فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢#السلام_علیک_یازینب_کبری
🥀رد مکن این هدیه ام را جان زهرا مادرت
ای فدایت خواهرت
کودکانم نذر چشمان علی اصغرت
ای فدایت خواهرت🖤
ای فدایت خواهرت🖤
#_چهارم_محرم
فرزندان زینب کبری سلام الله علیها
🌱⃟🌸๛
17.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ᘜ⋆⃟݊🖤ᘜ⋆⃟݊🖤ᘜ⋆⃟݊🖤ᘜ⋆⃟݊🖤ᘜ⋆⃟݊🖤ᘜ
🎧 پادکست
مناسبت: روز چهارم ماه #محرم الحرام
موضوع امروز: «سی هزار نفر در برابر ٧٢ نفر؟!»
روز شنبه، ١۴٠٢/٠۴/٣١
🌱⃟🌸๛
ᘜ⋆⃟݊🖤ᘜ⋆⃟݊🖤ᘜ⋆⃟݊
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِیِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم
موضوع امروز: «سی هزار نفر در برابر ٧٢ نفر؟!»
روز شنبه، ١۴٠٢/٠۴/٣١
✍️ مناسبت روز: امروز چهارمین روز از ماه محرمالحرام است که در کتب تاریخی آمده در چنین روزی در سال ۶١ هجری قمری، ابن زیاد ملعون، مردم کوفه را در مسجد جمع کرد و با تهدید و تطمیع آنها، جمع زیاد دیگری را به کربلا گسیل داشت؛ بهطوری که برخی از مورخین نوشتهاند ١٣ هزار نفر در قالب ۴ گروه به سپاه عمر بن سعد ملعون که تا آن زمان حدود ده هزار نفر بودند، پیوستند و در برابر کاروان حسینی صفآرایی نمودند؛ البته این پایان کار نبود و طبق برخی از مستندات تاریخی تا روز عاشورا، حدود هفت تا ده هزار نفر دیگر نیز به لشگر عمربنسعد پیوستند تا با بیش از ٣٠ هزار نفر با سپاه ٧٢ نفری امام بجنگند!
❓براین اساس یکی از شبهاتی که پیوسته در طول تاریخ مطرح شده این است که به راستی تعداد لشکر یزید و همچنین تعداد جنگجویان کاروان حسینی چند نفر بودهاند؟ و اگر واقعاً سپاه امام تنها ٧٢ نفر بودهاند، چه نیازی به تدارک بیش از ٣٠ هزار نفر در لشکر عمر بن سعد بوده است؟!
✅ برای پاسخگویی به این سؤال، ابتدا باید عرض کنیم که مسلماً «آمار» نقش بنيادی در ارائه روشن از سيمای يك فرايند و حادثه تاريخی دارد، ليكن در رابطه با حادثه تلخ کربلا، اعداد مختلفی برای سپاهيان دو طرف ذکر گردیده، اما این موضوع، تفاوت زیادی را در اصل حادثه کربلا ایجاد نمیکند، چراکه آنچه كه مسلم است، مجموع سپاهيان حضرت اباعبدالله (ع) بسیار اندک بوده و طبق قول مشهور که شيخ مفيد (ره) در ارشاد، صفحه ۴۴٧ به آن اشاره نموده بجز شخص امام، تنها ٧٢ نفر (٣٢ نفر سواره و ۴٠ تن پياده بودهاند؛ و البته در روایت دیگری که علامه مجلسی (ره) در بحارالأنوار، جلد ۴۵،صفحه ۴ آورده، اصحاب امام حسین را ١۴۵ نفر ( ۴۵ نفر سواره و ١٠٠ تن پياده ذكر کرده است، اما بالاخره در اصل موضوع که قلیل بودن تعداد اصحاب حضرت است، تفاوتی وجود ندارد؛
در رابطه آمار سپاهیان یزیدی نیز اعداد متفاوتی ذکر شده و آمار از ١۴ هزار تا ٣۵هزار و بیشتر در کتب مختلف تاریخی آمده، اما به نظر مىرسد گزارش قابل اعتماد در اینباره، دو روایت از شیخ صدوق (ره) در امالى، مجلس ٢۴، ص ١٧٧ میباشد که آمار ٣٠ هزار نفری سپاه يزيد را تأیید مینماید؛ اما به هر حال با این ارقام نیز در اصل موضوع که کثرت لشگریان یزید در کربلا بوده، تفاوتی ایجاد نمیشود؛
✅ اما در پاسخ به سؤال دوم که در برابر ٧٢ نفر، چه نیازی به تدارک چند ده هزار نفر نیرو بوده است؟ باید به چند نکته مهم اشاره نمائیم:
1️⃣ تمامی افراد لشگر عمر بن سعد به ظاهر مسلمان بودهاند و حتی در برخی از کتب تاریخی نام برخی از صحابه پیامبر (ص) و تابعین در این لشگر ذکر شده، لذا آنها از زبان پیامبر (ص) در رابطه با امام حسین (ع) سخنان بسیاری شنیده بودند؛ سخنانی همچون:
⬅️ «حسن و حسين(ع) دو سرور جوانان اهل بهشتند، هر كه آنان را دوست بدارد، مرا دوست داشته و هر كه با آنان دشمنى كند، با من دشمنى كرده است» (بحارالأنوار، ج۴٣، ص٣٠۴)
⬅️ «حسین از من است و من از حسین هستم؛ خدا دوست دارد كسی را كه حسین دوست دارد...» (سنن ترمذی، ج ۵، ص ۶۵٨؛و ارشاد شیخ مفید، ج ۲، ص ۱۲۷)
لذا آنها از رویارویی و کشتن امام حسین (ع) به شدت وحشت داشتند، از همین رو ابنزیاد ملعون تصمیم گرفت که با ایجاد کثرت در سپاه، قبح این جنایت بزرگ را در بین مردم کوفه بشکند و بهگونهای در بین آنها «مسابقه رذالت» برپا کند؛
2️⃣ از آنجا که طبق تاریخ، سران بنیامیه، خودشان نیز از کشتن امام بسیار وحشت داشتند و حتی بعد از ماجرای کربلا نیز یزید و ابن زیاد هر کدام به نحوی این جنایت را به گردن دیگری میانداختند؛ لذا ابنمرجانه ملعون تمامی سعی خود را بهکار گرفت تا بیشترین جمعیت ممکن از تمامی قبیلههای ساکن در کوفه در این کارزار حضور و نقش داشته باشند تا این جنایت بزرگ، کمترین اثر و بازخورد منفی را برای بنیامیه داشته باشد؛
3️⃣ بنیامیه، جنگ های صدر اسلام مانند جنگ بدر و جنگ احزاب را کاملاً به یاد داشتند که عدد لشکر کفر بسیار زیادتر از سپاهیان اسلام بود، اما مسلمانان با قدرت ایمان به خداوند متعال و با بهرهگیری از امدادهای غیبی بر لشگریان بزرگ کفار غلبه نمودند، لذا بنیامیه از این موضوع نیز به شدت وحشت داشتند و برای جلوگیری از تکرار آن، تا میتوانستند بر تعداد لشگریان خود در کربلا افزودند تا مبادا سرنوشت این جنگ نیز مانند «بدر و احزاب» شود؛
✍️ لذا با توجه به نکات فوقالذکر، کاملاً بدیهی است که ابن زیاد ملعون اگر میتوانست باز هم بر شمار لشکریان در کربلا میافزود تا با کمترین ریسک و احتمال خطر به همهی اهداف خبیثانه خود در این جنگ نابرابر دست یابد.
🌱⃟🌸๛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✋🏻 #صبح و #سلام به #ارباب
⚜️یکی از اوجب اعمال همه نوکرهاست ...
⚜️بامدادان ... یک سلامی طرفِ کربوبلا
🥀#السلام_علیک_یااباعبدالله
🌱⃟🌸๛
#صبحتبخیرمولایمن
⚘روشن از پرتوے رویت،
نظرے نیست ڪہ نیست
منّتِ خاڪِ درت،
بر بَصَرے نیست ڪہ نیست
ناظرِ روے تو صاحبنظرانند،آرے
سِر ِّگیسوے تو در
هیچ سَرے نیست ڪہ نیست
"حافظشیراے"⚘
🏝به همین "سلام"ها دل، خوش کردهام!... همین "مستحبى" که جوابش واجب است، مرا آرام مىکند!...
