زبانحال خادمان ایستگاه چایی، حرم مولا علی بن موسی الرّضا (عَلَیْهِ آلافُ التَّحیِّةِ وَ الثَّناء)
«ای صفای قلب زارم
هرچه دارم از تو دارم
تا قیامت ای رضا جان
سر ز خاکت بر ندارم
منم خاک درت، غلام و نوکرت
مران از در مرا، به زهرا مادرت
رضا جانم رضا رضا جانم رضا»
-----------
من که سرمستم ز عطرِ
چای این وادی رضا جان
تو صفای جنّت حق
بر دلم دادی رضا جان
عزیز فاطمه ، نظر کن بر همه
ببین نام تو را ، کنم من زمزمه
رضا جانم رضا ، رضا جانم رضا
گرمی چایِ حریمت
می دهد گرمی به جانم
میهمانت را رضا جان
من به خدمت میزبانم
خدا را شاکرم ، شدم من نوکرت
تو هستی چون علی، منم هم قنبرت
رضا جانم رضا رضا جانم رضا
گشته آقا جان معطّر
جان و دل از عطر چایت
بُرده دل از نوکر تو
نام خوب و دلربایت
غلامی می کنم ، به درگاهت ببین
همیشه بوده ام، به همراهت ببین
رضا جانم رضا رضا جانم رضا
ای امام مهربانم
بنگر اینجا بی قرارم
من خودم را خاک پایِ
زائرانت می شمارم
تو مولای من و ، تو بر من سروری
ز لطفت در حرم ، کنم من نوکری
رضا جانم رضا رضا جانم رضا
محمود تاری «یاسر»
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دلتنگ حریم تو شدم، بیشتر از پیش
بر مِهر تو محتاجترم تا نَفَس خویش
آن کوه نیازم که به درگاه تو رو زد
انفاق بکن بر منِ بیچارهی دلریش
از جام ولایت به منِ تشنه بنوشان
ای عشق تو سرمایهی قلب منِ درویش
از رنج فراقِ حرم و صحن و رواقت
افتاده به اعماق وجودم تب و تشویش
مشتاق حضورم بطلب ضامن آهو
ای لطف مدام تو ز جرم و گنهم بیش
#نگین_نقیبی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
وضوگرفت و به لب گفت ذکرِ یاهو را
دلش خوش است جوابش نمیکنی اورا
سپرد پای سفر را به کفشداریتان
پس از ضریح، بغل کرد هردو زانو را
نشست و روضۀ ارباب کربلا را خواند
شفیع کرد غریبِ شکستهپهلو را
وگفت شاه خراسان، شکسته است دلم
گرفته است دوچشمِ من از شما سو را
گِرِه زدم همه را من به پنجره فولاد
دلم، دو دیدۀ تر را، سفیدیِ مو را
اگرچه نوکرِ خوبی نبودهام آقا
ضمانتم بکن آنگونهای که آهو را
در این میان یکی از خادمان نبات آورد
به دستِ مادرِ من داد، نوشدارو را
دلِ شکستهاش آرام شد، سپس برخاست
و پاک کرد از آن گونهها دوتا جو را
قطار رفت وقطار آمد و مرا آورد
همان کسی که شفادادهای شما او را
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#شور_امام_حسین_ع
#کربلایی_مصطفی_مروانی
#گودال
#قتلگاه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مقتل میگه تشنه بریده حنجرت رو
مقتل میگه در هم کرده پیکرت رو
مقتل میگه کشید موهای سرت رو
مقتل میگه نشسته روی پیکر تو
مقتل میگه میزد زجه خواهر تو
مقتل میگه دعوا شد روی سر تو
پیرت کردن
بین قتلگاه زمین گیرت کردن
هدف نیزه و شمشیرت کرد
پیرت کردن
تشنه بودی
زیر یه عالم از دشنه بودی
صید خونی شدهی فتنه بودی
تشنه بودی
مقتل میگه میون قتلگاه چه ها شد
مقتل میگه سر تو لب تشنه جدا شد
مقتل میگه پیکر بی سرت رها شد
مقتل میگه برای غارتت رسیدن
مقتل میگه تنت رو هر طرف کشیدن
مقتل میگه پیکرت رو همه دریدن
با سر نیزه
می زدن تو رو یه مشت مرد هرزه
زیر و رو شد بدنت بی اندازه
با سر نیزه
دل ها میسوخت
چادرا و معجر زن ها میسوخت
پای دخترای بی بابا میسوخت
دل ها می سوخت
.
