:
✍️و سلام بر او که می گفت:
«اگر تمام علمای جهان یک طرف باشند
و مقام معظم رهبری یک طرف،
مطمئناً من طرفِ
آیت اللّٰه خامنه ای میروم»
• شهید سپهبد قاسم سلیمانی🕊
#جان_فدا 🇮🇷 ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یاد آن روزها بخیر یاد آن مردان بی ادعا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهدا را یاد کنیم با ذکر یک صلوات
هدایت شده از 🎻 هنرمندان 🎻
🔴آغاز ۲ سریال جدید از امروز در شبکه سه
🔹سریال ۶ قسمتی «لغزش» محصول کشور فرانسه از امروز (شنبه ۳ دیماه) ساعت ۱۸ به روی آنتن خواهد رفت.
🔹همچنین از امروز (شنبه) پخش سریال «تمام رخ» با موضوع تحریم و تروریسم اقتصادی را آغاز خواهد کرد. این سریال در ۳۰ قسمت هر شب ساعت ۲۰:۳۰ از شبکه سه سیما پخش خواهد شد
❅ঊঈ✿☀️✿ঈঊ❅
🌟💞 @h0narmandan
🍂
🔻 #زندان_الرشید (۱
خاطرات سردار گرجی
بقلم، دکتر مهدی بهداروند
🔅 چهارم تیرماه ۱۳۶۷
هوای جزیره گرم و شرجی بود. عرق از سر و رویم می ریخت. آرام از پله های قرارگاه پایین رفتم. پس از سلام و احوال پرسی با بچه ها، وارد سنگر علی هاشمی شدم. دیدم عده ای از بچه های عملیات، مخابرات، و اطلاعات کنارش نشسته اند. با دیدن من خداحافظی کردند و رفتند. وقتی با علی تنها ماندم، احساس کردم خسته است. چشم هایش از بی خوابی گود افتاده بود. درباره وضعیت جزیره، موقعیت نیروهای عراقی، و تصمیماتش سؤال کردم. در حالی که پتویی را پشت کمرش قرار میداد گفت: «گرجی، از بیرون که وارد جزیره شدی بوی شیمیایی را حس نکردی؟» گفتم: «چرا، اتفاقا خیلی حس کردم.» لحظه ای چشمانش را بست و گفت: «عراق امروز، اول صبح، یک آتش تهیه سنگین روی سرمان ریخت. بعد هم جزیره را از زمین و هوا شیمیایی زد. بچه های همه یگانها در جزیره شیمیایی شده اند. آن قدر مجروح شیمیایی داریم که امکان تخلیه آنها نیست.
یگانهای توپخانه ۶۴، الحديد، و تیپ سوم شعبان، که وظیفه اجرای آتش را داشتند، در همان ساعت اول حمله، شیمیایی شدند. بیشتر توپچی ها به شهادت رسیدند یا مجروح شدند. آنهایی که سالم مانده بودند قبضه های توپ را رها کردند. البته حق هم داشتند. چون اگر می ماندند، کاری از دستشان برنمی آمد.»
علی به حرفهایش ادامه می داد و من می اندیشیدم و با خود میگفتم: «امروز، چهارم تیر ماه سال ۱۳۶۷، باید از سخت ترین روزهای جنگ باشد.»
و هیچ روزی مثل آن روز وضعیتمان به هم ریخته نبود. صدای بی سیم ها لحظه ای قطع نمی شد. صدای فرمانده یگان ها در خط مقدم به گوش می رسید که به نیروهایشان امر و نهی می کردند. برای لحظه ای صدای بهنام شهبازی را شنیدم که به نیروهایش می گفت:
امروز روز مقاومت است. جزیره یادگار شهدای ماست. کوتاه نیایید!»
علی برای لحظه ای از حرف زدن ایستاد. گوشی بیسیم را فشار داد و به همه فرماندهان مستقر در جزیره گفت: «برادران، فقط و فقط مقاومت. مقاومت. این آخرین حرف و دستور من است.» و از آن سوی خط پاسخ آمد: «علی جان، ما ایستاده ایم و به حرف شما عمل می کنیم. خیالتان راحت باشد.»
دیگر خبری از کد و رمز نبود. همه آشکارا حرف می زدند. چهره على لحظه به لحظه رنگ می باخت. نگران خط مقدم جزیره بود. زیر لب ذکر می گفت و سعی می کرد بر خودش مسلط باشد. عقربه های ساعتی که بالای سر علی نصب شده بود ده صبح را نشان می داد و به کندی جلو می رفت.
آن روز حرف های علی رنگ و بوی دیگری داشت. حرف زدن و نگاه کردن على عوض شده بود. این علی آن علی که میشناختم نبود. احساس می کردم در چند قدمی حادثه ای بزرگ ایستاده ام.
همراه باشید..
