eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27.7هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
988 ویدیو
48 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
اندیشه کن ای جوان از گردش تُند زمان اندیشه کن از بلای همنشینی با بدان اندیشه کن در بهار نوجوانی دانه ی تقوی بکار وز نسیم سرد گلریز خزان اندیشه کن نیش مار و عقرب جرّار را کوچک شمار زینهار از ترکش تیر زبان اندیشه کن نوش دارو بعد جان دادن نمی آید بکار این زمان بهر سرای جاودان اندیشه کن چون زبردستی مزن سیلی بروی زیر دست از دل سوزان و آه خستگان اندیشه کن تا نیفتادی ز پا افتادگان را دستگیر ای توانا تا نگردی ناتوان اندیشه کن ای که گل را می نمائی در گلستان پایمال از نگاه تند و تیز باغبان اندیشه کن تا شوی در بوته¬ی هستی زر کامل عیار از خطا در زیر سقف آسمان اندیشه کن تنگ چشمی های مردم هست از بخل و حسد لاجرم از چشم زخم حاسدان اندیشه کن با توکل نفس سرکش را مهارش کُن مهار از کشاکش ها «مقدم» در جهان اندیشه¬ کن . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دور نیست روزگار وصل یار ای اهل عالم دور نیست تا که اسباب فرج گردد فراهم دور نیست من یقین دارم که نزدیکست ایام وصال تا قیام منجی عالم مسلم دور نیست شک ندارم عنقریب آید سپهسالار عشق تا زند بر روی بام کعبه پرچم دور نیست از جوار کعبه می¬آید امام المنتظر انسجام کُفر را تا پاشد از هم دور نیست او وصی الانبیاء و نور چشم اولیاست تا شود از مقدمش گلزار عالم دور نیست سرنگون گردد بساط کفر و بنیاد نفاق حق شود در سایه عدلش مکرّم دور نیست قائم مالک رقاب و جبرئیلش در رکاب تا شود تفسیر از و آیات محکم دور نیست آخرین ماه ولایت آنکه در یوم القیام اقتدا بر او کند عیسی ابن مریم دور نیست جمعه ها بگذشته اما جمعه ای آید پدید نازنین ماهی ز پشت ابر کم کم دور نیست آفتاب بی غروبش می¬کند حتماً طلوع تا بتابد نور آن مهر مجسّم دور نیست می شود پائیز هجرانش «مقدم» چون بهار تا شود گلزار هستی سبز و خرم دور نیست . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
گل عشق و محبت با صفا کن ز گل عشق و محبت جان را شاد کن با گل لبخند دل یاران را دام بردار که دنیا نشود رام کسی بهر این خوان طمع تیز مکن دندان را قانع ار لقمه¬ی نانی به کف آرد شاد است نکند پیروی از بهر دو نان، دو نان را گول وسواس شیاطین نخورد عقل سلیم زیرک از حسن عمل رمی کند شیطان را کاخ بیداد شود با دم آهی بر باد کم نگیری شرر آه دل سوزان را تا مطیع هوس و نفس نگردد یوسف می خرد بر تن خود رنج و غم زندان را در قفا باد خزانست فراموش مکن ای که از باد بهاری بنوازی جان را خرقه و جامه¬ی تزویر ز تن بیرون کن تا که از لوث گنه پاک کنی دامان را ذات بد به نشود آهن ناپخته مکوب جست باید ز طریق دگرش درمان را یک کلام است فقط حرف من و ختم کلام حاکم و قاضی خود کن همه جا وجدان را جز خدا دادرسی نیست، به ذاتش سوگند وای اگر دست نگیرد من سرگردان را آنچه با تجربه آموخت «مقدم» این است که وفــایی نکند ملک جهان انسـان را 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
