالا. بعدش ۱۳ شهید خان‌طومان رو صدا می‌زنه و توی نور ناپدید می‌شن. دوباره خواب می‌بینه و با قسم حضرت زینب، عباس که تو خواب گریه می‌کرده رو بلند می‌کنن و قسمش می‌دن که تعریف کنه خوابش رو. فرمانده‌ش پشت در بوده، می‌بینه که دارن قسم میدن، می‌گه بذار وایسم ببینم چه خبره. عباس می‌گفته که از ۲۰ام تا ۲۱ام حمله عقب میفته. ساعت حمله ۳ بار عقب میفته. از این ساعت به این ساعت عقب میفته. کیا شهید می‌شن؛ کیا قبل از عملیات شهید می‌شن؛ کیا چه جوری شهید می‌شن و عباس خودش آخرین شهید اون منطقه هست که به شهادت می‌رسه. همون جا آقایی روحانی بوده و می‌گه اون جوانه و میخواد خودش رو مطرح کنه و بگه که مثلا من خیلی پاکم که ائمه رو دیدم و این حرفا رو زده. این جوانه میخواد بگه من خیلی با ایمانم. اگه اطلاعات دادند و قبول نکن . می مونه تا ۲۰ام که زنگ می‌زنن که عملیات عقب افتاده. دوباره زنگ می‌زنن از این ساعت به این ساعت عقب افتاده؛ دوباره زنگ می‌زنن افتاده به ۲۱ام از این ساعت به این ساعت. فرمانده‌ش میگه حاجی! بازم این اتفاق داره میفته. حاجی می‌گه باور نکن! تا چند تا از بچه ها شهید می‌شن و فرمانده‌ش می‌گه حاجی! همون طور که گفت داره می‌شه. میگه حالا صبر کن تا این که سید فرشید زخمی می‌شه و میگن چند نفر می خوایم برن جلو که تو ۱۸ ساعت تو ۲۱ ساعت تپه بالای خان طومان رو در اختیار می‌گیرن، همون طور که عباس دیده بود.  اتفاق افتاد که بچه های زینبیون و فاطمیون حتی بچه های خودمون هم عقب نشینی می‌کنن که بالای تپه، رحیم نوروزی و چهرغانی بوده که قشنگ می‌دیدند داعشی‌ها رو ، که عباس می‌گه شما ها برید. میگن نه. عباس بیسیم داشته، می خواد بیسیم رو بده که از پشت از سمت قلبش تیر می خوره و میفته رو زمین. عباس رو بلند می‌کنن و می‌گن عباس! تو ورزشکاری؛ چه جوری معلق خوردی و افتادی زمین؟ برش می‌گردونن می‌بینن داره ازش خون می‌ره. عباس می‌گه مهمات رو ببرید و یک نارنجک بدید، من اینجا می‌مونم. شما برید. بیسیم می‌زنن و می‌گن که عباس داره این طوری می‌گه. عباس می‌خواد راه رو ببنده. میگن اسلحه بگیر، میگه نمی خوام. فرمانده‌شون می‌گه هرچی عباس می‌گه گوش کنید. تمام مهمات و همه چیز رو میارند و سینه‌خیز برمی‌گردن و یه نارنجک میدن به عباس. عباس روی زانوهاش می‌ایسته و می‌بینه ۵ تا از احرار الشام دارن میان سمتش که نارنجک رو پرت می‌کنه و به درک واصل می‌شن. عباس سجده شکر می‌کنه و اون لحظه روح مطهر میاد و عباس رو با خودش می‌بره. بعد از اون داعش میان تو صورت عباس یه تغییراتی ایجاد می‌کنن. یک کاری می‌کنن که زشت نمایان بشه؛ چون توی دوران آموزشی و سوریه از لحاظ زیبایی ظاهر و زیبایی باطنی و ایمانش به عباس می‌گفتند یوسف مدافعان حرم. می خواستن زشتش کنند. تا ظهر بعدش اینا فکر می‌کنن که عباس یک فرمانده قدر هست چون نمی‌نشسته تیراندازی کنه؛ می‌ایستاده و تیراندازی می‌کرده.  ظهر اعلام می‌کنن که این جوان، چه زنده و چه مرده رو باید بیاریدش. هرکی این رو سرش یا دست و پاش رو بیاره به اندازه وزنش طلا می‌گیره. میان عکس سلفی‌هاشون رو با عباس می‌گیرن. داعشی‌ها دستاش رو از مچ می‌برن و پاهاش رو از مچ می‌برن و سرش رو می‌برن و می‌کنن توی گونی. خنده هلهله شادی کنان به اندازه وزنش طلا رو می‌دن. سپاه قدس فیلم رو نشون می‌دن و دستور می‌گیرند که به هیچ عنوان نباید بذارید این فیلم توی ایران پخش بشه. ولی خود داعشی برای کشورهای دیگه فیلمی که گرفته بودند رو پخش کردند. شادی می کردند که به خیال خودشون ما بزرگ اینها رو کشتیم. خلاصه فرداش میان دست‌های عباس رو به تویوتا می‌بندن. بر اثر حرکت مخالف، دست و پا از هم جدا می‌شه و تیکه های بزرگ رو با قمه‌های بزرگ از هم جدا می‌کنند و مثل گوشت قربونی تیکه تیکه می کنن و پخش می کنند. می‌گن که هر ایرانی که به خواد با ما بجنگه این بلا رو سرش می‌آریم. فحش می‌دادن و ناسزا می گفتند. ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 🌹🕊🌿🌹🕊🌿🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📝دلنوشته شہید مدافع حرم عباس آبیاری ڪہ درسوریه نوشتہ است... لبیڪ یا زینب💚 بسم الله الرحمن الرحیم مردم این زمانہ ما را سرزنش میڪنند ڪہ ڪجا میرویم و براے چہ ڪسے میجنگیم ؟؟؟ اما اینان غافلند ڪہ ما خودمان قدم بر نمیداریم گویے مارا صدا میزنند ... قلبمان پایمان را بہ حرڪت وا میدارد ... جز اینڪہ دختر علے(ع) ، حضرت زهرا(س) وڪودڪ سہ سالہ حسین(ع) و... روے پیشانیمان مہر شہادت زده اند... من جوابے جز این ندارم ڪہ خون ما رنگین تر از زینب(س) نیست...🕊🌹 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