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
🍂
🔻 #زندان_الرشید (۴
خاطرات سردار گرجی
بقلم، دکتر مهدی بهداروند
🔅 چهارم تیرماه ۱۳۶۷
هوای داخل فرماندهی قرارگاه سنگین بود. صدای نفس های یکدیگر را می شنیدیم. ده دقیقه ای از آخرین تماس ما با جلو گذشته بود که بی سیم به صدا در آمد. از آن سوی جزیره صدایی میگفت:
عراق با هلیکوپتر از سمت جزیره شمالی در حال هلی برن است. آنها نیروهایشان را در جاده خندق و جاده قمربنی هاشم پیاده کردند. آنها بی هیچ درگیری به راحتی به زمین نشستند. به داد ما برسید. آنها دارند سنگر به سنگر جلو می آیند. بچه ها شیمیایی شده اند و توان درگیری ندارند. اینجا وضع خیلی خراب است.» همه مات و مبهوت شده بودیم. حرفی، غیر از مقاومت، برای گفتن نبود.
ساعت یازده صبح بود و هوا هر لحظه آلوده تر می شد. از سنگر بیرون رفتم. اطراف قرارگاه تعدادی از رزمنده ها شیمیایی شده و با چهره هایی سرخ و سیاه روی زمین افتاده بودند. از یکی شان پرسیدم: اینجا چه کار می کنید؟ چرا اینجا آمدید؟»
- منتظر آمبولانس هستیم. همه آمبولانس ها به عقب رفته اند.
- شما از چه یگانی هستید؟
-ما نیروهای تیپ ۲۱ امام رضای مشهد هستیم. در خط ما عراق از گلوله های شیمیایی سیانور استفاده کرده و بسیاری از نیروها در جا شهید شده اند.
شنیدن این حرف ها روحیه ام را ضعیف کرد. غربت و بیکسی از سر و روی جزیره می بارید. به داخل قرارگاه برگشتم و به مسئول ترابری گفتم: «ما دو آمبولانس داریم. یکی را همراه راننده بفرست تا مجروحان باقی مانده را ببرد عقب.»
- ما خودمان به آمبولانس احتیاج داریم... - یکی برای ما بس است. سریع کار انتقال بچه ها را انجام بدهید.
هر طوری بود مجروحان را روی هم در آمبولانس جای دادیم و به عقب فرستادیم. خیالم راحت شد که لااقل آنها در آن وضعیت از بین نمی روند.
به سنگر فرماندهی برگشتم و وضعیت تیپ ۲۱ امام رضا(ع) را برای علی هاشمی و باقی فرماندهان گزارش دادم. هر یک از فرماندهان نظری می دادند و روی آن بحث می کردند. ناگهان بین حرف های آنها علی گفت: «برادر گرجی، همین الان پیگیری کن که هر چه سند و مدرک در قرارگاه است جمع آوری شود و همه را بفرست عقب. در ضمن نیروهای اضافی قرارگاه را هم عقب بفرست.»
کار اول را انجام دادم. اما انتخاب افراد برای عقب فرستادن مشکل بود. هیچ کس راضی نمی شد. می گفتند: «مگر می شود ما عقب برویم و شما را در این طوفان شیمیایی عراق تنها بگذاریم.» بعضی هم عصبانی می شدند و می گفتند: «چرا می خواهی ما را از على هاشمی جدا کنی؟»
هر چه قسم میخوردم این دستور فرماندهی است و حرف من نیست کسی باور نمی کرد. عده ای از بچه ها انگار می دانستند آنجا آخر خط است. به سنگر علی هاشمی می رفتند و با او خداحافظی کردند.
همراه باشید..
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
هدایت شده از خبر بوشهر
🔰سامانه جدید بارشی وارد استان بوشهر میشود
کارشناس اداره کل هواشناسی استان:
🔹از روز سهشنبه سامانه جدید بارشی در سطح این استان و روی دریا فعال میشود.
🔹با فعالیت سامانه یاد شده در روزهای سه شنبه و چهارشنبه برای استان بوشهر وقوع بارش باران، گاهی رگبار پراکنده باران، رعدوبرق و وزش تندباد لحظهای پیش بینی میشود.
🔴 به #خبرفوری بوشهر بپیوندید 👇
👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2233925632Cc8b6962145
🍂
🔻 #زندان_الرشید (۲
خاطرات سردار گرجی
بقلم، دکتر مهدی بهداروند
🔅 چهارم تیرماه ۱۳۶۷
پس از آنکه علی جواب بی سیم ها را داد گفت: «گرجی، سریع برو و سری به تیپ های سوم شعبان و الحديد بزن. ببین وضعیتشان بعد از حمله های شیمیایی چطور است. با خبرهایی که از بی سیم به من رسیده، باید وضعشان خراب باشد.»
با على خداحافظی کردم و از سنگر فرماندهی اش بیرون آمدم. دوست نداشتم در آن موقعیت از او جدا شوم. اما چاره ای نبود. باید به دستورهایش عمل می کردم.