در آرزوی وصال ای خوش آنروز که بینم رُخ زیبای ترا تاکنم مایه ی جان عطر فریبای ترا عجبی نیست اگر از پی آرامش جان بر سر و دیده نهم خاک کف پای ترا می کند قامت سرو تو قیامت ایدوست نازم آن قامت سرو و قدو بالای ترا بخیالت همه شب تا سحر ای مظهر عشق در دلم نقش کنم عکس دلارای ترا بس که دلبسته و مفتون توأم دارم بیم در دل خاک کشم شوق و تمنّای ترا نرگس چشم تو برده است زصدقافله دل نازم آن وسوسه نرگس شهلای ترا در فلک دیده براه تو نشسته است مسیح تا مگر بوسه زند خال مسیحای ترا خضر را چون هوس لعل شکربارت بود دید در آب بقا پرتو سیمای ترا ره به سرچشمۀ خورشید هدایت نَبَرَد هرکه گم کرد ره عشق و تولای ترا شده از جام ولای تو «مقدم» شاداب بـه دو عالم ندهـد جرعۀ مینای ترا 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
پندیات درمصاف نفس کافرکن شتاب. تاشوی ازرحمت حق کامیاب تابهارت هست خرم ای عزیز بهره برداری کن ازفصل شباب خوب میدانی که حق پای حساب می کشدازبی حسابی هاحساب سایه ی سرباش بهربینوا نورافشانی نما چون افتاب هست ارزشمنداین کالای عمر مفت نفروشی عزیزم درناب می زنددایم درای قافله کاروان درشیب وماهستیم خواب تالب گوراست همراه بشر شوکت واموال دنیای خراب دارداین سودوزیان زندگی پای میزان عدالت بازتاب چنگ زن برریسمان لطف حق ای که هستی طالب کسب صواب ای مقدم. باقیات الصالحات تاقیامت ماند این اشعارناب . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بروز جمعه ی پیروزیازده اسفند نشست برلب ایرانیان گل لبخند برغم چشم نفاق افکنان غربگرا لوای حق طلبی شدبلندونیرومند 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شتاب عمر چند روز زندگانی پرشتاب از دست رفت عمر ما همچون حبابی روی آب از دست رفت دزد غفلت گوهر مقصود را از من ربود بر سر بازار گردون دُرّ ناب از دست رفت بر لب دیوار آمد آفتابم وی دریغ تا گشودم چشم خود را آفتاب از دست رفت بر جوانی و بهارش گر که دل بستم ولی تا که خود را یافتم دیدم شباب از دست رفت کام دل حاصل نشد پیری گریبان را گرفت حاصلم ناچیده ماند و صبر و تاب از دست رفت تا گلیم خویش را رفتم کشم بیرون ز آب هم گلیم از کف شد و هم موج آب از دست رفت کاروان عمر افتادست در شیب از فراز ظلمت شب شد پدید و ماهتاب از دست رفت اینکه می گویند بالای سیاهی رنگ نیست رنگ موی ما مگر در آسیاب از دست رفت! دولت بیداری وقت سحر را پاسدار ورنه این گنج گرانت بی حساب از دست رفت در سراب این جهان نوشی جدا از نیـش نیست شادکامی ها «مقدم» چون سراب از دست رفت . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
صفای عشق و محبت بنویس روی صفحه دل این پیام را خوشبوی کن ز عطر محبت مشام را دل را صفای عشق و محبت جلا دهد سرشار کن به خانۀ دل این مرام را خواهی اگر به عزت و آزادگی رسی از بندگان دریغ مدار احترام را حُسن عمل کلید بهشت قیامت است با خواجه فرق نیست قیامت غلام را دنیا نداده خط امانی به هیچ کس بیرون کن از خیال خود این فکر خام را باد غرور و نفس دغا دام دشمن است شیطان نهاده است در این راه دام را رخش مراد یکسره در التزام نیست هرگز خلاف نظم نه بینی نظام ر ا جمشید جم ز جام جهان بهره ای نداشت بُرد از زمانه حسرت و بنهاد جام را پیوسته شکر خالق و همواره یاد او می گسترد بروی بشر فیض عام را باشد طنین نظم «مقدم» تمام پـند شیرین کند ز پند گرانمایه کام را . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
