eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27.7هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
986 ویدیو
48 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
از تمام خلق زهرا خلق بهتر بوده است نیست این حرف از من و حرف پیمبر بوده است چون که هر معلول دارد علتی در این جهان علت خلق جهان زهرای اطهر بوده است کوری چشم همه اعراب جاهل تا به حال فاطمه شان نزول نور و کوثر بوده است بر عزیز و نور چشم و دختر پیغمبرش هر که ظلمی را روا کرده‌ست کافر بوده است نه فقط در صدر اسلام و عرب در هر زمان هر که از دختر گرفته خرده ابتر بوده است فاطمه ام ابیها شد به تعبیر رسول چون برای آن رسول‌الله مادر بوده است . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
محبوبه ی حق سوره ی کوثر زهراست همتای علی جان پیمبر زهراست تنها نه فقط جان پیمبر بلکه آیینه و محبوبه ی داور زهراست خلق دو جهان همه طفیلش هستند روح نبی و بانوی اطهر زهراست هم کفوِّ علیِ مرتضی تنها اوست دردانه و یکدانه و گوهر زهراست او اسوه ی عفت و حجاب و تقواست در بین زنان از همه برتر زهراست هم آیینه ی حجب و حیا هم مرجع بر مریم و آسیه و هاجر زهراست هم منشاء خیر و برِکت در عالم هم نور خدا عشق مصور زهراست بر سر در قلب شیعیان حک شده است بابا علی و حضرت مادر زهراست مکتوب شده به رنگ زر این جمله مادر به همه اول و آخر زهراست کشتی نجات عالمین در محشر حیدر بُوَد و نورِ مُنَوَّر زهراست در روز قیامت که همه حیرانند بینی که فقط بر همه سرور زهراست در معرکه ی بی کسی شاه نجف بر شیر خدا یگانه یاور زهراست در یاری مرتضی میان کوچه آنکس که بود یک تنه لشکر زهراست از پشت در انگار صدا زد محسن آرام بزن که پشت این در زهراست از ضربه ی تازیانه و ضربه ی پا چون یاسمن خمیده پیکر زهراست ای اهل مدینه ازچه رو می نگرید او بنت نبی همسر حیدر زهراست با سینه ی زخمی شده و روی کبود هستی علی میان بستر زهراست . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سینه‌ای کز معرفت گنجینه اسرار بود کی سزاوار فشار آن در و دیوار بود طور سینای تجلّی مشعلی از نور شد سینه سینای وحدت مشتعل از نار بود ناله بانو زد اندر خرمن هستی شرر گویی اندر طور غم چون نخل آتش‌بار بود آن که کردی ماه تابان پیش او پهلو تهی از کجا پهلوی او را تاب آن آزار بود؟ گردش گردون دون بین کز جفای سامری نقطه پرگار وحدت مرکز مسمار بود صورتش نیلی شد از سیلی که چون سیل سیاه روی گردون زین مصیبت تا قیامت تار بود شهریاری شد به بند بنده‌ای از بندگان آنکه جبریل امینش بنده دربار بود از قفای شاه بانو با نوای جان‌گداز تا توانی به تن و تا قوّت رفتار بود گر چه بازو خسته شد و ز کار دستش بسته بود لیک پای همتش بر گنبد دوّار بود . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم الله الرحمن الرحیم ای در کاری کن ای در من مانده‌ام تنها، مرا یاری کن ای در خود را سپر کن در حق من قدری فداکاری کن ای در از همسر من در بین دشمن‌ها نگه‌داری کن ای در من که غریبم حدّاقل تو آبروداری کن ای در او باردار است ازضربه بر پهلوش خودداری کن ای در در بستر افتاد حالا بیا از او پرستاری کن ای در از شرم زهرا از چشم‌هایت اشک خون جاری کن ای در زهرای من رفت فکری به حال این گرفتاری کن ای در مجتبی خرسندی . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اگر به شکوه لب خویش وا کند زهرا مدینه را به خدا کربلا کند زهرا مدینه شب همه شب وسعت فضای تو را ز موج ناله خود غم‌فزا کند زهرا مدینه بر سر این باغ گل چه آمده است؟ که سر به زانوی غم ربّنا کند زهرا مدینه با چه امیدی پس از پیمبر عشق دل شکسته خود را رضا کند زهرا؟ به سوی کلبه احزان اگر روان نشود علاج عقده دل را کجا کند زهرا به احترام حریم ولایت علوی‌ست که سینه را سپر صد بلا کند زهرا همین که می‌کند آهنگ خطبه در مسجد قیامت از سخنانش به پا کند زهرا مدینه خاطر همسایه کی خبر دارد؟ که در نماز شب او را دعا کند زهرا مدینه باز مکن بال مرغ آمین را اگر که خواهش مرگ از خدا کند زهرا مدینه با چه زبانی به یاس کوچک خود حکایت دل دردآشنا کند زهرا؟ دعا کنید که یک لحظه هم اگر شده است ز روی لطف نگاهی به ما کند زهرا . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