در راهرو، حاج عباس هواشمی (معاون علی هاشمی) را دیدم که داشت به طرف سنگر فرماندهی می رفت. با هم سلام و احوالپرسی کردیم. وقتی از وضعیت جزیره پرسیدم، گفت: «برادر گرجی، وضع خیلی خراب است. فقط دعا کن!»
او از اقوام على بود. آن دو از ابتدای جنگ با یکدیگر همکاری می کردند. صورت حاج عباس زرد شده بود و معلوم بود خسته است. خس خس نفس هایش می گفت شیمیایی شده است. اصرار کردم و گفتم: «حاجی، بیا سری به بهداری بزنیم تا مداوا شوی.» در حالی که می خندید گفت: «برادر گرجی، دوای من علی هاشمی است. تو برو به کارت برس. من هم مثل باقی رزمندگان خط مقدم، که غریبانه می جنگند و مقاومت می کنند، خدایی دارم.» بعد دستش را روی شانه ام گذاشت و گفت: «برو. خدا به همراهت.»
به طرف خروجی قرارگاه رفتم. راننده ام، وقتی مرا دید، جلو آمد و گفت: «هوا خیلی آلوده است. صبر کنید ماسکی برایتان بیاورم.» حرفهای حاج عباس برایم زنده شد. به او گفتم: «نیازی نیست.
سریع ماشین را روشن کن. باید جایی بروم.»
اندکی بعد، ماشین جلوی قرارگاه ایستاد و من در حالی که ناامیدانه آنجا را نگاه می کردم به عقب برگشتم. در راه فقط جاده را نگاه می کردم. کمتر ماشینی در حال تردد بود. راننده پرسید: «برادر گرجی، به نظر شما وضع چطور می شود؟» گفتم: «چه شده؟ نکند ترسیدهای؟» گفت: «ترس؟ نه، میگویم یعنی با این اوضاع چه اتفاقی می افتد؟ چون بیشتر نیروها شیمیایی شده اند. آمبولانس ها برای تخلیه شهدا و مجروحان کم آورده اند.» گفتم: «خب جنگ است دیگر. شوخی بردار نیست. در جنگ که حلوا پخش نمی کنند.»
ماشین جلوی مقر تیپ سوم شعبان ترمز کرد. سریع پیاده شدم و نگاهی به وضعیت قبضه های ضد هوایی کردم. کسی بالای توپهای پدافند نبود. هر چند دقیقه صدای به زمین خوردن گلوله توپی به گوش می رسید.
به سمت سنگر فرماندهی تیپ (محمود محمودی) رفتم. مسئول آن مقر، وقتی مرا دید، در آغوشم کشید و بی مقدمه گفت: «همه نیروهایم شهید و زخمی شده اند. سازمان رزم تیپ از هم پاشیده. فلج شده ایم.» گفتم: «خدا بزرگ است. باید سری هم به مقر تیپ الحديد بزنم. از آنها خبری نداری؟» گفت: «چرا، اوضاع آنها هم مثل تیپ ماست.»
با جانشین تیپ خداحافظی کردم و بیرون رفتم. فاصله مقر دو تیپ زیاد نبود. وقتی وارد مقر تاکتیکی تیپ الحديد شدم دقیقا حال و هوایی شبیه تیپ قبلی داشت. فرمانده مقر الحديد(شهید حبیب الله کریمی) هم حرفهای مسئول مقر تیپ سوم شعبان را می زد. حرف خاصی برای گفتن نداشتم. از سر همدردی گفتم: «وضعی است که پیش آمده. هر چه تقدیر خداست همان می شود.»
زود با او هم خداحافظی کردم و به سمت فرماندهی قرارگاه راه افتادم.
همراه باشید..
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
🍂
🔻 #زندان_الرشید (۳
خاطرات سردار گرجی
بقلم، دکتر مهدی بهداروند
🔅 چهارم تیرماه ۱۳۶۷
به راننده گفتم: «سریع برو.» جاده به دلیل شلیک توپخانه عراق پر از دست انداز شده بود و ماشین نمی توانست به راحتی حرکت کند. با رسیدن به قرارگاه، در حالی که ماشین هنوز کامل توقف نکرده بود، پیاده شدم و به طرف سنگر علی هاشمی دویدم. احساس خوبی نداشتم. اما از اینکه زود به قرارگاه بر می گشتم خوشحال بودم.
راهروی قرارگاه شلوغ بود. همه در تکاپو بودند. با عجله وارد سنگر علی شدم. دیدم آقای غلامپور (ف، ق، کربلا) و دو همراهش و چند تن از فرماندهان دیگر نشسته اند. سلام و احوال پرسی کردم. على گفت: «چه شد؟ وضعیت الحديد و سوم شعبان چطور است؟ » گفتم: «حاج علی، اوضاع هر دو تیپ خراب است. اصلا نمی شود اسم یگان روی آنها گذاشت. باید از آنها قطع امید کرد. چون نیروهایشان یا شهید شده اند یا زخمی.»
