🔹شاهکار زندگی چیست؟
این که در میان مردم زندگی کنی ولی هیچگاه به کسی زخم زبان نزنی، دروغ نگویی، کلک نزنی و سوء استفاده نکنی، این شاهکار است...
ﻻﺯﻡ ﻧﻴﺴﺖ ﻳﮑﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ "ﺗﺤﻤﻞ" ﮐﻨﻴﻢ، ﮐﺎﻓﻴﺴﺖ ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ "ﻗﻀﺎﻭﺕ" ﻧﮑﻨﻴﻢ.
ﻻﺯﻡ ﻧﻴﺴﺖ ﺑﺮﺍی "ﺷﺎﺩ ﮐﺮﺩﻥ" یکدیگر ﺗﻼﺵ ﮐﻨﻴﻢ، ﮐﺎﻓﻴﺴﺖ ﺑﻬﻢ "ﺁﺯﺍﺭ" ﻧﺮﺳﺎنیم.
ﻻﺯﻡ ﻧﻴﺴﺖ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺍﺻﻼﺡ ﮐﻨﻴﻢ، ﮐﺎﻓﻴﺴﺖ ﺑﻪ "ﻋﻴﻮﺏ" ﺧﻮﺩ ﺑﻨﮕﺮﻳﻢ.
حتی ﻻﺯﻡ ﻧﻴﺴﺖ ﻳﮑﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ "ﺩﻭﺳﺖ"ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﻢ، ﻓﻘﻂ ﮐﺎﻓﻴﺴﺖ "ﺩﺷﻤﻦ" ﻫﻢ ﻧﺒﺎﺷﻴﻢ.
ﺁﺭی، ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﺷﺎﺩ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺯﻳﺴﺘﻦ، شاهکار است...
.📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آدما وقتی نتونن بفهمنت قضاوتت میکنن!
هرگز از حرفهایی که مردم درباره
تو میگویند نگران نشو.
هیچگاه کوچکترین توجهی به آن
نشان نده.
همیشه فقط به یک چیز فکر کن:
داور خداست.
آیا من در برابر او روسفیدم؟
بگذار این معیار قضاوت زندگی تو باشد،
تا بیراهه نروی...
تو باید روی پای خودت بایستی
و تنها ملاحظهات این باشد که:
هرکاری انجام میدهم باید
مطابق شعور خودم باشد.
تصمیمگیرنده باید
آگاهی و شعور خودم باشد.
آنگاه خدا داور تو خواهد بود..
"اشو"
.📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
هدایت شده از تبلیغات حرم🔺
27.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
محققان ایرانی توانستند محلول های ضد لغزش برای لاستیک های خودرو تولید کنند.
با این فناوری رانندگان دیگر برای تردد در جاده های برفی و کوهستانی نیازی به زنجیرچرخ ندارند.
مشاوره رایگان ارسال عدد 55 به 50009120❄️🚘
💞آدم های بی ریشه،
هر چه که دارند "رو" است!
و همه چیزهایشان چشم گیر و
دهان پر کن!
اما انسان های ریشه دار،
عمیق هستند و اصیل
و تنها جزئی از وجودشان،
آن هم لاجرم و به ناچار،
نمایان شده است!
بی ریشه گان، همه دار و ندار و
توانائی و وقت خود را برای
بزک کردن و بزرگ کردن آنچه نمایان است صرف می کنند..
و ریشه داران، از عمق و درون
بزرگ می شوند!
آدم ها را از ظاهرشان یا حرف هایشان
نمی شود شناخت ...!
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ
💞خانه های بزرگ اما خانواده های کوچک داریم ،
مدرک تحصیلی بالا اما درک پایینی داریم
بی هیچ ملاحظه ای ایام میگذرانیم اما دلمان
عمر نوح میخواهد !!
کم میخندیم و زود عصبانی میشویم
کم مطالعه میکنیم اما همه چیز را میدانیم !
زیاد دروغ میگوییم اما همه از دروغ متنفریم،
زندگی ساختن را یاد گرفته ایم
اما زندگی کردن را نه
ساختمانهای بلند داریم اما طبعمان کوتاه است
بیشتر خرج میکنیم اما کمتر داریم
بیشتر میخریم اما کمتر لذت میبریم
فضای بیرون را فتح کرده ایم اما فضای درون را نه
بیشتر برنامه میریزیم اما کمتر عمل میکنیم
عجله کردن را آموخته ایم
ونه صبر کردن را...!
مگر بیشتر از یکبار فرصت
زندگی کردن داریم...؟!
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
.📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
💝 #هنر_زندگی
1️⃣🌻هرگز زنت را تحقیر نکن. چون بار بیماریاش را سالها باید به دوش بکشی.
2️⃣🌻هرگز به زنت بیاعتنایی نکن. چون سالها باید بیتوجهیاش را تحمل کنی.
❤️🗯
3️⃣🌻هرگز به زنت پرخاش نکن. چون سالها سکوت مرگبارش را باید طاقت بیاوری.
4️⃣🌻هرگز از محبت به روح او غافل نباش. چون سالها باید در بستری سرد بخوابی.
