#حضرت_علی_اصغر
با چه رو خیمه بَرَم این سرِ آویزان را
چه کنم مشکلِ این حنجر خون ریزان را
به سفیدیِ گلوی تو کسی رحم نکرد
رسمِ کوفی است بگیرند هدف، مهمان را
#محمود_ژولیده
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_علی_اصغر
با چه رو خیمه بَرَم این سرِ آویزان را
چه کنم مشکلِ این حنجر خون ریزان را
به سفیدیِ گلوی تو کسی رحم نکرد
رسمِ کوفی است بگیرند هدف، مهمان را
#محمود_ژولیده
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_علی_اصغر
با چه رو خیمه بَرَم این سرِ آویزان را
چه کنم مشکلِ این حنجر خون ریزان را
به سفیدیِ گلوی تو کسی رحم نکرد
رسمِ کوفی است بگیرند هدف، مهمان را
#محمود_ژولیده
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🏴 اشعار #شب_هفتم_محرم
________
#حضرت_علی_اصغر
این سو و آن سو می روی بالای نیزه
ششماهه ام..حالا شدی آقای نیزه..
سخت است باور کردنش!ای کاش می شد
تا که در آغوشم بشینی جای نیزه..
گریه جوابِ غصّه هایت را نمی داد
ای کاش سینه می زدم در پای نیزه
تنها نه من می نالم و می گریم ای گل
بشنو خودت ششماهه..های و های نیزه
دیدی بجای بوسه از زیرِ گلویت...
افتاد پای حنجرت امضای نیزه..
اینقدر با لبهای خود ما را نسوزان
آتش گرفته روی نی سقّای نیزه
🔸شاعر؛
#محسن_راحت_حق
_________________________
🏴 اشعار #شب_هفتم_محرم
____
#حضرت_علی_اصغر
او آب را به دست خودش آفریده است
دریا عقیق سرخ لبش را مکیده است
روشن ترین دعای قنوت حسین شد
نوری که از گلوی سپیدش دمیده است
حتی فرات حق لبش را ادا نکرد
غیر از سه شعبه ای که نوکش آب دیده است
تیر از میان آن همه مضمون گریه دار
معنای نازک گلویش را گزیده است
طفلی هنوز راه نیفتاده است ... آه
خون با شتاب بر رخ پاکش دویده است
وقت تلظی لب او آب می شود
دریا؛ که منت از برهوتی کشیده است
تشییع پیکرش به عبا احتیاج داشت
مانند پیکری که بریده بریده است
او رفت و آب خوردن مادر عذاب شد
جرعه به جرعه طعم عطش را چشیده است
از آسمان حنجر زخمی و تشنه اش
بر خاک عرش، خون گلویش چکیده است
قطعاً که گاهواره او عرش کبریاست
درصحن سینه ی پدرش آرمیده است
چاووش نیزه ای شده لالایی رباب
حالا که طفل تشنه به دستش رسیده است
🔸شاعر:
#محسن_حنیفی
_____________________
🏴 اشعار #شب_هفتم_محرم
________
#حضرت_علی_اصغر
پرپر زد و پریشان گردید و رفت از حال
بر روی دستِ بابا خندید و رفت از حال
قلبش تکان تکان خورد و جایِ جرعه ای آب؛
تیری به حنجرش خورد! ترسید و رفت از حال
قنداقه غرق خون شد! پس ناتوان و آرام...
بر دورِ لب، زبانش چرخید و رفت از حال
بابا چه بغض کرد و از گوش تا به گوشَش-
-را با لبانِ لرزان، بوسید و رفت از حال
با چشم نیمه بازش یکریز پلک میزد
یکریز دست و پایش لرزید و رفت از حال
شش ماهه بود و بابا برداشت از گلو خون
بر آسمانِ هفتم پاشید و رفت از حال
گهواره کنج خیمه؛ بیتاب تاب میخورد
مادر دو دستِ خود را بویید و رفت از حال!
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
_______________________
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🏴 اشعار #شب_هفتم_محرم
_________________
#حضرت_علی_اصغر
پی دریا شدن چون رود غم آواره می آیی
به دست موج موج گریه از گهواره می آیی
چرا اینقدر آشوبی، نکن اینطور بیتابی
کمی دیگر در آغوش پدر آرام میخوابی
کلامی از تو شیرین میکند تلخی دنیا را
بیا و این دم رفتن زبان واکن بگو بابا!