فرماندهان یگانها مرا نگاه می کردند که داشتم با نا امیدی به على گزارش می دادم. علی به آقای غلامپور گفت: «احمد آقا، عراق با این کارهایی که از امروز صبح شروع کرده دو هدف دارد. اول اینکه عقبه ما را نابود کند تا خیالش راحت شود کسی به کمک خطوط مقدم نخواهد آمد. برای رسیدن به این هدف، هم جلو و هم عقب جزیره را به شدت شیمیایی زده است که با این کار دیگر رمقی برای جنگیدن و دفاع نمی ماند. هدف دومش هم این است که با هلی برن کارش را تمام کند. او مطمئن است که دیگر مزاحمتی برای هلی برن به وجود نخواهد آمد و آنها به راحتی می توانند روی فضای جزیره پرواز کنند و فرود بیایند.»
مرتضی قربانی، در حالی که دست به ریش هایش می کشید و علی را نگاه می کرد، با لهجه اصفهانیاش گفت: «این طور که میگویید یعنی عراق موفق می شود؟» علی گفت: «اگر این روند ادامه پیدا کند، بله، حتما عراق به هدف هایش می رسد.» غلام پور به من اشاره کرد و گفت: «با جلو تماس بگیر؛ ببین چه خبر است.»
رفتم پای یکی از بی سیم ها و از نیروهایی که در جزیره شمالی، یعنی در پیشانی جزیره، بودند خبر گرفتم. گفتند عراقی ها با قایق هایشان در حال حمله به خطوط مقدم ما هستند و بچه ها دارند عقب نشینی می کنند و اصلا امکان دفاع و جنگیدن وجود ندارد.
روی فرکانس تیپ ۴۸ فتح رفتم و سؤال کردم: «چه خبر؟» گفتند: «اینجا هم، مثل سایر محورها، عراق به شدت حمله کرده. ولی، به لطف خدا، بچه ها در حال مقاومت اند و به عراقی ها اجازه ورود از جاده خندق را نمی دهند. اینجا درگیری دارد تن به تن می شود. اوضاع بیش از حد خطرناک است.». على سرش پایین بود. ولی معلوم بود به حرف های بی سیم گوش می دهد. تماسم که تمام شد سرش را بلند کرد. چشمهایش پر از اشک شده بود. حق داشت. بسیجی هایی که شیمیایی امانشان را بریده بود حاضر نبودند دست از دفاع بردارند. گفت: فرمانده جاده خندق را بگیر. کارش دارم.» تماس گرفتم و گوشی را به علی دادم. او، بی هیچ کد و رمزی، گفت: «برادران عزیز، این کار شما پیش خدا ارزش دارد. مرحبا مرحبا!»
همراه باشید..
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
🍂
🔻 #زندان_الرشید (۵
خاطرات سردار گرجی
بقلم، دکتر مهدی بهداروند
🔅 چهارم تیرماه ۱۳۶۷
صحنه وداع و خداحافظی خاصی بود. آنها در آغوش على می گریستند و می گفتند: «بگذار کنار شما باشیم.» و علی، در حالی که میخندید، به شانه های آنها می زد و می گفت: «نه، الان وظیفه شما عقب رفتن است و وظیفه من و گرجی و این چند نفر ماندن.» صحنه حزن آلودی بود. هیچ کس تحمل نداشت گریه نکند. علی همه را راضی کرد که عقب بروند.
موقعی که بچه ها را تا پای ماشین ها بدرقه کردم، یکی از آنها به طرفم آمد و گفت: «برادر گرجی، ما با دستور حاج على عقب می رویم. ولی جان تو و جان حاج علی! همه حواست به او باشد.» خودم را کنترل کردم تا گریه نکنم
لندکروزها از محوطه قرارگاه بیرون رفتند. برای آنها دست تکان دادم. با رفتن آنها فضای قرارگاه خلوت شد. دیگر خبری از شلوغی صبح نبود. فقط من و علی و چند نفر از بیسیمچی ها و فرماندهان یگانها مانده بودیم. احمد غلام پور مدام با فرماندهی كل تماس داشت و اخبار را اطلاع می داد. علی سرگرم انجام دادن کارهایش بود و انگار نه انگار جزیره در آتش و خون می سوخت آرام و مطمئن بود. سؤال کرد: «گرجی، الان وضع قرارگاه چطور است؟» گفتم: «بچه ها همراه اسناد و مدارک رفتند و جمعا دوازده نفر در قرارگاه هستیم.»
- یعنی نیروی اضافی دیگری نیست؟
- نه، همه رفتند و ما دوازده نفر مانده ایم.