مظلوم حسین
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ام الادب
تمام عمر من و آستانِ اُمِبنین
که در تمامیِ عمریم میهمانِ اُمِبنین
`هزار دشمنم اَر میکنند قصدِ هلاک”
چه غم مرا که منم در امانِ اُمِبنین
اگر هزار گره باشدم خیالی نیست
فقط همین که بگویم به جانِ اُمِبنین
بقیع و خاکِ بقیع سرمههای مادرهاست
همان غبار که دارد نشان اُمِبنین
دعای فاطمه با فاطمه اجابت شد
که گشت خانهی او آشیان اُمِبنین
چه برکتی است سرِ سفرهاش نمیدانم
علی شد از همه دنیا از آن اُمِبنین
نشسته پنج امامم کنار سفرهی او
و خوردهاند همه آب و نانِ اُمِبنین
بزرگ ، دُختِ قبیله ، کنیزِ زینب شد
همینکه گشت علی میزبان اُمِبنین
رسید و خانهی زهرا دوباره مادر دید
حسین دید به سر سایبان اُمِبنین
رسید و گیسوی کلثوم شانه شد با هر....
نوازش نَفَسِ مهربانِ اُمِبنین
گرفته است به دامن چهار جانش را
هزار شُکر که آمد به خانه اُمِبنین
ولی چه حیف که غم آمد و زمانه نوشت
جگر خراش بود داستان اُمِبنین
میان قافله خورشید و ماهِ او رفتند
به راه ماند ولی دیدگان اُمِبنین
بشیر آمد و پیغام بی کسی آورد
خراب شد بخدا خانمان اُمِبنین
برای چار جوانش نگفت اما گفت :
بگو حسین کجا هست؟ جانِ اُمِبنین
همینکه دید شده بی حسین اُفتاد و
به روی خاک نشست آسمانِ اُمِبنین
مدینه گفت که اُمالبنین نمیشد پیر
گرفت نالهی زینب توانِ اُمِبنین
نه گاهواره رسید و نه کودک و نه رُباب
ولی رسید بجایش خزان اُمِبنین
خمید و خاکِ دوعالم به رویِ معجر ریخت
عصا گرفت و سیه شد جهانِ اُمِبنین
سکینه خورد زمین وقتِ دادِ زینب شد
میان روضهی اَبرو کمانِ اُمِبنین
عروسِ سوختهی فاطمه رسید از راه
رُباب شد پس از آن روضهخوانِ اُمِبنین
مدینه دید که بیبی چقدر روضه گرفت
چقدر روضه شنید از زبانِ اُمِبنین :
حسین دست غریبی به روی زانو زد
برای جرعهی آبی به حرمله رو زد...
حسن لطفی
#حسن_لطفی #شعر_شهادت_ام_الادب #شعر_شهادت_ام_العباس #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_حضرت_ام_البنین
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مداحی_آنلاین_حسین_دلم_رو_بردی_منو_آخر_به_حرم_نبردی_سیب_سرخی.mp3
6.71M
سلام من به تو حسین
به کربلای با صفات
سلام من به مادرو
یه خواهرو به بچه هات
حسین دلم رو بردی
منو تو آخر حرم نبردی
#شور🔊
#شب_جمعه🌙
#حسین_سیب_سرخی🎙
🍃حسین دلم رو بردی
🍃منو تو آخر حرم نبردی
🎤 #سیب سرخی
من ز خود هیچ ندارم که به آن فخر کنم
حــســـیـن
هر چه دارم همه از نوکری خانه ی توست
حــســـیــن
جز در خانه ی تو هیچ کجا خیری نیست
هر کجا خیری است همه از در خانه ی توست
آقا جان
هر که نوکر به کسی گشت همان نوکر ماند
هر کسی نوکر دربار تو شد آقا شد
حسین دلم رو بردی
منو تو آخر حرم نبردی
حسین جان
ما رو شب اول قبر یادت نره
اسلام علیک یا ساکن کربلا
سلام بر اون آقایی که غروب عاشورا
جلو زن و بچه ش حرمتش رو ریختن😔
حـــســـیـــن جـــان
#علی_بهرامی_نیا ✍ 👇
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
.