رائحه عشق تا کنی سیر و صفا عالم عِرفانی را مُفت از دست مده دیدۀ بارانی را باخبر باش عزیزم که بهار آمد و رفت بلبل از عشق گل آموخت غزل خوانی را مدت عمر چوگل در گذر و کوتاه است به غنیمت شمراین فرصت ارزانی را بروی غنچه لبها گل لبخند بکار کج مداری نکند رفع پریشانی را اعتمادی نبود چونکه بر این کهنه رباط پشت پائی بزن این غمکدۀ فانی را ره گشائی کن و خار سر هر راه مباش یاد گیر از دم گل رائحه افشانی را آدمیت همه در حُسن و کمال و ادبست هان فراموش مکن خصلت انسانی را زاهد آن نیست که در سایه¬ی تزویر و ریا به رخ خلق کشد پینۀ پیشانی را غیر اخلاص متاعی به قیامت نخرند صاف کن وسوسۀ باطل نفسانی را وای از آن روز که بازار ریا داغ شود نشنود گوش کسی بانک مسلمانی را مهلت از دست برون رفت «مقدم» چه کنی چــون به مقصد ببری ایــن رهِ طولانی را . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
عطر بهار یار نسیم دلکش فصل بهار می آید بهار و رائحه مشکبار می آید به عشوه مرغ چمن با هزار شوق و شعور ترانه خوان بدل لاله زار می¬آید بیا ببین که پی خنده و تبسم گل چگونه تودۀ ابر اشکبار می¬آید بیا دمی بخودت آی و شادمانی کن که از نسیم صبا بوی یار می آید به صد شکوه و شرافت در این سرای دودر زخواجۀ دو سرا یادگار می آید برای بسط عدالت گری و آزادی ز سوی کعبه یکی تک سوار می¬آید مکن ز غصه شکایت که از کرامت حق به این چمن گل دائم بهار می آید زشام تیره هجران مباش دل نگران که نور صبح پس از شام تار می¬آید زپشت پردۀ غیبت یگانه خورشیدی که بوده است نهان آشکار می آید پی گرفتن حق و حقوق آل الله عزیز فاطمه با ذوالفقار می آید بگو به منتظرانش که یوسف زهرا زگرد راه پس از انتظار می آید زهجر یار «مقدم» زیاد شکوه مکن که یار آیــد و بر دل قرار می¬آید . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
وقتی بیایی دل فارغ ازغم میشودوقتی بیایی ایجادخرم میشودوقتی بیایی صدق وصفادرسایه مهرومحبت همگام وهمدم میشودوقتی بیایی محوتجلای توای مهردلارا خورشیدعالم میشودوقتی بیایی گلبوسه تاازروی زیبایت بچیند طاق فلک خم میشودوقتی بیایی بیت خدابگشایداغوش ومهیا برخیرمقدم میشودوقتی بیایی بادست توای نقطه پرگارهستی هستی منظم میشودوقتی بیایی ان روزنزدیکست ودنیای پراشوب خلدمجسم میشودوقتی بیایی گلزاردین باهمت جانانه تو سرسبزوخرم میشودوقتی بیایی دل های شیدایی که ازهجرتوخونست از شوق مرهم میشودوقتی بیایی اماده ازبهرنماز عشق بستن عیسی ابن مریم میشودوقتی بیایی درجبهه حق گستری بیت خداوند خط مقدم میشود وقتی بیایی . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
وصف فروردین عید نوروز شد و شو کت فروردین است که جهان از نفس باد صبا مشکین است هفت سین است اگر میمنت سفرۀ عید عالم از فرش زبرجد همه جا رنگین است چشمه ساران شده جاری ز دل و دامن کوه کوه و صحرا همه از سبزه و گل تزئین است از شکوفه چمن آراسته گردید کزان کِلک استاد سزاوار بسی تحسین است بر تن دشت ببین حلّه استبرق را بستر خاک پر از نسترن و نسرین است موسم قهقهه و چهچهۀ چلچله هاست کبک و تیهوی خرامان به لب پرچین است غرش تندر و انوار شفق تنگ غروب مثل شمعی است که در مجمرۀ سیمین است از نسیم سحری غنچه دهن باز کند بر دل مرغ چمن خندۀ گل