غلام پور، وقتی دید دیگر مقاومت و درگیری سودی ندارد، به علی هاشمی گفت: «حاج علی، دیگر ماندن در اینجا معنا ندارد. عراق با سرعت در حال پیش روی است. بهترین کار عقب نشینی نیروهاست. هر چه زودتر نیروها عقب بیایند تلفات و خسارت کمتری می دهیم.» على، در حالی که به صورت احمد غلامپور خیره شده بود، بی مقدمه گفت: «یعنی همه چیز به همین راحتی تمام؟»
- برادر من، عزیز من، حاج علی، به همین راحتی یعنی چه؟ مگر نمی بینی عراق چهار نعل دارد جلو می آید؟ به خدا بهترین دستور همین کاری است که می گویم. اصلا خودت هم جمع کن و بیا عقب. دیگر ماندن به صلاح نیست. عراق حتما برای قرارگاه شما برنامه دارد. از تعلق خاطر تو به جزیره خبر دارم. ولی باور کن راه دیگری نمانده است. احساس تو را درک می کنم. علی جان، تو علی هاشمی فرمانده سپاه ششم ایران هستی و در مقابل تو سپهبد سلطان هاشم، فرمانده سپاه ششم عراق، قرار دارد. میدانی اگر قرارگاه سقوط کند و به دست عراقی ها بیفتی یعنی چه؟ پس لطف کن همراه گرجی و نیروهایت بعد از من عقب بیا. منتظرت هستم.
- احمد آقا، من عقب بیا نیستم! نمی توانم به این راحتی جزیره را رها کنم. تصورش هم برای من زجردهنده است. بهترین روزهای عمرم را در این نیزارها سپری کرده ام. چطور آن را تحویل عراقی ها بدهم و به عقب برگردم؟
- حاج علی، این طور که درست نیست. من، به عنوان فرمانده قرارگاه کربلا و از سوی آقا محسن، دستور می دهم که باید عقب بیایی. حالا خود دانی! از من گفتن.
همراه باشید..
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
﷽
#قرآن_کریم🌸
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم
اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ
ما را به راه راست هدایت فرما.
📗سوره حمد آیه ۶
#سلام_امام_زمانم♥️
من آمدنت را باور دارم مثل خورشید
مثل نوری که هر صبح از لابهلای شاخههای
پر برگ وبار، راهش را پیدا میکند.
مثل زلالی آب،که همیشه حقیقت را میگوید.
تو همینقدر نزدیکی! همینقدر آمدنی!
قسم میخورم که از این باور
دست نخواهم کشید،
قسم به عشق...
و قسم به زیباترین فعل دنیا:
آمدنت...
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪَ ألْـفَـرَج🌤
*♥️دعای_سلامتی_امام_زمان_عج♥️*
✅درقنوت نمازهابخوانید
بِسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
*۞اَللّهُمَّ۞*
*۞کُنْ لِوَلِیِّکَ۞*
*۞الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ۞*
*۞صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلی آبائِهِ۞*
*۞فی هذِهِ السّاعَه وَفی کُلِّ ساعة۞*
*۞وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً۞*
*۞وَعَیْناً حَتّی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ۞*
*۞طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها۞*
*۞طَویلا۞*
*🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪَ ألْـفَـرَج🌤*
.🌻بسم الله الرحمن الرحیم🌻
🌷میعادصبحگاهی عاشقان🌷
🌹⚪🌹⚪🌹⚪🌹⚪
📌اولین سلام صبحگاهی تقدیم به ساحت قدسی قطب عالم امکان، حضرت صاحب الزمان (عج)
🔅السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اَباصالحَ المَهدی یا خَلیفةَالرَّحمنُ و یا شَریکَ الْقُرآن اَیُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان🔅
⚪🌹⚪🌹⚪🌹⚪🌹
📌صلوات خاصه ی حضرت زهرا (سلام الله علیهما)
🌼اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ🌼
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🍃🌺
💐اللهم الرزقنا زیارة کربلا🤲
☘اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْل وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ🍀
🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷
📌 اللهم الرزقنازیارة علی ابن موسی🤲
💠السلام علیک یاامام الرئوف💠
💐ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ💐
🔷دعای سلامتی اقا امام زمان🔷
📌اللهم الرزقنا زیارة سامرا🤲
🌺اللهمّ کُنْ لِولِّیکَ الحُجّةِابنِ الحَسن، صَلواتُک عَلیهِ وَعَلی ابائِه،فِی هذِهِ السّاعَةِ وفِی کُلّ ساعَه،ولیّاًً وحافظاً،وقائداًوناصراً، ودلیلاًو عینا، حتّی تُسکِنه ارضَکَ طَوعاً، وَتُمَتِعَه فِیها طَویلا......🌺
💎🍃💎🍃💎🍃💎🍃💎🍃💎🍃💎
📌اللهم الرزقنا زیارة نجف 🤲
🌷سُبحانَ الله يا فارِجَ الهَمّ وَ يا کاشِفَ الغَمّ فَرِّج هَـمّی وَ يَسّر اَمری وَ ارحِم ضَعفی وَ قِلَـّةَ حيلَتی وَ ارزُقنی حَيثَ لا اَحتَسِب يارَبَّ العالَمين🌷
🔽💎دعای غریق💎🔽
🔅دعای تثبیت ایمان دراخرالزمان
🔸یا اَللَّهُ یا رَحْمنُ 🔷یا رَحِیمُ یا مُقَلِّبَ القُلُوب🔷ِثَبِّتْ قَلْبِیِ عَلی دِینک🔸
🌴🌸🌴🌺🌴🌸🌴🌺🌴🌸🌴🌺🌴
💠دعایی که عصرعاشورا،امام حسین (علیه السلام) به فرزندشان امام سجاد (علیه السلام) تعلیم دادند:
🌺 بِحَقِ یس وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ وَ بِحَقِ طه وَ الْقُرْآنِ الْعَظِیمِ یَا مَنْ یَقْدِرُ عَلَى حَوَائِجِ السَّائِلِینَ یَا مَنْ یَعْلَمُ مَا فِی الضَّمِیرِ یَا مُنَفِّسُ عَنِ الْمَکْرُوبِینَ یَا مُفَرِّجُ عَنِ الْمَغْمُومِینَ یَا رَاحِمَ الشَّیْخِ الْکَبِیریَا رَازِقَ الطِّفْلِ الصَّغِیرِ یَا مَنْ لَا یَحْتَاجُ إِلَى التَّفْسِیرِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد.