. با هیچ زن جز تو دل دریا شدن نیست یاراییِ در گیر توفان­ ها شدن نیست در خوردتو،ای هم تو موج و هم تو ساحل! جز ناخدای کشتی مولا شدن نیست تو نور چشم مصطفی و کس به جز تو در شأن شمع محفل طاها شدن نیست تو مادر سبطینی و غیر از تو کس را اهلیّت صدّیقه­ ی کُبرا شدن نیست جز تو زنی را شوکت در باغ هستی سرو چمان عالم بالا شدن نیست جز با تو شأن گم شدن از چشم مردم وان ­گاه در چشم خدا پیدا شدن نیست نخلی که تو در سایه ­اش آسودی او را در سایه­ ی تو،حسرت طوبا شدن نیست ای عالم امکان خبر، تـو مبتدایش آن‌جمله­ ای که درخور معنا شدن‌نیست سنگ صبـور مـردی از آن­گونه بودن با هیچ زن ظرفیّت زهرا(س) شدن نیست . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
در هوایت بی قرارم یا اباصالح مدد سر ز پایت برندارم یا اباصالح مدد جان احمد جان حیدر جان زهرا جان عشق هجر تو برده قرارم یا اباصالح مدد بنده ای هستم گنهکارو فقیر و رو سیاه از گناهان شرمسارم یا اباصالح مدد ای تو آقا ای تو مولا ای تو والا ای ولی ای همه دار و ندارم یا اباصالح مدد جز به درگاهت که گردی شافعم در نزد حق رو به درگاه که آرم یا اباصالح مدد گر نگاهی از سر لطفت بر این عاصی کنی خوش شود این روزگارم یا اباصالح مدد ذره ای هستم نگاهت آفتابم می کند نزد گل کمتر ز خارم یا اباصالح مدد آفتاب ای آفتاب ای آفتاب ای آفتاب ای مه شب های تارم یا اباصالح مدد در فراقت شد بهار دل خزان ای نازنین برگ خشکی در بهارم یا اباصالح مدد رشته ای بر گردنم افکنده شوق وصل دوست من اسیر زلف یارم یا اباصالح مدد شعله بر جانم فتاده آنچنان کز عشق تو آتشی در سینه دارم یا اباصالح مدد اعتبارم گشته حب مرتضی و آل او سربدار ذوالفقارم یا اباصالح مدد کاش می شد خاک پایت گردم و آخر شود خاک کوی تو مزارم یا اباصالح مدد تا ظهورتان قسم بر گردش لیل و نهار روز و شب را می شمارم یا اباصالح مدد کاش این جمعه شود روز ظهور و وصلتان مژده ی وصلت شعارم یا اباصالح مدد . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
جان بر لب است از غم جانان دعا كنيد شايد به سر رسد شب هجران دعا كنيد با چشمه هاي خالي و خشكيده نگاه در حسرت رسيدن باران دعا كنيد روزي هزار بار دعاي فرج كم است در آرزوي يار فراوان دعا كنيد هر جا كه ميرويد نجف مكه كربلا اينجا كنار شاه خراسان دعا كنيد يا ايهاالرئوف! شما واسطه شويد ما بي كسيم حضرت سلطان! دعا كنيد ما آمديم اذن محرم به ما دهيد آقا براي ماه عزامان دعا كنيد ما گريه مي كنيم كه يك روز جان دهيم از داغ خشكي لب عطشان دعا كنيد محمدعلي بياباني . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آبرویم را سرِ این نفس، آسان می برم مرگ را از خاطرم هنگام عصیان می برم تشنه ی معرفتم، این سو و آن سو می روم بهره ای اصلا از این دریای قرآن می برم؟! بنده ای حیرانم و جای کلام صاحبم از کلام دیگران بی فکر، فرمان می برم لوح دل، بی آب دیده از گنه عاری نشد اشک را با غفلتم از کوی مژگان می برم بعد از این حالا که یوسف هم خریدارم نشد چون زلیخا، خون جگر، سر در گریبان می برم من نمی بینم، نمی دانم، نمی فهمم ولی بهره ها از او در این دوران هجران می برم گرچه در هفته فقط یک جمعه یادش می کنم از دعایش روز و شب سود فراوان می برم بی پناهم، هر کجا رفتم جوابم کرده اند پس پناهم را به دربار خراسان می برم جام جانان را همیشه با وضو سر می کشم نام سلطان را فقط با چشم گریان می برم کربلا می خواهم و با صد امید و آرزو حاجتم را محضر آقا رضاجان می برم با توسل بر غم زهرا به مشهد می روم با توسل راه در دربار سلطان می برم ننگ بر اهل مدینه که علی فرموده است: همسرم را با قد خم بیت الاحزان می برم محمدجواد شیرازی . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
من که از نسل دلیر عربم امّ العبّاسم و امّ الادبم مادر چهار یل رعنایم من کنیز حرم زهرایم آسمان خاک نشین حرمم عرش در تحت لوای کرمم معرفت مسئله آموز من است عاشقی سائل هر روز من است دل من محو تولّای ولیست سِمتم خادمی بیت علیست من سفارش شده ی زهرایم آبرو یافته از مولایم وه از ان روز که قابل گشتم با در بیت مقابل گشتم آمد آن لحظه چه خوش اقبالم دختر شاه به استقبالم قبله ی نور به کاشانه ی من حرم الله کجا خانه ی من دست بانوی حرم بوسیدم خاک پایش به بصر مالیدم گفتم این بیت حریم لاهوت من کنیزم به دیار ملکوت آمدم خادم این در باشم خادم دختر حیدر باشم لیک آن روز زغم رنجیدم وای دل، صحنه ی سختی دیدم هر دو ریحانه حق تب دارند بین خانه حسنین بیمارند گفت زینب به دو چشمانی تر نذر روزه بنما ای مادر عرق از صورتشان تا شد جمع سوختم در غمشان همچون شمع آنقدر خرج ولایت گشتم مورد لطف و عنایت گشتم