eitaa logo
اشعار ناب آیینی
31.6هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1.1هزار ویدیو
95 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . . ☫ ﷽ ☫ 🔸مجموعه بزرگ تبلیغات برتر👇🏽 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 . ⭐️مجموعه تبلیغاتی ناب 👇🏽 https://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59
مشاهده در ایتا
دانلود
. به اذن عالی اعلی، به احترام علی... شروع می کنم این ماه را به نام علی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شد بنده پشیمان و خدایش بخشید هر کس که رسید و زد صدایش، بخشید انگار نه انگار گنهکاری دید زود از سر مغفرت خطایش بخشید 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 مخلوق حیا نکرد هنگام گناه درد است که خالق از حیایش بخشید تا بنده دلش نرم شود، گریه کند شیرینی و لذت دعایش بخشید هر کس که خدا خیر و صلاحش را خواست از دوستی آل عبایش بخشید بخشید به هر بهانه ای هر کس را ما را به علی و ربنایش بخشید هر آنچه خدا از شرف و عزت داشت بر ساحت پاک مرتضایش بخشید من بنده ی آن شهم که هنگام رکوع انگشتری از زیر عبایش بخشید مستی مرا، اشک مرا، رزق مرا در گوشه ی ایوان طلایش بخشید از شاه نجف هر که فلاحش را خواست فی الفور برات کربلایش بخشید 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 بی نام حسین، هر مناجاتی بود باید که عطایش به لقایش بخشید آن قدر به مقتلش حسین آه کشید تا حق، همه را به ناله هایش بخشید شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
با چشم تر بر روی سر قرآن گرفتیم ذکر بِکَ یا رب و یا رحمن گرفتیم با ذکر آن سرچشمه ی رحمت، محمد در راه دریای خدا جریان گرفتیم 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 جانی نمانده بود بین سینه هامان گفتیم فورا بِعَلیٍ، جان گرفتیم بِفاطِمَه گفتیم، مادر سر رسید و از دست هایش رزق آب و نان گرفتیم ذکر لب ما سینه زن ها بِالحَسَن شد خیر دو دنیا را از آقامان گرفتیم گفتیم یاد رأسِ بر نی، بالحُسَینِ آتش گرفتیم و سپس باران گرفتیم از خیر ذکر بِعَلیِ بنِ الحُسَینِ از خوان زین العابدین ایمان گرفتیم وقتی به ذکر حضرت باقر رسیدیم فهم معارف را ز رب آسان گرفتیم بردیم نام حضرت شیخ الائمه قول نجات از آتش سوزان گرفتیم بر روی لب آمد دم موسی بن جعفر از برکت این دم، سر و سامان گرفتیم تا نوبت ذکر علی موسی الرضا شد رفتیم با هم دامن سلطان گرفتیم آمد میان، نام جواد و از سخایش خیر کثیر و برکت و احسان گرفتیم با بردن نام علیِ بنِ محمد قول وصالِ جنت و رضوان گرفتیم گفتیم ذکر بِالحَسَن را، روزی خود از سامرا با دیده ی گریان گرفتیم یعقوب وار از هجر یوسف گریه کردیم بِالحُجةِ... بوی غم کنعان گرفتیم قرآن به سر، سر شد... الهی بِالرقیه از غربتش بر آستین دندان گرفتیم 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 از شام قدرش که سر بابا بغل کرد ویرانه غوغا شد، دل ویران گرفتیم آن قدر ناله زد " أبَ..." کنج خرابه ما نوکرانش درد بی پایان گرفتیم شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