#زمینه
#وفات_حضرت_ام_البنین
#حضرت_ام_البنین سلام الله علیها
#داوود_قاضی ✍
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
ابالفضلی ام
به دعات مادر ابالفضل
به هوات مادر ابالفضل
به نکاه مادرونه به گدات ـ مادر ابالفضل
دسته منو چادر تو / مادرم ام البنین
میبینی که بی قرارم / حال و روزم رو ببین
مادرم ام البنین
تو ـ الگوی مادرها از ابتدا هستی
ام البنین و ام الشهدا هستی
خانم جان تو مادر سینه زنای کربلا هستی
صلی الله علیکِ - یا زوجه امیر المومنین
صلی الله و علیکِ ـ یا مولاتی یا ام البنین
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
ابالفضلی ام
من سر سفرشم همیشه
بی ابالفضل اصلا نمیشه
عشق عباس توی زندگی من - دونده ریشه
روزی خوره شنبه ها تم / مادرم ام البنین
سینه زن بچه هاتم / مادرم ام البنین
مادرم ام البنین
ای ـ حجب و حیا پیشت زانو زده بانو
استواری از شخص تو گرفت الگو
خانم جان دست ِ منو ول نکنی تویِ این هیاهو
صلی الله و علیک ِ - یا زوجه امیرالمومنین
صلی الله و علیک ِ - یا مولاتی یا ام البنین
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#روضه_روز_عاشورا
#روضه_گودال
روضه حضرت زینب کنار گودال
حجت الاسلام میرزامحمدی
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ
کربلا رفته ها، دیدی وقتی بهت میگن زیارت وداع یه قدم جلو میزاری، یه قدم عقب؛ هی به این گنبد و بارگاه نگاه می کنی، میگی حسین جان نکنه سفر آخرم باشه، اونایی که اهل دل هستن برا اینکه بتونن دوباره این نشونی رو پیدا کنن می گن حسین جان دلمو پیشت گرو میزارم و میرم، آخه آدمی جایی میره که دلش اونجا بند بشه، به خدا زینب هم هر چی کتک خورد،هر کاری کردن نتونستن از کنار گودال ببرنش.
فرمود داداش: لَوْ خُیِّرْتُ بَیْنَ الْمُقام وَ الرَّحیل. اگه اختیار به من واگذار می شد بین موندن و رفتن به من اجازه می دادند: لَاخْتَرْتُ الْمُقامَ، کنار بدنت می موندم، حتی اگه حیوانات بیابان بدنمو پاره پاره کنن، کربلایی ها شب زیارتی هستا:
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
امشب بگو بی بی جان نام مار رو هم بنویس من می خوام مَعَ الْحُسین برم کربلا، آخه: وَ حَسُنَ اُولئِک رَفیقاً
رفیق روزای بی کسی
همیشه به دادم میرسی
اینجوری هست یا نه،چقدر میخواستی گناه کنی، جاهای دیگه بری یه نغمه ی یاحسین دستت رو گرفت:
رفیق روزای بی کسی
واسه نوکرات دلواپسی
همیشه به دادم میرسی
حالا اومده کناره گودال، دونه دونه خاطرات رو داره برا برادر تعریف می کنه:
یاد داری پس از عروسی من
آمدی تو به دیده بوسی من
آمدی تو لیک به خواب بودم من
از غم تو در اضطراب بودم من
آمدی تو با عبای خویشتن
سایه افکندی به روی این بدن
رسم پیغمبر این بود وقتی دخترش رو عروس کرد، تا سه روز خونه ی فاطمه نیومد، اینجا هم همینه،تا زینب و عروس کردن تا سه روز حسینش رو ندیده، الله اکبر، ام سلمه می گه: اومدم یه سری به این تازه عروس بزنم دیدم چشماش کاسه ی خونه، چیه خانم؟