ببوسد زودتر ای کاش گلبرگ دهانت را
که آتش میزند داغ تو قلب باغبانت را
به بزم تیرها، مردانه، بی شمشیر می آیی
تو که جنگی نداری بی کمان و تیر می آیی
عبای باغبان دشت سرخ از ردّ بارانست
گمانم غنچه نشکفته ای درگیر طوفانست
گلو باید بگیرد کام جان از چشمه ای دیگر
نمینوشد به جز خون آسمان از چشمه ای، دیگر
سپاه شب به کام خون کشیده رنگ و رویت را
بگو دیگر نمیبیند سپیدی گلویت را
تویی که از زمین با آرزوی ماه دل کندی
چرا در خواب نازت چشم هایت را نمیبندی
به روی خاک سوزان چشم هایت را ببندی کاش
میان سوختن، در خاک خوابیدن نخندی کاش
به معراج بلا سرمیگذاری روی سرنیزه
سرت آرام میگیرد به جای شانه بر نیزه
🔸شاعر:
#فاطمه_معصومی
____________________________
🏴 اشعار #شب_هفتم_محرم
________________
#حضرت_علی_اصغر
صدای لالایی میاد از توی خیمه رباب
کبوتر کوچیک من گریه نکن آروم بخواب
بخواب شاید بارون دلش بسوزه یه کم بباره
بباره و عمو نره تا که برات آب بیاره
رقیه طاقت نداره ببینه اشکای تو رو
با دستای مهربونش گرفته دستای تو رو
الهی که من بمیرم تا تو رو اینجور نبینم
طاقت ندارم ببینم هی میزنی چنگ به سینم
سرباز کوچیکم بخواب بابا بیرون منتظره
میخواد که همراه خودش تو رو به میدون ببره
یادت باشه وقتی میری خنده نیاری رو لبت
تا نبینن خنده هاتو آدمای دورو برت
بذار ببندم رو سرت سربند یا فاطمه رو
پشت و پناهت فاطمه حالا دیگه پسر برو
🔸شاعر:
#حمیدرضا_عرب_زاده
___________________________
🏴 اشعار #شب_هفتم_محرم
____________
#حضرت_علی_اصغر
از شبِ هفتم به اهل خیمه بستند آب را
تشنگیِ کودک شش ماهه برده تاب را
از دوچشمِ مادرش ، آری ، گرفته خواب را
او دراورده به گریه ، از عطش ، مهتاب را
کل خیمه در پیِ آبی برای این پسر
ما همه بودیم تشنه ، لکن اصغر تشنه تر
دشمنان با اشکِ چشمِ من ، تسبم میکنند
بی علی هستند و قطعا قبله را گم میکنند
شاید اینها بر منِ خسته ترحم میکنند
این غدیرِ خونیِ مارا کمی خُم میکنند
بردمش من اصغرم را سمتِ میانِ نبرد
هیچکس یک قطره آبی هم به ما هدیه نکرد
تازه ، من دیدم که تیری هم به سمتِ ما زدند...
کل لشکر تیر را دیدند و از خود جا زدند
تا سفیدیِ گلو ، چون ماه ، شد پیدا ، زدند
آب ، هیچ اصلا! چرا با تیر ، کودک را زدند؟
داشتم میگفتم از خشکیِ لب هایش ولی
آه... ، بدجوری به خود پیچید یک دفعه علی
گرچه لشکر خواستند آبی دهند ، اما نشد
هیچکس بهرِ کمک کردنِ به کودک پا نشد
اصغر از این همهمه حتی دو چشمش وا نشد
گفتم: اصغر رو زدم! شرمنده ام بابا ، نشد...
حال من ماندم میانِ خیمه و این دشمنان
مانده ام حیران و سرگردان ، میانِ این و آن...
کودکِ شش ماههی من ، سوخته بال و پرش
بین قنداقِ پر از خون است ، جسمِ اطهرش
روی یک دستم تنش ، برروی یک دستم سرش
حال بفرستم کدامش را برای مادرش؟
تیر خورده جای شیر و خواب رفته اصغرم
بهرِ خوابیدن ، علی را پشتِ خیمه میبرم
آرزو دارم نبیند مادرش این صحنه را
پیکرش در بین قنداق است و سر از تن جدا
خاک میکردم علی را در زمین کربلا
ناگهان هم مادرش آمد به پشتِ خیمه ها
کاش وقتی که میانِ خون نشستم ، بی پناه
مادرم هرگز نیاید گوشه ای از قتلگاه...