همین که گفتم الهی... اجابتم کردی سریع آمدی و غرق رحمتم کردی کسی که دست منِ پر گناه را نگرفت خودت همیشه رسیدی، حمایتم کردی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 بزرگواری و اصلا ندیده ای انگار زمانِ معصیتم گرچه رؤیتم کردی به پشتوانه ی فضلت گناه کردم من به پشتوانه ی حِلمت رعایتم کردی حیا نکردم و مهلت به بنده ات دادی حیا به جای من و این وقاحتم کردی به برکتِ نفس و رحمت امام زمان محب فاطمه و اهل هیئتم کردی همین که ناله زدم عائذٌ بِأسمائک گدای دائمیِ آل عصتم کردی ** صدا زدم مددی... زود آمدی حیدر به لطف باده ی کوثر طهارتم کردی پناه می برم امشب به زیر ایوانت که زیر سایه ی ایوان شفاعتم کردی اگرچه عبد بدم، باز مُنتسب به توام تویی همان که همیشه ضمانتم کردی تو قدر بودی و قدر تو را ندانستند خودت برای شب قدر، دعوتم کردی چقدر ناله زدی بین چاه، مظلومم چقدر گریه کنِ این مصیبتم کردی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 فدای زخم عمیق سرت شوم آقا پرت به خاک مکش، غرق غربتم کردی صدا زدی به سوی قاتلت، ز دنیایی... که فاطمه به برم نیست، راحتم کردی شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آلوده دامانم، در این که اختلافی نیست اقرار دارم، حاجتی بر موشکافی نیست چیزی ندارم، دست خالی آمدم پیشت در دست های خالی ام حتی کلافی نیست 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 یک بار شد توبه کنم مردانه برگردم؟ شرمنده ام که توبه ام چون بُشر حافی نیست هرچه بدی کردم، فقط خوبی جوابم شد رسمت به غیر از مهربانی در تلافی نیست گیرم که بخشیدی مرا، حرفی بزن یا رب چیزی بگو، بخشیدنِ تنها که کافی نیست سرچشمه ی توحید امیرالمؤمنین باشد این است عیناً باورم، حرف گزافی نیست تا نورِ راهم از نجف هست و از ایوانش راه مرا دیگر هراس از انحرافی نیست گفته می آید وقت مرگ و در کنارم هست حق است حیدر، وعده هایش را خلافی نیست لعنت به ابن ملجم نامرد، در محراب... طوری علی را زد که قادر بر مصافی نیست درد علی اما، شکاف سینه ی زهراست زخم سرش اصلا برای او شکافی نیست یک ضربه کافی بود تا پرپر کند گل را یاس حرم را طاقت ضرب غلافی نیست دور سر حیدر چنان پروانه می چرخید آخر چه شد بین پرش تاب طوافی نیست؟! 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 بهر حسینش گریه کرد و پیرهن می دوخت سهم حسینش جز لباس دست بافی نیست ای کاش رحمی داشت قاتل یا که می فهمید پیراهنی که در تنش مانده، اضافی نیست شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آخر ماه، گدا مانده و تنها مانده همه رفتند فقط بنده ی رسوا مانده 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 درب مهمانی خود را کمی آرام ببند یک نفر از صف بخشیده شدن جامانده دستگیری بکنی یا نکنی هر دو رواست دست تسلیم منِ غم زده بالا مانده هیچ کس واسطه ی بنده ی آلوده نشد مثل هر سال فقط یوسف زهرا مانده همه ی زندگی ام حاصل لطف مهدی است تازه آقایی او در صف عقبی مانده عاقبت آبرویم ریخت و در چشم امام... بی بها کرد مرا چشم بد وامانده سخت دلتنگ نجف هستم و ایوان علی بر دل غم زده ام، شوق تماشا مانده آخر ماه هم از غربت ارباب بگو بین گودالِ پر از خون، تن مولا مانده اکبر و قاسم و عبداله و عون و عباس همه رفتند... فقط زینب کبری مانده 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 چه کند زینب مضطر که سنان دور شود لب زخمی حسینش به دعا وا مانده شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نمانده فرصتی، هنوز توشه برنداشتم لیاقتی برای بهره از سحر نداشتم چه حیف شد، چه زود ماه رحمتت تمام شد حلال کن مرا که غیر دردسر نداشتم 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 تو خواستی که جوشن از عذاب روزی ام شود اگر نبود رزق روزه ات، سپر نداشتم از آن طرف چه میزبانی و چه خوان رحمتی ازین طرف مرا ببخش جز ضرر نداشتم خلاصه عرض می کنم تمام عزتم تویی چقدر خوار می شدم تو را اگر نداشتم ضمانتی نداشتم برای قبر و محشرم اگر به سوی مشهد الرضا سفر نداشتم تمام عمر، هر زمان دلم شکست از غمی به غیر ثامن الحجج، به کس نظر نداشتم به من رضا جواز گریه بر حسین داده است وگرنه از بساط عاشقی خبر نداشتم پر از غبار می شدم، ذلیل و خوار می شدم اگر به روضه ی حسین، چشم تر نداشتم فدای آه خواهرش که با سر حسین گفت: مرا ببخش بیش از این دوتا پسر نداشتم 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 غیور من چه خوب شد نبودی و ندیدی ام که بر سرم بجز حجاب شعله ور نداشتم سرم به گریه بند شد، شب غمم بلند شد ولی کنار خود ستاره و قمر نداشتم شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تنها نه که نظاره بر آهم نمی کنی آنقدر دلخوری که نگاهم نمی کنی آتش زدم به توشه ی عمرم، مرا ببخش فکری برای عمر تباهم نمی کنی؟ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 در چاه نفس خویش اسیرم، ولی مرا هرگز رها به ظلمت چاهم نمی کنی با این بزرگواری تو آب می شوم وقتی مؤاخذه به گناهم نمی کنی بی منت است لطف کثیرت، نظاره بر اعمال کمتر از پَر کاهم نمی کنی تا بر دلم نوای علی نور می دهد دیگر نظر به روی سیاهم نمی کنی خیری ندیدم از سفری غیر کربلا خیر مرا دوباره فراهم نمی کنی؟ ** 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 رو کرد سوی نیزه و زینب به گریه گفت: بالانشین! نگاه به ما هم نمی کنی؟ دیدی که همسفر شده ام با سنان و شمر! فکری برای سختی راهم نمی کنی؟ شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نام حسین آغاز شیرین سخن هاست شیرین ترین واژه برای کوه کن هاست امنیتی که در غذای نذری اش هست بالاتر از امنیت این واکسن هاست 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 سرخی روی سینه ی ما، داغ یار است ممنون اربابیم، مُهرش بر بدن هاست رنگی که با آن نزد زهرا روسپیدیم رنگ سیاه شال ها و پیرهن هاست در لحظه های سخت دنیا، در بلایا زهرا دعاگوی تمام سینه زن هاست ما دور ماندیم از وطن، از کربلایش گریه دوباره قسمت دور از وطن هاست دلتنگ صحن کربلا، باید بداند کرب و بلا در قبضه ی ابن الحسن هاست بر پرچم مشکی قسم، نزد خداوند بالاترین طاعت، همین سینه زدن هاست قاسم... علی اکبر... ابوفاضل... کجایید؟! تکیه به نیزه داده آقا... بس که تنهاست 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 سهم محبانش کفن شد، من بمیرم سهمش فقط یک بوریا بین کفن هاست وای از دل زینب، پس از داغ برادر دیگر اسیر و هم مسیر بد دهن هاست شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مسیحیان برای ادعا به یثرب آمدند به اتفاق جمعشان و چند راهب آمدند نماز را به سمت شرق خوانده اند یک صدا چه بوده حرف حقشان مقابل نبی ما؟! از آن زمان که نبض این زمین و آسمان زده کسی بزرگ تر ز زاده ی خدا نیامده 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 مسیح هست و خلقتش ز دیگران جداست او پدر نداشته یقین که زاده ی خداست او تبر به دوش خود گرفت آن نواده ی خلیل رسید وحی و خواند آیه از نزول جبرئیل چه خصلتی مگر که در مسیح ابن مریم است؟! همین قضیه ماجرای خلق جسم آدم است؟! مسیح اگر که زاده ی خداست پس بگو مگر... نداشت نه پدر، نه مادر آدم ابوالبشر؟! نداشتند حرف حق ولی غرور داشتند مقابل کلام حق دلی شرور داشتند مسیحیان که بی جواب طاقتی نبودشان بجز تعصب غلط طریقتی نبودشان کلام حق رسید و راه چاره ای نداشتند به حکم حق قرار بر مباهله گذاشتند قرار شد نبی بیاورد هر آن که جان اوست و آن قبیله هم بیاورند هر چه آبروست رسید روز این مصاف و اهل بیت آمدند بزرگ زاده های آن قبیله زود جا زدند نبی رسید و حیدر و بتول و دو سلاله اش رسید کار راهب بزرگشان به حد غش 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 یقین بدان که جرأت مباهله نمی کنند ازین به بعد با نبی مقابله نمی کنند چه آیه ایست آیه ی مباهله برای ما چه هدیه ایست این سخن ز جانب خدای ما چه بوده غیر از این مگر مراد از "أنفُسَنا" علی است جان مصطفی، نبی است جان مرتضی شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای که داری به دل وفا به حسین قسمت می دهم بیا به حسین خیرخواهی و رحمتت انداخت گذرم را در این عزا به حسین از مرید گناهکار خودت دل نکن حجت خدا، به حسین حاجت مادر مرا دادی قسمت داد هرکجا به حسین پدری کرده ای و با نفست وصل کردی دل مرا به حسین تو بخواهی همین گدا روزی می رسد صحن کربلا، به حسین گریه ات رفته است قطعا بر گریه ی حضرت رضا به حسین گریه کردی و گریه کن شده ایم گریه با اهل کبریا به حسین ** آه از آن پیرمرد که می زد ضربه ها با نوک عصا به حسین خورد از هر طرف بدون مجال بارش تند سنگ ها به حسین طاقت از دست داد همسر او داد زد ناگهان ربابه: "حسین" 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تمام عمر خود، آزار دیدم جهان را بر سرم آوار دیدم عزیزانِ خدا را خوار دیدم میان مجلس اغیار دیدم چهل منزل که نه، عمری حزینم چهل سال است من چله نشینم شبانه روز، یاد اربعینم همیشه چشم خود، پُربار دیدم کنارِ گریه دوشادوش ماندم فقط خیره شدم، خاموش ماندم گمانم ساعتی بیهوش ماندم همینکه آب، بالاجبار دیدم شده اشکم روان، با که بگویم غمِ هفت آسمان با که بگویم ازین داغ گران با که بگویم حرم را بر سرِ بازار دیدم الهی که زنی مضطر نماند میان کوچه، بی یاور نماند اگر هم ماند، بی معجر نماند خودم این درد را ناچار دیدم ازین غصه گریبان می دهم چاک میان خنده های قوم ناپاک عقیله عمه ام را بر روی خاک... به زیر کعب نی، بسیار دیدم نرفت از تن، نشانِ سلسله... نه نرفت از گوش، صوتِ هلهله... نه نرفت از خاطر من، حرمله... نه از آن ملعون غمی دشوار دیدم مداوا کرد چشم تار ما را تسلا داد قلب زار ما را خدا خیرش دهد، مختار ما را سر شمر و سنان بر دار دیدم رباب و گریه اش... ای داد، ای وای صدای گریه ی نوزاد، ای وای کشیدم از جگر فریاد ای وای... پرِ گهواره را هر بار دیدم نمی دانم، گمانم خواب بودم میان خیمه ها بی تاب بودم مریض اما پیِ ارباب بودم به حال زار، داغ یار دیدم به روی سینه اش دیدم دویدند تنش را سمت گودالی کشیدند سرش با خنجر کندی بریدند خودم دیدم، اگرچه تار دیدم بمیرم عاقبت انگشترش را لباسِ دستباف مادرش را عبا، عمامه ی پیغمبرش را میان دکه ی تجار دیدم شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7