تا خدا مزد ولایم را داد که به من گل پسری زیبا داد صاحب جنة الاحساس شدم مادر حضرت عباس شدم در وفا یار بلا فصل شدم مادر فضل و ابا الفضل شدم شوری افتاد ز عشقش به دلم دید از فاطمه بودن خجلم حق نمود این شرفم نقش جبین حضرت فاطمه شد ام بنین گفتم عباس گل ریحانی به امیرت تو بلا گردانی نه برادر و نه من مادرشان من کنیز و تو غلام درشان روزی اید که به همراه حسین از مدینه بروی نور دو عین چون حسینم تو خدایی گردی عاقبت کرب و بلایی گردی یک وصیت کنم این لحظه تو را جان تو جان عزیز زهرا رفتی و همره تو شادی رفت از مدینه دگر آزادی رفت وای زان روز که غمها برگشت کاروان گل زهرا برگشت جان هر دل شده بر لب آمد بی حسین حضرت زینب آمد گفت با من همه اسرار مگو ماجرا های تو و بغض گلو گفت لب تشنه سوی آب شدی از خجالت به خدا آب شدی گفت با قدّ کمان جان دادی من شنیدم نگران جان دادی تا که مشک و علمت را دیدم دست پاک تو ز دور بوسیدم باورم نیست سر زین وسجود فرق عباس من و ضرب عمد یاد تو روضه به پا می سازم تا ابد برپسرم می نازم نزد زهرا تو وجیه اللّهی فانی حضرت ثار اللّهی قاسم نعمتی . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
لطف کن این قطره را تا رود و دریا هم ببر ابرهای رحمتت را سمت صحرا هم ببر   سوی کنعان بوی پیراهن خبر را می‌برد یک خبر از جانب خود به زلیخا هم ببر   عاقبت بار گناهانم زمینم زد بیا دست‌هایم را بگیر و یک قدم راهم ببر    بار من بر روی دستم مانده آقا می‌خری؟ لطف کن یک‌جا بخر آقا و یک‌جا هم ببر   هر شب هر شب نامتان را برده‌ام پس خواهشا صبح محشر که می‌آید نام من را هم ببر   در قیامت هم به دنبال غذای روضه‌ام ای ملک! من آب و نانت را نمی‌خواهم ببر   اربعین پای پیاده از نجف تا کربلا التماست می‌کنم این جمع را با هم ببر . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
یاقمر بنی‌هاشم علیه‌السلام حیدری در خانه‌ی حیدر به دنیا آمده یا که امشب حمزه‌ای دیگر به دنیا آمده لرزه افتاده به جان دشمنان اهل بیت حامی اولاد پیغمبر به دنیا آمده‌ ای فدائیان دربار حسین و مجتبی چشمتان روشن که سر لشکر به دنیا آمده رفت دوران سراب و عالمی سیراب شد تشنگان سقای آب آور به دنیا آمده درد بی درمان ندارد جا به عالم بعد ازین سر پناه سائل این در به دنیا آمده‌ ای پریشان،‌ای گرسنه،‌ای گرفتار،‌ای فقیر آمده باب الحوائج، هر چه می‌خواهی بگیر . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آسمان دل ارباب قمر می خواهد شجر طیّبه ی عشق ثمر می خواهد هرچه نیرو به دو بازوی حسین بن علیست هرچه بوده ست دو بازوی پسر می خواهد وقت بر لشکر دشمن زدنش فهمیدند جگر شیر دوتا بال سفر می خواهد بچه شیری ست که شیران همگی مبهوت اند پسر این است ، پس ای وای ، پدر می خواهد... الفرار از دم شمشیر بنی هاشمیان الفرار از دم این صید که سر می خواهد هیبت تیر نگاهش به عمویش رفته دیدنش در صف پیکار جگر می خواهد کار از نیزه و شمشیر و سنان بگذشته که عدو روبرویش چند تبر می خواهد هرکه آماده ی جنگ است ز پا افتاده رزم با دلبر ارباب کمر می خواهد هرکه دلتنگ پیمبر شده اینجا باشد هرکسی حیدر کرّار اگر می خواهد... شاهزاده ست ولی جلوه ای از شاه شده اشهد ان علیاً ولی الله شده حمید رمی . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به‌نام او که دل را چاره‌ساز است به تسبیحش زمین، مُهر نماز است چراغی مرده‌ام، دل کن دلم را به بسم‌الله، بسمل کن دلم را... بده حالی که حالی تازه باشد که هر فصلش وصالی تازه باشد مدد کن لحظه‌ای از خود گریزم که تاریک است صبح رستخیزم تمام فصل من شد برگ‌ریزان بده داد منِ از خود گریزان الهی سینه‌ای داریم پُر سوز تبسم کن در این آیینه یک روز... همه حیران، چو موساییم در طور تجلی کن، شبی، یا نور، یا نور! تجلی کن که ما گم‌کرده راهیم ببخشامان که لبریز از گناهیم الهی سربه‌زیران تو هستیم اسیرانیم، اسیران تو هستیم اسیرانی سراسر دل‌پریشیم الهی، ما گرفتاران خویشیم... دلم سرگرمِ کارِ هیچ‌کاری امان از این پریشان‌روزگاری نه گفتارم به کار آمد، نه رفتار گرفتارم، گرفتارم، گرفتار... الهی درد این دل را دوا کن همین امشب مرا از من جدا کن... خوشا آن دل که با روحش بِحِل کرد بدا دنیا که ما را خون به دل کرد... خوشا آنان که پیش از مرگ، مُردند به راز عشق پی بردند و بردند... به جوش آمد دوباره خون مردی تو اما ای دلِ غافل، چه کردی؟ بخوان امشب به آهنگ جدایی «کجایید ای شهیدان خدایی؟»