🔸شاعر:
#محمدحسین_چاوشی
_____________________________
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_علی_اصغر
با چه رو خیمه بَرَم این سرِ آویزان را
چه کنم مشکلِ این حنجر خون ریزان را
به سفیدیِ گلوی تو کسی رحم نکرد
رسمِ کوفی است بگیرند هدف، مهمان را
#محمود_ژولیده
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_علی_اصغر
با چه رو خیمه بَرَم این سرِ آویزان را
چه کنم مشکلِ این حنجر خون ریزان را
به سفیدیِ گلوی تو کسی رحم نکرد
رسمِ کوفی است بگیرند هدف، مهمان را
#محمود_ژولیده
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
.
#زمینه
#حضرت_علی_اصغر
#سبک_تسبیحات_حضرت_زهرا
#حاج_رضا_یعقوبیان
بند۱
علی اصغر
فرزند دلبند رباب هستی
دریای دین را در ناب هستی
ما ذره و تو آفتاب هستی
علی اصغر ای تشنه ی آب
علی اصغر مهر انقلاب
علی اصغر بریاری دین
در کربلا گشتی تو انتخاب
مولانا علی اصغر حسین(۴)
#بند۲
علی اصغر
تو گل گلشن ولا هستی
زینت شهر کربلا هستی
با خون خود رمز بقا هستی
علی اصغر ای باب نجات
علی اصغر عالی درجات
علی اصغر با تشنه لبی
اشک چشمان تو آب حیات
مولانا علی اصغر حسین(۴)
بند۳
علی اصغر
بوده پدر به گفتگوی تو
عدو نشسته روبروی تو
تیرستم زد به گلوی تو
علی اصغر با دیده ی تر
علی اصغر بر دست پدر
علی اصغر با تیر ستم
بر جان تو زد دشمنت شرر
مولانا علی اصغر حسین(۴)
بند۴
علی اصغر
با لب تشنه ات در آن وادی
با تیرکین از نفس افتادی
در ره دین حق تو جان دادی
علی اصغر شافع جزا
علی اصغر کشته ی جفا
علی اصغر پاره پاره شد
حنجر تو با تیر اشقیا
مولانا علی اصغر حسین(۴)
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#شب_هفتم_محرم
#مشهد_مقدس
.
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#شعر_عاشورایی
#حضرت_علی_اصغر علیهالسلام
#شهیدان_کربلا
#غزل
🔹آیهٔ تطهیر🔹
زره پوشیده از قنداقه، بیشمشیر میآید
شجاعت ارث این قوم است، مثل شیر میآید
به روی دست بابا آسمانها را نشان كرده
چقدر آبی به این چشمان بیتقصیر میآید!
زبانش كودكانهست و نمیفهمم چه میگوید
ولی میخوانم از چشمش كه با تكبیر میآید
به چیزی لب نزد جز آه، از لطف ستم اما
نمیدانم چرا از دست دنیا سیر میآید!
جهانی را شفاعت میكند با قطرهٔ اشكی
كه از چشمش تو گویی آیهٔ تطهیر میآید
بگو ای آخرین سرباز میدان، چند سالت بود؟
که با خون دارد از زخم تو بوی شیر میآید
بخواب ای كودكم، لالا... كه سیرابت كند دشمن
بخواب ای كودكم، لالا... كه دارد تیر میآید
📝 #علی_فردوسی
سلام
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#شعر_عاشورایی
#حضرت_علی_اصغر علیهالسلام
#غزل
🔹طفل زبان بسته🔹
بر نبض این گهواره نظم کهکشان بستهست
امید، بر شش ماه عمر او زمان بستهست...
وقتی به پابوس لبش نائل نشد باران
یعنی در رحمت به روی آسمان بستهست
خیلی تلظی میکند آب فرات؛ اما
راه وصال او به دریا همچنان بستهست
آری، رجزهای علی اکبر و قاسم
شرح تلظی لب طفل زبان بستهست
دفع بلا کردهست از جان امام خویش
او عهد با مولای خود تا پای جان بستهست
میخواست بابایش ببوسد حنجر او را
اما مسیر بوسه را تیر و کمان بستهست...