گفت: مادر سه روز حسینم رو ندیدم؛ تا این علقه و رابطه رو ندونی نمی تونی گودال رو بفهمی، ام سلمه می دونه کجا باید بره،سریع اومد خونه ابی عبدالله دید حسین هم زانوهای غم رو بغل گرفته، منم سه روز زینبم رو ندیدم، تا ابی عبدالله حاضر شد،بی بی زینب قدری خوابش برد، از روزنه در آفتاب صورت خواهر رو اذیت می کرد، این صورتی که آفتاب هم حق نداشت ببینتش، فهمیدی چی می گم؟
تو کوچه های شام، هزاران چشمان نامحرم تماشا می کنن مارو. آی حسین،.همه فیض ببرن،امام، شهدا، علما، شهدای مدافع حرم فیض ببرن، ان شاالله بریم حرمش، اونجا هر چه قدر دلت می خواد داد بزن،البته نمیذارن داد بزنی،چون یه روزی یه نازدانه فریاد زد یه جوری ساکتش کردن؛ ابی عبدالله سایه کرد اون قدر مقابل آفتاب و بدن خواهر ایستاد،ضربان قلب زینب می گه حسین؛ بلند شد دید برادر آمده، دست دور گردن، شاید در مقام زبان حال گفته باشه: داداش ان شاالله یه روزی این احسانت رو تلافی می کنم، کجا می خواست تلافی کنه، اومد دید این بدن رو خاک گرم کربلا، آفتاب داره بر این بدن می تاب فقط دو بیت گفت داداش:
دین احسانت بود بر گردنم
آمده وقت تلافی کردنم
حائل شد بین آفتاب و بدن برادر، اما نمی دونم چی شد لحن مناجاتش عوض شد گفت داداش:
عفو کن ای یادگار مادرم
سایه بانی نیست جز موی سرم
حسین، نذاشتن سایه کنه، یه وقت دیدن سکینه میگه، أَبتا، أَبتا، أُنظُر إلی عَمَّتِیَ المَضروُبَة، یا حسین.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#روضه_گودال
#روضه_روز_عاشورا
حاج مهدی رسولی
کشتی شکستۀ طوفان کربلا
افتاده رو زمین؛ خدا ، سلطان کربلا
پیشاپیش از همه چیز عذرخواهی
می کنم.. روز عاشوراست دیگه …
همه باهم امروز روضه خون بشیم … مادرش توی مجلسه …
کشتی شکستۀ طوفان کربلا
افتاده رو زمین؛خدا ، سلطان کربلا
از چشمه های پیکرت ، غریب کربلا
میجوشه خون تو ، با هر نفس نفس
به امام صادق عرض کرد آقا جان ، شنیدم فرمودید هزار و نهصد و پنجاه و چند زخم به بابات زدن، مگه میشه ، مگه جا میشه … آقا انگشترشونرو در آوردند فرمودند به اندازه نگین این انگشتری جای سالم به بدن بابام نذاشتن … نیزه جای خنجر زدن ، خنجر جای شمشیز زدن …
یه جوری بشه امروز دق کنیم
از چشمه های پیکرت ، غریب کربلا
میجوشه خون تو ، با هر نفس نفس
چرا شما برای این موضوع اینقدر گریه میکنید ؛ مگه تازه شنیدید ، مگه همچین چیزی تازه پیش اومده ، خب مدینه مادرش هم همینجور بود دیگه …
با هر نفسی که زهرا میکشید ، خون تازه از سینه جاری میشد …
از چشمه های پیکرت ، غریب کربلا
میجوشه خون تو ، با هر نفس نفس
کشتن تورو به قتل صبر ، عین روایته (پرسید آقا قتل صبر چیه …)
هرکس یه ضربه میزنه ، به مرغ تو قفس
فرمود بابامو به قتل صبر کشتند ، مثل مرغی که توی قفس بذارنش ، هرکس از یه طرف ، یه خنجری ، یه نیزه ای …
بندای قلب من داره ، از هم جدا میشه
(خانوم بالای تل زینبیه داره نگاه میکنه ، اومد بالای گودال دید …)
بندای قلب من داره ، ازهم جدا میشه
این لعنتی کی از رو سینه پامیشه
ای صید و پا زده ، در خون برابرم
حتی یه بوسه رو تنت ، به سختی جا میشه
حسین ….
