#شهادت_امام_هادی_علیه_السلام
نفس نفس نفست عطر ربنا دارد
قنوت نیمه شبت ذکر آتنا دارد
به عمق معرفت واژه های جامعه ات
هجا هجا کلماتت دَم از خدا دارد
کریم، ابن کریمی و عالمی آقا
به دامن کرمت دست التجا دارد
کبوترانه پریده در آسمان شما
دلی که حسرت سرداب سامرا دارد
من از هوای گدایی درگهت مستم
گدای سامری ات میشوم ... صفا دارد
فدای نام تو یا ایها النقی، جانم
چقدر لشکر تو یار و جانفدا دارد
اگر چه دست تو را خصم بی بصیرت بست
هنوز اهل تو در بیت خویش جا دارد
هنوز غصه بزم شراب را داری
هنوز دست تو جای طناب را دارد
#وحید_محمدی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#شهادت_امام_هادی_علیه_السلام
بالاتری ز مدح و ثنا أیها النقی
ابن الرضای دوم ما أیها النقی
با حبّ تو عبادت ما عین بندگیست
هادی آل فاطمه یا أیها النقی
دارم "ولی"شناسی خود را ز نور تو
مولای من ولیِ خدا أیها النقی
با آن نقاوت نقوی یک نگاه کن
پاکیزه کن وجود مرا أیها النقی
با صد امید همچو گدایان سامرا
پر میکشیم سوی شما أیها النقی
بخشندهتر ز حاتم طائی تویی تویی
مسکینترم ز هر چه گدا أیها النقی
من هر چه خواستم تو عنایت نمودهای
یک حاجتم نگشته روا أیها النقی
گردد جوانیام همه ترویج مکتبت
جانم شود فدای تو یا أیها النقی
باید برای غربت تو بیامان گریست
با نالههای حضرت صاحب زمان گریست
شرمنده از قدوم تو چشمان جاده بود
دشمن سواره آمد و پایت پیاده بود
آن ناخن شکسته و آن کاروانسرا
توهین به ساحت تو برایش چه ساده بود
بارانی است از غم تو چشم سامرا
با دیدن تو اشک ملک بیاراده بود
وقتی که آسمان ز غمت سینهچاک شد
دیدی که عرش سر روی زانو نهاده بود
زهر ستم چه با جگر پارهپاره کرد
دیگر نفس ... نفس ... به شماره فتاده بود
شکر خدا که دشمن تو خیزران نداشت
هر چند دل، شکسته از آن بزم باده بود
آقا بیا و با دل غرق به خون بخوان
از آن سهساله که پدر از دست داده بود
جانش رسید بر لبش از ضربههای چوب
وقتی کنار طشت طلا ایستاده بود
آرام قلب خسته اش از دست رفته بود
چشم به خون نشستهاش از دست رفته بود
#یوسف_رحیمی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#شهادت_امام_هادی_علیه_السلام
اشک را روز جزا با نور قیمت میکنند
بر تو هر کس گریه کرده وقف جنت میکنند
ایهاالهادی گدایان در تو تا ابد
بر هزاران حاتم طائی کرامت میکنند
اشکهایی را که در این روضههایت ریخته
قطره قطره وصل بر دریای رحمت میکنند
سینهزنهای تو با سینهزدن در روضهات
مثل موسی در میان طور عبادت میکنند
مردم ایران به یاد صحن نورانی تو
حضرت عبدالعظیمت را زیارت میکنند
عدهای با پرچم یاهادیات روز جزا
از تمامی گنهکاران شفاعت میکنند
نام تو دارد جهانی را هدایت میکند
علتش این است بر نامت اهانت میکنند
کاش میشد ما فدایی نگاهت میشدیم
کاشکی در سامرای تو سپاهت میشدیم
ای کلام تو کلام ناب قرآن یا نقی
زنده شد از برکت نام تو انسان یا نقی
حرمت نام تو ای مظلوم شهر سامرا
واجب عینی شده بر هر مسلمان یا نقی
مردم ایرانزمین با احترام و مؤمناند
کاش جای سامرا بودی در ایران یا نقی
با دعای جامعه ما را رساندی تا خدا
ای کلید اصلی ابواب ایمان یا نقی
مهبط وحیی تو آقا معدنالرحمه تویی
ای مصابیحالدجی ای باب احسان یا نقی
ای که اعلامالتُقی هستی و هم کهفالوری
هر کسی شد نوکرت شد از بزرگان یا نقی
منتهیالحلمی ستون علمی ارکانالبلاد
ای امام مهربانِ بهتر از جان یا نقی
با گدایی از تو دارم پادشاهی میکنم
مرغ دل را سوی ایوان تو راهی میکنم
آمدم کنج حریمت با دو تا چشم تری
آمدم پیش تو آقاجان برای قنبری
آمدم مثل غلامی بر سر بازار تو
جان زهرا حضرت هادی مرا هم میخری؟
ای غریب سامرا ای آشنای عالمین
تو امام عسگری هستی و خود بیعسگری
هر زمانی آمدم دیدم حریمت خاکی است
با ضریح تختهایات اشک در میآوری
ای فدای نام تو جان تمام شیعهها
ایهاالهادی النقی تو یک علی دیگری
در خرابه جا گرفتی پیش یک دسته گدا
پادشاهانه نشستی در کنار نوکری
نیمهی شب ریختند آقا سر سجادهات
قدری انگاری در این روضه شبیه حیدری
بردنت از خانهات اما دری دیگر نسوخت
در میان شعله دست و پای یک مادر نسوخت
گرچه بر روی لبت نامی به جز مادر نبود
روی دوشت کندهزنجیر زجرآور نبود
آمدی بزم شراب و حرمتت آنجا شکست
در عوض آقا در این مجلس که تشت زر نبود
دور تو پر بود از نامردهای سامرا
در عوض دور و برت بالای نیزه سر نبود
دور تو کف میزدند و عدهای باده به دست
سخت بود اما کنارت خواهری مضطر نبود
گرچه تنها بودی آقاجان در این مجلس ولی
دور تو خولی و شمر و لشگری دیگر نبود
جای صدها شکر باقی مانده در بزم شراب
خیزران بالا نمیآمد لبی هم تر نبود
خوب شد حرف از کنیزی هم نشد در آن میان
خوب شد چشم پلیدی خیره بر دختر نبود
وای از شام بلا و مجلس شوم یزید
بعد از آن دنیا دگر بر خود چنین بزمی ندید
#مهدی_نظری
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_هادی_علیه_السلام
شُکر کبوترِ هوایِ توایم
نفس نفس زیرِ لوای توایم
مدافعانِ حرمِ زینبیم
فدائیانِ سامرایِ توایم
#حسن_لطفی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#شهادت_امام_هادی_علیه_السلام
بگذار کمی عرض ارادت بنویسم
دور از تو و با نیت قربت بنویسم
سجادهی شب پهن شده، حیّ علی شعر
بگذار برایت دو سه رکعت بنویسم
بگذار که ده مرتبه در ظلمت این شهر
یا هادی و یا هادیِ امت بنویسم
شاید که چنان رود، سر راه بیایم
بر صفحهی صحرای جنون خط بنویسم
مقصود من از "یا مَن ارجوه" رجبها
غیر از تو، که را وقت عبادت بنویسم؟
با ذرهای از مهر تو،ای چشمهی خورشید
از نور تو، تا روز قیامت بنویسم
با این همه آلودگی،ای آیه تطهیر
از سورهی انفاق و کرامت بنویسم
از سنگ زدن بر دل آئینه بگویم
از سوختن پردهی حرمت بنویسم
دست و قلمم نه، دهنم بشکند امروز
چیزی اگر از حد جسارت بنویسم
من آمده ام نقطه سر خط بنویسم
از جامعه، از شرح زیارت بنویسم
ای مهبط وحی،ای نفست معدن رحمت
بگذار که از چشمهی حکمت بنویسم
وقتی که تویی راه رسیدن به خداوند
این قافیه را نیز هدایت بنویسم
آهای دهمین ذکر مُجیبُ الدَّعَواتم
مضطرّم و بگذار که حاجت بنویسم
حالا که نوشتند «و کُنتُم شُفَعائی»
بگذار زاسباب شفاعت بنویسم
#محسن_عرب_خالقي
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#یا_هادی_المضلین
دلم گرفته که مرغ هوایتان باشم
هوایی نفس ربنایتان باشم
اگر چه عید رسیده ولی ادب این است
دوباره همدم شال عزایتان باشم
تمام جامعه را خواندم و نفهمیدم
بیا و حق بده محو دعایتان باشم
خدا کند که تو دست مرا بگیری باز
خدا کند که فقط من گدایتان باشم
چه می شود که به رسم "مدافعان حرم"
فدای غربت صحن و سرایتان باشم
دعا کنید لیاقت خدا به ما بدهد
شب شهادتتان سامرایتان باشم
کبوتر دل من جلد بامتان باشد
همیشه پیرو نور کلامتان باشد
#اسماعیل_شبرنگ
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#شهادت_امام_هادی_علیه_السلام
ای دهم حجّت خدای ودود
هادی ملک خالق معبود
آفرینش یم عنایت تو
هادیان بندۀ هدایت تو
حلم ها لاله ای ز گلشن تو
علم ها خوشه ای ز خرمن تو
منجلی در تو نور کل علوم
همه ی حسن چارده معصوم
چشم دشمن به لطف و رحمت تو
متوکّل حقیر عزّت تو
ابر بارنده فیضی از جامت
شیر درّنده در قفس رامت
جامعه سطری از عبارت تو
انبیا عاشق زیارت تو
در خراسان، مدینه، سامرّا
نجف و کاظمین و کرب و بلا
زائرین هرکجا که مهمانند
جامعه با دم تو می خوانند
ای تو ابن الرّضای دوّم ما
در امامان علیّ چارم ما
به مزار مطهّر تو سلام
به عروس و به خواهر تو سلام
زده بر سر هوای سامره ام
خاک پای گدای سامره ام
سامره آفتاب سینه ی من
کربلای من و مدینۀ من
سامره شهر نور، شهر شرف
سامره باغی از بهشت نجف
سامره در زمین بهشت اله
آسمان دو آفتاب و دو ماه
تو علیّ علیّ و فاطمه ای
تو چراغ هدایت همه ای
به دعای تو سنگ گل آرد
به ولای تو ابر می بارد
ذکر حق چیست؟ ذکر خیر شما
کیست میزان حق به غیر شما؟
بی دمت آدمی نمی ماند
به خدا عالمی نمی ماند
طایر وحی از تو دانه گرفت
در ریاض تو آشیانه گرفت
یم جود و فتوتید شما
اهلبیت نبوّتید شما
چشم دل بی چراغتان کور است
شاهد من "کلامُکم نور" است...
#استاد_سازگار
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#شهادت_امام_هادی_علیه_السلام
دلتنگم و غصه های دیگر دارم
در سینه ی خود غمی مکرّر دارم
هر بار که آمدم ز جا برخیزم
دیدم که نمی شود قدم بردارم
من منتظرم که میهمانم برسد
در حجره ام و هوای مادر دارم
از زخم زبان این جماعت بر دل
زخمی ست که تا لحظه ی محشر دارم
لب تشنه ام و به یاد لب های کسی
می میرم و باز دیده ای تر دارم
گودال من این حجره و زخم خنجر
بغضی ست که در میان حنجر دارم
رگ های بریده اش به خاک افتاد و...
می گفت میان خیمه خواهر دارم
رفتند و دوباره قتل و غارت کردند
انان که به خواهرش جسارت کردند
#اسماعیل_شبرنگ
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#یا_علی_النقی_الهادی_ع... 🍂
میان شهرِ غریبی که آشنایی نیست
برای ماندنِ مردی غریب، جایی نیست
شبیه گیسوی بیشانه در بیابانی
گره به کار بیافتد؛ گرهگشایی نیست
نفس نفس زدنش گوشهی قفس سخت است
پرندهای که برای پرش هوایی نیست
سکوت، همدمِ فریاد، میشود وقتی
که گوشها کَر و در شهر، همصدایی نیست
برای درد، زمانی که نیست درمانی
به غیرِ زهرِ جگرخوارها دوایی نیست
دوباره مردِ خدا میرود به بزمِ شراب
چرا که دور و برش مردِ باخدایی نیست
شبیه روضهی بزمِ حرامِ شام، ولی
میانِ تشتِ طلایی سرِ جدایی نیست
هزار مرتبه شکرِ خدا در این مجلس
عیالِ بیسپری؛ چشمِ بیحیایی نیست
هزار شکر خدا را که حرفِ مفتِ «کنیز»
و قیمتش؛ به لبِ سکهی طلایی نیست
میان حجرهاش افتاد، از نفس؛ اما
به جسمِ باکفنش جای ردّ پایی نیست
#رضا_قاسمی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#شهادت_امام_هادی_علیه_السلام
کسی کـه بنده ی خاص خدای یکتا بود
وجوداطهراو، در هجوم غم هابود
هماره ذکرخداوند برلبش گل کرد
همیشه گلشن محراب، ازاومصفا بود
زدشمنان که براوعرصه تنگ می کردند
ولی اعظم حق را،چه بیم وپروا بـود
قدم به برکه ی شیران، اگرچه اوبگذاشت
وحوش راسربوسه، به خاک آن پابود
اگرچوجّد غریبش، علی به خانه نشست
بـه یاد غُربت دردآشنای بابا بود
اگرچه ریخت شبانه ،به خانه اش دشمن
نداشت بیم زخصم و،به یاد زهرابود
ز زهردشمن ظالم، زپا فتاد کسی
که پاره های دل او، پُراز خدایا بود
دریغ ودردکه گلچین، زکینه پرپرکرد
گُلی که زینت گلزار سبز طاهابود
امام عسکری ازماتمش سیه پوشید
غبار غم زسراپای اوهویدا بود
شبی که شمع وجودش خموش شد ،دیدند
فضای سامره تاریک وغرق غوغا بـود
زخاک سامره اش نوربرفلک تابد
که اوتجّلی آئینه های تقوا بـود
زماتمش نه همین ،سیینه ی «وفایی» سوخت
که داغ او به دل لاله های صحرا بود
#سید_هاشم_وفایی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7