📝 #محسن_حنیفی
سلام
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#شعر_عاشورایی
#حضرت_رباب علیهاالسلام
#حضرت_علی_اصغر علیهالسلام
#غزل
🔹دو راه داشتم🔹
قبول دارم در کربلا ثواب نکردم
ملامتم نکن! آغوش را جواب نکردم
همه توان خودش را گذاشت حرمله اما
خدا گواه به سمت علی شتاب نکردم
به زهر، کام مرا تلخ کرد حرمله اما
هوای بوسه بر آن شیشۀ گلاب نکردم
هزار بار مرا سمت مشک آب فرستاد
ولی به حضرت عباس فکر آب نکردم
دو راه داشتم: اصغر - حسین... ساده بگویم
که چشم بستم و از این دو انتخاب نکردم
به تیره بختی من تیر نیست در همه عالم
که هیچ کار برای دل رباب نکردم
📝 #محمدحسین_ملکیان
سلام
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#شعر_عاشورایی
#حضرت_رباب علیهاالسلام
#حضرت_علی_اصغر علیهالسلام
#غزل
🔹سخت است این غم🔹
سقفی به غیر از آسمان بر سر نداری
تو سایه بر سر داشتی دیگر نداری
خورشید بر نی بود؟ حق داری بسوزی
دیدی به جز او سایهای بر سر نداری
برگشتهای؟ این را کسی باور نمیکرد
برگشتهای؟ این را خودت باور نداری
میخواهی از بغض گلوگیرت بگویی
از لایلایی واژهای بهتر نداری
هر بار یاد غربت مولا میافتی
میسوزی و دیگر علیاصغر نداری
هر شب در این گهواره طفلی بیقرار است
«سخت است این غم، سختتر از هر نداری»
ما پای این گهواره عمری گریه کردیم
یک وقت دست از لایلایی برنداری
📝 #حسن_بیاتانی
سلام
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#شعر_عاشورایی
#حضرت_رباب علیهاالسلام
#حضرت_علی_اصغر علیهالسلام
#غزل
🔹دو راه داشتم🔹
قبول دارم در کربلا ثواب نکردم
ملامتم نکن! آغوش را جواب نکردم
همه توان خودش را گذاشت حرمله اما
خدا گواه به سمت علی شتاب نکردم
به زهر، کام مرا تلخ کرد حرمله اما
هوای بوسه بر آن شیشۀ گلاب نکردم
هزار بار مرا سمت مشک آب فرستاد
ولی به حضرت عباس فکر آب نکردم
دو راه داشتم: اصغر - حسین... ساده بگویم
که چشم بستم و از این دو انتخاب نکردم
به تیره بختی من تیر نیست در همه عالم
که هیچ کار برای دل رباب نکردم
📝 #محمدحسین_ملکیان
سلام
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#شعر_عاشورایی
#حضرت_علی_اصغر علیهالسلام
#شهیدان_کربلا
#غزل
🔹آیهٔ تطهیر🔹
زره پوشیده از قنداقه، بیشمشیر میآید
شجاعت ارث این قوم است، مثل شیر میآید
به روی دست بابا آسمانها را نشان كرده
چقدر آبی به این چشمان بیتقصیر میآید!
زبانش كودكانهست و نمیفهمم چه میگوید
ولی میخوانم از چشمش كه با تكبیر میآید
به چیزی لب نزد جز آه، از لطف ستم اما
نمیدانم چرا از دست دنیا سیر میآید!
جهانی را شفاعت میكند با قطرهٔ اشكی
كه از چشمش تو گویی آیهٔ تطهیر میآید
بگو ای آخرین سرباز میدان، چند سالت بود؟
که با خون دارد از زخم تو بوی شیر میآید
بخواب ای كودكم، لالا... كه سیرابت كند دشمن
بخواب ای كودكم، لالا... كه دارد تیر میآید
📝 #علی_فردوسی
سلام
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#شعر_عاشورایی
#حضرت_علی_اصغر علیهالسلام
#غزل
🔹طفل زبان بسته🔹
بر نبض این گهواره نظم کهکشان بستهست
امید، بر شش ماه عمر او زمان بستهست...