عصر غریبیه ، سردار بیسپاه
اسفند روی آتیشم ، بالای قتلگاه
دشنه و دربِ خونهی مدینه یادته
(بیشرف توی مدینه اومد دشنهرو کشید ، از رای درز در ، فاطمه بین در و دیوار … )
دشنه و دربِ خونهی مدینه یادته
که جا گرفته تو ، پهلوی مادرم
حالا شده یه نیزه و اومده کربلا
نشسته توی پهلوی ، عزیز برادرم
این قوم خیرهسر تورو ، چه بیامون زدن
فقط نه سنگ و نیزه که ، زخم زبون زدن
یه بیحیایی اومد توی گودال ، اول یه نگاه کرد یه صورت ابی عبدالله ، کثافت نجس قبل از اینکه بزنه دهنشو باز کرد … همینقدر بگم خیلی آدم فحاشی بود … بعد هم نیزه رو …
این قوم خیرهسر تورو ، چه بیامون زدن
فقط نه سنگ و نیزه که ، زخم زبون زدن
جوونای بیرحمشون ، با هربه میزدن
مقتل نوشته پیراشون ، عصازنون زدن
پیرمردای کوفه و شام ، از خیمهها اومدن بیرون … بسم الله الرحمن الرحیم ، بریم قربة إلی الله حسین رو بزنیم … اومدن توی گودال ، یه عده از این پیرمردا ، بجای عصا «خَشَب» دستشون بود ، خَشَب چیه ! …
بپرسید از اعراب … به چوبی که سر این چوب رو میخ کوبیدن … با خشب اومدن توی گودال … بسم الله الرحمن الرحیم …
حسین …
یه جوری بگو دل خانوم زینب آرام بگیره … حسین
لبیک یاحسین
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
12891.mp3
422.6K
#حضرت_ام_البنین__س__شور
مادر شاهِ وفا / ام البنین ام البنین
مادر صاحب لوا / ام ابنین ام البنین
معدن حجب و حیا/ ام البنین ام البنین
تو زن باوقار از بنی کِلابی
همسر باوفایِ ابوترابی
شیر زنی و مادرِ علمدار
شافع محشر و روز حسابی
ام البنینی/ نورِ مبینی/تو بی قرینی/
ای مادر
تاج سر من/غم پرور من/ای مادر من
/ ای مادر
امالبنین ای مادر
مثل زهرا بی حرم/ام البنین ام البنین
بیرقت روی سرم/ ام البنین ام البنین
مادرم در باورم /ام البنین ام البنین
شهیده ی داغِ کربلایی
روضه خون شاهِ سر جدایی
عالمی حیرون قمرِ تو
مادر کلّ سینه زنایی
هستم گدایت/خاک سرایت/جانم فدایت/ ای مادر
مشکل گشایی/اوجِ وفایی/باب خدایی/
ای مادر
ام البنین ای مادر
ای علمدار حرم /جانم قمر جانم قمر
ای سپهدار حرم/ جانم قمر جانم قمر
ای هوادار حرم/ جانم قمر جانم قمر
علمدار خیمه ی حسینی
تو بانی روضه ی حسینی
قربون رویِ ماه تو ساقی
ساقی میخونه ی حسینی
الله اکبر/بر این دلاور/تمثال حیدر/
یا عباس
ماه علمدار/سردار و سالار/ شیر جهاندار/ یا عباس
صاحب لوا یا عباس
عبدِ کریم
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
.
_ #زمینه #امام_حسین علیه السلام
_کربلایی #حسین_ستوده
[بند اول]
الهی قربونت برم من اگه قابل باشم
آدم خبر نداره دیگه حتی از فرداشم
یک اربعین میام ولی یک سال توی رویا
لحظه دیدار های ضریح در اومد اشگم
گرفت جلو چشمام و اشگام و نمیبخشم
تو قلبم نمیتونه کسی جات و بگیره
دل من به جز عشق تو رو نمیپذیره
یه عاشق امام حسین شو یادش نمیره
حسین جان حسین جان
🖤🖤🖤
[بند دوم]
کاشکی میشد به بهترین خاطره هام برگردم
الهی به قشنگ ترین روز و شب هام برگردم
دلم میخواد به اولین کرببلا برگردم
من اولین عکسم با ضریح و قاب اش کردم
توی اتاق ام هر شب دور حرم میگردم
دل من گرفته کاش یه کم بارون بباره
که بارون فقط اسم تو رو یادم میاره
حسین جان چقدر اسم قشنگ ات گریه
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7