5️⃣🌻هرگز او را مقابل دیگران کوچک مکن. چون به بزرگی یاد کردن از تو را فراموش میکند.
❤️🗯
6️⃣🌻هرگز نقصهایش را بازگو نکن. چون از تو در نهان متنفر خواهد شد.
7️⃣🌻هرگز انتقاد و شکایت او را مسخره نکن. چون از تو برای همیشه ناامید میشود.
8️⃣🌻هرگز به رویاهایش نخند. اگر نمیتوانی برآوردهشان کنی. چون یا افسرده میشود و اگر شهامت داشته باشد... میکند.
❤️🗯
9️⃣🌻هرگز زنت را اسیر خانه و فرزند نکن. چون اینگونه او را بیصدا کشتهای و فقط قانون تو را مجرم نمیداند.
🔟🌻خود را با زنت برابر بدان، در همه چیز. وگرنه فرقی با یک زندانبان نخواهی داشت...
.📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
📚#حکایت_ملانصرالدین
#طنز
ملانصرالدین ده راس خر داشت که آنها را بسیار عزیز میداشت روزی سوار بر یکی از آنها شد تا همه را برای چرا و خوردن علفهای تازه به دشت ببرد .وقتی که بر روی خر نشست شروع کرد به شمردن خرها
یک دو سه ....نه
نه خر را شمرد خری را که خودش روی آن نشسته بود به حساب نمی آورد دوباره شمرد .بازهم یک خر کم بود.از خر پیاده شد و روی سنگی بلند ایستاد و شمرد. خرها ده راس بودند.
باز هم سوار خر شد تا راه بیفتد . ولی پیش خود گفت:شاید اشتباه کرده باشم .دوباره شمرد.اینبار نه خر بودند .با تعجب گفت:عجیب است وقتی سوار می شوم نه خر هستند و وقتی پیاده می شوم ده خر؟!
بعدخنده ای زیرکانه کرد و از خر پیاده شد و گفت :اصلا پیاده میروم خرسواری به گم شدن یک خر نمیارزد.!!!😂
.📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
#دلنوشته
🌹سلام خسته نباشید من خودم چند سری دلنوشته گذاشتم جوابای خوبی گرفتم
الان این از زبون یکی از دوستامه
سلام خسته نباشید من 25سالمه 14سالم بود ازدواج کردم
16سالم بود ی دختر ب دنیا آوردم
الان 11سال از زندگیم میگذره شوهرم خیلی دست بزن داره
از اول زندگی همیشه باهام دعوا کرده و منو زده
ایشون 29سالشونه اوایل زندگی خیلی اذیتم میکردند هم سنی نداشتم هم ضعیف بودم الان دیگه خسته شدم دخترم 9سالشه مدرسه ثبت نامش نکرده
منم نمیزاره برم سرکار خرجی بهم نمیده فقط مایحتاج و لوازم کمی میخره مهمون میاد خونمون آبروم میبره با رفتاراش الآنم گوشیمو ازم گرفته محدود محدودم کرده دلیل رفتاراش نمیدونم چیه
باورتون نمیشه تو زندگیم ی اب خوش از گلوم پایین نرفته خونوادمم ازم دورن خونواده شوهرم خیلی اذیتم میکنن
ی مدت خیلی خیانت میکرد ب شکلی ک من توی خونه بودم دوست دخترش و میوورد توی خونه جلوی منو دخترم
یا اینکه جلوی دخترم آنقدر منو میزنه
خسته شدم میخام ازش جدا بشم و دخترمو بگیرم اما نمیدونم چیکار کنم باور کنید خسته شدم اینایی ک گفتم یک قسمتیشه
من هم جوونم هم خوشگل چیزی کم ندارم شوهرمم خوشتیپ و خوشگله ولی این کاراش دیوونم میکنه همیشه اذیتم میکنه
هرشب دعوا داریم هرشب منو میزنه
آنقدر دلم پره کل عمرم حروم شده
بدنم آنقدر درد داره ک با هرتکون خوردنی بدنم تیر میکشه
😭😭😭😭
توروخدا خودتونو بزارید جای من چجوری با ی آدم مریض زندگی کنم 😭😭😭😭خسته شدم دیگه نمیکشم
😭😭😭😭😭
دخترمم عصبی شده
😭😭😭😭😭تنها دلیل زندگیم دخترمه
کمکم کنید راهنمایی کنید آرومم کنید خواهش میکنم😭😭😭😭😭
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
─═इई 🍃🌸🍃ईइ═
.📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
💝 #هنر_زندگی
1️⃣🌻هرگز زنت را تحقیر نکن. چون بار بیماریاش را سالها باید به دوش بکشی.
2️⃣🌻هرگز به زنت بیاعتنایی نکن. چون سالها باید بیتوجهیاش را تحمل کنی.
❤️🗯
3️⃣🌻هرگز به زنت پرخاش نکن. چون سالها سکوت مرگبارش را باید طاقت بیاوری.
4️⃣🌻هرگز از محبت به روح او غافل نباش. چون سالها باید در بستری سرد بخوابی.