💧💧💧💧💧💧💧💧
🌸دعای برکت روزامام صادق(علیه السلام):وقتى صبح دمید بگو:
💥(الحَمدُللّه فالِقِ الإِصباحِ، سُبحانَ رَبِّ المَساءِ وَالصَّباحِ💥اللّهُمَّ صَبِّح آل مُحَمَّدٍ بِبَرَکَةٍ وعافِیَةٍ، وسُرورٍ وقُرَّةِ عَینٍ💥اللّهُمَّ إنَّکَ تُنَزِّلُ بِاللَّیل وَالنَّهارِ ما تَشاءُ، فَأَنزِل عَلَیِّ و عَلى أهلِ بَیتی مِن بَرَکَةالسَّماواتِ وَالأَرض ِرِزقا حَلالاً طَیِّبا واسِعا تُغنینی بِهِ عَن جَمیعِ خَلقِک)
💠َچهارده صلوات با وعجل فرجهم
💐 هدیه به روح ائمه معصومین
💐،امام وشهدا وصلحا
💐وشادی روح همه اموات
💐خصوصا اموات دوستان فرستاده شود
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🌻بسم الله الرحمن الرحيم
اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُواَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ ، وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌺دعایی برای ثابت نگه داشتن ایمان بعد از هر نماز واجب
💥رَضیتُ بِاللّهِ رَبّا وَبِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وآلِهِ نَبِیّا وَبِالاِسْلامِ دینا وَبِالْقُرآنِ کِتابا وَبِالْکَعْبَةِ قِبْلَةً وَبِعَلِی وَلِیّا وَاِماما وَبِالْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ وَعَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَمُحَمَّدِ بْنِ عَلِی وَجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَمُوسى بْنِ جَعْفَرٍ وَعَلِىِّ بْنِ مُوسى وَمُحَمَّدِ بْنِ عَلِی وَعَلِىِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَالْحَسَنِ بْنِ عَلِی وَالْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِمْ اَئِمَّةً اَللّهُمَّ اِنّى رَضیتُ بِهِمْ اَئِمَّةً فَارْضَنى لَهُمْ اِنَّکَ عَلى کُلِّ شَىْءٍ قَدیرٌ
✨🍂✨🍂✨🍂✨🍂✨🍂
📿 اللهُمَّ عَرِّفنیِ نَفْسَکَ، 💍 فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفنی نَفْسَکَ لَمْ اَعرِفْ رَسُولَکَ،📿 اَللهُمَّ عَرِّفنی رَسُولَکَ، 💍 فاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَکَ لَمْ اَعرِّفْ حُجَّتَکَ،📿 اللهُمَّ عَرِّفنی حُجَّتکَ💍فَاِنَّکَ اِنْ لَْم تُعَرِّفنی حُجَّتکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینیِ
🌺💚🌺💚🌺💚🌺💚
🌻دعای وسعت رزق امام جواد (ع): بعد از هر نماز واجب بخوانید:
💥اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ بِحَقِ وَلیِّکَ مُحَمَّدِ بنِ عَلیِّ التَّقی الجَواد علیه السلام اِلّا جُدتَ به عَلیَّ مِن فَضلِکَ و تَفَضَّلتَ بِهِ عَلیَّ مِن وُسعِکَ وَ وَسَّعتَ بِهِ عَلیَّ مِن رِزقِکَ و اَغنَیتَنی بِحَلالِک عَن حَرامِک و بِفَضلِکَ عَمَّن سِواکَ و جَعَلتَ حاجَتی اِلَیکَ و قَضاءَها عَلَیکَ اِنَّک لِما تَشاءُ قَدیر...