وقتی به پابوس لبش نائل نشد باران
یعنی در رحمت به روی آسمان بستهست
خیلی تلظی میکند آب فرات؛ اما
راه وصال او به دریا همچنان بستهست
آری، رجزهای علی اکبر و قاسم
شرح تلظی لب طفل زبان بستهست
دفع بلا کردهست از جان امام خویش
او عهد با مولای خود تا پای جان بستهست
میخواست بابایش ببوسد حنجر او را
اما مسیر بوسه را تیر و کمان بستهست...
📝 #محسن_حنیفی
سلام
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_جواد
#حضرت_علی_اصغر
بر سر مأذنه گل داده اقاقیِ سپید
باز هم نغمۂ «أین الرّجبیون» پیچید
ماه دلدادگی و ماه وصالِ ما شد
باز هم لطف و کرم شامل حالِ ما شد
از همه ثانیه هایش برکت می بارد
چه شب و روزِ پُر از خیر کثیری دارد
کاش با دست علی(ع) آب حیاتی برسد
فاطمه(س) لطف کند برگ براتی برسد
تا پس از کرب و بلا راهی مشهد بشویم
در شبِ عید به پابوسی آقا برویم
آن امامی که رئوف است و پسردار شده
حُسن بی حد شده، آیینۂ سرشار شده
هشتمین نور شده صاحب دردانه بیا
محض تبریک به زهرا(س) و به شکرانه بیا
نور چشمان رضا(ع) در دل ما جا دارد
پسر حضرت نجمه(س) چه تماشا دارد
گذر دل به درِ خانۂ او افتاده
کاظمینی شده هر کس که سلامی داده
پر کشیده ست دلم از حرمش تا حرمی
چون رسیده ست گلِ محترم و با کرمی
دور شش گوشه پُر از بالِ ملائک شده است
واژه هایم به ضریحش متبرّک شده است
داده بر اهل ولا دستِ خدا هدیۂ ناب
نوۂ حضرت زهرا(س)؛ پسر نازِ رباب(س)
دستِ خورشید چه خیرالعملی آورده
باز هم حضرت ارباب علی(ع) آورده
شیرخواره ست ولی رزم عیانی دارد
وقت ایثار عجب تاب و توانی دارد
پا به پایِ علی اکبر(ع) شده سرمستِ پدر
اوج شش ماهگی اش شد سپر دست پدر
چقدر روحیۂ رزم شناسی دارد
کنج گهوارۂ خود اشکِ حماسی دارد
دل به میدان زد و شور علوی در سر داشت
حرمله آمد و یک تیرِ سه شعبه برداشت
تیر در چلّه چه حیران شده و غمگین شد
گوش تا گوشِ علی اصغرِمان خونین شد
کمرش خم شده و محوِ پسر گشته حسین(ع)
سمت خیمه دو قدم رفته و برگشته حسین(ع)!
مرضیه عاطفی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_جواد
#حضرت_علی_اصغر
اگر دست و بالت کمی خالی است
اگر حال و روز تو بی حالی است
اگر آسمان در قفس میکشی
اگر قسمتت بی پَر و بالی است
اگر کار و بار تو پیچیده و...
اگر چند وقتی بد اقبالی است
اگر تار و پودت گره خورده است
اگر غصهها نقشِ این قالی است
اگر رنگ و روی تو زرد است و سرد
اگر مثل پاییز یک شالی است
علاجش فقط یک نفس یا علیست
خدا هست با آنکه او با علیست
خدا در شکوهِ جلال علیست
خدا در ظهورِ جمال علیست
خدا در نزولش علی میشود
خدا در مقامش کمالِ علیست
حرام خدا و حلال خدا
حرام علی و حلال علیست
پیمبر پس از سِیرِ معراج گفت
که ما هرچه دیدیم مال علیست
علی چارده مرتبه آمده
علی عین میلادِ آل علیست
علی گفته و غرق عین اش شدیم
همه راهیِ کاظمینش شدیم
مرا فارغ از قیل و قالم کنید
مرا راحت از خشکسالم کنید
محال است لب را به مِی تر کنم
مرا تشنهی این محالم کنید
مرا بشکنید و بسازید باز
تَرَکهای روی سفالم کنید
فقط روی چشمان خود میکشم
از این خانه هرچه"حوالم"کنید
مرا میکشاند دو گنبد طلا
شب رفتنم شد حلالم کنید
ببینید رویای جبریل را
مبارکترین کودک ایل را
شلوغ است اگر آستانِ جواد
پُر از برکت است آسمان جواد
گدایی به شاهی مقابل نشست
چه ها میکند تکه نان جواد
پیمبر پدر با خدیجه شد و...