آنقدر آرام که از همه چیز فارغ مىشوم و تنها به تو فکر مىکنم!...
به واقع که فکر کردن به تو، لذتبخش است!... آنقدر لذتبخش که شیرینىاش را با هیچ آمال و آرزویى عوض نمىکنم!...
اصلاً مگر آرزویى زیباتر از این هم وجود دارد؟!...
روشنتر از آفتاب؛ سلام!...🏝
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#روزتونمهدوی
🌱⃟🌸๛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️من و شش گوشه تان
💚صبح قراری داریم
❤️دلبری کردن از او
💚ناز کشیدن از من
❤️اَلسلامُ علی الحُسین
💚وعلی علی بن الحُسین
❤️وَعلی اُولاد الـحسین
💚وعَلی اصحاب الحسین
🌱⃟🌸๛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚قسم به سوره ی والشّمس یعنی روی محمّد
💙قسم به آیه ی والّیل یعنی موی محمّد
💚قسم به عرش عظیم خدای حیّ توانا
💙قسم به مصحف منزل قسم به خوی محمّد
💚در آرزوی بهشتند انبیای اولوالعزم
💙ولی بهشت برین دارد آرزوی محمّد
💚خدای گفته به قرآن سخن ز کوثر و تسنیم
💙که هر دو هست به جنّت روان ز جوی محمّد
💚به خلقت دو جهان نور اوست علّت غائی
💙جهانیان همگی پرتوی ز روی محمّد
💚ســلام شنبه تون پراز عشق بر محمد و آل محمد💚
🌱⃟🌸๛
39.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐#تلنگر
✍دیروز می توانست پایان زندگی من باشد. پس امروز که زنده ام لطفی از جانب خداوند است. در حقیقت دیدن هر روز، لطفی از جانب اوست. خدایا تو را شاکرم به خاطر امروزم که به من عطا فرمودی.
🔸رسول گرامی اسلام (صليالله عليه و آله) می فرمایند: آدم شكرگزار چهار علامت دارد:
1⃣ در وقت نعمت شاكر است
2⃣ هنگام بلا صابر است
3⃣ به قسمت خدا قانع است
4⃣تنها خدا را ستايش می کنیم .
🌸ســـــلام
صبحتون پُر از لبخند
🍃امیدوارم
زندگیتون سرشار از
مهر و محبت باشه
🌸و به هرچیزی که تو
زندگیتون میخواهید برسید
🍃و همون جایی باشید
که دلتون می خواهد
🌸صبح شنبه تون پرخیرو برکت
19.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
/ ویدئویی دیدنی از لحظات شگفتآوری که یک دختر شهید رقم زد را ببینید.
🔴رئیسی: برخورد مهربانانه همراه با تدبیر فراجا با ناهنجاریهای سازمانیافته رمز موفقیت است
🔹اگر مطالبهگری برای اجرای معروف و نهی از منکر بدون توجه به آداب آن باشد مشکلآفرین خواهد شد و همانطور که رهبر معظم انقلاب تأکید فرمودهاند مطالبهگری باید همراه با دلسوزی و ارائه راهکار برای حل معضل باشد.
🔹باید در عمل، آمران به معروف از حمایت مجریان در بخشهای اجرایی و قضایی برخوردار و با کمک مردم زمینۀ سالمسازی فضای عمومی و اداری کشور فراهم شود.
🔹رمز موفقیت در این عرصه برخورد مهربانانه و با تدبیر با افراد غافل توسط فراجا و همچنین مواجهه هوشمندانه و در عین حال مقتدرانه با ناهنجاریهای سازمانیافته است.