🍒🍃🍒🍃🍒🍃🍒🍃🍒🍃🍒🍃
✨دعای چهارحمد✨
💥اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی عَرَّفَنی نَفسَهُ وَ لَم یَترُکنی عُمیانَ القَلب💥اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی جَعَلَنی مِن اُمَّةِ مُحَمَّدٍ صَلَّی الله ُ عَلَیهِ وَ آلِه💥اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی جَعَلَ رِزقی فی یَدِهِ وَ لَم یَجعَلهُ فی اَیدِی النّاس💥اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی سَتَرَ عُیُوبی عَورَتی وَ لَم یَفضَحنی بَینَ النّاسِ.🌺
☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺 ☘
🔸الحمدلله عَلی کُلِّ نِعمَه🔹و اَسئَلُ لله مِن کُلِّ خَیر🔸و اَستَغفِرُ الله مِن کُل ذَنب🔹وَاَعوذُ بِاللهِ مِن کُلِّ شَرّ
🌹🌿🌹
🌴دعای سفارش شده در زمان غیبت
🍃اللَّهُمَّ اِنّا نَشکُو الیکَ فَقدَ نَبِیَّنا و غَیبَةَ وَلِیَّنا و شِدَّةَ الزَّمانِ عَلَینا و وُقُوعَ الفِتَنِ بِنا و تَظاهُرَ الاَعداءِ عَلَینا و کَثرَةَ عَدُوِّنا و قِلَّةَ عَدَدِنا.اللَّهمَّ فَفَرِّج(فَافرُج)ذلِکَ بِفَتح مِنکَ تُعَجَّلُه وَ نَصرِِ مِنکَ تُعِزُّهُ و اِمامِ عَدلِِ تُظهِرُه،اِلهَ الحَقِّ رَبَّ العالَمین.
🌸💖🌸💖🌸💖🌸💖🌸
🍃🌻🍃این صلوات معادل ده هزار صلوات میباشد:
🌻اللهُمَ صَلِّ عَلَی سَیِّدنا و نبیِّنا مُحَمَدٍ و آلِه مَااختَلَفَ المَلَوان و تَعاقَبَ العَصرانِ وَکَرَّ الجَدیدانِ وَاستَقْبَلَ الفَرقَدانِ و بَلِّغ رُوحَهُ و اَرواحَ اَهلَ بَیته منِّی اَلتَّحیَّهَ وَ السَّلام
🍃°○●🌴°○●🌴°○●🍃" اللـهم صـل علی محمد و علی آل محـمد كما صـــليت علی إبراهيم و علـى آل إبراهيم انک حمیدٌ مجید.الهم بارك علـى محمـد و علـى آل محمد كما باركت علـى إبراهيم و علـى آل إبراهيم إنك حميدٌ مجيد "
✨✨✨✨✨✨✨✨
🌺🍃🌺دعای وسعت رزق🌺🍃🌺
🍂 لاحولَ ولا قوةَ الاّ بالله العلی ِّالعظیم توکلتُ علَی الحیِّ الّذی لا یموت والحمدُللهِ الذی لم یَتخِذ صاحبةً ولا ولداوَلَمْ یَکُن له شریکٌ فی الْملک ولم یکن له وَلیّ من الذُل.وکَبِره تکبیراً حسبنا اللهُ ونعمَ الوکیل نعْمَ المَولی ونِعمَ النّصیر یا اللهُ یا ربّ یا حیّ یا قیّوم یا ذالجلالِ والاکرامِ اسئلک باسمِکَ العظیم الاعظم اَن تَرزُقَنی رزقاً حلالاً طَیّبا طاهراً واسعا برحمتکَ یا اَرحمَ الرّحمین اللهمَ اَغْنِنی بِحَلالِک عَن حرامک وبِفَضلِک عَمّن سِواکَ 🍃
💠 آیه قرآنی که گنج را به سویتان می بارد :
🌼وَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجاً وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَ مَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْراً🍃
🌸🌺🍃🌸🌺🍃🌸🌺🍃🌸🌺
♥️امیرالمؤمنین عليه السلام:
اگر پنج خصلت نبود، همه مردم جزوِ صالحان
میشدند:
🔸قانع بودن به نادانى،
🔸آزمندى به دنيا،
🔸بخل ورزى به زيادى،
🔸رياكارى در عمل،
🔸و خودرأی بودن
📗المواعظ العدديّة، صفحه 263
#سهذکـــــرگــــرهگشا
🚨ثواب گفتن « الحمدلله ... »
#امامصادق علیه السلام فرمودند:
هر كس روز هفت بار بگوید:
« الحمد لله على كل نعمة كانت او هى كائنة »
شكر گذشته ها و آینده ها را بجاآورده است .
🚨ثواب گفتن《 سبحان الله و... 》
#امامصادق علیه السلام فرمودند:
كسى كه بگوید:
« سبحان الله و بحمده سبحان الله العظیم و بحمده »
خداوند سه هزار حسنه براى او نوشته و سه هزار درجه او را بالا مى برد، و از این ذكر پرنده اى مى آفریند كه خدا او را تسبیح مى كند و پاداش این تسبیح براى او خواهد بود.
🚨ثواب چهار بار « الحمد لله ...»