رضا نیز با خیزران جواد
علیاکبرش را ببین بعد از این
رضا می شود میهمان جواد
شبیه نماز حسین و علی است
نماز رضا با اذان جواد
فقط شانهات را به دیوار نِه
فقط زیرِ لب گو به جانِ جواد
تو را میدهد تا قیامتِ مراد
گره وا کُنَد خاکِ باب الجواد
خدا خواست تا بی کرانش دهند
و در یک افق سه جوانش دهند
علی جان آقای کرببلاست
حسین آمده تا سه جانش دهند
فقط دوست دارد ببیند علی
فقط دوست دارد همانش دهند
علی در سه صورت تماشایی است
علی را سه جلوه نشانش دهند
علی اصغرش هم علیاکبر است
اگر فرصت امتحانش دهند
به صف فطرس و جبرئیل و رباب
که نوبت به نوبت تکانش دهند
زمین خوردها را که جان میدهند
به باب الحوائج نشان میدهند
اگر بارِ ما از کَرَم میکشد
برای پدر بارِ غم میکشد
رسیده بگوید اگر قد کِشَد
شبیهِ عمویش عَلَم میکشد
غریبی ببین تشنگیاش ببین
که کارِ پدر بر قسم میکشد
گمانم به دنبال گهواره است
کسی که به آتش حرم میکشد
فقط مادرش آه دنبال او
در آن راهِ پُر پیچ و خَم میکشد
بِبَر نامِ او را خدا بعد آن
به حجم گناهت قلم میکشد
رباب است یک فاصله تا حسین
چهها کرده این حرمله با حسین
حسن لطفی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
eitaa.com/jannatolmahdi
🖤السلام علیڪ یاعلی اصغر(ع)
♥️گل غنچه ای ازسلالہ ی حیدربود
🖤افسوس ڪہ مثل غنچہ ای پرپر بود
🖤آن ظهرعطشناڪ چہ غوغایے ڪرد
♥️آن مردڪہ نام ڪوچکش اصغربود
#حضرت_علی_اصغر
#امام_حسین #محرم
#حضرت_علی_اصغر علیه السلام
ای بزرگ همه ، نوزاد اباعبدالله
وارث غیرت اجداد اباعبدالله
حضرت محسن ِ اولاد اباعبدالله
با تو حاجت به همه داده اباعبدالله
پَر ِ قنداقه ی تو بال و پر نوکر هاست
چون عمو روضه ی تو چاره ی ما مضطر هاست
شب هفتم چه قَدَر مثل شب تاسوعاست
هر چه خواهید بگیرید شب معجزه هاست
یارمان باب ِ حوائج شده حاجات رواست
کرمش شامل عالم شده از بس آقاست
این طبیبی که کُنَد درد ، دوا نشنیده
غالبا بیشتر از خواهشمان بخشیده
کیستی ای همه صاحب نفسان نوکر تو
ای بزرگان همه زانو زده در محضر تو
رو زده آبروی عالم امکان سر ِ تو
شیر سرخ عربستان شده آب آور تو
ابر و باد و مه و خورشید و فلک حیرانت
اکبر و قاسم و عباس بلاگردانت
شد گرفتار تو هر بنده گرفتار نگشت
در دو عالم به کسی جز تو بدهکار نگشت
دست و دلباز ! چرا عمر تو بسیار نگشت
وای بر حال ِ زمین، دور تو یک بار نگشت
در تو دیدم کرم ِ ارثی این سلسله را
ترسم این است شفاعت بکنی حرمله را
چیست جرمت که گرفتند ز چشمان تو خواب
چیست جرمت که شده سهم تو اینگونه عذاب
عرشیان مویه کنان ، گشته فلک خانه خراب
کم تلظی بنما ، ای نوه ی مادر آب
تو غم انگیز ترین روضه ی عاشورایی
سند محکم مظلومیت بابایی
وای از کینه ی دیرینه ی بدر و خیبر
شده جنجال دوباره سر نام حیدر
بیشتر از همه دیدند ستم از لشکر
این علی بن حسین بن علی های پدر
علی و خنده و محراب ِ دو دستان پدر
آمده یاد همه ، فزت ُ و رب ِ حیدر
فاطمه ناله زد و عرش در آمد آهش
پدری تیر کشید از گلوی نوزادش
آمده پشت در و مادر و فضه یادش
یک نفر نیست در اینجا برسد بر دادش
پدری خسته و شرم و قد ِ همچون دالش