تسکین است قطره ها زابر سیه دانه¬ی مرواریدند کز پی بارش آن جان زمین تضمین است چتر گل سایه فکندست بعالم چو بهشت گوئیا خیره به آن دیدۀ حورالعین است مزرع سبز فلک دامن گندم زار است خوشه ها خرمنی از دایرۀ پروین است بس که پیچیده در آفاق و فضا نفخۀ گل گوئیا رائحه¬ی نافه و مشک از چین است ابر ساقی و زمین از کرمش شادابست همه ی دهر گل افشانی و گل آذین است گر معطّر شده ایجاد چو فردوس برین همه از کوکبۀ دولت فروردین است این همه حُسن و صفا را به سراپای وجود بیند آن کس که در او چشم حقیقت بین است شک مکن نظم «مقدم» پی توصیف بهار در بــر ذائقه اهــل ادب شیرین است . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
باور کن جهان عاریت را اعتباری نیست باور کن خزان زندگانی را بهاری نیست باور کن چو باید زین جهان رفتن بساط خویش را برچین که از دام اجل راه فراری نیست باور کن اگر خواهی سعادت پیشه کن تقوای ایزد را که از تقوا نکوتر هیچ کاری نیست باور کن پناه آور ز وسواس شیاطین بر خدا ای دوست که از دشمن به جز کین انتظاری نیست باور کن توکل کن بخالق شکر نعمت را بجای آور که جز خالق بشر را هیچ یاری نیست باور کن بروز شادکامی ها غنیمت دان سلامت را که چون از پا درافتی غمگساری نیست باور کن عزیزم در جوانی راه طاعت پیشه کن زیرا به پیری چون رسی حال و قراری نیست باور کن اگر چه گل بود با خار امّا فاش می گویم به گل زار محبت هیچ خاری نیست باور کن مشو مغرور بر طاعت حذر کن از ریا زیرا عبادت با ریا را هیچ باری نیست باور کن شود خاک این تن خاکی «مقدم» آنچه می¬ماند زکــار نیک بهتر یادگاری نیســت باور کن . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مشهد الرضا(ع) قبلۀ دل¬ها شهر مشهد که قبلۀ دل هاست تاج رفعت به تارک دنیاست ارض توس است و قطعه ای ز بهشت وادی امن زادۀ موساست اهل دل را هماره دیده و دل سوی این آستان جود و سخاست کعبه را اغنیا طواف کنند این حرم حج و کعبه فقراست خاک او توتیای چشم ملک کوی او باغ جنت المأواست به کجا میروی پی درمان این حریم رضا و دار شفاست صبحگاهان که سرزند خورشید اولین بوسه گاه او اینجاست نور تا عرش میرسد از فرش این زمین جلوه گاه عرش خداست او نه تنها که ضامن آهوست بلکه از مهر ضامن الغرباست پارۀ جان خواجه لولاک گل بی خار گلشن طاهاست صف بصف قدسیان برای طواف زین مکان تا به عالم بالاست ای صبا مژده ده به خضر و بگو که بیا چشمۀ بقا اینجاست شمس تابان و چلچراغ سپهر بقعه و بارگاه شمس ضحاست ساکنان سرادق ملکوت چشم امیدشان بر این درگاست نزند دست رد به سینه کس چون رئوفست و جان مهر و وفاست پرچم روی بام گنبد او سوی جنت دلیل و راهنماست این حرم این جلالت و عظمت طاق در زیر گنبد میناست هر دلی چون کبوتری عاشق سوی این بارگاه عشق رهاست عطر گیسوی حوریان بهشت شمّه ای زین رواق و صحن و سراست قلب ایران و جلوۀ جانان حرم قدسی امام رضاست زین حرم تا بهشت راهی نیست سایه اش مثل سایه¬ی طوباست وصف من ذرّه است و او خورشید مدح من قطره در بر دریاست شعر من گرچه نارساست ولی یا رضا مستحق یک امضاست تــــو پناهی تمام عالم را لطف کن از کرم «مقدم» را . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