🔹اگر امر به معروف مردمی شود و براساس احساس مسئولیت اجتماعی و با رویکرد دلسوزانه و اصلاح امور اجتماعی دنبال شود به نتیجه خواهدرسید
🔴کانال اخبار سید ابراهیم رئیسی در ایتا تاسیس شد
جهت عضویت کلیک کنید👇
https://eitaa.com/joinchat/1673658370Cff4494efc9
در هیچ کجای دنیا پلیس تا این حد دلسوز و از خود گذشته نمی باشد .
خودروی یک هموطن در اتوبان خلیج فارس پنچر میشود و زاپاس هم بدون باد میباشد .
جناب سروان محمد عباسی مطلق جمعی راهور استان قم در گرمای تابستان زحمت کشیدند و تایر زاپاس را به مرکز تعمیر حمل کرده و مشکل هموطن خود را بدون کوچکترین چشمداشتی حل نمودند .
اینچنین مامورین خداشناس و دلسوز مردم شایسته قدردانی هستند .
🌹🌲🌹🌲
#زیارت_نامه_شهدا
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .
#یادشان_با_صلوات
✨ الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
.
شهید ابراهیم هادی
ابراهیم دراول اردیبهشت سال ۱۳۳۶ در محله شهید سعیدی حوالی میدان خراسان به دنیا آمد.
وی فرزند چهارم از ۶ فرزند خانواده بود.
با این حال پدرش مشهدی محمد حسین علاقه خاصی به او داشت.
وی نیز منزلت پدر خویش را به درستی شناخته بود.
پدری که توانسته بود با شغل بقالی به بهترین نحو فرزندانش را تربیت نماید.
هنگامی که ابراهیم نوجوان بود، پدرش فوت کرد و از آن جا بود که زندگی را مانند مردان بزرگ، به پیش برد.
شهید ابراهیم هادی به علت ویژگی هایی اخلاقی، فرماندهی و شخصیتی که داشته تا کنون بعنوان یکی از شهدای مفقودالجسدی شناخته می شود.
او در عملیات والفجر مقدماتی بهمراه بچه های گردان کمیل و حنظله در کانال های فکه به مدت پنج روز مقاومت کرد ولی تسلیم نشد و سرانجام در ۲۲ بهمن سال ۶۱ پس از فرستادن بچه های باقی مانده به عقب، تنهای تنها با خدا همراه شد و کسی دیگر او را ندید. ابراهیم همیشه از خدا تقاضا داشت گمنام شود؛ به دلیل آنکه یکی از صفات یاران خدا، گمنامی است.
او به مادر خود حضرت زهرا (س)اقتدا کرد و جسمش مفقود و نامش برای همیشه ماندگار شد.
(برای آشنایی بیشتر به کتاب سلام بر ابراهیم مراجعه شود.)
روحش شاد و یادش گرامی🥀
_🖤_
آن کس که پناهم بدهد باز حسین است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
17.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 بفرمایید آغوش رایگان...
واقعاً دیدنیه👌
✳️ جھاد تبیین
🌷 کانال شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷کانال شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed
۱۴۰۲-۴-۲۷شهید مدافع امنیت تبریزی از نوع دکتر و کراواتی تبریز امروز شاهد تشییع شهیدی بود که از آن جوانهای امروز مارکپوش و عطرزده و البته دکتری بود که جانش را داد برای شهرش و عزای حسینی.
خبرگزاری فارس_تبریز؛ کتایون حمیدی: امروز تبریز برای یک جوان آمده است، جوانی امروزی! از همان جوانهای نسل زِد، جوانی که گاهی کراوات میزد و گاهی زنجیر گردنی میانداخت، لباسهای رنگی میپوشید، عینک آفتابیاش مارک بود، بوی عطرش تا ساعتها هوای جایی که حضور داشته را پُر میکرد؛ از امیر حسینپور میگویم، همان جوانی که دکتر بود. جوانی که میتوانست بار سفر ببندد و به فرنگ رود برای ساختن قابهای رنگی رنگی. یا اصلا میتوانست در آغوش وطناش جای بگیرد و جایی هم نرود و مدام عکس و استوری از قشنگیهای روزش بگذارد! میتوانست آن شب وقتی فرمانده پایگاه همه را دعوت کرد تا جلوی یک نابرادر را بگیرند، بهانه بیاورد و بگوید به من چه! بگوید من کار دارم و نمیتوانم همراهتان بیایم.