21.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ملازمان حرم/ شهید مدافع حرم عباس آبیاری 🌤ما را گدای شاه کرم آفریده اند از بهر انتقام ستم آفریده اند ما سینه چاک عشق اولاد حیدریم ما را مدافعان حرم آفریده اند. شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🌹🕊 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃 100گل صلوات هدیه میکنیم به چهارده معصوم(ع) و شهید والامقام عباس آبیاری 🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم رب الشهدا به روایت همسر محترم شهید مدافع حرم نوید صفری: 💥"القلب حرم الله: غیر خدا را در دلت راه مده…" 🌷 در اولین سفر زیارتی به حرم کریمه اهل بیت (س). نشسته بودیم به صحبت در یکی از رواق های حرم که حرف از دلتنگی شد و فاصله دیدارهامون. مثل همیشه آقانوید در کنار حرف های پر از شوق و اشتیاقش، اشارات معنویش رو هم داشت. بهم گفت: " حواست باشه من انقدر تو دلت جا نکنم که اصل کاری فراموش بشه یا کمرنگ ها". گفتم یعنی چی. صحنه اش هنوز تو ذهنمه، با انگشت سبابه ش روی کاشی های کفِ حرم، عکس یه قلب کشید. گفت: "خدا گفته القلب حرم الله… دل بنده هام برای خودمه. حریم خودمه. شریک نمی پذیرم… اونوقت ما چیکار میکنیم، میایم تو گوشه گوشه این دل، محبت یه چیزی یا کسی (چیزایی و کسانی) رو قرار میدیم و آخرش یه جایی هم برای محبت خدا و اهل بیت میخایم بگذاریم… در حالیکه خداوند کل دل ما رو میخاد." . بعد نگاهی کرد و گفت:" هر علاقه و محبتی که داریم، باید زیر سایه محبت خدا قرار بگیره و گرنه به ناکجا آباد میرسه. هردومون نباید این یادمون بره… " این جمله رو گفت و مثل همیشه ته دل من لرزید از فکر به اینکه با این معرفتش تو دنیا موندنی نیست و ترس همیشگی که نکنه زود شهید بشه… آقانوید از همون اول، حواسش بود به هدفی که داره، مدام کنترل میکرد، مراقبت میکرد که نکنه محبت عزیزانش از پدر و مادر عزیزش تا خواهر و همسر و خواهرزاده و… مانع رسیدنش بشه. وقتی که بود با جان و دل بود. انقدر بامحبت و بانشاط که آدم کیف میکرد، اما به وضوح می فهمیدم که در پسِ همه این بودن ها، حواسش به همه چی هست. به اینکه انقدر وابسته نشه که نتونه دل بکنه. و بالاخره تلاش هایش هم نتیجه داد و رسید به آنچه که می خواست..🌷 شهدا از جمله آقانوید به معنای واقعی مصداق این بیت شعر هستند: 🔹آنکس که تو را شناخت، جان را چه کند فرزند و عیال و خانمان را چه کند… 🔹 دیوانه کنی هردو جهانش بخشی دیوانه تو هردو جهان را چه کند… ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
8.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کار قشنگ دختر شهید مدافع حرم❤️ این ویدئو برای سال گذشته است قرارِ امسال ما برای انجام یه کار قشنگ👈جمعه ۱۶ تیر ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شهید مدافع حرم🕊🌹 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
شهید ابراهیم هادی بچه محل شهید ذوالفقاری بود و وی ارادت خاصی یه این شهید داشت. کتاب سلام بر ابراهیم را هم محمد هادی با سید علی صفوی با هم جمع آوری کرده و به انتشارات ابراهیم هادی دادند و اینطور بود که سلام بر ابراهیم چاپ شد. نام جهادیش رو گذاشته بودابراهیم هادی ذوالفقاری ! انقدربه این شهید ارادت وعلاقه داشت عکس بزرگی از شهید ابراهیم هادی را جلوی موتورش نصب کرده بود. جلویش را نمی‌دید؛ اما عکس را برنمی‌داشت. هر چه قدر می‌گفتند عکس کوچکتری بگذار که بتوانی جلو را ببینی، می‌گفت نه همین خوب است. رفیق شهید شهیدت میکنه😔♥️ ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─