طنز عید نوروز فصل گل باید عزیزم جا کنار گل کنی همنوائی با دل شوریده بلبل کنی در بهار سال نو افکار چون نو می شود کینه از دل بر کنی غم را میان غُل کنی هر گلی یک رنگ و بو دارد میان کوه و دشت نی فقط تنها نظر بر سوسن و سنبل کنی با وزیر جنگ خود نازک¬تر از گل هم مگوی گرنه باید چون سماور دائماً قل قل کنی هر چه هستی هر که هستی بشکنی باد غرور گردنت را پیش دلبر با تواضع پُل کنی هر چه میگوید شب عیدی بگوئی چشم چشم خویش را با هر زرنگی گاهگاهی خُل کنی اخم و تخم و خُلق ناخوش را بیندازی به دور با محبت ترشی اخلاق را چون مُل کنی گر که جیبت ته کشید و کیسه¬ات سوراخ شد خنده رو باشی بظاهر تر گل و ورگل کنی گیج و ویجی آس و پاسی یا پلاست نخ نماست فکر بکری بهر تجدید پلاس و جُل کنی هان مبادا فیل فکرت یاد هندستان کند پول های بی زبان را خرج هر بنجل کنی چشم و هم چشمی مکن جانم که گردی ورشکست دق کنی در خانه ات یا سکته پشت رُل کنی یا بگیری وام از بهر خرید فصل عید چاپلوسی از رئیس و از مدیرکل کنی مثل موشی در بدر گردی زترس گربه¬ها یا فراری باشی و هی آغل و آغل کنی الغرض خواهی دل دلدار گردد نرم نرم زیب های جیب را دربست باید شل کنی . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سنگ ملامت گر که خواهی نخورد سنگ ملامت به سرت طرد کن اهل خطا را پسر از دور و برت مصلحت نیست که با بدمنشان بنشینی چون خطائیست خطرناک کنم باخبرت رشته الفت خود را ز دورویان بگسل می نمایم زمنافق صفتان بر حذرت راه پرچاله و چاهست مواظب باشی ای بسا دام که افکنده فلک در گذرت ای جوان بر الف قامت خود تکیه مکن عاقبت داس فلک دال نماید کمرت دیدۀ مرحمت از خلق خدا باز مگیر ای که خواهی نظر لطف کند دادگرت چون شجر باش که گر سنگ زند رهگذری عوض خشم و غضب بذل نمائی ثمرت ریگ بر پای کسی از ره بیداد مزن که زمان سنگ زند در عوض آن به سرت زندگی عرصه و میدان تلاشست و نبرد ای «مــقـدم» نگذاری که بیفتد سپرت . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
در انتظار طلوع سحر (اگر چه مثل نسیمی همیشه دربدرم دلم خوش است که از کوی دوست می¬گذرم) سلام من برسان ای صبا به یار و بگو زبار هجر تو درهم شکست بال و پرم غم فراق تو مانند شمع آبم کرد ببین چگونه رود سیل اشک از بصرم ببوی عطر مسیحائی تو مفتونم چرا که رائحه عطر توست همسفرم نه آرزوی بهشتم بود نه دیدن حور بهشت کوی تو باشد مدام در نظرم بهار عمر اگر شد خزان ملالی نیست خوشم که جذبه عشق تو بوده راهبرم زهجر روی تو ای عندلیب گلشن قدس میان بوتۀ حرمان چو شمع شعله ورم اگر به تربت من بگذری پس از صد سال بشوق رؤیت رویت به تن کفن بدرم کتاب شعر من از مشق عشق سرشار است امید آنکه شود جاودانه این اثرم بشام تار «مقدم» بیا بتاب که من در انـتـظار طلوع سپیده سحرم 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
چه ها کردی ای که با حرص و ولع مال فراهم کردی کمرت را پی گردآوری اش خم کردی بردی از یاد خدا را و ز حق دور شدی رشتۀ الفت خود را ز خدا کم کردی دل بر این جیفۀ دنیای پر از غم بستی جسم را هیمۀ وادی جهنم کردی اغنیا را ز ریا بر سر خوانت خواندی گر فقیری به تو رو کرد از او رم کردی هر چه گفتند امامان پس گوش افکندی خویش را بر عمل باطله ملزم کردی از چه بر آه دل غمزده گان خندیدی؟ گریه را دیدی و تو عیش دمادم کردی کاروان رفت و تو در خواب گرانی آیا توشه بهر سفر خویش فراهم کردی؟ هیچ از صلح و صفا دم نزدی اما باز هوس سیر و صفا در همه عالم کردی باب ظلم و ستم و کینۀ خود کردی باز راه احسان و کرم بسته و محکم کردی از نمازت چه بگویم که نماندی به نماز رمضان را تو گمان ماه محرم کردی گاه با ریش و گهی سبحه صد دانۀ خود کار خناس تو شیطان مجسم کردی با زبان نیش زدی بر جگر خلق خدا هر خلافیست تو ای بچۀ آدم کردی دست و دل باز شدی در بر ارباب خطا از ضعیفان تو دریغ از پس یک نم کردی دل پریشان و پشیمان شوی آخر که چرا بــرخلاف سخن و پند «مقــدم» کردی . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
غم مخور شام ظلمانی شود برچیده کم کم غم مخور تابد آن خورشید عالمتاب عالم غم مخور زورق هستی اگر افتاده در گرداب غم میرسد با لطف حق بر ساحل یم غم مخور سُست شد گر پایه¬های محکم دین باوری میشود بنیاد دین تا حشر محکم غم مخور قطب عالم محور ایجاد ابن العسکری می زند بر روی بام کعبه پرچم غم مخور می کند برپا در این عالم بساط عدل و داد کاخهای جور را می پاشد از هم غم مخور اقتدا بر او نماید عیسی گردون نشین می شود محراب گردون در برش خم غم مخور دردمندان را طبیب و اهل ایمان را حبیب زخم هجران را کند با وصل مرهم غم مخور چلچراغ آفرینش برترین رکن وجود سایه اش گردد پناه اهل عالم غم مخور آخرین ماه ولا حتماً هویدا می شود اهرمن گردد اسیر اسم اعظم غم مخور کفر و باطل محو می گردد «مقدم» از جهان گــلشن اسلام گردد سبز و خرم غم مخور . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ادب معیار انسان سنگ خارا از صبوری درّ غلطان می¬شود آهن فرسوده روزی تیغ برّان می شود طعنه های مدعی را ذره ای بر دل مگیر زهر عقرب یک زمان دارو و درمان می¬شود با خردمندان ندارد هر که شوق همدلی گلشن عقل و کمالش زود پژمان می شود اینکه کمیابست گوهر می¬شود ارزش پذیر در صدف درّ و گهر از ارج پنهان می شود اعتبار و قدر انسانست معیارش ادب بی¬ادب چون سنگ پیش پا بدوران می¬شود از بلای بخل هرگز رو نگرداند بخیل شادمان صاحب کرم از روی مهمان می-شود آن بنائی راکه دارد آه مظلومی ز پی گرکه باشد کاخ کیکاوس ویران می¬شود کعبه را هر کس که عاشق شد پی شوق وصال زیر پا آسان بر او خار مغیلان می¬شود ذات بد نیکو نگردد آب در هاون مکوب طینت زیبا صفای روح انسان می¬شود از گـزند طعنه دونان «مقدم» چاره نیست هر درختی میوه دارد سنگ باران می¬شود . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
پندیات درمصاف نفس کافرکن شتاب. تاشوی ازرحمت حق کامیاب تابهارت هست خرم ای عزیز بهره برداری کن ازفصل شباب خوب میدانی که حق پای حساب می کشدازبی حسابی هاحساب سایه ی سرباش بهربینوا نورافشانی نما چون افتاب هست ارزشمنداین کالای عمر مفت نفروشی عزیزم درناب می زنددایم درای قافله کاروان درشیب وماهستیم خواب تالب گوراست همراه بشر شوکت واموال دنیای خراب دارداین سودوزیان زندگی پای میزان عدالت بازتاب چنگ زن برریسمان لطف حق ای که هستی طالب کسب صواب ای مقدم. باقیات الصالحات تاقیامت ماند این اشعارناب . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مکافات عمل مکن از روی حسد رنجه دل مردم را شاد کن محض خدا مفلس سردرگم ر ا نَبُوَد راه گریزی ز مکافات عمل گر که پرواز کنی نُه فَلَک و طارم را آنچنان زی که چو خورشید فروزندۀ صبح با فرو زندگیت محو کنی انجم را بدمکن تا که نه بینی بجهان بد ز کسی سرکشی تا نکند نفس بکش اَهرُم را از ره فتنه مریدی به مرادش نرسد اسب او هر چه به ساید به زمین هاسُم را آتش کینه تو با آب خِرد کن خاموش مکن انبار پی شعله وری هیزم را قطره¬ای اشک که از خوف خدا ریزد چشم بشکند هیمنه¬ی آتش صد قلزم را بارها گفتمت از راه به بیراهه مرو باز تأکید کنم مرتبۀ چندم را میخورد شیشه و آئینه عمرت بر سنگ گرکنی جای چو عیسی فلک چارم را حق بحق دار رسد تا که «مقدم» بجهان زده خطاط ازل خط وسط گندم را . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دنیای بحرانی تکیه ایدل بر بنای عالم فانی مکن فکر آسایش در این دنیای بحرانی مکن زرق و برق این قلمرو جز سرابی بیش نیست خویش را سرگرم با امیال نفسانی مکن ابر نیسان باش و باران بر سر یاران ببار دیده ای را از ستم چون ابر نیسانی مکن چون کریمان بی نوایان را کرامت کن، ولی از زراندوزان به عشق زر ثناخوانی مکن در وفای عهد بدعهدی مکن ای راد مرد همدلی با ناکسان در سُست پیمانی مکن گرچه می دانی که دشمن می زند طبل نفاق با منافق سیرتان ایدوست هم خوانی مکن منطقی برخورد کن با کینه توزان حسود گر که بی تاثیر هم شد سنگ پرّانی مکن از مکافات عمل چون اهل دل غافل مباش روز زیبا را ز ابر کینه ظلمانی مکن در تجارت خانه ی دنیا پی تزویر خلق سبحه صددانه را چون دام شیطانی مکن طاعتی بهتر «مقدم» چون که از اخلاص نیست کســب عزت بهر خـود از داغ پیشانی مکن . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
وقتی بیایی دل فارغ ازغم میشودوقتی بیایی ایجادخرم میشودوقتی بیایی صدق وصفادرسایه مهرومحبت همگام وهمدم میشودوقتی بیایی محوتجلای توای مهردلارا خورشیدعالم میشودوقتی بیایی گلبوسه تاازروی زیبایت بچیند طاق فلک خم میشودوقتی بیایی بیت خدابگشایداغوش ومهیا برخیرمقدم میشودوقتی بیایی بادست توای نقطه پرگارهستی هستی منظم میشودوقتی بیایی ان روزنزدیکست ودنیای پراشوب خلدمجسم میشودوقتی بیایی گلزاردین باهمت جانانه تو سرسبزوخرم میشودوقتی بیایی دل های شیدایی که از هجر تو خونست از شوق مرهم میشودوقتی بیایی اماده ازبهرنماز عشق بستن عیسی ابن مریم میشودوقتی بیایی درجبهه حق گستری بیت خداوند خط مقدم میشود وقتی بیایی . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ادب معیار انسان سنگ خارا از صبوری درّ غلطان می¬شود آهن فرسوده روزی تیغ برّان می شود طعنه های مدعی را ذره ای بر دل مگیر زهر عقرب یک زمان دارو و درمان می¬شود با خردمندان ندارد هر که شوق همدلی گلشن عقل و کمالش زود پژمان می شود اینکه کمیابست گوهر می¬شود ارزش پذیر در صدف درّ و گهر از ارج پنهان می شود اعتبار و قدر انسانست معیارش ادب بی¬ادب چون سنگ پیش پا بدوران می¬شود از بلای بخل هرگز رو نگرداند بخیل شادمان صاحب کرم از روی مهمان می-شود آن بنائی راکه دارد آه مظلومی ز پی گرکه باشد کاخ کیکاوس ویران می¬شود کعبه را هر کس که عاشق شد پی شوق وصال زیر پا آسان بر او خار مغیلان می¬شود ذات بد نیکو نگردد آب در هاون مکوب طینت زیبا صفای روح انسان می¬شود از گـزند طعنه دونان «مقدم» چاره نیست هر درختی میوه دارد سنگ باران می¬شود . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7