ایستادهام وسط میدان شهدا، میدانی که شاهد تشییع پیکرهایی به پاکی شهدا بود. امروز هم قرار است امیرمان را تشییع کنند. به عکسهای فضای مجازیاش نگاه میکنم، عکسهای شیک و پیک دارد با کپشنهایی پُر از حیات. همه حرفهایش از وطن است و عشقاش به آن.
متنهایی در وصف مادرش هم هست، نوشته بود او تنها کسی است که در صعبترین شرایط پناه میبرد به آغوش او؛ در مورد پدرش هم گفته است که چقدر شبیه اوست. متنهایش را خوانده و خیره به پدر و مادر داغدارش میشوم؛ انصافا راست گفته است، خیلی شبیه هماند، چشمهایشان عین هم است اما نگاهش شبیه به مادر.
نگاهم میچرخد به سمت خواهرش "سمیرا"، معلوم است از آن خواهر برادرهایی بودند که با هم قدرتمند بودند، کنار هم امنیت و دلگرمی داشتند؛ گریههایش فریاد میزد که داداش امیر چقدر بیچشم داشت دوستت داشتم! چهرهاش میگفت که دلم میخواست بنشینم در مراسم عروسی و خیره بشوم به تابلو عکس دامادیات نه عکس بنر شهادتاش.
مادر داغدیده خیره به عکس تک پسرش کرده و خواهر نمیداند چه کند، انگار که گیر کرده در پیچک بیتابی! اما امان از نگاه پدر، پدری که گویا یکی شبیه خودش را از دست داده است.
قشنگ میتوان فهمید که مادر و پدرش هیچ صدایی نمیشنوند جز آخرین صدای امیر را که بهششان گفته بود که برای شام قیمه بار بگذار تا بروم و زود برگردم، یا آن آخرین نگاه و آخرین وداع.
چقدر نوشتن لحظه به لحظه این خبر تلخ است، چطور میتوان روبروی یک خواهر و مادر داغدیده ایستاد و توصیف کرد آن روز زمخت روزگار را که دردانهشان را از آنها گرفت.
چطور میتوان محکم ایستاد در مقابل اشکهایی مادری و کمر شکسته پدری و چشمهای بیرمق خواهری و گفت: دُردانهتان چرا رفت؟ عزیز تهتغاریتان چه چیزهایی دوست داشت؟ نازکردهتان را توصیف کنید؟ اصلا مگر میشود آن 27 سال با هم بودنشان و عاشقی کردنشان را در عرض چند دقیقه پرسید؟ چطور میشود مادر یک خاطره از آن 27 سال را انتخاب کند و برایم بگوید. مثلا از شیطنتهای کودکیاش بگوید که آنقدر در روزهای آفتابی و نهایت گرمیِ هوا شیطنت میکرد و از گرما تبخیر میشد اما باز هم دست از بازی بر نمیداشت.
یا از روزی که تصمیم گرفت تا بزرگ شود و برود در پایگاه سر محلهشان بشود بسیجی خوشتیپ و امروزی.
نفسم را حبس کرده و میروم سراغ مادرش؛ امیر خوب نوشته بود، مادرش برای منِ هفت پشت غریبه هم آغوش باز کرد. میگفت همگی میهمان امیر هستید، امیر هیچ وقت برای میهمانهایش اخم نمیکرد اصلا پسرم بلد نبود که اخم کند. لبش هم نمیخندید چشمهایش میخندید. دوباره قربان قد و بالای رعنای تک پسرش میشود.
گفتم قربان دلت شوم مادر، دستم را محکم فشار داد: امیر را کاش میدیدی، آنقدر مومن بود، آنقدر قشنگ بود؛ میگفت مامان وطن برای همه ماست و آنقدر دوست دارم که همه در آرامش و امنیت در شهر قدم بزنند و شادی کنند.
هنوز مراسم به صورت رسمی شروع نشده بود، کنار مادر نشستم و او حرف میزد از امیر: به لحظه به لحظه پسرم افتخار میکنم، اسماش را امیر گذاشتم تا زیر ولایت امیرالمومنین(ع) باشد. آن طور هم شد، امانت خدا را امروز پس دادم تا برود پیش بابایش امیرالمومنین(ع).
به چهره بابایش خیره شدم، نگاهم کرد و بدون اینکه سوالی بینمان رد و بدل شود، شروع کرد تا از امیرش برایم بگوید: میدانی دختر جان، این پسر آنقدری خاص بود که هر چقدر هم بگویم باز هم ناگفتههای زیادی میماند! هی میگفت میخواهم مدافع حرم شوم! آن موقعها کم سن و سال بود و اجازه ندادم؛ مدام میگفت کاش در کربلا شهید شوم.
گفتم در کربلا شهید نشد ولی به نظرم هیچ فرقی با کربلا نداشت، هر چه باشد برای عزاداری امام حسین(ع)مان رفت، سرش را چرخاند به طرف بنر دُردانهاش: وقتی به مراسم تشییع شهدا در میدان شهدا میآمد تا چند مدت کیفور بود، میگفت دیدید چقدر با عزت رهسپار شدند، برای ما این چیزها دور است الان میخواهم به امیر بگویم دیدی بابا! اصلا دور هم نبود نگو دقیقا این تشییع برای تو شایسته بود.
بابا دستهایش را بهم فشرد: وقتی از پایگاه به امیر زنگ زدند که انگار چند نفر میخواهند بنرهای امام حسین(ع) را که به مناسبت محرم در میدان ساعت نصب شده است را آتش بزنند، طاقت نیاورد، لباس رزم پوشید و رفت. میگفت نابرادرها به امام حسین(ع) زورتان نمیرسد به جان بنرهایش افتادهاید؟ پسرم دست خالی بود! آن نابرادر چند ضربه به او زد و چاقو به یکی از چشمهایش زده بود که شدت جراحت به قدری زیاد بود که بعد از 4 روز به شهادت رسید همان آرزویی که داشت.
دیگر صدای تشریفات نظامی به صدا در آمد؛ پیکر شهید غرق در گلهای گلایول و در میان دستهای رفقایش از میان مردم رد شد. سمیرا را نگاه میکنم که سرش را به کنار میلههای سِن تکیه داده و خیره به پیکر برادرش یواشکی اشک میریزد.
مداح ناله میکند از زخمهای حضرت عباس! همه یکصدا با او تکرار میکنند: یارالاریوا قربان یا ابوالفضل.
🌺
🔹خود را به کشتی نجات برسانیم
حر، اول کسی بود که راه بر امام حسین علیهالسّلام بست. این سفینة النجاة یکشبه انسان را از کجا به کجا میرساند!
لذا خودمان را به این کاروان برسانیم، جا نمانیم. الان وقتش است. فکر کن کجا بودی؟ کجا میرفتی؟ چکار میکردی؟ کجا میبایستی بروی؟ با چه کسی میبایستی همراه باشی؟
«كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ»(توبه/١١٩) برگردیم، به خود بیاییم.
این کشتی نجات، لنگر انداخته. یکی از این طنابهای محبت، اشک است. تو با این اشک، داری ابراز محبت میکنی. و کسی که این طنابها را میکشد و تو را از غرقابها نجات میدهد، مادرش فاطمهی زهرا سلاماللّهعلیهاست.
حضرت زهرا سلاماللّهعلیها تو را دعوت کرده تا اشک بریزی و این طناب را بالا بکشد. این اشک، مال ما نیست. قلب سخت که گریه نمیکند. قلبی که با گناه آلوده شده اشک از آن جاری نمیشود. این اشک از مادرش فاطمه زهرا سلاماللّهعلیهاست.
🔰استاد حاج آقا زعفریزاده
#اللهم_عجـل_لولیڪ_الفـرج🌤
✨امام رضا علیه السلام فرمودند:
اگر دوست دارى كه ثواب شهيدان كربلا را داشته باشى، هرگاه به ياد آن حادثه افتادى بگو: كاش من نيز با آنان بودم و با آنان به رستگارى بزرگ مىرسيدم
📚وسائل الشيعه ج14 ص417