مانده کم حرمله هم گریه کند بر حالش
گل نشکفته و پرپر شده ، ای وای رباب
ذکر یک عرش سراسر شده ای وای رباب
قدّ ارباب چو مادر شده ، ای وای رباب
خاک ، گهواره ی اصغر شده ای وای رباب
مانده کم جان دهد از دل نگرانی پدرش
چشم سر نیزه بُوَد آه ، به دنبال سرش
#محمدحسین_رحیمیان
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_علی_اصغر
#حضرت_رباب_سلام_الله_علیها
آزاد گشت آب امان از دل رباب
افزون شد التهاب امان از دل رباب
افسوس میخورَد که دعاهای دیشبش
شد دیر مستجاب امان از دل رباب
احساس شیر کرد و برون شد ز خیمهگاه
با هول و اضطراب امان از دل رباب
در بین قتلگاه چو زینب گلایه کرد
با قبر بوتراب امان از دل رباب
میگفت ای فرات حلالت نمیکنم
شد خانهام خراب! امان از دل رباب
دیدی برای جرعهی آبی عدو گرفت
از غنچهام گلاب امان از دل رباب
لبهای بی تبسم و آغوش بی علی
لالای بی جواب امان از دل رباب
نزدش چو میرود سخن از آب، شعله سان
افتد به پیچ و تاب امان از دل رباب
امشب بعکس دیشب، گوید به طفل خویش:
«بیدار شو ز خواب!» امان از دل رباب
پیراهن دو سالگیاش را گرفت و رفت
تا افکند به آب... امان از دل رباب
تا شام، نیشِ زخم زبانهای حرمله
او را دهد عذاب امان از دل رباب
تا شام، روز و شب نِگَرد قرص ماه را
همراه آفتاب امان از دل رباب
با پیکرش وداع کند، با سرش رود
تا مجلس شراب امان از دل رباب
گویند بانوان حرم جمله یکصدا
وای از دل رباب امان از دل رباب
حاجت روا روی تو از این درگه ای «فقیر»
کن ناله بیحساب: امان از دل رباب
#علیرضا_قاسمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_رباب_سلام_الله_علیها
#حضرت_علی_اصغر
#دوبیتی
چرا قهری مگر تقصیر دارم
بِجایت بر کَفَم زنجیر دارم
کفِ آبی فقط خوردم عزیزم
بیا از نیزه پایین شیر دارم
دلم مِیلِ دو اَبروی تو دارد
ببین که شانهام مویِ تو دارد
در آغوشم فقط پیراهنِ توست
لباس تازهات بویِ تو دارد
نمیآید پس از توخواب ، ای کاش...
که میمُردم منِ بی تاب ای کاش
دوباره شیر آوردم ولی حیف...
نمیخوردم پس از تو آب ای کاش
مرا آزار با زنجیر میداد
به من او نان با تحقیر میداد
زنِ شامی مرا سوزاند وقتی
کنارم طفل خود را شیر میداد
دوباره روضه میگیرم عزیزم
در این ویرانه میمیرم عزیزم
دوباره حرمله رد شد از اینجا
دوباره خشک شد شیرم عزیزم
نگفتند آه داغِ بچه دیدهاست
نگفتند از بلا پُشتش خمیده است
ولی گفتند این تازه عروسان
عروسِ فاطمه مویش سفید است
گُلِ یاسِ مرا از ساقه بستند
مرا با ریسمان بر ناقه بستند
نمیماندی به نیزه چاره کردند
سَرَت را با نخِ قنداقه بستند
چه حسرتها جشیدم بچهام را
چه سختیها کشیدم بچه ام را
کنارِ بچههای نیزه دارش
به روی نیزه دیدم بچه ام را
فقط لالا کنم لالا بخوابی
ندارم غصه دیگر تا بخوابی
از آغوشم جدا گشتی و رفتی
که رویِ سینهی بابا بخوابی
نه رحمی بر پدر ، نه شرم کردند
بساطِ غارتش را گرم کردند
برای آنکه راحتتر بخوابی
زدند و سینهاش را نَرم کردند
سرم شد خاکِ عالم نیزه رَد شد
به پشتِ خیمه دیدم نیزه رَد شد
به دنبالِ تو میگشتند بر خاک...