... «سبک‌باران خرامیدند و رفتند مرا بیچاره نامیدند و رفتند»... خوشا آنان که چرخیدند در خون خدا را ناگهان دیدند در خون به پای دوست دست از دست دادند حسین‌آسا به پایش سر نهادند چو «ابراهیم همت» در منا باش سراپا غرق در نور خدا باش... اگر شوق خدا داری چنین کن صفا و سعی در میدان مین کن بیا چون «میثمی» عبد خدا باش به شوق کعبه‌اش در کربلا باش چقدر این آسمانی‌خاک، زیباست به دنیا گر بهشتی هست، اینجاست... مگو «چمران» بگو غیرت، بگو درد بگو تنهاترین، عاشق‌ترین مرد... «بروجردی»، «جهان‌آرا» و «همت» «محمد»های کوی عشق و غیرت... در این شب‌های غم، شب‌های غربت ز ما دستی بگیرید ای جماعت... چو «مهدی» عاشقی بی‌ادعا نیست به «زین‌الدین» قسم، مثل شما نیست... اگر «مهدی» شدی چون «باکری» باش اگر خواهان حُسنی، «باقری» باش «حسن» رازی که در خاکش سپردیم دریغا پی به معنایش نبردیم حسن یعنی حسین صبرپیشه شهید کربلاهای همیشه حسن گفتی، حسینی‌تر شد این دل به یاد کربلا، محشر شد این دل چه دید آن روز؟ قرآن روی نیزه «حسین» کربلاهای هویزه... حسینِ من ابوالفضلی دگر بود صدایی تابناک و شعله‌ور بود به حقّ حق، به حقّ «تندگویان» شهید تازه‌ای از من برویان «ز جانان مهر و از ما جانفشانی‌ست جواب مهربانی، مهربانی‌ست» دلم دلتنگ مردان صمیمی‌ست مرید «حاج عباس کریمی»‌ست چه ماند از او به جز مشتی غریبی؟ چه ماند از او؟ همین قرآن جیبی... خوشا آنان که تا او پر گرفتند حیات تازه‌ای از سر گرفتند... به «زین‌الدین» قسم اهل نبردیم اگر سر رفت از دین برنگردیم اگر «فهمیده» را فهمیده بودیم همه شیران میدان‌دیده بودیم... تو یادت هست در شب‌های پاوه چراغی آسمانی بود «کاوه» شما از عشق یک دم برنگشتید شهید کربلای چار و هشتید شهیدان سورۀ والفجر هشت‌اند که چون آب از دل آتش گذشتند... چقدر اروند رنگ نیل دارد چقدر این لشکر اسماعیل دارد شهادت را چو اسماعیل عطشان تمام روزهاشان عید قربان به حیدر سیرتانِ لیلة‌القدر به «اسماعیل»‌های لشکر «بدر» به گلگون پیکران لشکر «نصر» به حق سورۀ «والفتح» و «والعصر» الهی گوشۀ چشمی به ما کن به ما حال مناجاتی عطا کن... تمام «قدسیان» «خوش‌سیرتان‌اند» دل ما را به آتش می‌کشانند به یاد بچه‌های «لشکر هفت» قرار از دل شد و خواب از سرم رفت... به حقِ «یا محمد! یا محمد!» توسل کن بیاید «حاج احمد» بیا در اوج زیبایی بمیریم دم مُردن «تجلایی» بمیریم افق، چاک دل خونین‌جگرهاست سحر، جا پای مفقودالاثرهاست بیا و مرتضایی کن دلت را خدایی کن، خدایی کن دلت را شهیدی بود چون «آوینی» این دل چرا شد غرق در خودبینی این دل؟... برادرهای من! امشب بمانید برایم سورۀ یوسف بخوانید چو ماهی بی‌تکلف بود یوسف درون چاه، یوسف بود، یوسف کجا یوسف اسیر چاه تن شد؟ به هر گامی خلیل بت‌شکن شد چرا ما ماه کنعانی نباشیم؟ چرا ما یوسف ثانی نباشیم؟ چرا ما چشم یوسف‌بین نداریم؟ مسلمانیم و درد دین نداریم . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ما انتظار دیدن دلدار داریم در سینه عشق حیدر کرار داریم ما با غلامی علی شاه جهانیم چشم انتظار مهدیِّ صاحب زمانیم هرچند از دوری رویت کوه دردیم هر روز و شب لطف تورا احساس کردیم هر جا که می آید سراغ سینه غمها حس می کنم آرامش دست شما را گاهی پر از نوری و گاهی سایه بانی در هر دو صورت سرپناه عاشقانی آیینه یِ پیغمبری در خُلق و خلقت تو حیدری در منطق و ایثار و غیرت حُجب و حیای مادر سادات داری تو مجتبای صبر و سِلم و افتخاری مثل حسینی در شجاعت بی نظیری من نوکر دربار و تو نعم الامیری در سجده ها تکرار زین العابدینی تو عالِمی چون باقر و عین الیقینی تصویر صدق صادق و کَظم خدایی آقا تو رویای علی موسَی الرضایی جودِ جوادی و علمدار هدایت یابن الحسن روحی فِدا شاه ولایت هفت آسمان بر نام تو حسّاس امّا تو عاشق اسم عمو عبـاس...آقا اسم عمو عباس می آید می آیی تو روضه خوان ساقی کرب و بلایی جانم فدای اشکِ مشک و چشم دلبر افتاده در ساحل دو دست آب آور تیر آمد و امید او می ریخت بر خاک خَم می شود از غصه هایش قدِّ افلاک افتان و خیزان می رسد ارباب...ای وای با روضه ها شد ناله یِ سرداب...ای وای حسین ایمانی . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
در حوالیِّ نیمه شعبان بود عطرِ یاسی عجیب می آمد سامرا بود و خانۀ پدری باز طفلی نجیب می آمد باید اسپند ، دود می کردند نوهء ماه ، می رسید از راه حاملِ پرچم ابالفضل و ذوالفقارِ علی ولی الله گل نرگس که زیرِ پاهایش باغِ گل فرش شد همان اول مثلِ جدَّش حسین ، قنداقش شرفِ عرش شد همان اول بر غمِ اهل بیت در حُکمِ جرعه ای آب بود بر آتش از همان کودکی به دوشش بود پرچمِ سرخِ یالثاراتش وَ ورق خورد صفحۀ تقویم تا که هنگامِ غیبتش آمد آسمانِ وجود ، ابری شد دوری از ماه ، نوبتش آمد بیشتر از هزار و صد سال است جمعه ها را شمرده ایم آقا دردش اینجاست بعدِ این مدت از فراقت نمرده ایم آقا ظاهراً زخمیِ فراقیم و منتظرهای یازده صده ایم شرم داریم این همه جمعه ندبه ات را فقط ورق زده ایم در سخن ، عهد خوانده ایم و فرج در عمل ، کم صداقتیم آقا مثلِ بحرالعلومها کم بود غالباً بی لیاقتیم آقا از تو غافل شدیم از بس که ماتِ غربیم و خیرهء شرقیم یادمان میرود که تو هستی بس که در روزمَرِّگی غرقیم مثل حیدر برای پیغمبر مردِ بدر و اُحُد نداری تو سیصد و سیزده نفر ، حتی دور و اطرافِ خود نداری تو من بمیرم ، غریب یعنی تو ... تو که تنها شدیّ و بی لشگر نه کنارِ تو زینبی هست و نه ابالفضل و نه علی اکبر نکند پایِ سفره های ظهور میهمانِ اضافی ات باشیم پسر فاطمه دعایی کن مثلِ مرحوم کافی ات باشیم باز هم غیرتِ قدیمی ها... اندکی از گناه ، پرهیزی عصرِ جمعه ، و یا سه شنبه غروب یک سَماتی ، توسلی ، چیزی ما که در خوابِ خود فرو رفتیم یک تلنگر نیازِ مُبرَمِ ماست اینکه غافل شدیم از بودت علتِ زندگیِّ مبهمِ ماست الغرض ، سهله ، کوفه یا عرفات یا که خلوت نشینِ سردابی هر کجایی خدا نگهدارت غایبِ قصه های بی تابی دلِ ما تنگِ این دو تا رنگ است دلِ ما را تو کهکشانی کن گنبد زرد ، گنبد آبی کربلائیّ و جمکرانی کن شاه بیتِ همه غزلهایم همه کار و کسم بیا برگرد به بدیِّ دلم نگاه نکن جان زهرا قسم بیا برگرد مهدی مقیمی . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اومدم دعا کنم تا که بیای هی خداخدا کنم تا که بیای بعداز این میخوام که همراه دعا دوری از خطا کنم تا که بیای اومدم بگم منو نگا کنی تو نمازشب برام دعا کنی اومدم که التماست بکنم نشه یک لحظه منو رها کنی اگه تو بیای آقا بهار میاد تو دل منتظرات قرار میاد یه روز عاشقات بهم خبر میدن آقامون داره با ذوالفقار میاد میای و لبارو خندون می کنی مهربونی رو فراوون می کنی شب انتظار دیگه تموم میشه میای و دردا رو درمون می کن میای و غم از تو سینه می بری میاری صفا و کینه می بری کاش که باشیم و اون روز ببینیم که میای مارو مدینه می بری میای و با چشمای تر میخونی میای از غربت حیدر میخونی چه قیامتی میشه وقتی آقا... برا ما روضه ی مادر میخونی کاشکی از باغ خزونت بخونی از عموی مهربونت بخونی ما چقد لطمه بصورت می زنیم وقتی که از عمه جونت بخونی سیدمجتبی شجاع . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فرازی از زیارت ناحیه مقدسه روضه از زبان بقیت الله الاعظم من روضه خوان ِ غربت ِ آقای عالمم بی تابِ سربریدة ماهِ محرمم با گریه هر غروب من از حال می روم با هر فرازِ ناحیه گودال می روم صبح وغروب ،ندبه کنان گریه می کنم این روضه را به مادرمان هدیه می کنم برنیزه تکیه داد وز جایش بلند شد دردش گرفته بود صدایش بلند شد فرمود: زنده ام به کجا حمله می کنید نامردها به خیمه چرا حمله می کنید کارِ مرا تمام نکرده کجا ؟سنان!!!! اینجا کنارِ لشگری از گرگ ها بمان با یالِ غرق خون شده برگشت ذوالجناح با زین واژگون شده برگشت ذوالجناح اینجا به بعد ضربه زدن ها شروع شد اینجا به بعد شیون زنها شروع شد دیدم خودم به چشم ترم وای وای وای بیرون زدند اهلِ حرم وای وای وای دنبالِ ذوالجناح هراسان وبی پناه با عمه آمدند به بالای قتلگاه جدِ مرا محاصره کردند یک سپاه دیدم چگونه عمه ما می کند نگاه هرکس رسید نیزة خود را شکست ورفت یک استخوان ز سینة آقا شکست و رفت یک عده بر تمام تنش سنگ می زدند یک عده بر لباسِ تنش چنگ می زدند در آن میانه حرمتِ آئینه ها شکست وقتی که شمر آمد وبر سینه اش نشست از دستِ او محاسنِ جدم رها نشد هرچه کشید خنجرِ خود، سر جدا نشد تا که زرویِ پیکرِ بی سر بلند شد فریاد یا بُنَیَ ز مادر بلند شد اینجا به بعد گریة من رنگِ خون شود گیسو به دست شمر ز مقتل برون رود اینجا به بعد زخمِ دلِ ما نمک زدند باور کنید عمة مارا کتک زدند راه فرار از حرم آنروز بسته شد با چوبّ نیزه پهلوی زنها شکسته شد آن شب زنانِ سوخته یاور نداشتند آن شب بنات فاطمه معجر نداشتند قاسم نعمتى . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای زمین سامره طور تجلّا خوانمت یا بهشت حضرت باری تعالا خوانمت سرزمین مکّه یا گلزار بطحا خوانمت جبهه هفت آسمان با عرش اعلا خوانمت کعبۀ پیغمبران یا طور سینا خوانمت قبلۀ امید فرزندان زهرا خوانمت هر چه هستی طور دل سینای جان می‌دانمت زادگاه مهدی صاحب زمان می‌دانمت نو عروس فاطمه امشب محمّد زاده‌ای دختر شاهنشه رومی و احمد زاده‌ای اختر برج ولایی، ماه امجد زاده‌ای هیکل توحید یا روح مجرّد زاده‌ای عابدی معبود و یا عبدی مؤید زاده‌ای پای تا سر مظهر دادار سرمد زاده‌ای انبیا را اولیا را، جان جان است این پسر مصلح کل مهدی صاحب الزمان است این پسر کودکی نورس مپندارش که پیر آدم است رهنمای آدم است و مقتدای عالم است انبیا را اوّل است و اولیا را خاتم است هم خطاب مبرم است و هم کتاب محکم است هم بدرد جان دوا هم زخم دل را مرحم است نوح دل، یوسف لقا، موسی بیان، عیسی دم است شیعه تنها مصلح کلّ بشر می‌داندش عالم خلقت امام منتظر می‌داندش نرگس امشب تا سحر با مرغ شب بیدار باش صبحدم چشم انتظار وعدۀ دیدار باش دیده بگشا در تمشای رخ دلدار باش در رخ دلدار محو جلوۀ دادار باش شاهد لبخند گل در دامن گلزار باش در نشاط و شور و شادی باغبان را یار باش شب دعایت روح را غرق حلاوت می‌کند صبح مهدی در برت قرآن تلاوت می‌کند ای عروس فاطمه ام العلوم الکامله ای جهان قربان حملت ای بمهدی حامله ای تو را سادات زنهای بهشتی قابله خیز از جا و بجا آور نماز نافله نور شد بین تو و چشم حکیمه فاصله کاروان دل به پا آمد امید قافله حبذّا یار آمده یار آمده یار آمده یوسف گم گشتۀ زهرا به بازار آمده نرگس امشب موسِئی با نور طور آورده‌ای یا مگر داور دیگر باز بور آورده‌ای آدم است این یا ملک یا آنکه حور آورده‌ای یا بدامن مظهر الله نور آورده‌ای آفرینش را به شوق و وجد و شور آورده‌ای سید الاشهاد را بدر البدور آورده‌ای از زمین یک آسمان توحید داری در بغل ماه دورت گردد و خورشید داری در بغل قلب امکان، رکن ایمان، جان جان ماست این ناخدای کشتی دین مصلح دنیاست این لنگر و طوفان و موج و ساحل و دریاست این آدم و نوح و خلیل و موسی و عیساست این نور و طور و فجر و قدر و کوثر و طاهاست این ای دو صد یوسف فدایش یوسف زهراست این نامش از اهل زمین و آسمان دل می‌برد چهره‌اش نادیده از خلق جهان دل می‌برد والد خلق خدا در نقش مولود آمده در جمال عبد پیدا، حُسن معبود آمده آفتاب ظلّ جان یا ظلّ ممدود آمده بحرهای آرزو را دُرّ مقصود آمده با لوای حمد بشتابید محمود آمده آی مظلومان بپا مهدی موعود آمده روز عشق و وحدت و ایثار و هم عهدی رسید از کنار کعبه فریاد انا المهدی رسید ای وجودت بر تن بی جان عالم جان بیا ای ظهورت دردها را خوشترین درمان بیا ای جواب نالۀ مظلومی قرآن بیا ای همه جانها بخاک مقدمت قربان بیا ای امید بی کسان ای یار مظلومان بیا ای نجات هستی ای گمگشته انسان بیا زینب کبرا سر بازار می‌خواند تو را فاطمه بین در و دیوار می‌خواند تو را آفتابا طلعتت در پرده پنهان تا بکی؟ ماهتابا جلوه‌ای شبهای هجران تا بکی؟ باغبانا بی تو خون آب گلستان تا بکی؟ یوسفا از دیدنت محروم کنعان تا بکی؟ احمدا تنها میان جمع قرآن تا بکی؟ مهدیا بر نیزه سرهای شهیدان تا بکی؟ از جگرها آه می‌جوشد که یا مهدی بیا خون ثارالله می‌جوشد که یا مهدی بیا گاه دور کعبه با اشک روان می‌جویمت گه چو بلبل نغمه زن در بوستان می‌جویمت گه کنار خانه برگرد جهان می‌جویمت در منی من در زمین و آسمان می‌جویمت که به بزم دوستان با دوستان می‌جویمت گه درون خویشتن مانند جان می‌جویمت هرچه می‌گردم در این گلشن نمی‌بینم تو را تو مرا می‌بینی امّا من نمی‌بینم تو را دیده‌ها اختر شمار صبح دیدار تؤاند اختران آئینه‌دار ماه رخسار تؤاند گلعذاران بی قرار سیر گلزار توأند شهریاران خاکسار پای زوّار توأند سربداران پایدار دار ایثار توأند دوستان چشم انتظار صبح پیکار توأند یا بن مولانا العلی یا بن النبی المصطفی از تو عالم می‌شود چون نظم «میثم» با صفا استاد حاج غلامرضا سازگار . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای زمین ریزه خوار تو مهدی وی زمان در مدار تو مهدی آمدی ای حقیقت هستی عالمی بیقرار تو مهدی صد و بیست و چهار هزار احمد همه در انتظار تو مهدی منتظر بر تو سیزده معصوم و همین افتخار تو مهدی نه فقط نُه فلک به فرمانت عرش در اختیار تو مهدی فصلها از تو شکل میگیرند هست جنت بهار تو مهدی مانده اسلام از تو پابرجا نازم این اقتدار تو مهدی غم و اندوه برطرف سازد پرچم آشکار تو مهدی میشود هر، عدوی تو محو از تیغِ دشمن شکار تو مهدی نَصر و عزت، خدا ترا داده تا بماند قرار تو مهدی هر کجا هستی ای وصی الله العجل العجل ولی الله آمدی تا که دلبری بکنی در امامت پیمبری بکنی آمدی تا که خود بِإذن الله بر همه خلق سروری بکنی آمدی با حکومتِ الله باز اقدام حیدری بکنی آمدی تا به جنگِ با خصمت همچو جدّت دلاوری بکنی آمدی تا به مَسند اسلام بعد از این حکم دیگری بکنی آمدی ای مجدِدِ احکام تا که احکام پروری بکنی آمدی تا به سنّت احمد دین حق را تو یاوری بکنی آمدی دست ظلم بَرچینی در عدالت برابری بکنی آمدی تا به دادِ ما برسی دشمنی با ستمگری بکنی آمدی با نجات گمراهان عالمی را تو رهبری بکنی هر کجا هستی ای وصی الله العجل العجل ولی الله امتداد خدا تویی آقا دردها را دوا تویی آقا وارث اهلبیتِ پیغمبر زادۀ مصطفا تویی آقا این جهان پُر ز فتنه شد بازآ ثمر مرتضا تویی آقا ای ضیاءِ دو دیدۀ زهرا جان خیرالنسا تویی آقا یاورِ عمه زینبی و یقین مرهم مجتبا تویی آقا داروی زخمهای شاه شهید مددِ کربلا تویی آقا طالب خون سرخ و منتقمِ رأسهای جدا تویی آقا آخرین نور دیدگان حسین چارم ابنُ الرضا تویی آقا بحر و بر از تو امنیت یابد حافظ دین ما تویی آقا امر تو نافذ است در عالم صاحب دو سرا تویی آقا هر کجا هستی ای وصی الله العجل العجل ولی الله ما محبِ محبتت هستیم ریزه خوار ولایتت هستیم ما ز مستشهدینَ بَینَ یَدیه جان نثاران بیعتت هستیم گر بمیریم، باز هم به ظهور زندۀ روز رجعتت هستیم همه لبیک گو بسوی تو پیشتاز اجابتت هستیم تشنۀ طلعت رشیدۀ تو همه مشتاق حضرتت هستیم به جمال مبارکت سوگند کشتۀ آل عترتت هستیم در طریق تو با تمام وجود تابعِ امر و حجتت هستیم قول تو حقّ و فعل تو حقّ است ما موظف به طاعتت هستیم ای رفیقِ شفیق، ما احباب مدّعیِ رفاقتت هستیم تو امام هدایتی و ما تشنگان هدایتت هستیم هر کجا هستی ای وصی الله العجل العجل ولی الله همه جا پُر شد از بهانۀ تو میرسد از فَلک نشانۀ تو کربلا و مدینه میگویند بازگرد ای دل آشیانه تو سامرا و نجف ترا خوانند کاظمین است در کرانه تو از بقیع نغمۀ تو میآید طوس دارد به لب ترانه تو همچو زمزم برای تو گِرید کعبه در گردشِ شبانه تو جمکران را ببین که منتظرند خیلِ عاشق در آستانه تو از حرم تا حرم همه پرسند از تو و وصل عاشقانه تو از یمن تا عراق، هم ناله سوریه میکند بهانه تو دوستان در پی ظهور توأند دشمنان منکر زمانه تو چشمِ پهلو شکسته مانده به در شاهد اشک دانه دانه تو محمود ژولیده . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
برای آمدنش ، انتظار کافی نیست سری خمیده و چشمانِ زار، کافی نیست اگرچه دست تضرع به سر نهی خوب است ولی نشسته به منبر، دچار؛ کافی نیست غمِ بزرگِ دلش فهمِ اندکِ من و توست شعور خود برسان، چون شعار کافی نیست بسنجد او چو تمنا ز روی اعمالت بدان دعای فرج بی شمار، کافی نیست بدونِ اذنِ نگاهش اجابتی نرسد به ندبه ای که در آن جان نثار، کافی نیست بساطِ جشنِ تولد به نیمه ی شعبان برای جلبِ رضای نگار، کافی نیست به این رویه چو عزمی بر ارتباط کنی تو را خبر برسد، اعتبار کافی نیست برای رؤیتِ سیمایِ منجیِ عالم بجز تنی که شده بی قرار، کافی نیست چهار فصل وجودت شود چو بی تابَش رسد گلی که برایش بهار، کافی نیست غزل سروده دلِ شاعرِ گنه کاری ز نرگسی که به دیوان هزار کافی نیست به یک کرشمه ی چشمش گِره گشا گردد کسی که بر قدمش روزگار کافی نیست        . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دلم گرفته وشعرم شبیه باران است               غزل که نه؛دوسه سطری سخن به یاران است دلی گرفته و شعرو دو چشم بارانی              وشاعری که زکارزمانه حیران است کدام واژه سرآغاز حرف من باشد                درون سینه ی باران سخن فراوان است حکایت من دلخسته نقل دلتنگی ست             حکایت من از این فصل برگ ریزان است تهی شده دل انسان زعشق حضرت عشق      وعشق های دروغین برای جبران است کسی به فکر غم دیگران نمی افتد                 یکی فسرده و غمگین؛یکی غزلخوان است یکی تهی ز غم پول و غرق ثروت پوچ         یکی گرسنه شب وروز در پی نان است شکستن دل مظلوم کار آسانی ست                بگیر دست ویقین دان که کار مردان است در این زمانه که بازار عاشقی سرد است        در این زمانه که انگار قحط ایمان است خدا کند که" شهیدان" زیادمان نروند              وگرنه نقطه ی آغاز خط پایان است "شهید"٬واژه ی سرخی میان آتش وخون       همان که دین ووطن نزد اوبه ازجان است همان کسی که جهان باتمام وسعت خود         برای چشم خدابین او چو زندان است شده سر من وتو گرم حضرت شیطان          گنه برای من وتو چقدر آسان است زمان برای مناجات با خدا اندک                  چه ناسپاس وستم پیشه نسل انسان است کجاست منجی شبهای تار ؛یارکجاست؟         