در صبح و شب
#امامصادق علیه السلام فرمودند:
كسى كه درصبح چهار بار بگوید:
« الحمد لله رب العالمین »
بى تردید شكر آن روز را به جا آورده است و كسیكه در شب آن را بگوید شكر آن شب را به جا آورده است.
✍امام علی(علیهالسلام)میفرمایند:
چون مهدی ظهور کند؛ بر روی زمین کافری نمیماند جز اینکه ایمان می آورد، و انسان ناشایستی نمیماند. جز اینکه به صلاح و تقوی میگراید
📚روزگار رهایی،ج۱،ص۴۶۹
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج🌤
👈مؤمن چگونه است؟👉
🌺امام سجاد علیه السلام فرمودند:
«مومن خاموش است تا سالم بماند، و سخن میگوید تا سود بجوید، سپرده اش را به دوستان نمی گوید، و گواهش را از بیگانهها نهان نمی سازد، هیچ کار خیری را برای خودنمایی انجام نمی دهد و آن را به سبب شرم از دیگران وانمی نهد، اگر از او تعریف کنند، از آنچه میگویند میترسد، و به خاطر کارهای ناشایست پنهان خود آمرزش میخواهد؛ گفته آن کسی که از درون او باخبر نیست، گولش نمی زند، و از آمار آنچه کرده هراسان است»
📚کافی جلد 2 صفحه 231
🌷 آیت الله فاطمی نیا(ره) :
✍ روایات زیادی را دیدم ، جمع بندی کردم رسیدم به اینجا ، بعد از ۳۰ سال مطالعه به این نتیجه رسیدم :
👌 ملاک ایمان ، ارادت به حضرت زهرا (سلام الله علیها) است.
👌 ملاک بهشت رفتن ، ارادت به وجود نازنین حضرت زهرا (سلام الله علیها) است.
👌 اگر این را از کسی بگیرند ، هیچ چیز برایش باقی نمی ماند.
🔷هیـچوقت توزندگیتونهیـچچیزیتونرو
بابقیـه مقایسـهنکنیـد🚷
چهوضـعزندگیتون
چهشغلیاتحصیلاتتون
چه همسرتون
چه خونه تون با دیگری
چه وضع مالیتون
اولینقیـاسکننـدهیدنیا شیـطانبود! آتشراباخاکمقایسـهکرد و رانده شد...
❤️امام صادق(علیه السلام)
⬅️ برای تثبیت اعتقاد وایمان ، رفع شبه وشک ،،،،در زمان غیبت امام معصوم(علیه السلام)
.زیادبخوانید این دعا را ...👇
🌹يا اللَّه يا رحمان يا رحيم يا مقلّب القلوب ثبّت قلبي على دينك»
🌺رسول اکرم صلی الله علیه فرمودند:
هر کس از شما در قسم خوردن جدی تر است به جهنم نزدیک تر است.
📚کنزل العمال ج۱۱ص۷
قرآن در آیه ۲۲۴ سوره بقره با این مضمون «وَلاَ تَجْعَلُواْ اللّهَ عُرْضَةً لِّأَیْمَانِکُمْ أَن تَبَرُّواْ وَتَتَّقُواْ وَتُصْلِحُواْ بَیْنَ النَّاسِ وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ» فرموده است: «خدا را در معرض سوگندهای خود قرار ندهید» کمااینکه امام جعفرصادق (ع) با استناد به این آیه شریفه فرموده است: «هیچگاه به خدا سوگند یاد نکنید، چه راستگو باشید یا دروغگو».(تفسیر البرهان)
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج 💚
🔥عواقب وحشتناک رعایت نکردن حق الناس
🔷داستانی عجیب از یک شهید
آیت الله خرازی در عالم خواب یک #شهید را دید و به ایشان گفت خوش به حالتان که شما راحت شدید ازاین دنیا و عاقبت بخیر شدید.
به یکباره آن شهید ناراحت شد و گفت نه گرفتارم ، وقتی نامه اعمال من را به دستم دادند دیدم روی نامه من یک خط قرمز کشیدند
و به من گفتند شما حق الناس گردنتان است یک خانم در آموزش و پرورش که همکار او بود تو از او یک عیب پیدا کردی و بجای آن که به خودش بگویی تاخودش را اصلاح کند یکسره رقتی سراغ حراست و مدیر و آن را اخراج کردند و آبروی او رفت تا او تو را حلال نکند بهشت خدا را نخواهی دید
آقای خرازی تا از خواب بیدارشدند رفتند و آن زن را که دیگر سنش زیاد شده بود پیداکردند و گفتند من 3 برابر مبلغ حقوق کل سالهای اخراجت را میدهم شهید راحلال کن
آن زن لبخند تلخی زد و گفت تا قیامت آن شهید راحلال نخواهم کرد و هرکاری کردند راضی نشدند
✅مراقب #حق_الناس و آبروی مردم باشید که حتی اگر شهید هم شوید گناه از بین بردن آبروی مردم از شما بخشیده نخواهد شد