چنان زد از تنت هم نیزه رَد شد
به پشتِ خیمهام قلبم گرفته
تمام چهرهام را غم گرفته
زِ بس نازی که تیری با سهشعبه
در آغوشش تو را محکم گرفته
عبا را روی تو افکند بابا
دلش را از غمت آکند بابا
چنان با تیر چسبیدی به قلبش
تو را از سینهی خود کَند بابا
#حسن_لطفی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_علی_اصغر
#حضرت_رباب_سلام_الله_علیها
دادم پس از تو ديگر از كف راه چاره
من ماندم و يك آسمان بي ستاره
فرقي ندارد زنده باشم يا نباشم
وقتي ندارم روي دوشم شيرخواره
آغوش مادر بود روزي جايت اما
حالا سرت بر نيزه،دست آن سواره
ديگر صداي هر دوتاي ما گرفته
تو پلك بر هم ميزني من با اشاره
تو سهم آغوش خودم هستي عزيزم
آخر بغل ميگيرمت يك شب دوباره
از نيزه مي آئي كمي هم پيش مادر
تا بوسه گيرم از گلوي پاره پاره
اصغر دعا كن تا بميرم در غم تو
تا كي كنم راس تو را بر ني نظاره
#محسن_صرامی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_رباب_سلام_الله_علیها
#حضرت_علی_اصغر
لالا بر آن که خواب ندارد چه فایده
ماندن بر آن که تاب ندارد چه فایده
گیرم تو را حسین بگیرد، بغل کند
وقتی دو قطره آب ندارد چه فایده
احساس مادری به همین شیر دادن است
آری ولی رباب ندارد چه فایده
انداخته حِرز، اگر چه به گردنت
تا صورتت نقاب ندارد چه فایده
پرسش نکن سه شعبه برایم بزرگ بود
وقتی کسی جواب ندارد چه فایده
با چه سر تو را به نی بند می کنند
زلفی که پیچ و تاب ندارد چه فایده
#علی_اکبر_لطیفیان
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#نوحه_شبهای_محرم
#دهه_دوم_سوم
#حضرت_علی_اصغر علیه السلام
حیدرِ گهواره نشین علی اصغر علی
یابن امیرالمومنین علی اصغر علی
لب تشنه اما ، سلطان آبی
شش ماهه اما، عالیجنابی
جانم علی جان
مادر تو روحِ حیا علی اصغر علی
هاجر دشت کربلا علی اصغر علی
این جمله باشد ، در شیعه رایج
طفل رباب است ، باب الجوائج
جانم علی جان
به روی دست پدرت علی اصغر علی
گشته زتن جدا سرت علی اصغر علی
تا بی هوا شد ، جسم تو بی سر
شد زنده یاد ، سیلی مادر
آه و واویلا
شد پدرت ز خون خضاب علی اصغر علی
پاره شده قلب رباب علی اصغر علی
وا مانده پلکِ، نازت عزیزم
آهسته من خاک، رویت بریزم
لای لای علی جان
#محرم
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#نوحه_شبهای_محرم
#دهه_دوم_سوم
#حضرت_علی_اصغر علیه السلام
حیدرِ گهواره نشین علی اصغر علی
یابن امیرالمومنین علی اصغر علی
لب تشنه اما ، سلطان آبی
شش ماهه اما، عالیجنابی
جانم علی جان
مادر تو روحِ حیا علی اصغر علی
هاجر دشت کربلا علی اصغر علی
این جمله باشد ، در شیعه رایج
طفل رباب است ، باب الجوائج
جانم علی جان
به روی دست پدرت علی اصغر علی
گشته زتن جدا سرت علی اصغر علی
تا بی هوا شد ، جسم تو بی سر
شد زنده یاد ، سیلی مادر
آه و واویلا
شد پدرت ز خون خضاب علی اصغر علی
پاره شده قلب رباب علی اصغر علی
وا مانده پلکِ، نازت عزیزم
آهسته من خاک، رویت بریزم
لای لای علی جان
#محرم
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7