کجاست او که بهاری پس از زمستان است؟ ستون ارض وسماء؛آرزوی منتظران           همان کسی که خود آیه های قرآن است همان کسی که میان قنوت ابری خویش         شبانه بهر گناهان شیعه گریان است بنال شاعر دلخسته از گناهانت                   که گونه های گل فاطمه تر از آن است ببار؛ناله بزن؛اشک غم به دامن ریز            بخوان دعای فرج را؛غزل پریشان است علیرضا بیاتانی . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای خوش آن جانی که جانانش گُلِ خاتم شود وقت آن آمد که دل با دلبرش همدم شود نیمه ی شعبان، سُرورَش بهترین اعمالِ ماست زین تمسک دستِ ما بر حبلِ حق محکم شود کرده از جنت وَزیدن، یک دمِ گرمِ حسین آن دمِ گرمی که عالم از همین یک دم شود یوسف زهراست در آغوش گرم عسکری زاده ی نرگس که جانِ عالم و آدم شود نور افشانید، گل ریزید، جان اهدا کنید هستیِ پیغمبر آمد هستیِ عالم شود از حرا تا طورِ موسی، ذکر یا مهدی بپاست گو مهیای ظهورش عیسیِ مریم شود سِرّ مستودع که میگویند، آمد آشکار یار میخواهد که با سِرّ خدا مَحرم شود سامرا طاووسِ جنت را به چشم خویش دید آخرین شاه ولایت را به چشم خویش دید مژده وجهُ الله شد از این عنایت جلوه گر وز جمال حضرتش نور ولایت جلوه گر اوست جلوه گاهِ "یَهدِی اللهُ نورِ مَن یشاء" با ظهور او شده نور هدایت جلوه گر روی احمد، خوی احمد، بوی احمد آمده نام زیبای محمد، زین روایت جلوه گر انبیا را همنشین و اولیا را جانشین اوصیا را آرزو در این حکایت جلوه گر شیعیانِ مرتضی را حاجتِ دیرین رسید مومنانِ ناب را دستِ حمایت جلوه گر وارثِ تیغ امیرالمومنین، نجلِ حسین عصمتِ زهرای اطهر را به غایت جلوه گر یادگارِ دو حسن، آئینه دارِ اهلبیت ذاتِ قرآن را به هر عنوان و آیت جلوه گر جشنِ میلادش، زمانِ بیعت و هم عهدی است صاحب فتحِ بزرگِ آفرینش، مهدی است آمد آن خاتم که عالم را گلستان میکند نامِ ختم الاوصیا را ذکرِ یاران میکند عقل کُل آمد که با او عقلها کامل شود با ولایش عزم و همت را نمایان میکند او همه ادیان عالم را کند مجذوب خود او مسیحی های عالم را مسلمان میکند کاخهای ظالمان را دستِ مظلومان دهد هم فقیران را به یُمنِ خویش سلطان میکند لشکر حق را سرازیر از نجف تا کربلا تا مدینه، بعد از آن هم عزم ایران میکند کوریِ چشم تمام دشمنانِ مسلمین در جهان اجرا سراسر حکم قرآن ميكند در مصافِ لشکرِ کفر و نفاق و شرک و بخل با هجومِ ذوالفقارِ خویش طوفان ميكند دستِ شیطانِ بزرگ از پُشت بَندد بر درخت میزند با سیلیِ محکم بر آن دو تیره بخت وای بر آنکس که با حضرت، دلِ او صاف نیست موضعِ وِی در غبارِ فتنه ها شفاف نيست آنکه دارد انحراف از اعتقاداتِ ظهور شک مکن یک ذرّه با ایمان و با انصاف نیست هر که فرمانش برَد بی شک هدایت میشود در صراط مستقیمش، ذرّه ای اِتلاف نيست دولتی خواهد کریمه تا کند خدمت به خلق دولتِ مستضعفین، همدست با اَشراف نیست دشمنان را هست شمشیرش، عذابی دردناک دوستان را از سوی آن مقتدا اِجحاف نيست انتقامِ خون مظلومانِ عالم دستِ اوست پس سرِ سازش به ظالم با چنین اوصاف نیست در قصاصِ خونِ سالار شهیدان بی گمان گر همه اهل زمین کشته شوند اِسراف نیست بهر جدش دائم الاوقات می گِرید هنوز صبح و شب بر عمه ی سادات می گِرید هنوز محمود ژولیده . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
از تو دور افتاده ایم و با فراقت راحتیم باز اما ادعا داریم فکر حضرتیم فکر بیداری مایی ما ولی خوابیم خواب.. عفو کن‌ آقا اگر اینقدر اهل غفلتیم تو به‌ گمنامان نگاه بیشتر داری ولی... ما ز چشم افتاده ها از عاشقان شهرتیم پشت ابر معصیت ماندیم و نابینا شدیم حاضر کامل شما هستی و ما در غیبتیم با تمام‌ این بدیها نام‌ مارا خط مزن با تمام این بدیها باز هم در خدمتیم جز‌حسین‌و روضه اش راه نجاتی نیست نیست ما برای آشتی با تو دخیل هیئتیم سیدپوریا هاشمی . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
غبار شد دل من کوچه‌ی عبورش را مگر که درک کند آسمان نورش را می‌آید و همه جا می‌پراکند با عشق شمیم‌ شاد بهارانه‌ی حضورش را همیشه سهم بشر روزهای غیبت نیست کلیم باش و ببین جلوه‌های طورش را ضریح منتظرانش همین شکیباییست چرا دخیل نبندم دل صبورش را !؟ کدام دل به حریم امام نزدیک است؟ کدام جاده بغل کرده راه دورش را؟ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7