eitaa logo
شهدای مدافع حرم
402 دنبال‌کننده
40هزار عکس
32هزار ویدیو
72 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم سلام وصلوات بر محمد وال محمد صل الله علیه واله السلام علیک یا ابا عبدالله سلام دوستان شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
خیلی زود به سراغ‌تان خواهیم آمد . همان‌طور که بر بالای جنازه ‎ در مخفیگاه اشرف ایستادیم و انتقام خون شهید صیاد شیرازی را از او گرفتیم. ما می‌دانیم پشتیبانی اصلی این جریان، با چه گروهکی بوده! تقاص خون شهدای بی‌گناه و مظلوم ‎حضرت شاهچراغ را خواهیم گرفت.
‏بِأَیِّ ذَنبٍ قُتِلَت؟! 😭💔 نتیجه حماقت های نه به حجاب اجباری....
🔴 عبرت بگیریم و از تکرار تاریخ بپرهیزیم در سوریه هم مخالفین حکومت نهایتا به دست داعش افتادند و البته قربانی ... هوشیار باشیم و فریب طراحانی که می خواهند بازی سوریه را در ایران تکرار کنند نخوریم ..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌄 برای عریان شدن زنان ودخترانتان کودکی شان رو ازشان گرفتند! آیا !پاسخی دارید!؟؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰روز جمعه روز زیارتی 🌸 حضرت ولیعصر(عج) 🎤استاد_فرهمند
🌹🌴🥀🍀🥀🌴🌹 زغال ها گل انداخته بود، جوجه ها توی آبلیمو ،پیاز و زعفران حسابی قوام گرفته بود ، تا آمدم سیخ ها را بگذارم روی منقل، سروکله اش پیدا شد، من زودتر نماز خوانده بودم که نهار رو روبه راه کنم، پرسید : داری چیکار می کنی ، می بینی که می خواهم برای نهار جوجه بزنیم ! با این دود و دمی ڪه راه می اندازی اگه یه بچه دلش خواست چی ، اگه یه زن حامله هوس کرد چی ؟ مجبورمان کرد با دل گرسنه بند و بساط را جمع کنیم و برویم جای خلوط تر یک پارک جنگلی پیدا کردیم ، تک و توک گوشه کنار فرش انداخته بودند برای استراحت ، کسب تڪلیف ڪردیم که (آقا محسن اینجا مورد تأییده ؟)‌ با اجازه اش همان جا اتراق کردیم دور از چشم بقیه. 📚برشی از کتاب سربلند راوی : شادی روح و 🥀 🕊🌹
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 تعریف می کرد تو حلب شبها با موتور حسن غذا و وسائل مورد نیاز به گروهش می رسوند . ما هر وقت می خواستیم شبها به نیروها سر بزنیم با چراغ خاموش می رفتیم . یک شب که با حسن می رفتیم غذا به بچه هاش برسونیم . چراغ موتورش روشن می رفت . چند بار گفتم چراغ موتور رو خاموش کن امکان داره قناص ها بزنند . خندید من عصبانی شدم با مشت تو پشتش زدم و گفتم مارو می زنند . دوباره خندید و گفت : مگر خاطرات شهید کاوه رو نخوندی که گفته شب روی خاکریز راه می رفت و تیر های رسام از بین پاهاش رد می شد ، نیروهاش می گفتن ، فرمانده بیا پایین ، تیر می خوری ، در جواب می گفت . اون تیری که قسمت من باشه هنوز وقتش نشده . حسن می خندید و می گفت نگران نباش اون تیری که قسمت من باشه ، هنوز وقتش نشده و به چشم دیدم که چند بار چه اتفاقهای براش افتاد و بعد چه خوب به شهادت رسید . . راوی : 🥀🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عند ربهم یرزقون🌹 🥀دیگه راهی نمونده /هی خودمو میکشونم 🍃دستم رو بگیر که بتونم خودم رو برسونم...😔 فدای تو خادم پیرغلام که تو اون حال هم چوب پر از دستت نیافتاد😭
"دست نوشته شهید" شهید در يادداشتى به دوستان بسیجی خود مى‌نويسد: چه مى‌شود روزی سوریه امن و امان شود و کاروان راهيان نور مثل شلمچه و فکه به سمت حلب و دمشق راه بیفتد ... فکرش را بکن! راه مى‌روى و راوی مى‌گويد: اینجا قتلگاه شهید رسول خليلى است، یا اینجا را که مى‌بينى همان جایی است که مهدی عزیزی را دوره کردند و شروع کردند از پایش زدند تا ... شهید شد. یا مثلاً اینجا همان جایی است که،شهید حيدرى نماز جماعت مى‌خواند. شهیدمحمودرضا بيضایى بالای همین صخره نیروها را رصد مى‌كرد و کمین خورد. شهید شهریاری را که مى‌شناسيد؟همین جا با لهجه آذری برای بچه‌ها مداحی مى‌كرد. یا شهید مرادى ؛ آخرین لحظات زندگى‌اش را اینجا در خون خودش غلتیده بود. یا شهیدحامدجوانى ؛ اینجا عباس‌وار پر کشید. خدا بیامرزد شهيد اسكندرى،همین جا سرش بالای نیزه رفت. شهید جهادمغنيه،در این دشت با یارانش پر کشید.... عجب حال و هوایی مى‌شود کاروان مدافعین حرم ... شهید والا مقام مصطفی صدرزاده جهت شادی روح مطهرشهدای دفاع مقدس، شهدای گمنام،شهدای مدافع حرم،شهدای امنیت،شهدای سلامت و شهدای امربه معروف و نهی از منکربه نیابت ازامام زمان (عج) 14صلوات قرائت فرمائید. الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم و اهلک اعدائم اجمعین