5️⃣🌻هرگز او را مقابل دیگران کوچک مکن. چون به بزرگی یاد کردن از تو را فراموش میکند.
❤️🗯
6️⃣🌻هرگز نقصهایش را بازگو نکن. چون از تو در نهان متنفر خواهد شد.
7️⃣🌻هرگز انتقاد و شکایت او را مسخره نکن. چون از تو برای همیشه ناامید میشود.
8️⃣🌻هرگز به رویاهایش نخند. اگر نمیتوانی برآوردهشان کنی. چون یا افسرده میشود و اگر شهامت داشته باشد... میکند.
❤️🗯
9️⃣🌻هرگز زنت را اسیر خانه و فرزند نکن. چون اینگونه او را بیصدا کشتهای و فقط قانون تو را مجرم نمیداند.
🔟🌻خود را با زنت برابر بدان، در همه چیز. وگرنه فرقی با یک زندانبان نخواهی داشت...
.📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸طراوت و پاڪی ﺻﺒﺢ
🌷ﺩﺭهوای ﺯﻣﯿﻦ پراڪنده ﺍﺳﺖ
🌸خدایا
🌷عزیزانــم را
🌸ﺳﺮﺷـار ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻃﺮﺍﻭﺕ ڪن
🌷و قلبشان را با نـور خـود
🌸روشـن و روزشـان را
🌷سرشـار از شـادی ونشاط گردان
🌸ســـــلام
🌷صبحتون بـخیر و شـادی
💎ديگر نمیتواند يکی مثل من پيدا کند"...اين جمله بسيار بی معنی و چرند است. کسی که شما را ترک يا اخراج کرده است ، دنبال مثل شما نمیگردد. واضح است ، اگر مثل شما را میخواست که خودتان بوديد. مگر نه؟...همسر يا مدير قبلی شما دنبال يکی میگردد که مثل شما نباشد. پس کس ديگری را پيدا میکند که مثل شما نيست. به همين سادگی. اين جمله همانقدر بی معنی است که جمله "غم آخرتان باشد" . جمله " غم آخرتان باشد "، يعنی: " اميدوارم که شما نفر بعدی باشيد که فوت می کنيد " چون در غير اين صورت، شما حداقل غم يک نفر را خواهيد ديد؛ و او ، همان کسی است که قبل از شما مرده است...
✍ #آیدا_احدیانی
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
🌸🍃🌸🍃
#حکایت_آموزنده
#پسران_پادشاه
پادشاهی چند پسر داشت، یکی از آنها کوتاه قد و لاغر اندام و بدقیافه بود ولی دیگران همه قدبلند و زیبا روی بودند. شاه به او با نظر نفرت و خواری می نگریست، و با آن نگاهش او را تحقیر می کرد. آن پسر از روی هوش و بصیرت فهمید که چرا پدرش با نظر تحقیرآمیز به او می نگرد، به پدر رو کرد و گفت : ای پدر ! کوتاه خردمند بهتر از نادان قد بلند است ، چنان نیست که هرکس قامت بلندتر داشته باشد ، ارزش او بیشتر است.
اتفاقا در آن ایام سپاهی از دشمن برای جنگ با سپاه شاه فرا رسید. نخستین کسی که از سپاه شاه، قهرمانانه به قلب لشگر دشمن زد، همین پسر کوتاه قد و بدقیافه بود که با شجاعتی عالی، چند نفر از سران دشمن را بر خاک هلاکت افکند ولی افراد سپاه دشمن بسیار و افراد سپاه پادشاه اندک بودند. هنگام شدت درگیری، گروهی از سپاه پادشاه پا به فرار گذاشتند. همان پسر قد کوتاه خطاب به آنان نعره زد: آهای مردان ! بکوشید و یا جامه زنان بپوشید.
همین نعره از دل برخاسته او، سواران را قوت بخشید. دل به دریا زدند و همه با هم بر دشمن حمله کردند و دشمن بر اثر حمله قهرمانانه آنها شکست خورد.
شاه سر و چشمان آن پسر را بوسید و او را از نزدیکان خود نمود و هر روز با نظر بلند و با احترام خاص به او می نگریست و سرانجام او را ولیعهد خود نمود.
برادران نسبت به او حسد ورزیدند و زهر در غذایش ریختند تا او را بکشند. خواهرشان زهر ریختن آنها را دید، دریچه را محکم بر هم زد، پسر قد کوتاه با هوشیاری مخصوصی که داشت جریان را فهمید و بی درنگ دست از غذا کشید و گفت: محال است که هنرمندان بمیرند و بی هنران زنده بمانند و جای آنها را بگیرند.
پدر از ماجرا باخبر شد. پسرانش را تنبیه کرد و هر کدام از آنها را به یکی از گوشه های کشورش فرستاد و بخشی از اموالش را به آنها داد. آتش فتنه خاموش گردید و نزاع و دشمنی از میان رفت چنانچه گفته اند : ده درویش در گلیمی بخسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگنجند.
#گلستان_باب_اول_در_سیرت_پادشاهان
#سعدی
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk